Gerdab.IR | گرداب

وبلاگ "اسکالپل"؛

روزی که هک شدیم

تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱۳۹۱

من، فکر من، کتابهای من، آوینی من، امام من، باکری من، قرآن من، حافظه نسبتا پر از آیات و روایات من، لپ تاپ من، انگشتان من و کمی ذوق من به اضافه عشق من، هنوز سر جای خودشان هستند. و اعتبار من به آبرویی است که قلمم از شهدا و رهبری که جان می‌دهم برایش گرفته است نه به این صفحه‌ای که زدی مثلا ترکاندی.

گرداب- توی صفحه‌ای که با عنوان "اصول و مقررات این وبلاگ" برای اسکالپل درست کرده بودم و گذاشته بودمش همین اینطرف، یک بند تاریخی برای هکر فرضی این وبلاگ نوشته بودم اما دریغ از چشم بصیرت! باز در همین ستون سمت چپ تأکید مؤکد کرده بودم که ای برادر! اگر اولین بار است که اینجا می‌آیید یک نگاهی به اصول و مقررات این وبلاگ بیاندازید و آن بند تاریخی این بود که: «اگر قصد هک یا فیلتر کردن این وبلاگ را دارید، آدرس می‌دهیم بیایید سر کوچه دعوا کنیم، دیگر چرا هک می‌کنید؟!» اما زهی خیال باطل!

اسکالپل به صورت غیر منتظره‌ای روز سه شنبه ۲۲ فروردین، هک شد. اکنون از آن وبلاگ پر از پست و کامنت و حتی کامنت خصوصی، همین پوسته‌ای به جا مانده که می‌بینید. اسکالپل با استفاده از سرقت پسورد و با سوء استفاده از غفلت من هک شده است. دنبال گروه هکر ناشناس و این چیزها نباشید. هویت هکر برای بنده معلوم است. کیفیت هک هم به این صورت بوده که ابتدا کل وبلاگ، یکجا با بارش، با کلیک روی گزینه "حذف وبلاگ" ترکانده شده و بعد دوباره با پسوردی جدید به ثبت رسیده است.

بیش از ۲۴ ساعت طول کشید تا موفق شدم با کمک دوستان خوب اسکالپل، مدیر محترم بلاگفا را پیدا کنم تا آدرس وبلاگ را آزاد کنند. هکر آشناست؛ لذا من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد!

انگیزه هکر، یک مقدارش قابل گفتن است و یک مقدارش نه. آن مقدارش که قابل گفتن است این است که یاد شهید صیاد شیرازی بر دشمنان پایگاه ولایت و رهبری و ایضا منافقانی که برق شمشیر صیاد را دیده‌اند و زخمش را خورده‌اند، قابل تحمل هنوز هم نیست انگار.

آنچه که هست و برای هکر به جا مانده، این است که ایشان از بنده حالگیری کرده‌اند مثلا! باشد. یکی هم از حالگیری از ما یک حالی به خودش بدهد، راه دوری نمی‌رود.

اما ای برادر! اسکالپل، من خودمم! آن چیزی که شما زدی ترکاندی، یک صفحه مجازی بود و بنده تعلقی به آن نداشتم. من، فکر من، کتابهای من، آوینی من، امام من، باکری من، قرآن من، حافظه نسبتا پر از آیات و روایات من، لپ تاپ من، انگشتان من و کمی ذوق من به اضافه عشق من، هنوز سر جای خودشان هستند. و اعتبار من به آبرویی است که قلمم از شهدا و رهبری که جان می‌دهم برایش گرفته است نه به این صفحه‌ای که زدی مثلا ترکاندی. من هر جای دیگر که به عشق اسلام و شهدای اسلام و مقام منیع ولایت و رهبری بنویسم، همین شکلی خواهم نوشت؛ چه دوباره در این صفحه باشد از اول، یا در صفحه‌ای دیگر. و این شکلی نوشتن که بر مذاق شما خوش نیامد، اتفاقا بر مذاق دوستان انقلاب و سربازان بیدار آن در همین فضای مجازی، بسیار خوش می‌آید.

شاهدش هم کار آن با معرفتی که تمام آرشیو وبلاگم را بدون درخواست من و حتی اطلاع من در عرض چند ساعت بعد از حمله شما، جمع کرد و رونمایی کرد، در حالیکه من او را نمی‌شناسم.

ای برادر! این وبلاگ در برابر وبلاگ بچه حزب‌اللهی‌ها در این فضا لنگ می‌اندازد؛ بچه‌هایی که قلمشان خواب را از دشمنان انقلاب و چرت را از دوستان گرفته. یک اسکالپل از این وبلاگستان کم شود، هیچ آبی از آب تکان نمی‌خورد. ما سیاهی لشکر ِ لشکر بچه حزب اللهی‌ها هستیم توی این فضا که الان بدجور در تسخیر قلم آنهاست. بچه سوسول‌ها (!) هفت هشت ماهی گرد و خاک کردند بعد برگشتند رفتند پای چت کردنشان و بزرگترین هنرشان الان فحش دادن به ماست. اما بچه حزب اللهی‌ها با وبلاگ‌هایشان یقه همین‌ جمهوری اسلامی را که شما با پشتیبانی گوگل و توئیتر و فیس بوک و بی‌بی‌سی فارسی و صدای آمریکا و گوگوش و سروش و هیلاری کلینتون و سارکوزی عرضه سرنگونی‌اش را نداشتید، گرفته‌اند که دست از پا خطا نکند و بخاطرش دادگاه می‌روند و احیانا تازیانه قوانین جمهوری اسلامی هم پشت آنها را هر از چند گاهی بخواهد که بنوازد. مرد هستند زیرا. عهد دارند زیرا.

ما هک شدیم! تو هنر کردی. ما هنری نکرده‌ایم هنوز. این وبلاگ هنر نبوده و نیست برای ما. کلاس ما بالاست! هنر ما غرقه به خون است، خون! جان ما فدای اسلام و این سید مظلومی است که عزت اسلام را بعد از خمینی‌رحمت‌الله‌علیه، بیست و چهار سال به رخ آمریکا کشیده است. ما نوکر شهدای اسلام هستیم. صیاد، ذوالفقار ولایت بود بر سر منافقان. صیاد در بهشت است و ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار. تو هم بهتر است بیدار شوی و الا با برق شمشیر منتقم  بیدار خواهی شد.

اسکالپل