گرداب- مهندس "علي رضا شاه ميرزايي" از اعضاي حقيقي شوراي عالي فضاي مجازي است، كه چندي پيش با حكم رهبر معظم انقلاب تشكيل شد. در گفتگويي كه از نظرتان مي گذرد، وي به سوالاتی در مورد لزوم تشكيل و چشم انداز پيش روي فعاليت هاي اين شورا پاسخ داده است.
با سلام و سپاس از شما، چه ضرورتي تشكيل اين شوراي عالي فضاي مجازي را در اين سطح و با فرمان رهبر معظم انقلاب را ايجاب كرد؟با سلام و سپاس تشكر متقابل از شما، در ابتدا بايد عرض كنم كه توسعه و كاربرد فناوري اطلاعات اساساً بدون هماهنگي سازمانها ممكن نيست و با مشكلات عديده اي مواجه مي شود. زيرا موفقيت هر سامانه در حوزه فناوري اطلاعات، نيازمند تعامل و همسان بودن بخشهاي مختلف اين سامانه است.
در گذشته پروژههاي متعددي در سطح كلان در كشور آغاز به اجرا ميشده است، ولي فقط به خاطر اينكه يكي از حلقههاي زنجيره اجرايي همكاري نكرده است، مثلا در زير مجموعه قوه ديگري بوده است و امكان هماهنگي با آن وجود نداشته است، پروژه مزبور به علت نا هماهنگي در عمل به بن بست خورده است. به همين دليل ما در مقايسه با كشورهايي كه سطح توسعه يافتگي آن ها خيلي كمتر از ما است، در استفاده از فضاي مجازي توفيق چنداني نداشته ايم.
مثلا در مورد تلويزيون هاي تعاملي، اگر بخواهيم به اندازه ميانگين كشورهاي آسيايي هم از اين خدمات بهرهمند باشيم، بايد هم اكنون حدود 600 هزار خانواده در كشور تحت پوشش اين خدمات باشند، اما هنوز حتي 1000 نفر را هم نتوانسته ايم تحت پوشش قرار دهيم.
اين كمبود و عقب ماندگي، آن هم در پروژهای كه مي تواند اولويت كشور باشد، ناشي از آن بوده كه بخشي از فرايند اجرايي، مربوط به سازمان صدا و سيما و بخش ديگر مربوط به وزارت مخابرات و فناوري اطلاعات بوده و هماهنگي بين بخشي در اين حوزه وجود نداشته است.
يا مثلا پروژه هاي زيادي در حوزه دولت الكترونيك، به دليل عدم هماهنگي سازمان ثبت اسناد كه زيرمجموعه قوه قضائيه است، متوقف شد.
لهذا در اين حوزه، نياز به يك ساختار فرابخشي بود كه هر سه قوه و سازمانهايي مانند صدا و سيما، تبليغات اسلامي و مجموعه هايي مانند سپاه پاسداران در آن حضور داشته باشند و بتوانند در اين ساختار جديد با هم هماهنگ شوند. اين مهمترين هدف تأسيس اين شورا بود كه در حكم مقام معظم رهبري هم صريحاً به آن تأكيد شد.
آيا فكر نميكنيد كه علت اصلي تشكيل اين شورا، دشمنيهاي نظام سلطه با كشور ما و بيعدالتيهايي كه در فضاي تبادل اطلاعات ما شاهد آن هستيم باشد كه متاسفانه اين روند تشديد هم شده است؟ در اين باره به نظر شما چه بايد كرد؟متأسفانه اين حرف صحيح است كه مديريت فضاي سايبري در جهان عادلانه نيست و بهشدت يك سويه بوده و در جهت منافع نظام سلطه حركت ميكند، ولي بايد دقت كرد كه ما در كنار تهديدات، فرصتهاي زيادي هم داريم. به نظر من فرصتهايي كه از دست داده و ميدهيم، كماهميتتر از تهديداتي كه متوجه ما شده نيست.
حتي محصول كار پژوهشگران و محققان ساير كشورها هم نهايتا در راستاي منافع اين نظام ظالمانه است.
ما امروز، 2 رويكرد كلان در سطح جهان را در بحث فناوري اطلاعات ميبينيم:
يكي روند جهانيسازي و دوم روند مليگرايي. هرچند هر دوی اين جريان ها با قدرت و سرعت رو به رشد بودهاند، ولي متاسفانه در كشور ما غالب مسئولين و كارشناسان فقط از روند جهانيسازي خبر دارند و راجع به آن بحث ميكنند. دليل اين هم آن است كه منابع خبري ما غالباً همان شركتهايي هستند كه روند جهانيسازي را دنبال ميكنند.
اين درحالي است كه ما شاهد هستيم امروز كشورهاي زيادي هستند كه در عين آنكه از نظر استفاده از اينترنت جهاني با پهناي باند دسترسي، در صدر جدول قرار دارند، ولي در فعالسازي اپراتورها و سرويسهاي اينترنتي و شبه اينترنتي داخلي و بحث امنيت اطلاعات و غيره مانند ميزباني پايگاههاي مهم و دولتي هم پيشگام هستند.
متأسفانه در كشور ما بسياري تصور ميكنند جريان جهانيسازي، مانند رشد شركتهايي همچون "فيسبوك"، "گوگل" و امثال آن به مثابه يك جبر تكنولوژي و يك جريان غيرقابل كنترل و در حال پيشروي است و ما هيچ چارهاي جز پيوستن به آن روند نداريم.
در حالي كه كشورهاي زيادي به موازات اين پيشروي و رشد شركتهاي جهان شمول، اپراتورها و سرويسهاي داخلي خود را نيز توسعه دادند تا حدي كه هرچند ميزان دسترسي مردم به فضاي مجازي بيشتر ميشود، اما درصد استفاده آنها از سرويسهاي داخلي كمتر نميشود بلكه بيشتر ميشود. ممكن است شما فكر كنيد فقط برخي كشورهاي بزرگ يا كشورهايي با سابقه كمونيستي مانند چين و روسيه اينگونه هستند ولي تجربهها نشان داده حتي كشوري مثل كره جنوبي كه 50 ميليون جمعيت دارد و سابقه كمونيستي هم ندارد اينگونه است. كره جنوبي با آن كه از نظر پهناي باند دسترسي به اينترنت، مقام اول را در دنيا دارد ولي بين 60 تا 70 درصد خدمات به كاربران از داخل كشور داده ميشود. پس رشد سرويسهاي جهاني به معني بالا رفتن درصد استفاده از خدمات خارجي نيست و جمع بين استفاده حداكثري از اينترنت افزايش پهناي باند و داخلي شدن خدمات كاملا ممكن است.
منظور شما اين است كه اين شورا به دنبال كاهش دسترسي مردم است؟ پس ارائه خدمات داخلي به معناي قطع اينترنت نيست؟متاسفانه كلمه "اينترنت"، مانند كلمه "تايد" كه برخي به غلط براي پودر رختشويي به كار ميبرند يا "پپسي" كه به جاي نوشابه به كار ميبرند، اشتباه ايجاد ميكند. اگر سوال شما اين است كه آيا ما بايد به دنبال كاهش اتكاي مردم كشورمان به اينترنت، به معني خاص كلمه كه يك شبكه اطلاعاتي خاص است باشيم، پاسخ من مثبت است. ولي اگر سوال اين است كه آيا ما ميخواهيم دسترسي مردم به شبكههاي اطلاعاتي كه به نحوي به شبكههاي دنيا متصل هستند را كم كنيم، پاسخ من منفي است. اين تصور كه اگر بخواهيم خدمات داخلي ارائه دهيم بايد الزاما ارتباطمان را با دنيا كم كنيم، غلط است. گريزي از ارتباط نيست، ولي ما بايد ارتباط فعال داشته باشيم.
مسئله ديگر اين است كه به شوراي عالي فضاي مجازي صرفاً نبايد ديد سلبي داشت، بلكه مسائلي كه ما در حوزه ايجابي داريم مهمتر است. هم اكنون در كشور ما نكته مهم اين است كه توليد محتوا و خدمات فرهنگي ديجيتال، وضعيتي شبه انحصاري دارد و اين انحصاري بودن جلوي حرفهاي شدن را گرفته است.
اگر در اين عرصه برخي موانع را برداريم و بين متوليان هماهنگي ايجاد كنيم، نه تنها بسياري از دغدغههاي فرهنگي كمتر ميشود بلكه از جهت توليد ملي و اشتغالزايي نيز گامهاي بزرگي به جلو برداشته ميشود.
عرصه فضاي مجازي، در صورت فعال شدن در كشور، ظرفيت ايجاد رشد 10 درصدي در كل GDP كشور را دارد و اين نكته را بنده بهعنوان يك دانشجوي حوزه "سياستگذاري صنعتي"، كه با مباحث اقتصادي آشنايي دارم عرض ميكنم.
متاسفانه در كشور ما تابه حال تلاش شده، با سرمايهگذاري بسيار كمتر در حوزههايي ديگر مانند صنعت پتروشيمي كه اشتغالزايي بسيار كمي نسبت به واحد سرمايه دارند، رشد اقتصادي ايجاد كنيم. در حالي كه از حوزههايي مانند فاوا كه يك تنه بسياري از كشورها را در حوزه اقتصادي به پيش رانده و سرمايه گذاري كمي به ازاي هر شغل نياز دارد، غفلت كرديم.
اميدواريم اين عقبماندگي را بتوان با تاسيس اين شورا سريعتر جبران کرد. البته خوشبختانه در قالب شركتهاي دانش بنيان اين كار به خوبي قابل تحقق است ولي اين مهم يك سامانه كارآمد را نياز دارد.
نهايتا با تاسف ميگويم عليرغم همه اين ظرفيتها در كشور متأسفانه آمارها و شاخصها نشان ميدهد رشد خوبي را در اين حوزهها نداشتيم و در اكثر بخشها ما كاملاً به يك مصرفكننده محصولات خارجي تبديل شدهايم كه اين مصرف كنندگي هم خطرات فرهنگي در پي دارد و هم يك بازار بسيار بزرگ و مهم را در توليد و اشتغال از دست ميدهيم.
در مورد اينترنت ملي شايعاتي در سطح افكار عمومي مبني بر ممنوعيت در دسترسي به شبكه جهاني اينترنت مطرح است. در اين مورد چه نكتهاي به نظرتان لازم به ذكر است؟متاسفانه اكثر مسئولين، حوزه اينترنت را مشابه حوزه شبكههاي تلويزيوني ماهواره اي تلقي ميكنند. در حالي كه ما نميتوانيم منازل مردم و ساير نقاط را كه از شبكههاي تلويزيوني ماهوارهاي خارجي امواج دريافت كنند، را رصد كنيم چون مشكلات عديده ايجاد ميكند، ولي در شبكههاي اينترنت ملي اينگونه نيست. شبكه اينترنت جهاني مستقيما به منازل ما راه ندارد. اينترنت ملي يك شبكه است و از طريق چند نقطه به عنوان دروازه ورود به كشور به داخل متصل شده است و بقيه اين شبكه بايد در داخل كشور به صورت محلي ايجاد شود. بنابراين راه عبور خدمات اينترنت جهاني از مسير شبكه داخلي است. اما طبق نيازهاي داخلي ما به دنبال افزايش سرعت دسترسي به اينترنت هستيم.
ما بدون ايجاد يك شبكه قوي در داخل كشور نميتوانيم دسترسي مردم در همه نقاط به اينترنت را افزايش داده و تقويت كنيم پس حتي از نظر سختافزاري، اگر كسي صرفا به دنبال افزايش دسترسي مردم به اينترنت هم باشد، بايد از توسعه دسترسي به شبكه داخلي دفاع كند.
ضمن اينكه مهمتر از سختافزار، نرمافزار و خدماتدهي است. همانطور كه عرض كردم، ما بايد بتوانيم اپراتورهاي متعددي را در كشور ايجاد كنيم كه اينها نه تنها خدمات و محتواي مختلف را از خارج كشور دريافت و ترجمه كنند و در دسترس كاربران داخل كشور قرار دهند، بلكه براي توليدات داخلي هم بازار ايجاد كنند.
بنابراين هم از جهات سختافزاري و هم از جهات نرمافزاري اساساً بدون تقويت سرويسها و اپراتورهاي شبكه داخلي، بازار بزرگ كشور را در اختيار خارجي ها قرار داده ايم.
ضمن اينكه ما كشوري هستيم كه داراي فرهنگ متفاوتي هستيم و بايد بتوانيم محتوايي را كه با زبان بومي خودمان و با شرايط فرهنگي خودمان تطبيق بيشتري دارد توليد كنيم و حتي صادرات محصولات فرهنگي و خدمات فناوري اطلاعات به ساير كشورها هم داشته باشيم.
الان در برخورد و مواجهه با برخي مصاديق مثل تهديدات "شبيخون فرهنگي"، ابزارهايي مثل فيلترينگ وجود دارد. با تشكيل مركز ملي فضاي مجازي، آيا نوع اقدامات براي مواجهه با اين تهديدها تغيير خواهد كرد؟به نظر من
كليد اصلي حفظ اقتدار و امنيت كشور در مقابل اين تهديدات، و حفظ بازارهاي كشور، تسلط به فناوري است؛ يعني اگر ما در اين بحث فضاي مجازي مسلط به فناوري بومي شويم و از نظر دانش فني و نيروي انساني خودمان مسلّط بر طراحي و پيادهسازي سيستمها و سامانهها باشيم، هم ميتوانيم امنيت را تضمين كنيم و هم ميتوانيم كيفيت و سرعت خدمات را بالا ببريم و هم می توانیم اشتغالزايي كنيم.
متأسفانه ما در سالهاي گذشته، روندي را در كشور را شاهد بوديم كه "بهرهبرداري" از فاوا را از توسعه صنعت فاوا جدا كرده است؛ يعني برخي مديران تصور ميكردند كه اگر فناوري و صنعت داخلي را توسعه بدهند، اين بهرهبرداري سريع را به تاخير مياندازد و به همين دليل همه چيز را از خارج خريداري ميكردند.
اما تجربه چند سال اخير نشان ميدهد غالب مديراني كه با اين رويكرد خواستند فقط بهرهبرداري را تسريع كنند، تأخيرهاي زيادي در پروژههايشان ايجاد كردند. شما ببينيد آيا با واگذاري اجراي پروژه مهم IPTV از سوی سازمان صداوسيما به شركت هوواي چين، در اجرايي شدن اين پروژه تسريع شد؟ بنابراين به نظر من مسئله اصلي اين است كه اين فناوريها بومي و نرمافزارها داخلي شوند و آن موقع هم امنيت و اقتدار كشور تضمين ميشود و هم صنعت داخلي رشد ميكند.
كشور هم اكنون چقدرتوانايي در بوميسازي اين فناوري دارد و چه ظرفيتهايي قابل فعال شدن است؟در سالهاي گذشته خوشبختانه ميزان ورودي رشتههاي دانشگاهي مرتبط با بحث فناوري اطلاعات و فضاي مجازي به ميزان قابل توجهي افزايش يافته است و ما از نظر خروجي نيروي انساني وضعيت بسيار خوبي داريم. ضمن اينكه دانش فني اين افراد، دسترسي متخصصان ما به جديدترين نرم افزارهاي دنيا، معمولا در مقايسه با مشابه خارجي، از ميانگين دنيا بسيار بالاتر است. لذا من فكر ميكنم از نظر منابع انساني، مشكل نداريم و ظرفيت خوبي داريم.
اما به دليل اينكه ما تأخير داشتهايم، ارائه بسياري از سرويسها و خدمات در كشور ميتواند به صورت جهشي انجام شود؛ يعني ما اينقدر كارهاي انجام نشده و عقبماندگيهاي انباشته شده داريم كه فقط اگر همان كارها را بخواهيم انجام دهيم يك جهش در فضاي مجازي در كشور ايجاد ميشود كه نتايج اين جهش براي مردم محسوس و مشهود خواهد بود.
پس ما با تشكيل اين شورا شاهد ارتقا و رشد سريعي در فضاي مجازِي خواهيم بود؟اگر بهترين ساختار را در اختيار مجريان ناشايست قرار دهند، اتفاقي نميافتد. به نظر من زمينههاي اين ارتقا و رشد فراهم شده است يعني ساختاري كه ايجاد شده به نظر من بهترين ساختار است و مقام معظم رهبري از اختيارات خود استفاده كردهاند و نهادي ايجاد كردند كه ديگر هيچ سازماني نميتواند ادعا كند كه با آن هماهنگي نشده و براي كمكاري خود بهانه بياورد.
از جانب ديگر اگر اعضاي اين شورا بخواهند به اختلافات گذشته ادامه دهند اين ساختار هم به جايي نميرسد.
توجه به تجربه ساير نهادها مانند شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم ميتواند كمك كننده باشد. نهادي مانند شوراي عالي انقلاب فرهنگي، تاكنون چقدر مسائل لاينحل در كشور را تعيين تكليف كرده است؟ آيا ساختار ديگري ميتوانست تكليف "دانشگاه آزاد" را حل كند؟ يا مثلا در زمينه بازيهاي رايانهاي، فناوري اطلاعات و ضوابط شبكههاي اطلاعرساني اين نهاد مصوبات خوبي داشته و با ايجاد بنياد ملي بازيهاي رايانهاي، باعث بركات زيادي شده است.
آيا حضور بعضي از افراد كه در حوزههايي امنيتي مشغول هستند، شائبه امنيتي بودن اين شورا را ايجاد نميكند؟در مورد ساختار شوراي عالي فضاي مجازي اولا تعداد اعضاي فرهنگي بيشتر از اعضاي امنيتي است، ثانيا حضور سازمانهاي مختلف در اين شورا بيش از آنكه باعث شود آن سازمان تأثيرگذاري بيشتري داشته باشد، باعث محدوديت آنها خواهد شد چرا كه آن سازمانهاي عضو شورا از اين پس نميتوانند خارج از مصوبات شوراي عالي فضاي مجازي عمل كنند. البته اين محدوديت براي سازمانهاي غير عضو هم هست ولي قاعدتا سازمانهايي كه بهطور مستقيم با شورا در ارتباط هستند، نظارت بيشتري بر آن ها اعمال ميشود.
البته شورا ابتدا براي سازمانهايي تعيين تكليف ميكند كه به طور مستقيم در آن حضور دارند؛ يعني اينها از همان لحظهاي كه شورا تأسيس شده است نبايد هيچ اقدامي را بدون هماهنگي شورا انجام دهند. سپس به تدريج و در صورت لزوم براي ساير نهادهايي كه در شوراي عالي حضور ندارند، نيز تعيين تكليف خواهد شد.
بنابراين حضور سازمانهايي كه صبغه امنيتي هم دارند، به معناي آن است كه اين سازمانها نميتوانند فقط با توجيهات امنيتي، تصميمات خود را يكطرفه در كشور اجرا كنند.
نكته آخر نيز اين است كه برخي نهادهايي كه امنيتي تلقي ميشوند و فراتر از همه اين حرفها نهادي مانند سپاه پاسداران، انباشته از فعالان و نخبگان فرهنگي است كه ميتوانند به شوراي عالي فضاي مجازي در راستاي اهداف فرهنگي آن كمك كنند.
شوراي عالي فضاي مجازي چگونه ميتواند به شوراي عالي انقلاب فرهنگی در راستاي ارتقاي فرهنگ كشور كمك كند و چگونه اين دو با يكديگر هماهنگ ميشوند؟به دليل اينكه اين دو شوراي عالي اعضاي مشترك زيادي دارند خود به خود موضع واحدي در هماهنگي بين دو شورا اتخاذ خواهد شد. لذا آن ناهماهنگي كه ممكن بود ميان شوراي عالي انقلاب فرهنگي با برخي دستگاههاي فرهنگي به وجود بيايد، مثل آنچه قبلا در برخي زمينه ها اتفاق ميافتاد، بين اين دو شوراي عالي انشاءالله پيش نخواهد آمد.
به عنوان سخن آخر اگر بخواهيد تعريف كوتاهي از شوراي عالي فضاي مجازي داشته باشيم ، چه ميگوييد؟در حكم مقام معظم رهبري آمده است: اين شورا بهعنوان كانون وحدت فرماندهي در همه شئون فضاي مجازي به خصوص فناوري اطلاعات تلقي خواهد شد. همچنين بايد اشاره كنم دو سه موضوع هم در پيوست حكم مقام معظم رهبري بيش از همه مورد توجه قرار گرفته است:
يك فناوري، يعني مسأله علم مطرح است و دو توليد محتوا.يك نكته ديگري كه هم در شرح وظايف شورا مورد تأكيد ايشان قرار گرفته است فعال شدن بيشتر بخش خصوصي است.
در مورد نكته سوم بايد عرض كنم تجربه نشان داده ما هرگاه كه توليد محتوا و خدماتدهي در اين حوزه را از سازمانهاي دولتي انتظار داشتيم، نتوانستيم توفيق داشته باشيم؛ يعني صنايع فرهنگي صنايعي است كه در دنيا از آن به عنوان "صنايع خلاق" ياد ميشود و موفقيت در آن، بستگي به خلاقيت تكتك افرادي دارد كه در آن بخش صنعت فعاليت ميكنند لذا بدنه جامعه بايد در اين زمينه فعال شود، در غير اين صورت نميتوانيم در اين زمينه موفق باشيم.
به نظر من با تشكيل اين شوراي عالي، تكليف بخش خصوصي براي دريافت مجوز جهت فعاليتهاي خود روشن شده و وحدت برنامهريزي و رويه عملي براي آنها ايجاد خواهد شد و بخش خصوصي ميتواند با اطمينان خاطر بيشتري در اين عرصه سرمايهگذاري كند.
منبع:
خبرنامه شوراي عالي انقلاب فرهنگي