آیا جنگ سایبری متمدنانه است؟

تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۳۹۱

آیا حمله سایبری به زیرساخت‌های حیاتی کشورهایی که توان مقابله سایبری را ندارند، عملی متمدنانه است یا این گزینه در مورد همه کشورها صدق می‌کند؟

گرداب- "نیک هاروی"، وزیر نیروهای مسلح انگلیس، به تازگی و پس از افشای حمله سایبری بدافزار "شعله آتش" (فلیم) به ایران و چند کشور خاورمیانه گفته است: «حملات پیش‌دستانه سایبری که به‌ منظور خنثی کردن تهدیدهای احتمالی علیه امنیت ملی انجام می‌شود، گزینه‌ای متمدنانه است.»

حال این اظهارنظر را در کنار گفته‌های معاون نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی قرار دهید که در همین رابطه، حمله سایبری به ایران و ایجاد اخلال در برنامه‌های هسته‌ای کشور را امری منطقی خوانده بود؛ ضمن آن که وزیر دفاع کانادا نیز حملات سایبری پیش‌دستانه را نوعی بیمه برای کشور حمله‌کننده دانسته است.

آیا این اظهارنظرها ناظر به قانونی‌بودن یا رسمی‌بودن انجام حمله سایبری به زیرساخت‌های کشورهای دیگر است؟

آیا افشاگری چند روز قبل روزنامه‌های آمریکایی از حمایت "باراک اوباما" در مورد حمله سایبری "استاکس‌نت" به تاسیسات هسته‌ای ایران و حمایت دولتی از این حملات را نیز باید در همین راستا ارزیابی کرد؟

اگر به ماه‌های قبل برگردیم که رئیس‌جمهور آمریکا حمله سایبری به زیرساخت‌های حیاتی آمریکا را معادل جنگ نظامی خوانده بود که عکس‌العملی نظامی در پی دارد، پس تکلیف این اظهارات چه می‌شود؟

آیا حمله سایبری به زیرساخت‌های حیاتی کشورهایی که توان مقابله سایبری را ندارند، عملی متمدنانه است یا این گزینه در مورد همه کشورها صدق می‌کند؟

نگاهی به ۳ حمله بزرگ سایبری به کشورمان که به وسیله بدافزارهای استاکس نت، "دوکو" و فلیم انجام گرفت، نشان می‌دهد که ابزارهای به کارگرفته شده در این حملات به مرور تکمیل شده‌اند و هر بار بر درجه تخریب آنها افزوده شده است.

به این ترتیب جنگ سایبری در نگاه غربی‌ها نه تنها گزینه‌ای محتمل بلکه عملا جنگی تمام عیار است که مدتی نیز از شروع آن می‌گذرد.

ابزارهایی که می‌توان به درستی نام سلاح سایبری را بر آنها گذاشت نشان می‌دهند که سرمایه‌گذاری دولتی، انجام فعالیت‌های تمرینی و مانور سایبری (نظیر آنچه در مورد استاکس‌نت در رژیم صهیونیستی و فلیم در کوبا انجام گرفت)، هدف‌گیری روی صنایع خاص یا مناطق خاص، واردآوردن آسیب‌های فیزیکی و انجام تخریب در محیط واقعی از جمله رویکردهای این قبیل سلاح‌هاست.

از دیدگاه فنی نیز پیچیدگی‌های فوق‌العاده بالای بدافزارها، هوشمندی در طراحی و به کارگیری، خلاقیت در نحوه عملکرد و سازگاری با فناوری‌های امنیتی شناخته شده و رایج، نشان از آن دارد که این ابزارها به وسیله دولت‌ها و با اهداف خاص طراحی و اشاعه داده شده‌اند.

با توجه به اینکه بر اساس آمار تاکنون ۳۲ کشور در دنیا، ساختار دفاع سایبری خود را تشکیل داده‌اند و ۱۴۰کشور در حال مطالعه روی توسعه دفاع ملی در کشور خود هستند و همچنین با توجه به تاسیس قرارگاه دفاع سایبری در کشورمان، باید دید که آیا این عمل به ظاهر متمدنانه می‌تواند پاسخی درخور بیابد؟

از دیگر سو در تعریف رسمی پدافند غیرعامل در کشورمان آمده است که به تمامی اقدامات و تدابیری گفته می‌شود که بدون به کارگیری سلاح، موجب کاهش آسیب‌پذیری‌ها و افزایش پایداری‌ها در برابر تهدیدات خارجی شود، اما نکته جدیدی که در این بین وجود دارد این است که در حال حاضر نمی‌توان جنگ سایبری را جنگی بدون سلاح دانست.

اگر نگاهی به بدافزار فلیم بیندازیم، می‌بینیم که این جعبه ابزار تبهکاری در دنیای سایبر واجد ویژگی‌هایی است که آن را به یک سلاح نزدیک‌تر می‌کند تا یک ویروس کامپیوتری.

در نتیجه با توجه به آنچه آمد و تاسیس قرارگاه سایبری کشورمان در سال ۹۱، به‌نظر می‌‌آید که نیاز به نگاهی مجدد به اهداف جنگ سایبری و برنامه‌های قرارگاه سایبری وجود دارد؛ ضمن آن‌که در برنامه‌های این قرارگاه به درستی بر مقوله فرهنگ‌سازی‌ در حوزه دفاع سایبری و اطلاع‌رسانی متناسب با ذائقه مردم تاکید شده است.

منبع: سازمان پدافند غیرعامل