در این شبکههای اجتماعی و حتی برخی رسانهها، آگاهی رسانه از گونهای شتابزدگی و بی زمانی در رنجاند و میخواهند خبری که میدهند یا زمینهای که در شبکه خویش میپرورند در کمترین زمان، فراپیش خواستاران بنهند.
نوشته بود: "این اشتغال خستگی ناپذیر، زبان فارسی را به وضعیت اسفباری کشانده است. گفته بود از دکتر تا آدم عامی و از هر طبقهای دیگر برایش مهم نیست "هست" را به جای "است" به کار ببرد و کاربرد "از"،"به"،"که"،"را" را بلد نیست. به کاربردن نقطه و ویرگول و ... هم که دیگر هیچ..."
همان
روزها نگاهی انداختم به نوشتههای هنرمندان و سیاستمداران در صفحات شخصیشان و
نتیجه، تاسف بارتر از گوشزد دوست منتقدمان بود که شاید بدون دقت کافی به نظر نرسد.
همین امر بهانهای شد تا برای بررسی میزان خسارتی که زبان پارسی این روزها از سوی سهلانگاری نویسی و شلخته نویسی در فضایمجازی میخورد، به سراغ میرجلال الدین کزازی، استاد ادبیات و زبان فارس بروم.
استاد، نمیدانم تا چه اندازه نوشتار صفحات مجازی را دنبال میکنید اما به نظر میرسد درست نویسی در این صفحات از یاد رفته و شلخته نویسی و به کار بردن اشتباه واهها و افعال و حتی غلط نویسی آسیب جدی به زبان فارسی میزند. با توجه به اینکه همین متنهای غلط به تناوب در شبکههای اجتماعی دست به دست میچرخد و پرا کنده میشود. چقدر این وضعیت را برای زبان فارسی خطر آفرین میبینید؟
آنچه امروز شما درباره آن پرسیدهاید پدیدهای آسیب شناختی است که تنها به اینگونه شبکهها باز نمیگردد؛ از سویی. از سوی دیگر تنها ویژه زبان پارسی هم نیست. پدیدهای است که جهان با آن رو به روست. زیرا که ما در روزگاری زندگی میکنیم که شاید چشمگیرترین و آشکارترین ویژگی آن گسترش و کاربرد ناگزیر و روزافزون فن آوری رسانهای است. پس همواره این بیم میرود که زبانها و فرهنگهای بومیو میهمنی که پارهای از آنها پیشینهای بسیار دیرینه دارند به گزند و آسیب دچار شوند. زیرا که زبانی که در رسانه به کار گرفته میشود همواره زبانی سنجیده ،به آیین و درست نیست.
از آن
میان در این شبکههای اجتماعی و حتی برخی
رسانهها، آگاهی رسانه از گونهای شتابزدگی و بی زمانی در رنجاند و میخواهند
خبری که میدهند یا زمینهای که در شبکه خویش میپرورند در کمترین زمان، فراپیش
خواستاران بنهند. این شتابزدگی نیز انگیزهای است دیگر تا زبان که ابزار پیوند است
در میان خبردهندگان و خبرستانان به گونهای سنجیده و اندیشیده به کار برده نشود. اما
این بیم این نگرانی برای ما ایرانیان بسیار گرانبار تر میتواند بود.زیرا که پارسی
زبانی است که از دیدگاههای گوناگون بر پایه ویژه گیهای بنیادین خویش از دیگر
زبانهای جهان جداست. من نمیخواهم به این ویزگیها بپردازم چون سخن به درازا میکشد
تنها به یک ویژگی بسنده میکنم. این زبان زبانی است در ساختار آوایی بسیار نغز و
آهنگین و دلنشین و گوشنواز. از سویی زبانهای ایرانی در ازنای زمان آنچنان سوده و
ساده شده اند که در آن هنگام که به زبان پارسی رسیده اند. ساختاری خنیایی و هموار
و نرم یافته اند. حتی پارهای از این واژهها در سرگذشت آواشناسی خود به فرجام
دگرگونگی راه برده اند. چنین زبانی میتواند بیش از زبانهای دیگر آسیب پذیر باشد.
پس شما نیز با همه سخت جانی که همواره برای زبان پارسی برشمردهاید نگران هستید؟
البته زبان پارسی اگر فراخ بدان بنگریم زبانی است با دو ویژگی ناسازوارانه. از سویی زبانی است بسیار سخت جان، ایستا آسیب ناپذیر زیرا اگر جز این بود در کشاکش رخدادهای زمانه پایدار نمیماند. زبان پارسی از بوته آزمونهای تاریخی سربلند و بی گزند بیرون آمده است. اما همین سخت جانی خود گونهای مایه آن شده که این زبان از زمینههایی آسیب پذیر باشد. مانند آن نمونهای که گفته آمد. چون در زبان آوایی سوده و ساده شده به بافتار نغزش آسیب میرساند.
آنچه در این کاربرد زبان شما بر آن انگشت نهادهاید نمونهای است از آن پدیده فراگیر آسیب شناختی آما آنچه میتوانم گفت این است که زبان پارسی هر چند در روزگار خویش گزند و آسیبهایی میتواند ببیند بسیار ژرف و گران تر از این است که آسیب جدی ببیند. این گزندها را از سر میگذراند. زیرا زبان پارسی درختی است که در شور بومیتفته روییده است. در جاییکه کمتر درختی در آن اگر هم بروید پایدار میتواند ماند. تندبادهایی سهمگین را بر تافته است اما ریشهای در خاک دوانیده است مانند گیاهی که آن را در گلخانهای پرورانده باشند به ناز نیست که اگر در گلخانه گشوده شود و نسیمی به درون بوزد بتواند آن گیاه را آسیبی برساند.
پس میتوانیم به در هم آمیختگی محاوره نویسی و کتابی نویسی در نوشتارهایی که این روزها در فضایمجازی میخوانیم و یا غلط نویسیها و... چندان دل نگران نکنیم و نهایت امر را ببینیم که زبان پارسی را گزندی نمیرسد؟
هرگز. به هر روی بر ما ایرانیان و پارسی زبانان است که به یاری این زبان بشتابیم. توانشها و پایههای نهفته در آن را بشناسیم و از آنها بهره بگیریم. اگر کسانی که زبان پارسی را به هر شیوهای به کار میگیرند در نوشتن کتاب سرودن شعر یا همین نوشتن در فضاهای مجازی با توانشهای زبانی به بسندگی آشنا باشند این زبان را به درستی به کار خواهند گرفت که این زبانی است که باید آن را ارج نهاد.
زبان پارسی به گوهری گرانبها میماند که به هیچ روی نباید خراشی روی آن بیفتد در حالیکه زبانهای دیگر به تخته سنگ میمانند. اگر پتکی بر تخته سنگ بکوبید زیانی به آن خواهد رسید اما آن تخته سنگ را از ریخت نمیاندازد تنها بخشی از تخته سنگ فرو میریزد.
کسانی که زبان پارسی را به ستایشگری میشناسند بی گمان باور خواهند کرد که این زبان خود پدیدهای هنری است و با همان شیوه با آن برخورد خواهند کرد. آن شلختگی هرگز در نوشتارشان نخواهی جست.زبان بیش از آنکه پیامی باشد خود ارزشمند است.اگر زبان آسیب ببیند یا از میان برود پیامی هم نخواهد بود یا مخدوش میشود.
گفتگو از آزاده سلیمی