Gerdab.IR | گرداب

نمایی دیگر از یک واقعه؛

پشت پرده اتحاد دیجیتال آمریکا، اسرائیل و آل‌سعود در حملات هکری و وضعیت زرد سایبری

تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۹۵

اخبار حمله هکری به مراکز داده و تارنماهای اینترنتی سازمان‌ها و ادارات دولتی کشورمان در طول یک ماه اخیر مکرر در رسانه‌ها بازتاب یافته است. هرچند سایبر در ایران یتیم است و از سخنگوی واحد برخوردار نیست ولی از تجمیع اطلاعات به‌دست آمده از نهادهای مختلف محرز می‌شود تیمی از عربستان سعودی مسؤولیت این حملات ضعیف اما پرتعداد را عهده‌دار بوده است.

به گزارش گرداب، به‌رغم ارائه اظهارنظرهای مختلف به جامعه پیرامون کلاس پایین حملات و خسارات ناچیز ناشی از آن، به علت تجمیع نشدن وظایف رصدگری، قانونگذاری، پدافند و مدیریت عملیات سایبری در مرکزی واحد، حتی یک تحلیل جامع از علت بروز پی در پی حملات مذکور آن هم توسط کشور بدون زیرساخت ملی سایبری همچون سعودی به ایران، دست‌کم در فضای آشکار رسانه‌ای منتشر نشده است.

   سعودی چه می‌خواهد؟!

همین موضوع موجب شد عربستان در اقدامی پیشدستانه، هک برخی سایت‌ها و پایگاه‌های این کشور پس از شیرین‌کاری هکرهای سعودی را به ایران نسبت دهد و دقیقا برخلاف رویه دولت ما، پرونده‌ای جدی علیه کشورمان در مجامع بین‌المللی تهیه و تدارک ببیند. در حالی که هنوز دقیقا مشخص نیست هک سایت سازمان ورزش عربستان توسط گروه «aHor4» یا حمله به سایت خبرگزاری اردن و انتشار خبری کذب پیرامون ولیعهد عربستان در آن که اتفاقا هر دو مورد، بازتاب نسبتا زیادی در رسانه‌های جهان عرب و اندیشکده‌های رصدگر حوزه سایبر در فضای جهانی به همراه داشت، توسط گروه‌های خویش‌فرمای ایرانی صورت گرفته باشد.

فارغ از اینکه حملات مذکور حقیقتا توسط جوانان ایرانی با هدف انتقام‌گیری از ده‌ها مورد هک سایت‌های رسمی دولتی در کشورمان صورت گرفته یا روند مذکور نیز توسط هکرهای سعودی به عنوان مرحله دوم یک سناریوی از پیش برنامه‌ریزی شده اجرا شده، ذکر موارد ذیل ضروری است.

   سعودی ناگزیر از بحران‌سازی

الف- نشریه فارین‌افرز وابسته به اندیشکده شورای روابط خارجی، در یادداشتی به قلم اندرو پیک، عضو ارشد اندیشکده شورای سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا و استاد دانشگاه جان هاپکینز با عنوان «چرا عربستان به ایجاد یک بحران بزرگ با ایران نیاز دارد؟» به بررسی سیاست‌های تنش‌آفرین اخیر عربستان در قبال ایران پرداخته و می‌نویسد: «اوضاع امنیتی عربستان سعودی وخیم است و روز به روز بدتر می‌شود و ریاض برای بهبود این شرایط به یک بحران نیاز دارد. 3 رویداد عربستان را به این وضع دچار کرده است: اول ورود نیروهای نظامی روسیه به منطقه بدون تقابل هیچ ابرقدرتی با آنها، دوم اتحاد بی‌سابقه رقبای عربستان سعودی در سرتاسر خاورمیانه با مدیریت ایران و روسیه و سوم اینکه برای نخستین‌بار در تاریخ، عربستان سعودی بدون حمایت یک ابرقدرت تنها شده و آمریکا دیگر نمی‌تواند تضمین‌کننده امنیت سعودی باشد».

   پرونده‌سازی کم‌نقص

 ب- آمریکایی‌ها همان میزان که از قدرت زمینی سپاه قدس در منطقه هراس دارند، نگران روزگاری هستند که فرمان حضور جدی «ارتش سایبری ایران» در میدانی آفندی یا پدافندی صادر شود. سال‌هاست اندیشکده‌های آمریکایی پیرامون مخاطرات حضور ایران به عنوان یک ابرقدرت سایبری در باشگاه تازه‌تاسیس «ارتش‌های آینده»، سیاه‌نمایی می‌کنند و همان جوسازی پیرامون برنامه هسته‌ای کشورمان را با جدیت در دستور کار قرار داده‌اند.

از طرفی چارچوب قانونگذاری سایبری در فضای بین‌الملل نیز هنوز شکل نگرفته و آمریکا نشان داده تمایل دارد با ایجاد حوادثی برنامه‌ریزی‌شده و مشکوک همچون ماجرای «هک شرکت سونی‌پیکچرز» و نسبت دادن آن به کشورهایی با سیاست‌های غیردلخواه اعم از کره‌شمالی، چین، روسیه و قطعا «ایران»، قوانین مدنظر خود را در فضایی هیجانی و پراسترس به دنبال وقوع شوک پس از فاجعه، به جهانیان تحمیل کند. فروردین سال جاری بود که مقامات امنیتی اف‌بی‌آی مدعی شدند «به احتمال فراوان» هکرهای ایرانی حمله‌کننده به زیرساخت‌های آمریکا به سیستم نگهداری سد «بومن اونیو» که در 20 مایلی شهر نیویورک قرار دارد نفوذ کرده‌اند تا به وسیله تغییر سطح آب، فاجعه انسانی به راه بیندازند! پلیس فدرال آمریکا حتی پا را فراتر از این صحنه‌سازی ملی قرار داد و نام و تصویر 7 شهروند ایرانی را به عنوان عوامل تحت حمایت سپاه پاسداران، برای تحریک حداکثری مردم آمریکا علیه دشمنی بسیار خطرناک به نمایش گذاشت!

یک لحظه خود را به جای مردم «نیویورک» که اغلب نیز «یهودی» هستند بگذارید و تصور کنید پس از استماع گزارش اداره تحقیقات فدرال آمریکا FBI چه میزان آمادگی برای پذیرش فضاسازی‌های آینده دولتی خواهید داشت؟

   سیلیکون ولی و سلمان!

ج- بلافاصله پس از پایان موفقیت‌آمیز سناریوی حملات ضعیف اما پردامنه سعودی‌ها به سایت‌های ایرانی، محمد بن سلمان، نایب ولیعهد و وزیر جنگ آل‌سعود برای دیدار با اوباما و انعقاد قرارداد همکاری با شرکت‌های مطرح سیلیکون ولی- دره فناوری‌های نوین آمریکا- راهی ایالات متحده شد. از طرفی پایگاه اینتلیجنس آنلاین نیز در گزارشی مهم فاش کرد: «سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل و عربستان چند سال است با یکدیگر همکاری دارند اما اخیرا تصمیم گرفته‌اند این همکاری‌ها بخش سایبر را نیز شامل شود».

مهم‌ترین بخش در حوزه آینده‌پژوهی، سناریونویسی است. اکنون با توجه به اطلاعات ارائه شده می‌توانیم به سناریوهای احتمالی ناشی از توافق سایبری آمریکا، اسرائیل و عربستان با توجه به سابقه اتحاد سیلیکون ولی و دستگاه امنیتی آمریکا در حوزه «دیپلماسی دیجیتال» بپردازیم.

   سناریوی حمله بزرگ

سناریوی اول می‌تواند مبتنی بر این واقعیت باشد که حمله‌ای پیشدستانه مشابه ماجرای 11 سپتامبر در آمریکا یا اسرائیل این‌بار با استفاده از برتری‌های سایبری صورت گیرد و دور جدید تحمیل «نظم نوین جهانی» به خاورمیانه به دنبال آن با جنگ و خونریزی و کشتار آغاز شود.

مخاطرات یک حمله تروریستی تمام عیار به مواضع خودی اعم از انفجار در نیروگاه‌های هسته‌ای و زرادخانه‌های اتمی اسرائیل یا آمریکا یا فرضا شکستن سد نیویورک، بسیار زیاد و کنترل چنین فجایع دست‌سازی نیز در حوزه عملیاتی بسیار سخت است. علاوه بر آن کار دولت آمریکا و رژیم اسرائیل برابر سوالات جامعه خودی به عنوان دولت‌های مدعی تکیه زدن بر مقام اول و سوم قدرت سایبری جهان، در توجیه ضعف پدافندی سخت است اما اگر هدف «عربستان سعودی» باشد چطور؟ فقط فرض کنید اگر با یک حمله سایبری مثلا به نیروگاه‌های برق مکه، فاجعه‌ای برای مسجدالحرام رخ دهد یا مثلا چاه‌های نفت سعودی بر اثر یک خرابکاری سایبری هفته‌ها در آتش بسوزد، خوراک برای چه وقایعی به میزان کافی و وافی تهیه می‌شود؟

ساده‌ترین وقایع بروز یافته به‌دنبال خودزنی کم‌هزینه آمریکایی- صهیونیستی آل‌سعود پس از «بحران بزرگ» را می‌توان چنین برشمرد:

1- بازسازی اتحاد منطقه‌ای- عربی
2- جلب حمایت جهانی برای خروج از موقعیت انفعال برابر اتحاد ایران
3- بازپس‌گیری پایگاه‌های قدرت از ایران در کشاکش بحران
4- زمینه‌سازی برای رونمایی از خاورمیانه جدید
5-  وضع تحریم‌های بین‌المللی جدید علیه ایران
6- بیرون راندن ایران از باشگاه قدرت‌های سایبری جهان

سناریوی آمریکایی- صهیونیستی مذکور بنا بر مستندات ارائه شده و توجه به فضاسازی چندین و چند ساله ایالات متحده پیرامون قدرت «غیرقابل کنترل» ارتش سایبری ایران و تاکید بر وجوب وضع «تحریم‌های سایبری» علیه ایران فرض دور از ذهن نیست. علاوه بر اینکه دفع خطر احتمالی، وجوب عقلانی دارد و دست‌کم گرفتن دشمن می‌تواند آخرین اشتباه ابرقدرتی باشد که از یک سو درگیر در جنگ بر سر تغییرات اجباری فرامنطقه‌ای در حوزه ژئوپلیتیک غرب آسیا و شمال آفریقاست و از طرف دیگر دقیقا نمی‌داند با حملات هکرهای مگس وزن سعودی چه باید بکند.

   مسؤولیت بی‌اعتباری ملی

بدترین رفتار این است که به جای فعال شدن دستگاه دیپلماسی و کلاسه کردن پرونده حقوقی ضدسعودی و تلاش برای قانون‌انگاری فضای جهانی سایبر با همراه کردن چین و روسیه، سکوت پیشه کرده و به قول وزیر ارتباطات دوره پست و تلگراف‌مان بگوییم: «اقدامات ما عملی است و نه اعلامی!» و به این ترتیب بهترین فرصت برای پاسخ‌دهی به جنگ رسانه‌ای غرب علیه مواضع سایبری کشورمان را بی‌پاسخ بگذاریم تا سعودی‌ها با مظلوم‌نمایی حتی هزینه «عملیات پدافندی ایران» را نیز مطابق نقشه آمریکا بالا ببرند. این نقشه هوشمندانه‌ای است که بعید می‌دانیم باند نفوذی وزارت ارتباطات که  هنوز هزینه مدیریتی «افتضاح امنیتی» اخیر را پرداخت نکرده، برنامه‌ای برای مقابله با آن ترتیب دهد یا احیانا شورایعالی فضای مجازی بناگاه تحرکی هوشمندانه از خود بروز داده و قاطع در میدان عمل حاضر شود. بسیار مهم است که مشخص شود کدام دستگاه‌ها به وظایف خود عمل نکرده‌اند که به واسطه هک سایت‌های دولتی، کشورمان به این سادگی در سناریویی آمریکایی- سعودی درگیر شده است. مردم باید بدانند کدام مسؤول در پی این فاجعه بی‌اعتبارکننده ایران در فضای جهانی بازخواست شده و از مقام خود برکنار شده است؟ در هر صورت مجددا به سیکل معیوب قدیمی بازمی‌گردیم و سوال اصلی که بی‌پاسخ باقی مانده است... متولی حوزه سایبر در ایران کیست؟