وبلاگ "رایگاه"

رمزگشایی از پروپاگاندای اخیر اصحاب فتنه علیه سپاه

تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۳۹۰

جریان فتنه و خصوصاً طیف "پشیمان نمایان قدرت طلب" مهم‌ترین مانع در بازگشت خود به ساختار قدرت در نظام را هوشیاری نیروهای اصیل و ارزشی نظام و در رأس آن سپاه به عنوان حافظ انقلاب و دستاوردهای آن در ابعاد گوناگون می‌دانند.

گرداب- نگاه دوباره به موج رسانه‌ای و سیاسی علیه مواضع فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و پس از آن که سردار جعفری از بایدها و نبایدهای حضور برخی اصحاب فتنه 88 در عرصه‌هایی چون انتخابات سخن گفت، خود گویای چرایی طراحی و اجرای این هجمه رسانه‌ای است، اما با کمی تأمل در جوانب این مسئله می‌توان به نکاتی چند دست یافت که اشاره به آن‌ها خالی از فایده نخواهد بود.
 
1- روشن است که دغدغه حضور در انتخابات آتی مجلس و ریاست جمهوری مهم‌ترین موضوع مواضع آشکار و محافل پنهان بخشی از جریان فتنه 88 است که سودای بازگشت به قدرت در نظام را دارند.
 
این طیف که روزگاری نه چندان دور از آتش بیاران معرکه فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم بودند، پس از آن که نشانه‌های شکست سناریوی "براندازی از رهیافت نافرمانی مدنی" را آشکار دیدند، تصمیم به فاصله گیری از سران اغتشاشات گرفته و ندای بازگشت به نظام را سر دادند؛ با این همه از آنجایی که خود، زمانی داعیه دار جریان فتنه بوده‌ و بخش قابل توجهی از بدنه میانی جریان فتنه، از این طیف بوده و هستند، هیچ گاه حاضر به موضع گیری صریح و علنی علیه سران فعلی فتنه (که آیینه تمام نمای گذشته‌ همین طیف نیز هستند) نشدند.
 
با این اوصاف و توجه به این نکته که هنوز هم بخش‌هایی از طیف مشارکت - مجاهدین انقلاب به صراحت از جریان فتنه 88 و سران آن حمایت می‌کنند، به هیچ روی بازگشت این طیف به قدرت قابل توجیه نبوده و نیست.
 
2- اما این که چرا سپاه و بالاترین مقام آن در کانون تهاجم رسانه‌ای جریان برانداز قرار می‌گیرد، خود نکته قابل تأمل دیگری است. به نظر می‌رسد به طور کلی جریان فتنه و خصوصاً طیف "پشیمان نمایان قدرت طلب" مهم‌ترین مانع در بازگشت خود به ساختار قدرت در نظام را هوشیاری نیروهای اصیل و ارزشی نظام و در رأس آن سپاه به عنوان حافظ انقلاب و دستاوردهای آن در ابعاد گوناگون می‌دانند.
 
خصوصاً در جریان رویدادهای دو ماه گذشته و چالش آفرینی‌هایی که در فضای سیاسی از سوی جریان انحرافی طراحی و اجرا شد، بخش قابل توجهی از توان بالقوه و بالفعل جریانات اصیل انقلابی به این چالش‌ها معطوف و عملاً از اصحاب فتنه غفلت شد. این غفلت  و نیز برخی میانجی گری های برخی از حامیان سابق فتنه، می‌توانست فضا را برای بازگشت این جریان مهیا سازد که با هوشیاری فرمانده کل سپاه و مواضع صریح وی، عملاً این فرصت  تا حدودی از دست این طیف گرفته شد.
 

 
3- نکته‌ دیگر چرایی حضور شخصی همچون محمدرضا خاتمی در مقام چهره‌ مقابل سیاسی است. به نظر می‌رسد در انتخاب همین فرد نیز برای کلید زدن این سناریو نکته‌ای نهفته است. چرا که اساساً از ابتدای حضور وی در سیاست (در 12سال پیش) تا کنون وی چهره‌ای راهبردی و تأثیرگذار در این جریان به حساب نمی‌آمده است.
 
به طور کلی حضور وی در سیاست به واسطه برادر بودنش با رئیس جمهور وقت پررنگ شد و البته در همه‌ این سال‌ها او و همسرش، زهرا اشراقی (که وی نیز هر از چند گاهی با طرح مواضع جنجالی در مورد امام راحل‌رحمت‌الله‌علیه خود را رسانه‌ای می‌کرد) هیچ گاه در مقام طراحی استراتژیک در این جبهه حضور نداشته و تنها مجری بخشی از طراحی‌های محافل چند لایه سیاست بازان طیف مدعی اصلاحات بوده‌اند.
 
روشن است که مقابل قرار دادن رضا خاتمی در این سناریو با توجه به آمادگی وی در بازگویی مواضع از پیش طراحی شده و نیز آسودگی خیال وی به جهت برخی تبعات احتمالی آن است. در این جا برای توضیح این مطلب باید اشاره شود که از آن جایی که وی در جریان فتنه 88 جزء بازیگردانان اصلی و اعضای اتاق فکر فتنه به حساب نمی‌آمد، از پیگرد قضایی در امان ماند و اکنون نیز خود را چنین آسوده خیال می‌یابد.
 
4- اما لازم می‌نماید به مغالطه‌ای که از سوی اصحاب فتنه 88 در خصوص ورود سپاه به سیاست کرده اند نیز اشاره‌ای شود. اینان با اشاره به نظرات بنیانگذار انقلاب اسلامی مدعی‌اند که حضرت امام‌رحمت‌الله‌علیه مخالف ورود سپاه به عرصه‌ سیاست بوده‌اند، حال آن که اگر به زحمت بپذیریم امثال محمدرضا خاتمی به واقع دغدغه اندیشه‌های امام راحل را دارند، بازهم دچار مغالطه‌ای آشکار شده‌اند.
 
اینان به آن بخش از وصیت نامه امام  اشاره کرده اند که فرمودند: «وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همان طور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروه‌ها و جبهه‌ها است، به آن عمل نمایند و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر این‌ها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازی‌های سیاسی دور نگه دارند
 
این بیانات به روشنی نشان دهنده آن است که مقصود امام از منع در ورود به عرصه سیاسی، عرصه‌هایی است که به تصریح از آن "بازی‌های سیاسی" است که با توجه به اشاره به "احزاب و گروه‌ها و جبهه‌ها" در بیان ایشان این گونه استفاده می‌شود کهمقصود ایشان منع از ورود به رقابت‌های حزبی و گروهی تعریف شده در درون نظام است.
 
به وضوح آشکار است که در این جا مغالطه‌ "مصادره به مطلوب" "مصداق یابی غلط" رخ داده است. این در حالی است که اصلی در مسئله‌ اخیر از فرمان امام که منع از ورود به سیاست به معنای بازی‌های سیاسی و رقابت‌های حزبی رخ نداده است، بلکه این جا به وظیفه حیاتی سپاه در حراست از انقلاب عمل شده و فرمانده کل سپاه در مقابل سران جریان برانداز موضع گیری کرده است.
 
در این جا بد نیست به اساس‌نامه سپاه که مصوب مجلس شورای اسلامی و مورد تأیید امام راحل اشاره شود که در آن "مبارزه قانونی با عوامل و جریان‌هایی که در صدد خرابکاری، براندازی جمهوری اسلامی و یا اقدام علیه انقلاب" هستند، جزء مأموریت‌های سپاه شمرده شده است و روشن است که اقدام جریان فتنه از مصادیق بارز اقدام برای براندازی نظام بوده است.
 
5- در پایان لازم است به یکی دیگر از اهداف جریان فتنه در هجمه اخیر رسانه‌ای علیه سپاه نیز اشاره‌ای شود و آن مقدمه سازی برای موج آفرینی‌های پی در پی علیه سپاه و نیروهای اصیل انقلاب است.
 
طبعاً با توجه به در پیش بوده انتخابات مجلس نهم، این جریان به دنبال آن است که با سوءاستفاده از فرصتی که در اختیار جریانات درون نظام برای طرح مواضع و افزایش نشاط سیاسی جامعه قرار داده می‌شود خود را جزء جریانات فعال سیاسی داخل و دارای تعامل انتقادی با نظام تعریف کند و از سویی ژست اپوزیسیونی را برای حفظ ارتباط با بازیگردانان خارجی و دیگر معاندین حفظ کند.