گرداب- وضعیت فیلترینگ کشور، واکاوی مدلهای توسعه فناوری اطلاعات، تشریح سیاستهای غرب در فضای سایبری، گامهای طراحی یک سرویسدهنده بومی و... از جمله موضوعاتی است که مهندس "سعیدی"، سخنگوی مرکز بررسی جرائم سازمانیافته سپاه پاسداران در گفتگوی تفصیلی خود با وبلاگنیوز به آنها پرداخته است.
بخش نخست این گفتگو پیش روی شماست:
*اختلالات اخیر اینترنت
فکر کنم داغترین و مهمترین سئوال در حال حاضر همین باشد که نظرتان درباره اختلالات اخیر در شبکه اینترنت و مسدود کردن بدون اطلاع سرویسهای ایمیل چیست؟
به نظر من به صورت جدی باید به حقوق کاربران در فضای مجازی احترام گذاشت. مجموعه نظام در موضوع اینترنت حق و تکلیفی دارند. همانند مجموعه کاربران. مجموعه کاربران و نظام در این موضوع باید به حقوق و تکالیفشان پایبند باشند و این تکلیف وجه شرعی پیدا می کند. حاکمیت ما هم یک حاکمیت اسلامی است و باید با دقت بیشتری نگاه شود.
توسعه فضای سایبری در ایران را چگونه می بینید؟
اجازه بدهید با یک کلمه جواب سوال شما را ندهم و یک مقدمه کوتاه عرض کنم. ببینید! غرب در حوزه فرهنگی، 3 سیاست بسیار جدی را تعریف کرده است: تبادل فرهنگی، اشاعه فرهنگی و تهاجم فرهنگی.
فرهنگ غرب از موقعی که با فناوری عجین شد و توسعه پیدا کرد، با 2 مفهوم اشاعه فرهنگی و تهاجم فرهنگی بیشتر درگیر بود و پس از اشاعه، به تهاجم رسید.
در تهاجم فرهنگی و حتی اشاعه 3 مفهوم کلی در نظر گرفته شد که هر تمدنی مقابل او قرار گرفت با این 3 مفهوم مواجه شود: برگشت ناپذیری، غیر قابل پیشگیری بودن و نامیرا بودن، 3 مفهومی است که در حوزه فناوری اطلاعات دست به گریبان آن هستیم.
اشتغالات ما در سیاست گذاری، نظارت و کنترل، در دو حوزه برگشت ناپذیری و غیر قابل پیشگیری بودن نمایان شده است. مشکل این جاست که غرب فضایی را برای ما طراحی می کند به نام فضای سایبری و طوری آن را جلو می برد که در کل دنیا کشوری را پیدا نمی کنید که بتواند در مقابل این پدیده مقاومت کند و بعد از آن که ورود کرد، عدم توسعه، غیر قابل پیشگیری می شود و بعد از این که توسعه شکل گرفت، غیر قابل برگشت است.
ما ظرف سال های گذشته برای مقابله با این مشکل چه کرده ایم؟
واقعیت این است که ظرف 10 سال گذشته، با هر سرعتی که می توانستیم و کشش کشور بوده، به آغوش این سیاست ها و راهبردها رفته ایم! و جالب این جاست که پس از پیوستن به آن، انتظار برگشت پذیری داریم. این برگشت با ذات این فناوری نمی خواند. چون این فناوری مانند سایر فناوری ها نیست. "فناوری سایبری"، مثل فناوری خودروسازی، خنثی نیست. یک فناوری "سو دار" است. ذاتش فناوری فرهنگی- سیاسی است. پس مدل مواجهه ما باید فرهنگی- سیاسی باشد.
پس شما به مدل مواجهه منتقد هستید؟
انتقاد جدی ما به عنوان کاربر و مسئول این حوزه، به نوع نگاه به اینترنت است. ما یک جنبش جدی در کشور با رویکرد "فرصت محور" صِرف داریم. بسیاری از مسئولین ما در حال حرکت به همین سمت هستند که من اگر نام بیاورم، احتمالا بسیاری از مخاطبان آن ها را خواهند شناخت.
متاسفانه توجه همه جانبه ای به حوزه 3 مفهوم ذکر شده صورت نمی گیرد. به سرعت تمام تلاش ها و توان کشور بسیج شده ا ست که این مدل را در کشور توسعه بدهند. بعد از توسعه، اولین مشکلی که پیش می آید، این است که ما اداره، کنترل، نظارت، نرم افزار، سخت افزار، نیروی انسانی و هیچ در اختیار نداریم. ما عامل نیستیم. ما موثر نیستیم؛ تاثیرپذیر هستیم.
یعنی کسی متوجه این مشکل نیست؟
اولین و بزرگترین مشکل، همین است! جالب این جاست که کسی نمی بیند یا نمی خواهد ببیند! کسانی که در حوزه توسعه با مدل پیشرفت از جنس فرصت محور با سرعت جلو می روند، نمی بینند که ما در یک بستر جهانی یا آمریکایی عمل می کنیم.
منظورتان این است که این حرکت آگاهانه است؟
لزوما نه. شاید از روی عدم شناخت فضا باشد. از یک منظر کلی مشکلات ادراکی، ناشی از عدم شناخت یا شناخت ناقص و سطحی در موضوع فضای مجازی ناشی می شود.
جسارتا این حرف ها کمی تکراری نشده است؟
این حرف ها شاید تکراری باشد، اما تکراری قابل توجه است. بررسی روزآمد موضوع فضای مجازی یک سوال پیش روی شما خواهد نهاد: در عصر اطلاعات چه کسی پادشاه است؟ کسی که اطلاعات داشته باشد. پس لاجرم، متوجه این می شویم که پس از این که در سال 1969 یک شبکه داخل ارتش شکل می گیرد، به نوعی این تغییر گفتمان در روند استعمار آمریکا هم شکل می گیرد.
الان اگر آمریکا بخواهد کل دنیا را لحظه به لحظه رصد بکند، با خروجی فیس بوک، گوگل با تمام سرویس هایش، یاهو، یوتیوب و توئیتر، آخرین اخبار دنیا را زیر نظر دارد.
منظورتان رصد سیاسی است؟
من اصلا حوزه سیاسی را نمی گویم. مثلا در حوزه اقتصادی، نبض بازار دستش است. چون اطلاعات دارد. پس او همیشه سواره است و ما پیاده.
در حوزه فرهنگ هم می داند چه باید بکند. چه طور است که تا سرعت اینترنت داخلی پایین می آید، رسانه های خارجی سریع واکنش نشان می دهند؟ چون می دانند حرف کاربر داخلی چیست و دقیقا موضعشان را بر این اساس تنظیم می کنند.
پس با این تفاسیر، منظور شما این است که اصلا ما نیازی به توسعه و رشد در فضای سایبری نداریم. درست است؟
من چنین حرفی نزدم! مدل های توسعه فناوری اطلاعات در دنیا 2 نوع است. یک مدل توسعه "جامعه اطلاعاتی" است. یک مدل هم مدل توسعه "جامعه دانش بنیان" است.
در مدل توسعه جامعه اطلاعاتی، ما چند معیار داریم. این مدل با تکیه بر فناوری های وارداتی طراحی شده است.
ضریب نفوذ اینترنت پر سرعت و کم سرعت، تعداد روستاهای با دسترسی، تعداد مدارس با دسترسی، تعداد دسترسی خانه ها، تعداد رایانه، حجم واردات تاسیسات ICT، بودجه خرید تجهیزات ICT، کاهش شکاف دیجیتالی و تعداد کاربران IT در سازمان ها از جمله شاخص های این مدل توسعه بوده که همه آن ها هم کمی هستند.
این یعنی هر چه سریع تر، خودمان را در آغوش دشمن بیاندازیم. حالا شما گزارش های دولت را با شاخص های WSIS (اجلاس جامعه جهانی اطلاعاتی) مقایسه کنید و وضعیت را ببینید و ملاحظه کنید که با چه سرعتی به سمت مدل توسعه جامعه اطلاعاتی پیش می رویم.
اما مدل توسعه دانش بنیان، به معنای صنعت فناوری اطلاعات با حمایت دانش و فناوری داخلی است.
بودجه سرانه تحقیقات در حوزه ICT، ظرفیت دانشگاه ها در حوزه تخصصی ICT، میزان تولید محتوای فارسی، تعداد متخصصین ICT و سرانه اشتغال آن ها در سازمان ها، تعداد مقالات علمی در ICT و توسعه دولت الکترونیک با استفاده از پتانسیل تخصصی داخلی از جمله شاخص های این نوع توسعه است.
مدل توسعه دوم، دربردارنده حمایت جدی از ظرفیت های داخلی است که در بسیاری اوقات معطل مانده یا هدر می رود.
چرا پس مدل توسعه دوم در کشور اجرایی نمی شود؟
مدل توسعه دانش بنیان با عنوان "سند توسعه فناوری اطلاعات ایران" در ابتدای دولت نهم تنظیم شد و در صحن دولت مصوب شد. اما با فشار برخی کنار رفت و مدل جامعه اطلاعاتی مجددا ابلاغ شد.
حرف ما این است که ما باید بعد از یک مرحله توسعه، به سمت بومی سازی برویم، وگرنه مجبور به واردات هستیم. ما جشن خودکفایی گندم هم داشتیم. اما گندم مهم تر است یا اطلاعات؟ کسی مشکلی با توسعه ندارد، بلکه مشکل ما با مدل توسعه است. تا این فناوری بومی نشود، مشکل ما حل نمی شود.
مشکل جدی این جاست که مدل توسعه جامعه اطلاعاتی یک بزرگراه چند ده بانده فراهم می کند و با فشار آوردن از طریق جامعه جهانی، شما را وادار می کند توسعه کمی را به حداکثر برسانید. حالا که با سرعت بالا در این بزرگراه جلو می روید، احساس می کنید خودروتان که توان چندانی هم ندارد، می لرزد. شما هم می خواهید ترمز بزنید، اما کنترل ماشین از دستتان خارج می شود.
این یعنی نباید بزرگراه چند ده بانده داشته باشیم؟
کسی با وجود بزرگراه مخالفت ندارد، اما در بزرگراه علائم هشدار دهنده، پلیس، جریمه، پلاک ماشین، مدل ماشین، راننده ماشین و امثال آن باید لحاظ شود.
از یک سو می گوییم آقای کاربر! با سرعت به سمت ما بیا. از یک سوی دیگر می گوییم با سرعت به سمت ما نیا! بالاخره کاربر چه کار کند؟
به کاربر اینترنت پر سرعت می دهیم، انتظارات او را بالا می بریم بعد از آن، در مقاطع مختلف، با مناسبت و بی مناسبت کاربر را محدود می کنیم. این تعارض باعث ایجاد دلخوری می شود.
*ایجاد محدودیت و تنبل شدن تولیدکننده داخلی
همین ایجاد محدودیتها، باعث تنبل شدن تولید کننده داخلی نمی شود؟ یعنی مثلا وقتی فیس بوک فیلتر باشد، هیچ وقت احساس رقابت ایجاد نمی شود و یک ایده پرداز شبکه اجتماعی در داخل کشور ما، احساس نیاز نمی کند که یک شبکه به قوت فیس بوک راه اندازی کند. این را قبول دارید؟
اتفاقا برای طراحی و ایجاد یک سرویس بومی هم 4 قدم را طراحی کرده ایم.
گام اول، "کنترل و محدود سازی" است؛ یعنی می گوییم جلوی افزایش ضریب نفوذ سرویس های خارجی را بگیریم و محدود کنیم. چون آن ها دارند از ما سوء استفاده می کنند.
گام دوم، "جایگزینی" است. برای کاهش حداکثری ضریب نفوذ سرویس های خارجی، با همان سرویس ها یا سرویس های مناسب دیگر کشورها مذاکره شود تا رویکرد مد نظر اجرایی شود. به طور مثال کشور ترکیه طی مذاکره با سرویس گوگل، گوگل را مجاب کرده تا نتایج جستجو را بر اساس ویژگی های بومی مورد توافق ارائه دهد.
گام سوم، "بومی سازی" است؛ یعنی همان سرویس را بومی و بر اساس نیازمندی ها و سلایق مخاطب تولید کنیم و در اختیار کاربر قرار دهیم.
در گام چهارم، باید "نوآوری" کنیم. باید سرویسی به کاربر عرضه کنیم تا آن سرویس در دنیا مورد استفاده قرار بگیرد تا بازی عوض شود.
در تمامی گام های ذکر شده، تکیه کشور به توان متخصصین داخلی است تا با ظرفیت های خود نیازمندی های کشور را مرتفع کنند.
*دشمنی گوگل و یاهو با ایران
یک سوال! در مرحله اول از سرویس های خارجی نام بردید که از ما سوء استفاده می کنند. این سوء استفاده دقیقا چیست؟
بر اساس گزارش های نهادهای مسئول تاکنون درخواست های متعددی از دو سرویس پربازدید در ایران -گوگل و یاهو- شده تا اطلاعات مجرمین و متهمینی که دست به اخاذی، کلاهبرداری و هتک حرمت افراد زده اند را در اختیار نهادهای مذکور قرار دهند، لکن این دو سرویس به هیچ وجه خود را پاسخگوی چنین مسائلی نمی دانند. جدای از اینها استفاده جدی گروههای معارض هم از این فضا اثبات شده است.
گروه های معارض سیاسی؟
نه! منظور گروه های مسلح مانند انجمن پادشاهی، ریگی، پژاک، کومله و امثال آن است.
حالا کدام عقل غایت اندیشی اجازه می دهد که این موضوع ادامه پیدا کند؟ هر روز یک انفجار و هر روز یک جاسوسی داشته باشیم؟ اگر دسترسی جبهه معارض را به حداقل برسانیم، این اتفاقات می افتد؟ در موضوعات جرائم عمومی هم همین موضوع صادق است.
یعنی گوگل و یاهو را ببندیم؟
منظورم این نیست که دسترسی کلا مسدود شود. منظورم این است که دسترسی داخلی تعریف شده باشد. دسترسی علمی، فرهنگی و اطلاع رسانی به حداکثر برسد، اما دسترسی تروریست ها بسته شود. ما درباره گوگل و یاهو حرفمان همین است.
اجازه بدهید یک مثال دیگر بزنم. مثلا تبلیغات تلویزیون هوشمند این روزها خیلی دیده می شود. از مهم ترین ابزارهای ایمن سازی ارتباط گروه های معارض و مجرم، یعنی اسکایپ، در این تلویزیون نصب است. این مسلما یک تهدید است. هم اینک این سرویس در اغلب کشورها مسدود است. حتی اگر دلایل اقتصادی را هم در نظر بگیریم باز هم باید سرویس های خارجی را کنترل و محدود کنیم تا رقابت داخلی شکل گرفته و تولید انجام شود.
حالا فرض می کنیم که ما سرویس های وب را بومی کردیم. اگر به گفته برخی، کل بستر اینترنت، جاسوس است، باز هم در زمین آن ها بازی می کنیم؟
نشد! چرا ما می گوییم آن سرویس ها جاسوسی هستند؟ چون داریم در سرور آن ها فعالیت می کنیم. چرا می گوییم ایمیل داخلی؟ چون می گوییم اطلاعات دارد در چرخه اطلاعاتی خودمان جابجا می شود.
نمی دانم مخاطب پیام "اینترنت جاسوس است" کیست؟ ما می گوییم وب جاسوس است. چون اینترنت بستر است. در حقیقت سرویس های اینترنتی جاسوس هستند. از آن آقایی که این جمله را هم گفته تسامحا این را می پذیریم.
در حوزه جایگزینی و بومی سازی، بخش خصوصی نقش آفرینی می کند. مثل بلاگفا. ما باید کلوب و بلاگفا را تقویت و حمایت کنیم، اما باید این سرویس ها پاسخگو هم باشند.
*هجمه بومیسازی و توان محدود ما
با این تفاسیر، جمهوری اسلامی با هجمه ای از فناوری های نوین و جذابی مانند تلویزیون هوشمند مواجه است که می خواهد تمام آن ها را به صورت بومی داشته باشد. این امکان پذیر است؟
نگفتم از تلویزیون هوشمند استفاده نکنیم. می گویم از اسکایپ استفاده نکنیم. حرف بنده این است که وقتی موبایل به دست ما می رسد، به جای آیکون فیس بوک، آیکون کلوب باشد. به جای قابلیت ارسال متن به وردپرس، قابلیت ارسال به بلاگفا طراحی شده باشد.
ما برای این کار مدل داریم. یک مدل 6 لایه پیشنهاد کرده ایم که اگر همه را با هم نبینیم، این مشکلات و انتقاداتی که شما می گویید به وجود می آید.
ادامه دارد...