Gerdab.IR | گرداب

صيانت جمهوريت در خطبه‌هاي 29 خرداد مقام معظم رهبري؛

جشنواره‌اي از آرامش، بصيرت و اقتدار

تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۸۹

جايي كه قانون زير پا نهاده شده و جمهوريت و راي عمومي به هيچ انگاشته شد، اين رهبري معظم انقلاب بود كه با صلابت و قاطعيت گويي خود را به مثابه سپري در برابر لگدكوبي جمهوريت قرار داد؛ اما خدا مي‌داند كه كوبندگي و عظمت كلام مقتدرانه مولاي ما، چه بلايي برسر نسخه‌هاي طراحان كودتاي مخملي و فتنه‌ گران آورد.

گرداب-جايي كه قانون زير پا نهاده شده و جمهوريت و راي عمومي به هيچ انگاشته شد، اين رهبري معظم انقلاب بود كه با صلابت و قاطعيت گويي خود را به مثابه سپري دربرابر لگدكوبي جمهوريت قرار داد. 
 
 اول؛ شورشي بر جمهوريت
آن روز تمامي كشور را غباري فرا گرفته بود كه بعدها از آن به عنوان فتنه نام برده شد. هيچكس نمي‌دانست كه چرا چنين شده و روند با سرعت تحولات جاري اجازه انديشيدن و تحليل صحيح را از بسياري دريغ مي‌داشت. پر بيراه نبود اين حيراني و سرگرداني؛ انتخاباتي حداكثري و پيروزي شگفت‌انگيز پس از رقابتي سخت و پرتنش براي ملت پديد آمده بود و بالطبع - طبق روال مرسوم براي ايرانيان - اينك نوبت تحليل‌ها و تفسيرها پيرامون نوع حضور، كيفيت و كميت آن و نيز علت گرايش جمهور به سمت منتخب نهايي بود. اما لگد كوبيدن خواص بر صفحه بازي به علت ضعف نفس و قدرت خواهي، عدم تحمل شكست منجر به نپذيرفتن قاعده «جمهوريت» شده بود و از اينرو شوكي بر جامعه پديد آورد كه بسياري از تحليل واقعي آن جا ماندند.

حقد و كينه‌ها نسبت به پايه‌هاي نظام اسلامي و آرمانهاي امام راحل(ره) گويي نيشتري خورده و به فوران رسيده بود و آناني كه سالها عقده‌هاي خود نسبت به منتخب 14 خرداد 68 مجلس خبرگان را كمتر علني ساخته و نتوانستند در تير 78 كار را يكسره كنند مي‌خواستند اينك در محيطي كه بواسطه انتخابات برايشان فراهم شده بهره لازم را كسب نمايند.

دل‌هاي پاك و زلال و بي‌آلايش ملت در اين بين اما نگران بود؛ نگراني از بابت تلاش فتنه‌انگيزان براي ايجاد شقاق دروني و البته مواجهه با نظامي كه سي سال با صلابت در عين مظلوميت دشمني‌ها را كنار زده و سربلند ايستاده است.

از ملت كه فاصله مي‌گرفتي و به سمت نخبگان حركت مي‌كردي اين نگراني اما رنگ و بوي ديگري به خود مي‌گرفت. هر آنكه از اين جماعت اندك تعلقي به دنيا، قدرت، فرزند و جايگاه خويش داشت نه تنها اين نگراني را درك نمي‌كرد كه او خود به عنوان عاملي براي لگد مالي جمهوريت بدل گشته بود.

چه سالياني كه مقتداي بصير انقلاب اين عده را به بصيرت افزايي و عدم گرايش به سمت دنيا رهنمون نشده و البته چه فريادهايي كه به عمد شنيده نشد و حال زماني بود كه امتحان فرا رسيده و آناني كه خود بايستي چراغ راه هدايت ديگران مي‌شدند، پا در گل فرو مانده بودند.
و اين اما غصه‌اي بر غصه‌هاي ديگرملت مي‌افزود و هر گاه، شايد در سويداي جان خود ندا بر مي‌آوردند كه «متي نصر‌الله»
(1) و البته اگر گوشي را تاب شنيدن بود در مي‌يافت كه :«الا ان نصرالله قريب»(2).

آري؛ هول‌ها و تكان‌هاي شديد به مثابه زلزله‌اي جامعه را تحت تأثير قرار داد. حراميان با شبهه، سنگر به سنگر به پيش مي‌آمدند و آتش به آتش افروزي خويش مي‌افزودند.و حال آنكه منافقانه آتش بر پيكر كساني مي‌افروختند كه ادعاي حمايت از آنان داشتند. آنان پاي بر حنجره و نفرين بر سبيلي مي‌راندند كه به ادعاي خود خواستار دفاع از آن بودند. شورشي بر جمهوريت و انتقام از ملت به علت آزادي در انتخاب در حال شعله‌افكني بود...

دوم؛ سكينه‌اي از غيب
حماسه آفرينان مجبور به نظاره گري شده و سكوت همراه با غصه ايشان، عرصه را به تاخت و تاز حراميان مبدل ساخته بود. رسم تاريخ است؛‌اساسا غصه همراهي غريبي با جماعت پابرهنه دارد. آنجا كه اقليت اند از كمي وقلت، هجوها و طعنه‌ها را بايستي به جان بخرند و آنجا هم كه حماسه‌اي 40 ميليوني خلق كردند باز هم بايد غصه را قاتق نان خويش كرده و فرو بلعند.

از حماسه يك هفته گذشت و ياران غار پيشين، در اردوكشي خياباني و فراخواني به آن، همديگر را به خوبي پيدا كرده بودند اينك اعلام شد كه جمعه بيست و نهم، فصل ديگر ‌بصيرت افزايي خواهد بود.يك پيام اندك كافي بود كه فوج، فوج عظمت، به انتظار بايستد، ساعت‌ها و لحظه‌ها را با دست هل دهد تا وعده موعود در جمعه فرا رسد...

خطبه‌ها آغاز شد و گلوهاي پر از غصه اينك سكوت حقيقي را در جشنواره‌اي از آرامش آموزش دادند و اينگونه شنيدند كه:
«بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم... هوالذي انزل‌السكينه في قلوب‌المؤمنين ليزدادوا ايماناً مع‌ايمانهم ولله جنود‌السماوات و الارض و كان‌الله عليماً‌ حكيما»‌(3)

مقتداي مظلوم و مقتدر جامعه اينك با بشارتي روشن و اميدآفرين خطبه ابتدايي خويش را آغاز نمود كه بعدها عمق آن بشارت عيان‌تر چشيده شد؛رهبري معظم انقلاب اسلامي- دام‌ظله- بدون اشاره تصريحي به وقايع جاري آن روزها - كه البته كاملا تقارني عجيب با وقايع جاري داشت - در تفسير آيه شريفه فرمودند: «... در سال ششم از هجرت حوادثي پيش آمد كه از چند جهت موجب طوفاني شدن دل‌هاي مومنان بود. از يك طرف دشمنان با نيروي مجهزي آنها را محاصره كرده بودند...

نيروهاي دشمن متكي به عقبه مكه بودند. نيرو داشتند، سلاح داشتند، جمعيت زياد داشتند؛ اين يك طرف قضيه بود كه موجب اضطراب ميشد، موجب تشويش براي مؤمنين مي‌شد؛ از طرف ديگر، پيغمبر اكرم(ص) بر طبق آن سياست عظيم مكتوم الهي - كه بعد براي همه آشكار شد - در مقابل كفاري كه آمده بودند در مقابل او، در مواردي كوتاه آمد؛ گفتند اسم «رحمان و رحيم» را از بسم‌الله حذف كنيد. پيغمبر(ص) قبول كرد و چند مساله از اين قبيل پيش آمد. اين همه دل‌هايي را مشوش كرد، مضطرب كرد، به ترديد انداخت. در يك چنين مواردي كه اين اضطراب‌هاي گوناگون - چه به لحاظ مسائل شخصي، چه به لحاظ مسائل اجتماعي - براي مؤمنين به اسلام پيش مي‌آيد، اينجا بايد منتظر سكينه الهي بود... آن وقت نتيجه اين سكينه الهي و آرامش اين مي‌شود كه "ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم " آن وقت بذر ايمان در دل‌ آنها عميقتر مي‌رويد.

نور ايمان دل آنها را بيشتر روشن مي‌كند. ايمان آنها عميقتر مي‌شود... براي يك مجموعه مسلمان، مجموعه مومن مهم است كه به خدا حسن ظن داشته باشد، بداند كه خدا كمك‌كار اوست. بداند كه خدا پشت سر رهپويان حق است».

حرف تمام، زده شد. و مابقي بسط همين حرف اول بود. گو آنكه در آن برهه، بسياري از درك حقيقت اين سكينه الهي، علت مدارا و صبر حيرت‌انگيز والي امت اسلامي در برابر فتنه‌جويان عاجز بودند اما بعدها روشن شد كه دست مولاي ما خامنه‌اي در آن برهه، خود به مثابه سكينه و اطميناني الهي بر جامعه فتنه زده 88 قلوب مؤمنين را آرامش بخشيده است.

سوم؛ بصيرت و ديگر هيچ
از اوان ظهور خورشيد انقلاب اسلامي در مقام ولايت جامعه اسلامي، او همرهان مومن و امت همراه خويش را به آگاهي و بصيرت فرا خواند. بارها از وظيفه خواص اهل حق در وظيفه‌شناسي و اقدام به موقع سخن گفت، آنان را از دنيا حذر داد و گفت كه براي هنگامه فتنه با سلاح بصيرت، بايد تجهيز شويد...

مردم عامي اما فرا گرفتند، عده‌اي از خواص نيز؛ اما جمعي ديگر بصيرت را فرو نهاده و نفسانيت را برگزيدند، رفوزه شدند و سقوط كردند.

زمان، زمان اعلام اسامي قبول‌شدگان و مردودين بود و راهبر فرزانه در آن خطبه هاي تاريخي چه دقيق برندگان و مردودين را معرفي كرد و فرمود:

«مطلب اول خطاب به شما مردم عزيز است، حرف من عبارت است از يك دنيا تجليل و تعظيم و تشكر... خطاب به شما مردم عزيز عرض مي‌كنم كه ‌هرچه با مبالغه صحبت بكنم زياد نيست، حتي اگر بوي تملق هم بدهد ايرادي ندارد، كار بزرگي كرديد... [انتخابات 40 ميليوني] نمايش عظيمي بود از روح مشاركت جوي مردم در اداره كشورشان، نماش عظيمي بود از دلبستگي مردم به نظام‌شان... و اين نشانه توجه خداست.

لازم مي‌دانم از اعماق دل نسبت به شما مردم عزيز در سراسر كشور ابراز ادب و ابراز تواضع كنم كه واقعا جا دارد.»

خوشا به حال مردم؛ تك تك ملت اما خود را كوچكتر از اوج‌يابي فروتني مقتداي خود مي‌دانستند اما از سوي ديگر نسبت به آويخته شدن مدالي اينچنين فاخر به گردن‌شان، مباهات ورزيدند.

نوبت اينك به مردودين رسيد؛ آناني كه با بي‌بصيرتي و عقده‌هاي فرو خرده، هشدارها را وانهادند و دائما اعتماد عمومي ملت به نظام كه سرمايه‌اي سترگ و زرين بود را هدف قرار دادند؛

«دشمنان همين اعتماد مردم را هدف گرفته‌اند. اين اعتماد بزرگترين سرمايه جمهوري اسلامي است. مي‌خواهند اين را از جمهوري اسلامي بگيرند... اين خط را از پيش از انتخابات هم شروع كردند؛ از دو سه ماه پيش از اين، من اول فروردين در مشهد گفتم هي دارند دائما به گوش‌ها مي‌خوانند، تكرار مي‌كنند كه بناست در انتخابات تقلب بشود به "دوستان خوبمان" در داخل كشور تذكر دادم و گفتم اين حرفي را كه دشمن مي‌خواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوئيد. نظام جمهوري اسلامي مورد اعتماد مردم است».

رهبري معظم انقلاب در جاي ديگري نيز قبل از برگزاري انتخابات به برخي خواص در مورد خط تشكيك در اعتماد مردم كه همان خط دشمن است تذكر داده و فرموده بودند:
«با حضور پر انگيزه مردم همواره انتخاباتي سالم، متقن و خوبي در ايران برگزار شده اما متاسفانه برخي "دوستان بي‌انصاف" و كساني كه جزو ملت هستند و توقع دارند مردم به آنها توجه كنند با ناسپاسي عليه ملت حرف مي‌زنند و با تكرار حرف دروغ دشمن، سلامت انتخابات را زير سوال مي‌برند.»(4)

اين دوستان بي‌انصاف كه اينگونه مورد خطاب رهبري و مؤاخذه ايشان واقع شدند جزء مردودين اوليه اين صحنه بودند كه رهبري بار ديگر براي افزايش بصيرت آنان و نيز ملت به يادآوري هشدارهاي گذشته‌شان پرداختند.با نگاهي كوتاه به تاريخ و جملاتي كه از سوي برخي از آنان صادر شده اين عدم حركت در مسير ترسيم شده شاخص و قطب‌نماي حركت انقلاب اسلامي، روشن مي‌شد.

مردم خوب مي‌دانستند كه مخاطبان اصلي اين فرمايش رهبري چه كساني هستند چراكه مي‌ديدند به محض آنكه رهبري در جايي برسلامت هميشگي انتخابات تاكيد مي‌كردند آنان نيز گويي بر خود فرض دانسته تا نسبت به شايعه دروغ خود ساخته خويش مبني بر تشكيك در اين اعتماد عمومي اصرار ورزند.مردم مي‌ديدند كه يكي از مسولين رده بالاي كشور در پائيز سال 88 از لزوم صيانت آراء! مردم و اهميت آن سخن گفت، همو در همايش محفلي 30 سال قانونگذاري، 6 ماه قبل از برگزاري انتخابات رياست جمهوري در صحن مجلس شوراي اسلامي با حضور سران امروزين فتنه به اين اعتمادزدايي مردم نسبت به نظام اهتمام ورزيد و گفت: اگر مردم احساس كنند راي‌شان در سرنوشت آنان بي‌تاثير است و متولياني پيدا شوند كه راي آنها را هر جوري كه مي‌خواهند، بخوانند آنگاه دلسرد مي‌شوند، چون مردم مسلمانند و هيچوقت به كشور خيانت نمي‌كنند.

وي باز هم در نمازجمعه‌اي كه بلافاصله پس از بيانات رهبر حكيم و فرزانه انقلاب اسلامي ايراد شد عليرغم انذار رهبري معظم انقلاب گفت:‌ «مردم بايد اطمينان داشته باشند كه همان رأيي كه مي‌دهند اثر خود را مي‌گذارد.»

وي كه همزمان آقازاده‌اش را به نمايندگي تام‌الاختيار خود در كميته صيانت از آراء با حضور سران فتنه مكلف ساخته بود در چهارم ارديبهشت سال 88 اينگونه اعتماد عمومي مردم به نظام و انقلاب را مورد ترديد قرار داده و بيان داشت: مسئولان بايد سلامت انتخابات را براي جامعه تضمين! كنند تا مردم با خيال راحت پاي صندوق‌هاي راي حضور داشته باشند و اين اطمينان دادن يك ضرورت است.
در نامه بدون سلام و والسلام وي هم اينگونه آمده بوده كه: بسيار مهم است كه اين انتخابات به گونه‌اي برگزار شده كه هيچكس نتواند شبهه افكني كند و همه بپذيرند آنچه كه از صندوق بيرون مي‌آيد همان باشد كه مردم راي دادند.

چهارم؛ اقتدار در برابر لگدكوبي جمهوريت
گرز آهنين راي مردم برسر كساني كه آنان را نمي‌پسنديدند فرو آمده بود و عنان سركشي‌شان در برابر نظام اسلامي رها شده بود .در اين گاه بود كه خلف صالح بت شكن زمان، پرده ديگري از اقتدار نظام اسلامي را در برابر كساني كه قشون كشي را به جاي جمهوريت برگزيده بودند برانداخت. معظم له در ادامه آن خطبه‌هاي روشنگرانه 29 خرداد ضمن بر شماري نحوه برگزاري فرآيند انتخابات و تذكر نسبت به روند برگزاري مناظرات به خواصي كه در توهم خويش، پنداشتند بايد به جاي مردم نشسته و هر كدام بنا به قدرت نفوذشان، از تعداد و حق راي بيشتري در انتخابات برخوردار شوند اعلام كردند كه رهبري هم حتي از يك راي علي السويه با ساير مردم برخوردار است و نه بيشتر؛ « مردم انتخاب كردند، خواست من، تشخيص من، نه به مردم گفته شد، نه مردم لازم بود آنرا مراعات كنند».

ايشان ضمن شفاف سازي و بيان اينكه «نظر آقاي رئيس جمهور به نظر بنده نزديكتر [از نظر آقاي هاشمي رفسنجاني] است»، بار ديگر به اعتماد مردم نسبت به نظام اسلامي اشاره و تاكيد كردند كه «مردم اطمينان دارند؛ اما برخي از طرفداران نامزدها هم اطمينان داشته باشند كه جمهوري اسلامي اهل خيانت در آرا مردم نيست. ساز و كارهاي قانوني انتخابات در كشور، اجازه تقلب نمي‌دهد.»

هشدار فصل الخطاب گونه ايشان به رعايت قانون در اين مقطع فصلي نو در نمايش اقتدار نظام اسلامي در برابر زياده خواهي‌هايي حتي با شعار «قانون» و «مردم» شد. جايي كه قانون زير پا نهاده شده و مردم به هيچ انگاشته شدند، اين رهبري معظم انقلاب بود كه با صلابت و قاطعيت آب ياس و نااميدي را بر پيكره فتنه انگيزان جاري ساخت و آنان دريافتند كه نمي‌توان از اين كلاه، نمدي براي خويش دست و پا كنند. گويي اينك رهبري خود را به مثابه سپري در برابر لگدكوبي جمهوريت قرار داده بود.

در همان خطبه تاريخي "جمهوريت" بود كه ايشان فرمودند:«يازده ميليون را چه جور مي‌شود تقلب كرد در عين حال بنده اين را گفتم، شوراي محترم نگهبان هم همين را قبول دارند كه اگر كساني شبهه دارند و مستنداتي ارائه مي‌دهند، بايد حتما رسيدگي بشود، البته از مجاري قانوني، رسيدگي فقط از مجاري قانوني. بنده زير بار بدعت‌هاي غير قانوني نخواهم رفت. اگر چارچوب‌هاي قانوني شكسته شد، در آينده هيچ انتخاباتي ديگر مصونيت نخواهد داشت...

به مسئوليت پيش خداي متعال فكر كنيد؛ آخرين وصاياي امام را به ياد بياوريد، قانون فصل الخطاب است. قانون را فصل الخطاب بدانيد. انتخابات اصلا براي چيست؟ انتخابات براي اين است كه همه اختلاف‌ها سر صندوق راي حل و فصل بشود. بايد در صندوق‌هاي راي معلوم بشود كه مردم چي مي‌خواهند ،چي نمي‌خواهند نه در كف خيابان‌ها... اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتي آنها كه راي نياورند اردوكشي خياباني بكنند...
 
پس چرا انتخابات انجام گرفت؟ تقصير مردم چيست؟ ... زور آزمايي خياباني بعد از انتخابات، كار درستي نيست بلكه به چالش كشيدن اصل انتخابات و اصل مردم سالاري است ... اگر خاتمه ندهند. آن وقت مسئوليت تبعات آن، هرج و مرج آن به عهده آنهاست .اين تصور هم غلطي است كه بعضي خيال كنند با حركات خياباني يك اهرم فشاري عليه نظام درست مي‌كنند. و مسئولين نظام را مجبور مي‌كنند، وادار مي‌كنند تا به عنوان مصلحت، زير بار تحميلات آنها بروند، نه اين هم غلط است، اولا تن دادن به مطالبات غير قانوني، زير فشار، خود اين، شروع ديكتاتوري است. اين اشتباه محاسبه است... عواقبي هم اگر پيدا كند عواقبش مستقيما متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد شد اگر لازم باشد مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت ... البته اگر كساني بخواهند راه ديگري را انتخاب بكنند آنوقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صريح تر از اين صحبت خواهم كرد».

خدا مي‌داند كه كوبندگي و عظمت كلام مقتدرانه مولاي بصيرت افزاي جامعه، چه بلايي برسر نسخه‌هاي طراحان كودتاي مخملي، زمينه سازان انقلاب نرم و فتنه‌ گران آورد. اما سكينه‌اي كه اين فرمايشات بر دل‌هاي مومنين وارد آورد چنان بود كه طراحي عميق پيچيده و چند لايه فتنه‌گراني كه قريب 20 سال براي آن برنامه ريزي انجام داده بودند را با صبر و بصيرت عمومي به رسوايي عميق، انزوايي تاريخي و كوبنده بر سر سران فتنه گر تبديل ساخت و اينك كه به حسب ظواهر مادي مي‌بايست اوج فتنه انگيزي آنان در سالگرد اين فتنه گري باشد، جز خذلان دنيوي و اخروي نصيبي براي آنان نداشته است.

پنجم؛ صاحب اين انقلاب توئي!
قول سديد رهبر هوشيار انقلاب اسلامي در خطبه‌هاي تاريخي 29 خرداد 88 در حضور ميليون‌ها انسان دلداده و ولايي، تبديل به حماسه‌اي ديگر از جنس حماسه 22 خرداد بود. همين هدايت‌ها موجب برپايي حماسه 9 دي و 22 بهمن 88 و نيز 14 بهمن 89 نيز شد. اما؛ اما كيست كه نداند:
اين همه آوازها از شه بود / گرچه از حلقوم عبد الله بود

كيست كه عنايت ويژه حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه الشريف به انقلاب اسلامي را نداند. كيست كه بتواند هدايت‌هاي مستقيم و غير مستقيم و روابط پس پرده براي هدايت رهبران عاليقدر نظام اسلامي را منكر گردد.پالس‌ها و نشانه‌ها همگي مويد اين حقيقت است...
"عميت عين لاتراك "(5)

متقداي مظلوم و مقتدر جامعه اسلامي‌مان كه در ابتداي خطبه‌هاي حماسه 29 خرداد 88 فرمود: «انسان دست مبارك ولي عصر(عج) را پشت سر حوادثي با اين عظمت[انتخابات 40 ميليوني] ‌مي‌ببيند»در انتهاي بيانات نيز نخوايي عمومي و از سر اخلاص با آن صاحب اصلي انقلاب مي‌كند. اين بخوا در حقيقت پيام‌هايي است رمز گونه از سربازي صديق و جانباز به مولايي رئوف و مهربان، كه: اي مولا بدان كه ما هستيم؛ آنچه گفتي را گفتيم و آنچه كرديم و مي‌كنيم از جمله فرامين تو بوده است؛

«يك خطاب آخري هم عرض كنم به مولامان و صاحبمان، حضرت بقيه الله (ارواحنا فداه): اي سيد ما، اي مولاي ما! ما آنچه بايد بكنيم، انجام مي‌دهيم؛ آنچه بايد هم گفت، هم گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلي دارم، جسم ناقصي دارم، اندك آبرويي هم دارم كه اين را هم خود شما به ما داديد؛ همه اينها را من كف دست گرفتم، در اين راه انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم كرد . اينها هم نثار شما باشد. سيد ما، مولاي ما، دعا كن براي ما، صاحب ما تويي، صاحب اين كشور تويي، صاحب اين انقلاب تويي، پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاي خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيباني بفرما.»

اينچنين است كه حماسه 29 خرداد 88 به جشنواره‌اي از آرامش، اقتدار و بصيرت بدل گشت كه سال‌هاي سال خط كشي براي تعيين مصداق حق و باطل، افراط و تفريط و ولايت مداري و عصيانگري خواهد بود؛ سال گشت اين حماسه چه نيك از سوي حماسه آفرينان گراميداشتني است...

پي نوشت‌ها:
1 و 2- «ام حبستم ان تدخلوا الجنة و لما ياتكم مثل الذين خلوا من قبلكم مستهم الباسآء و الضرآء و زلزلوا حتي يقول الرسول و الذين امنوا معه متي نصرالله الا ان نصرالله قريب»:آيا گمان كرديد كه داخل بهشت مي‌شويد و آن بلاهايي كه بر سر پيشينيان شما آمد كه آنان را با هول‌ها و مضيقه‌ها و ترس‌هاي شديد آزموديم به گونه‌اي كه پيامبر خدا و مومنين همراه او هر لحظه مي‌گفتند كه آن نصرت موعود خدا چه وقت مي‌آيد بر سر شما نمي‌آيد؟ بدانيد كه نصرت خدا نزديك است. سوره مباره بقره آيه 214.
3- «اوست كه آرامش را بر دل‌هاي مومنين نازل مي‌فرمايد تا بر ايمان قبلي‌شان افزوده گردد و[بدانيد] كه تمامي لشگرهاي آسمان‌ها و زمين از آن خداست و خدا داناي حكيم است» سوره مباركه فتح، آيه 4
4- 9/2/88 ديدار پرستاران و معلمان
5- "كور باد آن چشمي كه تو را نبيند" برگرفته از دعاي شريف امام حسين(ع) در روز عرفه

محمد سعيد ذاكري

منبع: خبرگزاری فارس