Gerdab.IR | گرداب

فیس بوک از نمای کلوزآپ!

تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۳۹۵

فیس بوک پس از چند سال، خود در گزارشی در ۲۷ اوت ۲۰۱۳ میلادی افشا کرد که اطلاعات کاربرانش را به درخواست دولت‌های مختلف، در اختیار این دولت‌ها می‌گذاشته است که البته بیش از نیمی از درخواست‌ها مربوط به دولت امریکا بوده است.

به گزارش گرداب، محمد عبداللهی طی یادداشتی در خبرگزاری فارس نوشت: 12 سال پیش، اولین شبکه اجتماعی محبوب (با نام اورکات) در اینترنت آغاز به کار کرد. شبکه اجتماعی با فناوری پیشرفته و محلی برای فعالیت آزاد مردم در جهان و البته محبوب در ایران. ایرانیان پس از برزیل و امریکا، بیشترین استفاده کنندگان از اورکات بودند. اورکات اولین تجربه عمومی ایرانی‌ها از شبکه‌ های اجتماعی بود.

طولی نکشید که به دلایل نه چندان مشخص، اورکات به حاشیه رانده شد. و یک شبکه جدید ظهور کرد: فیس بوک!

اگرچه دلایل اقبال رمزآلود سایت فیس بوک برای عامه مردم جهان در هاله ای از ابهام همیشگی فروباقی مانده است اما راز توفیق مبتنی بر دوپینگ این سایت، هرگز بر خبرگان آی تی در اقصی نقاط جهان پوشیده نیست. معادله ی چند مجهولی اورکات-فیس بوک سالهاست که برای اهالی خبره ی فناوری اطلاعات به وضوح حل شده، در حالی که ذهن عمومی جامعه جهانی سالهاست که عامدانه در هزار توی افسانه های کودکانه فیس بوک مشغول مانده است.

حتی «اورکات بویوک کوکتن»، خالق شبکه اجتماعی اورکات  باورش هم نمی شد که شاهکار نرم افزاریش بعنوان اولین و قدرتمندترین سایت و شبکه ی اجتماعی مورداستقبال، در یک رقابت ناسالم و نابرابر امپریالیستی، توسط یک وب پیج ضعیف دانشجویی که بعدها نام "فیس بوک" را یدک کشید، به زمین زده شود.  شوک زمین گیر شدن یکباره اورکات قدرتمند توسط فیس بوک نحیف  تنها بواسطه  همدستی هدفدار رسانه های مسلط غربی  با دولت ها و سازمان های جاسوسی اطلاعاتی و فرهنگی محقق شد.

آن روزها هر نرم افزار نویس و برنامه نویس ساده کامپیوتر در هر نقطه از جهان به محض اینکه برای اولین بار به سایت پر از باگ و آماتور فیس بوک وارد می شد از آن همه اغراق و تبلیغ غلوآمیز برای این سایت آماتور در حیرت فرو می ماند و از سویی برای مسکوت ماندن تبلیغ برای اورکات انگشت حیرت به دهان می گزید. شاید برای اولین بار بود که دردنیای تولید نرم افزار، همگان شاهد بالاکشیده شدن ناعادلانه و همدستانه یک سایت به شدت ضعیف می شدند که ارزش نرم افزاری آن چیزی بیش از یک پروژه ی ساده و دست چندمی دانشجویی نبود و حتی به درد ارائه بعنوان پروژه دانشجویی و پایان نامه هم نمی خورد. اما واقعیت چه بود؟ کدامین دستان در سایه بودند که حتی روی بزرگان سینما مثل "دیوید فینچر" سرمایه گذاری عظیم کرده بودند تا وسوسه گرانه اعتبار سالیان هنری خود را به پای ساختن یک فیلم سینمایی پر از نقد و ناقص به اسم "شبکه های اجتماعی" خرج کند تا برای یک وب پیج ساده دانشجویی به اسم فیس بوک افسانه سرایی مهمل و تبلیغ ناجوانمردانه کند؟!

 منتقدین بنام سینما مبهوت از آنکه چه وسوسه و پیشنهادی باعث شده تا خالق آثار ارزشمندی همچون "سون"، "گیم"، "باشگاه مشت زنی" و ... متقاعد به تبلیغ رپرتاژ آگهی وار برای یک دانشجوی یهودی روانشناسی (مارک زاکربرگ) و بر سر زبان انداختن سایت آماتور  آن در لوای یک اثر سینمایی شود، بودند. چراکه همگان می دانستند یک تکه چوب خشک هم در کارهای فینچر به سرعت مشهور می شود چه رسد به آنکه موضوع یکی از آثار او یک نام ناشناخته ( تا آنروز) باشد : فیس بوک.

روزگاری که مارک زاکربرگ یهودی بعنوان دانشجوی رشته روانشناسی در دانشگاه هاروارد، برای پر رونق تر کردن پارتی های دانشجویی شبانه شان، وب پیج ساده ای به اسم "فیس مِش" Facemash  را برای مقایسه تصاویر تحریک آمیز دختران همکلاسی و نمره دادن پسرهای دانشجو به قیافه و اندام همکلاسی های دختر در اینترانت داخلی دانشکده راه اندازی کرد، هیچکس تصورش را هم نمی کرد که خاندان ثروتمند و یهودی "راتچلید" سالهاست، چراغ خاموش، روی این نواده بازیگوش خود سرمایه گذاری عظیمی کرده اند تا با کپی برداری از "اورکات"، از "فیس مش" بی ارزش نواده ی خود، غولی به اسم "فیس بوک" بسازند که در قدم اول خود اورکات را ببلعد و در گام های بعدی خانواده ها را، اخلاق را ، دولت ها را ، حریم های فضای مجازی کشورها را، و آزادی ها را آن هم به اسم آزادی!

فیس بوک، درست برخلاف اورکات، تنها یک شبکه اجتماعی به معنای واقعی و فنی کلمه نبوده و نیست. یک شبکه ارتباطی خنثی، آزاد و بدون جانبداری فرهنگی، سیاسی و.. و صرفا برای ارتباط و دوستی با دیگران.

خانواده راتچیلد و به تبع آن خاندان سلطنتی انگلیس که سالهاست در منجلاب آخرین استعمار فیزیکی خود یعنی فلسطین اشغالی دست و پا می زنند، در آستانه هزاره ی جدید، جایگزین بهتری برای اشغالگری های فیزیکی سرزمین ها بدست آورده اند : اشغال فضای مجازی کشورها به جای اشغال فیزیکی خاک.

تجاوز به حریم فضای مجازی کشورها مدل جدید اشغالگری است. کنترل ذهن مردم و ملت ها از طریق مکانیزم های رایگان مستقر در فضای مجازی باعث شده تا اشغالگران بی درد سر در مرزهای قانونی خویش موفق به چپاول نهانی  ملت ها و ملیت ها  شوند. جایگزین شدن ثروت ملت ها با معادل مجازی آن راه را برای چپاول بی دردسر ثروتها توسط نسل جدید اشغالگران در کمترین هزینه و بیشترین دامنه محقق کرده است.

فیس بوک گرچه تنهاترین ابزار استعمار نوین در فضای مجازی نیست ولی به جرات گسترده ترین و موثرترین آنها به شمار می آید. با رشد فیس بوک، برای اولین بار مفهوم Big Data (داده های بزرگ)، Data Mining (داده کاوی) و Dirty Data (داده های کثیف) مطرح شد.

بواسطه فیس بوک و شبکه های مسلط همدست، کاربران شبکه های اجتماعی ناخواسته در سرتاسرجهان لحظه به لحظه در حال ریختن سیل مهیبی از اطلاعات خصوصی خویش در اقیانوس مهیب به نام "بیگ دیتا" Big Data (داده های عظیم) هستند و فیس بوک  و خواهرخوانده های استعماریش همچون توئیتر مجهز به دانش نوینی بنام "داده کاوی بیگ دیتا" Data Mining در حال تولید اطلاعات جاسوسی قابل تحلیل از این اقیانوس داده  و فروش و واگذاری آن به سازمان های جاسوسی دنیا و به زعم خودشان در حال شیرین کردن آب این اقیانوس عظیم هستند ( البته به کام متجاوزان و استعمارگران).

فیس بوک، به عنوان یکی از مهم ترین منابع دست اول جاسوسی و افشای اطلاعات به دولت ها و سازمان های جاسوسی مطرح شد. فیس بوک پس از چند سال، خود در گزارشی در 27 اوت 2013 میلادی افشا کرد که اطلاعات کاربرانش را به درخواست دولت‌های مختلف، در اختیار این دولت‌ها می‌گذاشته است که البته بیش از نیمی از درخواست‌ها مربوط به دولت امریکا بوده است.[i]

فروش نتایج حاصل از داده کاوی بیگ دیتا توسط فیس بوک و همدستانش در قالب بسته های "درتی دیتا" Dirty Data (داده های کثیف)، به دولت های استعماری و سازمان های  جاسوسی، معادلات نظامی را خصوصا در مناطق استعماری و جنگ زده  نظیر خاورمیانه به نفع متجاوزان تغییر داده است. داده کاوی های ناجوانمردانه، داده های خصوصی ملت های جهان سوم و کشورهای در حال توسعه که متاسفانه با مجوز قانونی شخص ِ "بان کی مون" دبیرکل سازمان ملل متحد در سال 2005 منع نقض حریم خصوصی آن نیز برداشته شد (البته فقط برای کشورهای جهان سوم و کشورهای در حال توسعه!)، باعث تولید داده هایی ناب و مفید برای استعمار خاموش استعمارگران شد. تحلیل هایی رباتیک که استراتژی های نفوذ موثر به اقتصاد و فرهنگ و امنیت  این کشورها را بصورت بصری سازی شده در اختیار استعمارگران قرار می دهد.

سازمان های جاسوسی و مغزهای متفکر استعماری جهان، اما منحصر به تیم فیس بوک نماندند و به خرید و به کارگیری دیگر شبکه های اجتماعی سایبری و موبایلی با همین هدف، ادامه دادند. فیس بوک، اقدام به خرید شبکه های اجتماعی موبایلی و گستره دامنه استعمار فکری خود نیز نمود. اینستاگرام و واتساپ به عنوان معروفترین و جذابترین اپلیکیشن های موبایلی را خریداری کرد تا گستره فعالیت استعماری خود را بیشتر و بیشتر کند.

این رسانه ها، بهترین ابزار برای دنیای جدیدی شدند که در آن استعمار فیزیکی قابل عملیاتی شدن نیست، هزینه بر است و دوران آن به پایان رسیده است. برای دنیایی که رسانه، مهم ترین ابزار یکپارچه سازی و استعمار فکری و روانی ملت های مخالف آن است.

[i] http://www.bbc.co.uk/persian/world/2013/08/130827_u08_facebook_user_data.shtm