Gerdab.IR | گرداب

بت های عصر مجازی؛

سلبریتی هایی که خودمان ساخته ایم

تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۳۹۵

مهم ترين وجهى كه يك سلبريتى بايد آن را رعايت كند دامن زدن به خواست و ميل عمومى مردم است. سلبريتى بايد خود را عرضه كند و تا دائم تكرار نشود. هم رسانه ها وارد زندگى خصوصى او می شوند هم خودش زندگى اش را از طريق رسانه به اشتراك مى گذارد.

گروه فرهنگی و اجتماعی؛ اولين چيزى كه پيرامون موضوع سلبريتى بايد آن را بررسى كرد ارائه تعريفى از اين واژه مناقشه برانگيز است. به راستى سلبريتى كيست؟ فرق يك سلبريتى با يك فرد مشهور در چيست؟


طرح يك سوال

ابتدا يك تعريف عرفى از سلبريتى را با هم مرور كنيم. سلبريتى فردى است كه در اوج شهرت قرار دارد؛ طورى كه هر روز اخبار زيادى پيرامون او مخابره مى شود. همين تعريف عرفى مى تواند ما را كمى به عمق اين مفهوم نزديكتر كند.


نگاهى به مفهوم سلبريتى در ايران


در گذشته اى دورتر -تا قبل از قرن بيستم- همواره اين منوال بود كه افراد مشهور را یک ویژگی خاص به این جایگاه رسانده بود. عامل شهرت يك فضيلت يا ضد فضيلت است. زرتشت بدين علت مشهور مى شود كه پيامبر است؛ سعدى بدين علت مشهور است كه فرمانرواى مُلك سخن فارسى است؛ خفاش شب به اين علت مشهور مى شود كه زن ها را مى كشد. حال تصور كنيد كه دستى توانا در تاريخ داريم. از زرتشت مقام پيامبرى، از سعدى توانايى شاعرى و از خفاش شب رذيلت قتل زنان را بگيريم. آيا آن ها باز هم جايى در تاريخ نو نوشته ما خواهند داشت؟


نگاهى دقيق تر به مفهوم سلبريتى

در بررسى مفهوم شهرت بايد ٣ عامل اثرگذار را از هم تفكيك كرد:

١- فرد مشهور ٢- مردم ٣- رسانه

اين طور به نظر مى رسد كه در زمان هاى دورتر همواره اين مردم بوده اند كه ضامن شهرت افراد مى شدند؛ برای نمونه همانطور که گفتیم زرتشت نه از جهت زرتشت بودن بلكه به لحاظ خاصيتى خاص (در اين جا پيامبرى) در بين مردم مشهور مى شود. اين فرم از شهرت سرنوشت اسطوره اى پيدا مى كند. اسطوره نيكوكارى زرتشت مى شود، اسطوره وحشت، خفاش شب و حتى اسطوره جوانمردى غلامرضا تختى. وجه مشترك اين نوع مشاهير اساطيرى عدم اطلاع ما از جزئيات زندگى شان و تعريف آنان بر اساس ويژگى خاصِ اسطوره اى آن ها است.


نگاهى به مفهوم سلبريتى در ايران


در دنياى امروز رسانه نيز عامل موثر ديگرى براى كسب شهرت است. رسانه به نوعى ادامه ذائقه مردم و گاهى شكل دهنده ذائقه آن ها است. رسانه هاى امروزى وجهه اى را به سلبريتى مى دهند كه هيچگاه مردم به اسطوره هايشان اعطا نمى كردند. مردم همواره دوست داشته اند از اسطوره هايشان بيشتر بدانند اما اغلب امكانى براى رفع حس كنجكاويشان پيدا نمى كردند؛ رسانه، امروز همان امكان است. امكانى كه به مخاطب اجازه مى دهد تا ريزترين جزئيات زندگى ستاره مورد علاقه ى خود را بفهمد. احتمالا از همين جاست كه اسطوره وجه اسطوره اى خود را از دست مى دهد و به يك بت تبديل مى شود؛ بتى تحت عنوان «سلبريتى».


نگاهى به مفهوم سلبريتى در ايران


نگاهى تاريخى به حضور رسانه هاى جمعى هم تاييد كننده اين ادعا است. در عصرى كه رسانه هاى صوتى حاكم بيشتر خانه هاى مردم بوده اند سلبريتى ها هم بيشتر از قشر خواننده ها هستند، در عصر تصويرى ستاره هاى سينما و تلويزيون سلبريتى مى شوند و امروز، سلبريتى ها ستاره هاى فعال و آگاه به عرصه فضاى مجازى هستند.


ديده مى شوم پس هستم!

سلبريتى شدن در دنياى امروز قواعدى دارد. اين قواعد را مى توان از درون زندگى اين افراد بيرون كشيد. مهم ترين وجهى كه يك سلبريتى بايد آن را رعايت كند دامن زدن به خواست و ميل عمومى مردم است؛ همان چيزى كه از آن به عنوان حس كنجكاوى افراد نام برديم. سلبريتى بايد خود را عرضه كند و تا دائم تكرار نشود و همه از او صحبت نكنند ديگر سلبريتى نيست. در واقع او به رسانه ها اجازه مى دهد كه وارد زندگى خصوصى او شوند و سرك بكشند. خودش نیز زندگى اش را از طريق رسانه به اشتراك مى گذارد.

لذا با کمی جستجو  اطلاعات قابل توجهى از زندگى ستاره پيدا مى كنيم. اين مطلب زمانى قابل فهم تر مى شود كه مقايسه اى بين نسبت اطلاعاتمان از زندگى سلبريتى و برخى بزرگان تاريخى كشورمان انجام دهيم. اغلب از زير و بم زندگى ستاره ها اطلاع بيشترى نسبت به افراد مورد علاقه خودمان داريم. شايد اصلا به خاطر همين اطلاعات از آن ها بدمان بيايد اما خود ما نيز به يك تناقض دامن مى زنيم. ابراز انزجار نسبت به آن ها نوعى بازتوليد اخبار آن هاست و به صدرنشينى شان در فضاى مجازى كمك مى كند. جالب اينجا است كه بسيارى از اين اخبار و بازتوليد آن ها ربطى به حرفه آن سلبريتى ندارد.

فضاى مجازى محلى براى توليد و بازتوليد سلبريتى هاى نوين در ايران است به شرطى كه قواعد حضور در اين فضا را بشناسند. اينجا جايى است كه خلاق ها و فعال ها پربازديدترين هستند. سلبريتى براى اين كه تكرارى نشود و كماكان براى مخاطبش جذاب بماند بايد سعى كند ابعاد متضادى را براى خود تعريف كند. آن ها ظاهر متفاوتى در نوع پوشش و آرايش خود دارند و دائم آن را تعويض مى كنند، مواضع سياسى تند مشخصى دارند، به كمپين هاى كاملا متفاوتى مى پيوندند، جنجال هاى متفاوت دارند، مواضع پر سر و صدا اختيار مى كنند اما اين ها به تنهايى براى سلبريتى امروزى شدن كافى نيست. سلبريتى امروز بايد براى بقاى خود به فضاى مجازى روى بياورد و يك ستاره فعال براى هوادارنش باشد به طورى كه آن ها هميشه از او خبر داشته باشند، گويى يكى از اعضاى خانواده شان است. در غير اين صورت سلبريتى در بين تمام چيزهاى جالب ديگر فضاى مجازى گم خواهد شد.


نگاهى به مفهوم سلبريتى در ايران


زمان آن گذشته است كه مخاطب مشتاقانه به دنبال اخبار ستاره محبوب خود مى رفت؛ امروز اين اخبار ستاره ها هستند كه خود را به مخاطب مى رسانند. عدم وجود اخبار نشانه اى براى كاهش محبوبيت خواهد شد فلذا ستارگان ديگر منتظر مجلات و خبرگزارى ها نمى مانند كه از زندگى آن ها رازى را بيرون بكشد؛ امروز خود سلبريتى ها تمام رازهاى مگوى خود را از طريق فضاى مجازى به اشتراك مى گذرند تا همچنان وجود داشته باشند. نقش كليدى رسانه بازنمايى خاص تر، اغراق شده و حتى گاهى متفاوت با واقعيات است. گاهى پيش مى آيد فردى را با نوعى پوشش و آرايش خارج از عرف در خيابان مى بينيم و نسبت به او واكنش داريم. اما اگر همين نوع پوشش و آرايش را در قامت يك سلبريتى در فضاى مجازى ببينيم احتمالا بعد از مدتى واكنشمان كمتر خواهد شد. هم نوع تصوير، هم وجاهت يك ستاره و هم احتمالا تكرار و تاييد آن از سوى مخاطبان او در فضاى مجازى موضع ما را كمى تعديل كند.


نگاهى به مفهوم سلبريتى در ايران


تاريخ مصرف سلبريتى ها به خلاقيت و فعاليت آن ها بستگى دارد. زمينه ى بروز اين دو عامل امروز در فضاى مجازى است. بر اين اساس ٢ نوع پايان را براى سلبريتى ها مى توان متصور شد: اول، ستاره اى كه ديگر چيز جالبى توليد نمى كند فراموش خواهد شد. دوم اين كه ستاره مى ميرد و در اين صورت اگر سلبريتى خوبى در دوران حيات بوده باشد مى تواند به يك اسطوره ى جديد تبديل شود.


هويت، سلبريتى و چند چيز ديگر

طرح اين سوال خالى از لطف نيست كه چرا مردم طرفدار و دنباله روى ستاره ها هستند. اگر قدرى به اراده ى آزاد مردم نيز معتقد باشيم و همه چيز را گردن رسانه ها نيندازيم بايد پاسخى درخور به اين پرسش داد. حدود ١٠٠ سال پيش گئورگ زيمل جامعه شناس آلمانى در تحليلى جامعه شناختى به بررسى پديده مد مى پردازد كه منطق تحليل او را مى توان درباره ى اين موضوع نيز به كار بست. يكى از مهم ترين بحران هاى جهان مدرن، بحران هويت است.


نگاهى به مفهوم سلبريتى در ايران


هويت به معنى ساده تعريفى از كيستى افراد است. هجوم مفاهيم و مسائل و نكات جديد و متناقضى مانند سنت و مدرنيته، دين و روشنفكرى و ... كه باعث مى شود بشر مدرن در گردابى از آن ها گم شود و خود را نشناسد. در اين ميان او به دنبال پيدا كردن خود است. او مى خواهد خود را بشناسد اما كارش سخت است. اين جاست كه سلبريتى براى شخصى كه تعريف دقيقى از هويت خود ندارد جذاب مى شود. او به دنبال كسب يك هويت خاص و تا حدى متمايز با بقيه است. اين فرد ديگر مثل قديم يك آدم مشهور تك بعدى نيست بلكه بُتى است كه از نظر دوركيم خاصيت قدسى پيدا مى كند. ديگر فرقى ندارد كه او ظاهرش عادى نيست و حتى گاهى حرف هايى مى زند كه حتى براى يك كودك هم خنده دار است. او سلبريتى است: بُت پيروان خويش در عصرِ مدرن...!