Gerdab.IR | گرداب

در رثای یک ملت با بصیرت؛

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۳۹۵

دشمن فکر می کرد با تهاجم نرم قلب و ذهن جوانان کشور را تسخیر می‌کند؛ در حالی که همین تهاجم سبب شد عده‌ای از همان جوان‌ها تبدیل به افسران ورزیده جنگ نرم شوند.

1- در روزهای اول جنگ نیروهای مسلح برای مقابله با دشمن آمادگی نداشتند و خیانت های امثال بنی‌صدر در کنار غافلگیری ناشی از وسعت تهاجم دشمن سبب شده بود که بخش زیادی از خاک کشور به دست بعثی‌ها بیافتد. با این وجود مردم از همان روزهای اول برای دفاع از ایمان، ناموس و کشورشان سلاح به دست گرفته بودند. زن و مردی که شاید تا آن روز سلاح را هم از نزدیک ندیده بودند حالا نه در پادگان‌های آموزشی و سر کلاس‌های درس که زیر آتش گلوله و خمپاره و صدای گوش خراش جنگنده‌های عراقی، هم آموزش می‌دیدند و هم شلیک می‌کردند. خیلی از همان رزمنده‌ها بعدها جزو فرماندهان ارشد نظامی کشور شدند و اذعان دارند تجربه‌ای که در میدان نبرد به دست آوردند در پادگان‌های آموزشی به دست نمی‌آمد.

2- در سال 88 همین ماجرا برای جوان‌های نسل سوم انقلاب تکرار شد، این بار نه در جنگ سخت که در تهاجم نرم سنگین و همه جانبه دشمن. جوان هایی که نه آشوب‌های خیابانی منافقین را در سال 60 دیده بودند و نه بنی‌صدر را؛ آنهایی که تحرکات باند مهدی هاشمی را فقط در کتاب های تاریخ خوانده بودند و خون دل خوردن امام از خیانت دوستان و شاگردانش را در نامه 6 فروردین 68 در صحیفه دیده بودند. در زمان ترکتازی روزنامه های زنجیره‌ای در دوره اصلاحات پشت میز مدرسه بودند؛ ولی سال 88 جوانی شده بودند غیرتمند نسبت به دین و انقلاب.

با شروع تهاجم نرم دشمن دوباره همان اتفاق سال 59 تکرار شد و مردم از ارگان‌های رسمی و دولتی جلوتر بودند. وبلاگ‌ها پر شده بود از شبهه و تهمت و فیس بوک برای تسخیر ذهن جوانان ایرانی فتنه‌گران بر روی رگبار تنظیم شده بود. باز هم نهادهای رسمی و موظف به دفاع نرم عقب مانده بودند، پای بعضی از خواص لغزیده بود و زبان در دهان خواصی دیگر قفل شده بود.

این بار هم جوانان پای کار آمدند. هر کسی هر سلاحی که می‌توانست را به دست گرفت و وارد میدان شد. دشمن هم ماهواره داشت، هم اینترنت و هم روزنامه. توانمندی لازم را برای بهره‌برداری مطلوب از آنها داشت ولی جوان انقلابی تازه وارد میدان شده بود باید هم طراحی را فرا می‌گرفت، هم جنگ روانی را و هم مقابله با آن را!

کسب این تجربه سخت، زمان برد ولی آهن آبدیده از دل آتش گداخته بیرون می‌آید. رویش‌های جبهه‌ی انقلاب در حوزه نرم بسیار قابل توجه و چشم‌گیر بوده است.

3- این روزها وضعیت با 88 هم فرق کرده است. 9 دی 88 اگر روز زمین‌گیر شدن فتنه بود ولی روز اعلام رویشهای انقلاب هم بود. دشمنی که فکر می کرد با تهاجم نرم قلب و ذهن جوانان کشور را تسخیر می‌کند فکرش را نمی‌کرد همین تهاجم سبب شود عده‌ای از همان جوان‌ها تبدیل به افسران ورزیده جنگ نرم شوند و همان‌ها سال های آینده بسیاری از تولیدات مقابله ای را برابر جنگ نرم بر عهده بگیرند.

4- جنگ نرم باقی است و بسیار فراگیر‌تر شده است. در سال 88 شبکه های اجتماعی و دسترسی به آنها محدود بود ولی امروز انواع شبکه های اجتماعی در تلفن های همراه هوشمند و اینترنت نسل سوم و چهارم به راحتی در هر جا و مکانی برای عموم مردم قابل دسترسی است. هم متن و هم کلیپ و مستند و هم طراح های گرافیکی و هم پادکست ها از همین بستر در کمترین زمانی منتقل می‌شوند. هر کاربری حالا می تواند یک خبرنگار یا یک تحلیل‌گر باشد. روزنامه‌ها دیگر جایگاه گذشته را ندارند و صدا‌وسیما رقیبی جدی پیدا کرده است. حالا اما نگاه افسران نرم جبهه انقلاب با گذشته فرق کرده؛ تکنولوژی‌های ارتباطی را می‌شناسند، رسانه را می فهمند، تولیدات خوب از منظر کمی و کیفی دارند و به روز عمل می‌کنند.

5- در سالهای گذشته در جنگ نرم همیشه جبهه انقلاب با تاخیر وارد میدان مبارزه می‌شد. به عبارتی تا سازمان‌های رسمی و دولتی می خواستند تحرکات دشمن را متوجه شوند چندین شهر فرهنگی و هنری ما سقوط می‌کرد و باید سالها تلاش می‌شد تا از تبعات منفی آن جلوگیری شود. حالا اما جوانان انقلابی منتظر دستگاهها و سازمان‌ ها نمی نشینند! تحرک دشمن را در بیشتر مواقع به لحظه متوجه می‌شوند و برای مقابله با آن اقدام می‌نمایند.

در حوزه رسانه هر روز شاهد یک تکنولوژی جدید و یک امکان ارتباطی بهتر هستیم. حالا جوان انقلابی می‌داند باید رسانه‌های جدید‌ را بشناسد و فرصت‌ها و تهدید‌های آن را پیش‌بینی کند و به جای انکار آن برای استفاده از فرصت‌ها و مقابله با تهدید‌ها برنامه داشته باشد.

امروز میدان نبرد نرم در فضای مجازی دیگر یک طرفه نیست. اگر پیام‌های ضد دین و ضد انقلاب هست، اگر نسبت به دین و انقلاب شبهه سازی می شود، جریان انقلاب هم با تولیدات خود در عرصه حضور دارد. این میدان نبرد دیگر یک‌‌طرفه نیست که فقط حزب‌الله بخواهد دفاع بکند؛ بلکه حالا توان تهاجم هم دارد. در این میدان اگر گله‌ای هم هست به کسانی است که در سازماندهی این تک‌تیراندازهای زبردست کم‌کاری کرده اند. خطر اصلی در پشت جبهه‌ است و پشتیبانی از نیروهای خودی در این جنگ.

6- آنها که باید میدان مین را پاک سازی کنند چرا تعلل می‌کنند؟ سازمان‌های مسئول اگر دلشان برای کشور می‌سوزد حداقل فکری به حال محتواهای غیراخلاقی و ضد‌دین کنند. جلوگیری از محتوای مسموم، یک وظیفه‌ی حکومتی است نه مردمی.

گویی عده ای می خواهند میدان نبرد فضای مجازی پر از مین‌های ضد دینی و ضد اخلاقی باشد. شاید افسران جنگ نرم از این میدان به سلامت عبور کنند ولی رهگذران عبوری، آن را نمی‌شناسند و خطر در کمین شان است!