Gerdab.IR | گرداب

امام در مسئله انقلاب كوتاه نمی‌آمدند

تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱۳۹۰

جاذبه و دافعه یكی از شاخص‌های خط امام (ره) است، همانگونه که رهبر انقلاب فرمودند: «امام دعواى شخصى ندارد؛ اما در دایره‌ مكتب، با قاطعيت كامل، جاذبه و دافعه‌ خود را اعمال مي‌كند. تولّى و تبرّى در عرصه‌ سياست هم بايد تابع تفكر و فكر و مبانى اسلامى و مذهبى باشد.»

گرداب- به مناسبت فرارسیدن سالروز ارتحال امام خمینی(ره) پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبر انقلاب پرونده‌ای را آماده انتشار کرده است که به ماهیت، ابعاد و چگونگی جاذبه و دافعه امام(ره) می‌پردازد. متن زیر گفت‌وگویی است با حضرت آیت‌الله گرامی، از شاگردان امام(ره) که به بررسی و تحلیل این موضوع پرداخته است.

- رهبر انقلاب، معیار جاذبه و دافعه حضرت امام(ره) را "اسلام ناب محمدی" می‌دانند. لطفاً در این‌باره توضیح دهید.
اعتقاد به خدا و روش الهی معیار ایشان بود. البته در هر زمان و بر حسب شرایط، نوع اقدامات فرق می‌کرد اما معیار، همان روش الهی بود. مثلاً مرحوم امام(ره)، چهارشنبه آخر سال ۴۱ در مسجد اعظم فرمودند آن‌هایی که تمسک به سیره شیخنا الاستاد (آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری) می‌کنند، باید بدانند که اگر مرحوم شیخ هم الان زنده بود، وظیفه‌اش همان روشی است که ما امروز انتخاب کردیم.

شما حساب کنید در جریان پیروزی انقلاب، زمانی که بختیار اعلام حکومت نظامی کرد، اگر به ذهنشان نیامده بود که مردم به خیابان‌ها بریزند و حکومت نظامی را بشکنند، تمام زحمات از سال ۴۲ به بعد از بین می‌رفت و کشتار مفصلی صورت می‌گرفت. در تمام موارد ایشان به دنبال انجام وظیفه بود.

وقتی در نجف بودند با این‌که برخی افراد نسبت به ایشان آداب رعایت را نمی‌کردند، اما ایشان نسبت به مراجع نجف خیلی احترام قائل بودند. مرحوم امام خیلی احترام می‌گذاشتند و این حفظ حیثیت دیگران که ایشان به آن اهتمام داشتند بر مبنای جنبه‌های خدایی بود.

در زمان خود آقای بروجردی ایشان در درس خود در مسجد سلماسی که من هم حضور داشتم، به تناسبی بر ضرورت غلبه بر هوای نفس صحبت کردند و آن‌گاه گفتند: «برای کسی که خدا پرچم را به دست او داده خضوع می‌کنیم!» ایشان اشاره داشتند به برخی افراد که حرمت آقای بروجردی را رعایت نمی‌کردند. بر همین اساس مرحوم امام(ره) در زمان آقای بروجردی نه رساله دادند و نه کتاب‌هایی را که جنبه فتوایی داشت، منتشر نکردند.

- قبل از پیروزی انقلاب اسلامی می‌بینیم که حضرت امام(ره) طوری نهضت را پیش بردند که گروه‌های مختلفی که به نوعی مخالف شاه بودند، می‌آیند و با نهضت همراه می‌شوند. امام هم به آن‌ها نه نمی‌گویند. اما برخی از همین گروه‌ها بعد از پیروزی انقلاب آشکارا از امام جدا می‌شوند. تحلیل شما در این‌باره چیست؟

یک مطلب را در نظر بگیرید که گاهی راه وصول به اهداف ما بر حسب اقتضائات زمانی تغییر می‌کند. امام از ظرفیت تمامی افراد و گروه‌ها استفاده کرد. یکی از آقایانی که بعدها در جریان انقلاب همراهی نمی‌کرد و چه بسا مزاحمت‌هایی هم ایجاد می‌کرد، آن اوایل کاملاً با مبارزات همراهی داشت و امام هم از او استفاده می‌کرد ولی وقتی از نهضت جدا شد، امام از او انتقاد کرد.

- در واقع تا جایی که عَلم مخالفت را برنداشته بودند، امام هم مخالفتی نمی‌کردند.
بله، یادم هست که درباره یکی از روحانیونی صحبت می‌کردیم که در جریان ۲۸ مرداد عقیده‌اش این بود که باید شاه را نگه داریم و به همین دلیل وسیله‌ای شد در دست آمریکایی‌ها. اما همین آقا بعدها جزء انقلابیون قرار گرفت و مطرود شاه شد. من یک وقتی به مرحوم امام گفتم که آقای فلانی که آمده در صف مبارزه، خیلی خوشنام نیست و مورد انتقاد مبارزین است. اما امام فرمود: «ما از ایشان بدی ندیدیم.» منظورشان در جریان نهضت بود و تا آخر عمر هم بدی نکرد و در مسیر مبارزه ماند تا از دنیا رفت.

زمان حضرت علی(ع)، یکی از علاقمندان ایشان شرب خمر کرده بود. به حضرت خبر رسید و ایشان دستور داد حد شرعی را بر وی جاری کردند. او هم قهر کرد و رفت طرف معاویه. البته بعدها پشیمان شد و در وصف حضرت علی(ع) قصیده‌ای هم سرود، اما می‌خواهم بگویم مسیر، مسیر خداست.

- یعنی حضرت امام در جاذبه و دافعه خود، به این کار نداشتند که اطرافیانی از ایشان پراکنده می‌شوند یا خیر.
بله، این مسئله مهمی است. إن‌شاءالله خداوند به ما استقامتی بدهد که بتوانیم در همه حالات، روش الهی و هدف الهی را دنبال کنیم.

امام با تمام علاقه و رفاقتی که به برخی یاران خود داشتند و در زمان شاه هم برای زندانی شدن و محکومیت آن‌ها بیانیه داده بودند، اما در مسئله انقلاب کوتاه نمی‌آمدند. در واقع می‌توان گفت که انقلاب، دین ایشان بود و مراعات آن را می‌کردند؛ چون انقلاب واقعاً انقلاب بزرگی بود. مسئله کوچکی که نیست. اشکالات زیادی وجود دارد اما اصل انقلاب خیلی عجیب بود نه در ایران بلکه در دنیا؛ یعنی نهضت های آزادی بخش جهانی تحت تاثیر واقع شدند.

- در اولین دوره انتخابات مجلس، منافقین ادعای تقلب گسترده در انتخابات را مطرح کردند. در دومین دوره مجلس نیز افرادی که به مجلس راه پیدا نکردند، شورای نگهبان را زیر سؤال بردند که امام(ره) در موضع‌گیری قاطعانه گفتند که "تضعیف شورای نگهبان و جوسازی درباره انتخابات، آغاز انحرافی است که در نهایت همچون صدر مشروطیت به انحراف اساسی انقلاب منجر خواهد شد." تحلیل شما از رفتار و برخورد حضرت امام با این موضوع چیست؟

ایشان تأکید داشتند که باید طبق قانون عمل شود. ایشان در تمام این موارد می‌گفتند که تخلف از قانون نباید اتفاق بیافتد. امام دقیقاً مراقب بود که چیزی برخلاف قانونی عمل نشود. من از سال ۳۵ شمسی پای درس امام بودم. روزی دو ساعت فقه و اصول و گاهی بعضی جلسات خصوصی خدمت ایشان می‌رسیدیم. آن چیزی که در زندگی ایشان مشهود بود، اعتقاد و پیروی از روش خدایی بود.

- در جریان عزل قائم‌مقام رهبری می‌بینیم که امام، شاگرد و همراه خود در نهضت را کنار می‌گذارد و بعد از تذکرات مختلف، رسماً ایشان را عزل می‌کند. شما نحوه برخورد حضرت امام را در این جریان چطور تحلیل می‌کنید؟
حضرت امام(ره) با کمال علاقه‌ای که به آقای منتظری داشت و تعبیر "حاصل عمر" را برای ایشان به‌کار برد، به ناچار حاصل عمرش را کنار گذاشت، چون انقلاب به منزله دین مرحوم امام بود و احساس کرد که روش ایشان، روش متناسب با انقلاب نیست. در هر حال از این طرف هم معتقدم که اقدامات آقای منتظری از روی هوا و هوس نبود.

- ما اگر بخواهیم افرادی را که از خط امام جدا شدند تبارشناسی کنیم، این‌ها را از چه طیف‌هایی می‌دانید؟
ببینید همه را نمی‌شود یک جور حساب کرد. چون جدایی برخی، از روی نیت‌های خدایی بود و برخی دیگر از روی اغراض سیاسی و مسائل دنیایی. بعضی‌ها نواقص را می‌دیدند و جدا می‌شدند. امام هم نه این‌که آن نواقص را نبیند اما نکات مثبت را مهم‌تر می‌دید. آن‌ها آن خرابی‌ها را می‌دیدند و لذا حاضر به همکاری نبودند و من نسبت به بعضی از علما یقین دارم که قصدشان خدایی بود. مثلاً مرحوم آسید احمد خوانساری از اولین افرادی بود که همکاری نکرد، اما احدی نمی‌تواند در تقوای ایشان خدشه کند. حتی یک‌بار آقای خامنه‌ای خصوصی فرمودند که ایشان تالی‌تلو معصوم بودند. من به‌خصوص می‌خواهم بر روی این مسئله تاکید کنم آن‌هایی که نسبت به برخی از علما بی‌احترامی می‌کنند، این‌ها در برابر امام زمان(عج) و خدا مسئولند.

بنابراین این طیف فقط نواقص را می‌دیدند. البته امام هم نواقص را می‌دانست اما می‌گفت: «مثبتات، مهم‌تر است و ما اگر بر روی نواقص و کاستی‌ها تأکید کنیم بر روی اصل مسئله تأثیر می‌گذارد.»

انقلاب ایجاد شده و نام تشیع در دنیا مطرح شده است و این‌ها مثبتات خیلی مهمی است. البته نواقصی هم هست ولی اگر مدام این نواقص را در رادیو و تلویزیون بگوییم، به‌تدریج بر اصل انقلاب اسلامی تأثیر می‌گذارد. من فکر می‌کنم مادامی که قانون عمل می‌شود – چه زمان مرحوم امام(ره) چه بعد از ایشان- انتقاد زیاد، به‌صلاح مملکت نیست و این موجب می‌شود که زبان دشمن باز شود و ضربه بیشتری به ما بزند.

 نباید انتقادها طوری باشد که دشمن به همه‌مان جسارت کند. در زمان آقای بروجردی رئیس شهربانی قم یک اشتباهی کرد که قضایای آن مفصل است. ما خدمت آقای گلپایگانی رسیدیم و ایشان فرمود که درست است فلان اشتباه صورت گرفته و به ما توهین شده است اما ما نباید در واکنش خود به‌گونه‌ای رفتار کنیم که توهین بزرگتری به ما بشود. منظورشان این بود که مقابل آقای بروجردی کار کردن، توهین به همه ما است.