فارغ از موضوع صدور انقلاب اسلامی، نیاز مبرمی به «دفاع از نفس» در مقابل این هجمه وجود دارد. هر چند این دفاع به خودی خود معادل «صدور» نیز هست. اما سوال در خصوص «صدور» در این صحنۀ «پر از خالی» و «نیازمند دفاع» بسیار عجیب به نظر میرسد
ماجرای فوق اولین تجربۀ حضور صاحب این نوشتار در یک تالار گفتمان خارجی و مربوط به تقریبا پانزده سال پیش است، از پیش از آن روز تا امروز برخی ایرانیان و مسلمانان به همین شکل انفرادی اقدام به دفاع از شرافت اعتقادات خود میکنند، این حرکت انفرادی، دارای ارزش اما بسیار ناکافی است. متاسفانه هیچ حرکت سازماندهی شدۀ مردمی و غیرمردمی قابل حساب و جدی در این میان قابل ملاحظه نیست و حرکات انفرادی نیاز موجود را اکتفا نمیکند. عدم تمرکز و فقدان جهتگیری هماهنگ و مداوم، اثر حرکات انفرادی را کمتر نیز میکند.
ایران پس از افول تمدنی خود و دورۀ استعمار، دیر به حرف زدن
افتاد، و سهمی در دنیای متوحش و بی نظم نوین آن نداشت. برای این حرفهای محق و
بزرگ، جا برای ایران تنگ است. دنیا قبلا تقسیم شده و «جنوب غرب» آسیا، آفریقا و
آمریکای جنوبی در دنیا «سهمی» در تعیین سرنوشت دنیا نیافتهاند. سی سال پس از
اینکه دنیا تقسیم شد، تصمیم ایران برای حرف زدن به ثمر نشست و انقلاب اسلامی
بالاخره نتیجه داد. از همان روز، حرف زدن علیه ایران مثل سیل در رسانههای بیگانه شروع
شد، و ایران با توجه به ابزاری که نداشت ساکت ماند.
سیل فحاشی و تزویر و دروغ و فریب در خصوص ایران در فضای انگلیسی و عربی و غیره هنوز در جریان است بدون اینکه مانعی جدی برای آن وجود داشته باشد. دروغهای شاخدار با تمام اعتماد به نفس کاذب خود، در فضای مجازی در خصوص ایران تکرار میشود، اثر میگذارد و گذر میکند و ایران همچنان خواب است. بسیاری از کارها علیه ایران با همین جریانسازیها پیش میرود و ایران هرگز ساختاری برای تقابل تمهید نجسته. بسیاری از ضرباتی که به امنیت و منافع ملی ایران میخورد، از همین دروغهای آمده، تثبیت شده و رفته حاصل میشود. دروغهائی که آمدن و رفتنش بجز توضیحی اندک برای تاریخ، دیگر جبران پذیر نیست. برای آینده و حال ما احتیاج به پاسخ دادن به تاریخ نداریم. بلکه اکنون باید جلوی خسارت را بگیریم. چند سالی است که شبکههای تلویزیونی پرستیوی، العالم و هیسپان تلاشی جدی میکنند که چهره درستی از ایران به تصویر بکشند و از تحریف آن توسط غربی ها و امریکایی ها جلوگیری کنند. این شبکه ها صاحب موفقیتی نسبی هستند اما عرصۀ فضای مجازی همچنان خالی است.
مهمترین مزیت فضای مجازی، امکان نفوذ وسیع و گسترده در
فضائی است که دشمن در آن نسبت به مردم خود حیا و تعارف دارد و خود را با روشهای
متعدد جنگ روانی و فریب، عادل و درستکار معرفی میکند. فضای خبری و تلویزیونی قبضۀ
تمهیدات دشمن است و نمیتوان به آن نفوذی داشت، اما در فضای مجازی با وجود روشهای
فنی متعدد امکان سانسور توسط دولت ها کمتر است یا به عبارتی به راحتی می توان آن
را دور زد. همین برخوردهای مستقیم جامعه با جامعه و فرد با فرد، در صورت بسط
یافتن، اثر زیادی در تنظیم چهرۀ عمومی ایران در جهان دارد. فعالیت منظم در این
فضاها بانکدادهای از جریانهای جنگ روانی در خصوص ایران را عاید کرده و نشانی حل
مشکل را به تولیدات رسانهای و هنری دیگر در ذیل محصولات ادبیاتی و سینمائی یا
ویدیوئی و تلویزیونی میدهد. این نیاز، به طور طبیعی یکی از چرخدندههای غایب
ساختار رسانهای بینالمللی ایران در دیپلماسی عمومی آن است.
در اوج فداکاری ایران و شیعه برای موضوع مسجد الاقصی و فلسطین و از دست دادن منافع مادی و گرفتار شدن در تحریم بخاطر اسلام و شرافت و استقلال مردم و مسلمانان و مردم منطقه –که البته نهایتی جز پیروزی و نصرت الهی ندارد- ، جهل و اطلاعات غلط در غیاب توضیح ایران آنقدر هست که ایران در میان بسیاری از شبکههای عربی اینترنتی و تلویزیونی بعنوان «آن روی سکۀ آمریکا و اسرائیل» معرفی شود و قرار است «ایران و آمریکا و اسرائیل» با همکاری هم، کار «سنیها» و «اعراب» را یکسره کنند و این جز با تکرار دروغ و فریب حاصل نشده است. ایران اما ، علیرغم این ایران هراسی سراسر کذب، ساکت و منفعل است. اعراب روشنفکر در حد «اخوان المسلمین» و یا «حماس» خیلی زود فریب میخورند و مرعوب بدنۀ ناآگاه خود میشوند، مگر اینکه تقدیر خود سیلی به آنان بزند. و گویی همه چیز این تقدیر است که بر مرام حق و عدالت میچرخد و الا هر باطلی با این تلاش سنگین علیه آن در سومین سوت به اضمحلال کشیده می شود.
روزی که در تربیت جوانان نسلهای پس از انقلاب «عرب» و «زبان عربی» مکروه جلوه داده میشد یا هیچ تلاشی برای ترغیب فرزندان این ملت به ارتباط با همسایه نمیشد، فکر «امروز» شده بود که «رابطه اجتماعی قطع باشد» و هرگز «عرب و فارس» کنار هم ننشینند و با یکدیگر حرف نزنند. «واجب اول برای زندگی»، زبان انگلیسی تلقی شد، همه «انگلیسی» یاد گرفتند، با چاشنی و متن ذوب شدن در فرهنگ غربی. و نه حتی با هدف عرضۀ فرهنگ غنی خودی. حتی کتب مدارس نیز از غفلت در امان نماند. حتی «حجرفتن» و «عمرهرفتن» در حد اینکه شیعهای برود و در مساجد مدینه و مکه نماز بخواند، علیرغم تلاش سعودی برای ایزوله کردن شیعه از سایر زوار مورد تهاجم قرار گرفت. ما در سخن گفتن با همسایۀ خود الکن شدیم، و در ارتباط با غریبۀ دور، شنوندهای حاذق و تاثیرپذیر. اینگونه است که در همسایگی ما دروغهائی علیه ما گفته میشود که دود از سر بلند میکند. و ما خواب و منفعلیم.
اسرائیل اما به به شکل سازمان یافته به دانشجویان خود پول میدهد تا به زبانهای مختلف در اینترنت به دفاع بپردازند*. اسرائیل میتواند از جمعیت حداکثر 14 میلیون نفری یهودی، نیاز خود را طوری سازماندهی کند که در هر شبکۀ انگلیسی زبانی که وارد شویم، چندین اسرائیلی پای ثابت آن هستند. ایرانیان اما غایب این محیط های تاثیر گذار هستند. تاثیر یک کلیک و یک کلمه، در فضای مجازی مثل سطلی است که امام خمینی (ره) گفت روی اسرائیل ریخته شود، اما ظاهرا یهود با جمعیت قلیل خود، سطلهای زیادی برداشته است. حضور یهودیان صهیونیست حتی به زبان عربی و فارسی در فضای مجازی به شکل جدی حس میشود، جایی که رئیس جمهور آمریکا با اسرائیل دچار اختلاف میشود حتی بسیاری از شبکههای فارسی زبان غربی به نفع اسرائیل موضعگیری میکنند و آشکارا خطوط منافع و دغدغههای اسرائیل را پیگیر میشوند.
اسرائیل و اعراب متحد آن در سایر ساحات رسانه ای نیز به شکل دائم و جدی علیه ایران فعالند. فضای مجازی متاثر از تولیدات گستردۀ دیگر از جمله سینما و ادبیات است. فضای مجازی، سینما و تلویزیون و ادبیات عناصری جدا از یکدیگر نیستند. ایران در سایر میادین نیز بسیار ضعیف عمل کرده و به خود نرسیده است، مظلومیت ایران در این 35 سال یا شیعۀ عراق در زمان ستمگری صدام به برگههای پنهان تاریخ سپرده میشود و هرگز به صورت رسانه فعال و تاثیرگذار ظاهر نمیشود.
فارغ از موضوع صدور انقلاب اسلامی، نیاز مبرمی به «دفاع از
نفس» در مقابل این هجمه وجود دارد. هر چند این دفاع به خودی خود معادل «صدور» نیز
هست. اما سوال در خصوص «صدور» در این صحنۀ «پر از خالی» و «نیازمند دفاع» بسیار
عجیب به نظر میرسد. بدیهی است که اگر ایران حرف نزند، دیگران به جای آن صحبت
خواهند کرد و تا کنون و در عمدۀ رخدادهای فعلی و گذشته در تمامی موضوعات اینگونه
بوده است. تا این حد که طرف مقابل توانسته است یک «انقلاب اسلامی مجعول» با نام
«داعش» ایجاد کند و بسیاری از مسلمانان معتقد را بعنوان آرمان رفع مصائب کفر و
استعمار، به سمت آن بکشد. تعجب در خصوص اینکه چرا «داعش» قادر به جذب نیروئی است
که تا پای جان مقاومت میکند، تداوم این کمکاری حاصل از غفلت است. داعش محصول جهل
و دروغ در خصوص همه چیز است، از تاریخ اسلام گرفته، تا منش کنونی ایران. اگر ایران
اسلامی برای معرفی خود وسیعتر و جامعتر و حکیمانهتر جنبیده بود شاید هرگز داعش
قابلیت اظهار وجود نداشت. تلاش سعودیان آمریکائی طی اسناد نشت کردۀ حاصل از نفوذ
ارتش سایبری یمن که در اینترنت قابل جستجوست نشان میدهد چگونه دشمن با چنگ و
دندان به مقابله با حداقل فعالیتهای ایران پرداخته است و میزان احساس خطر در
خصوص گسترش انقلاب اسلامی چقدر است. احساس خطری اساسی، که بدون فعالیت چندان جدی
ما و با اندکی حرکت، حاصل شده است.
سالهاست که نیاز حیاتی و فوری به حرکت و دفاع در همۀ فضاهای رسانهای از جمله فضای مجازی وجود دارد، اما همچنان با بررسی حجم فعالیت دشمن نسبت به فعالیت ایران، به نظر میرسد ایران علیرغم همۀ تلاشها خواب است و نیاز به گسترده شدن تلاشها در ابعاد چندین برابری است. بدین وجه غفلت و خواب آلودگی فرصتهای حیات خود را از دست خواهیم داد و سختی بیشتری خواهیم کشید و زمان رسیدن به هدف به مراتب طولانی تر خواهد شد.
· Israel to pay students to defend it online
(http://www.usatoday.com/story/news/world/2013/08/14/israel-students-social-media/2651715/)