افسردگی ضد انقلاب از ریزش شدید هواداران

تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۳۸۹

نزديكي به سالگرد انتخابات رياست جمهوري و ریزش هوادارن، ناامیدی و اضطراب رو به تزايدي را در میان سازمان دهندگان فتنه ایجاد كرده است.

به گزارش گرداب، حاصل جمع «نزديكي به سالگرد انتخابات رياست جمهوري» و «ريزش مكرر نيروهاي فتنه سبز به ويژه پس از عاشورا و 22بهمن»، فشار عصبي شديد و رو به تزايدي را متوجه سازمان دهندگان فتنه كرده است. در اين ميان زبان و ديالوگ فتنه گران در فضاي اينترنت، اين اضطراب و افسردگي را بيشتر به رخ مي كشد.

آنچه اين اضطراب را تشديد كرده، نمايش مضحك اسب تروا در 22 بهمن با چند هفته تبليغات و پس از آن طنز چهارشنبه سوري و هياهو براي هيچ در روزگارگر و معلم و نمايشگاه كتاب است كه نوعي «جبريت كابوس» را براي عناصر آشوب طلب با كانون مديريت خارجي رقم زده است. اين طيف دغلباز تبليغاتي مدعي شده بودند كه چهاردهم خرداد نيز، شبانه مراسم سوت كشيدن و الله اكبر گفتن و... راه مي اندازند اما طبق معمول خبري نشد.

 
در واكنش به اين روند معكوس و كابوس وار بود كه محسن سازگارا يكي از 3 خالي بند معروف ضدانقلاب مدعي شد: اگر نتوانستيد الله اكبر بگوييد، صداهاي ديگري مثل بشقاب زدن و كاسه را هم مي توان به آن اضافه كرد اگر هم امكان تظاهرات فراهم نشد، مثل چهارشنبه سوري در محلات تمرين كنيد(!)

 
اما واقعيت تلخ تر از آن بود كه با لودگي امثال سازگارا، حتي پوزخندي بر لب هم قطاران بنشاند، چنان كه يكي از كاربران بالاترين ضمن انتشار عكس يك حباب كه با اشاره انگشت تركيده، نوشت: چرا كسي الله اكبر نگفت. غوغاي روز چهارده خرداد را سكوت شب شكست. چرا اين سكوت اين قدر معني دار مي شود؟ چرا از سكوت آن شب، دلم مي لرزد از حدس و گمان براي روزهاي پيش رو؟ امروز هم چه قدر سايت ها و صفحات ما بيشتر از هميشه شلوغ بود. چقدر بازار كري خواني داغ است. براي جنگ بايد كري خواند اما خود صحنه نبرد چه مي شود؟ چرا ساعت ده امشب هيچ كداممان نرفتيم روي پشت بام؟ چرا خبري از صداي تكبير نمي خوانم و نمي بينم؟

نويسنده قافيه باخته بالاترين مي افزايد: دلگيرم. روز را در صفحه مان شلوغ مي كنيم، دعوت مي كنم، تبليغ مي كنم، حتي قسم مي دهم، شب اندازه خاموشي بيشتر خودم را به روز قبل قياس مي كنم. مي خندانم و مي خندانم و غصه مي خورم. چرا دوست ندارم بدانم كه 22 خرداد هم بشود وصف تكبير آن شب. اگر نمي كنيم حرفي نيست، لااقل رجز نخوانيم برايش. اگر قرار است تغيير رفتار بدهيم پس لااقل خط قبلي را تبليغ نكنيم كه تماشاي خودمان در پايان روز براي خودمان سخت باشد. در اين شب لعنتي خيلي سؤال از خودم دارم.

يكي ديگر از نويسندگان سايت بالاترين با لحني فريبكارانه و شيادانه از خارج كشور نوشت: من اينجا فرياد مي زنم در فضاي مجازي (!) اين جا همه چيز عالي است. راحت مي توانم تهديد كنم، مسخره كنم. بيرون گود نشسته ام و مي گويم لنگش كن. مگر مي شود؟! از خودم شرمسارم (!) اين حقير خاك پاي شماست(!) كه به پشت بام مي رويد و خيابان مي رويد و كتك مي خوريد(!؟) هر گاه خيابان رفتيد و بر روي زمين افتاديد آب دهاني روي خاك بياندازيد كه من آنجا پيش شما نبودم. من شرمنده ام(!)
اين متن با امضاي جعلي «مارلبورو»! منتشر شده است.
 
منبع: کیهان/شماره 19664