گرداب- این روزها مشام دلم دوباره بوی درب نیم سوخته می فهمد؛ انگار آتش پنهان دل دوباره گُر خواهد گرفت؛
این روزها دوباره با شنیدن نام کوچه دلم تا مدینه کوچ می کند؛ این روزها دوباره ایام بوی غربت خواهد گرفت و رنگ کبودی!
این روزها دوباره زمزمه پهلو شکستگانی را می شنوم که نوای منم گدای فاطمه سر می دهند؛ همان هایی که هر چه داشتند از مادرشان فاطمه بود؛
این روزها دریای دل شیعیان باز متلاطم است،. آری! شب است؛ همان شبی که فرزندان مادر از دست داده هق هق گریه های خود را فرو می خورند و در تاریکی شب امانتی زخم خورده به دست صاحبش داده می شود؛
وای که در فاطمیه امسال بیایید حلقوم ما شیعیان علی ،محل پژواک صدای پشت در فاطمه شود آنگاه که در تنگنای ظلم ظالمان، مهدی خویش را ندا در داد که الیس الصبح بقریب؟
آیا زمان آن نرسیده است که دل پر خون مهدی فاطمه به نوید فرج شاد شود؟
سرباز صفر جنگ نرم