گرداب- فرهنگ، زيرپوست جامعه است مانند دين كه براي عامه، نقش موسيقي متن فيلم را دارد و از همين روست كه هر آنچه به اين مقولات مربوط باشد نقش محوري و ضريب اصلي نميگيرند!
از همين روست كه كار فرهنگي و كار آن دسته از روحانيوني كه اهل كار فرهنگياند، در اذهان خيليها روشن نيست. حتي برخي، خودشان نيز تحت تاثير جو اجتماع، در باب كاركرد خودشان مشكوك ميشوند حال آنكه اگر جامعه، محفوف به دنيا و مسائل آن نبود و غفلت، جامعه را برنداشته بود، فرهنگ و تربيت و اخلاق و معنويت و اين قسم موضوعات نقشي محوري و مهم داشتند.
اگر حوزه و حوزويان، حقيقتا به همين كاركرد خويش باور داشته باشند، دچار قياسهاي اثربخشي خود با ساير صنوف و تحصيلكردگان اجتماع نميشوند و مخلصانه، مسير خويش را در جهت اصلاح نفوس جامعه تدوام ميدهند؛ هر چند بايد سعي كنند اهميت مسئله و نيز كاركرد مثبت خويش را براي جامعه تبيين و اثبات كنند.
در ادامه همين نگرش اجتماعي است كه فعالان تشكلهاي فرهنگي نيز چه خودشان و چه ديگران، نگاهي ترديدي مييابند و ماهيت و اثربخشي خود را مورد سوال مييابند حال آنكه خصوصاً در شرايط فعلي كه حاكميت مدرنيته و رسانه، به اوج خود رسيده است، حلقههاي ناب و فضاهاي سالمي كه در اين تشكلها وجود دارد، يكي از موثرترين راهكارهاي تربيت نيرو و حفظ خويشتن است.
چنين ميتوان نتيجه گرفت كه جمعبندي صحيح از جايگاه تشكلهاي فرهنگي و مسجدي، فارغ از درك اجتماعي كه از آنها وجود دارد، قوت قلبي براي فعالان آنها و موتور محركي براي تدوام حركت آنان خواهد بود، هر چند بايد براي تبيين اجتماعي كاركرد اين مراكز تلاش رسانهاي و فرهنگي صورت گيرد چرا كه صبر و ارادهها انسانها متفاوتاند. و الله المستعان
آرمان خواهی