گرداب- مشکلات کشور به علت نداشتن اخلاص است.
جمله بالا را امروز جلوی پیشخوان یک روزنامه فروشی روی صفحه اول یکی از جراید خواندم. جمله از حضرت آیتالله "امینی" است
حفظه الله. من اسم این جمله را میگذارم جمله مظلوم. همانجا هم که آن را خواندم، چند لحظه برای مظلومیتش غصه خوردم! چون در فضای سیاستزده مشکلات کشور، این حرف زیاد مفهوم نمیافتد و حتی احتمال این هست که هیچ مفهوم نیفتد. برای ما وبلاگنویسها هم که معمولا از بلیه سیاستزدگی در امان نیستیم و غالب ما را جوگیری سیاسی با خود برده است، همینطور. این جمله حضرت آیتالله امینی شدیدا شبیه یکی از جملات حضرت امام
رحمت الله است. اولین چیزی هم که با خواندن این جمله به ذهنم خطور کرد جمله امام بود. جمله امام را وقتی بچه بودم روی دیواری دیده بودم و آن جمله تا همین چند سال پیش هم همانجا سر جایش بود. اما الان روی آن دیوار را زیباسازی کردهاند و جمله امام رفته است! جمله امام این است: «همه مشکلات از آنجا ناشی میشود که ما تربیت نشدهایم.»
چقدر ساده است این جمله عمیق و چقدر از این جملهها دیگر بر سر منابر گفته نمیشود. البته آن موقعها هم اگر جای دیگری غیر از حسینیه جماران گفته میشد به تبعیت از امام بود. مگر چند تا امام خدا به عصر ما داده بود؟ آیتالله امینی هم شاگرد امام است. فرق آن موقع با الان این نیست که امام در بین ما نیست و اصولا امام از آن دست آدمهایی است که بودن و نبودنشان به بودن یا نبودن جسمانی نیست. فرق آن موقع با الان در این است که آن موقع تعداد آدمهایی که از "تربیت" مورد نظر امام برخوردار بودند در بین خدمتگزاران انقلاب احتمالا بیشتر بود!
اگر بخواهیم حقیقت را گفته باشیم، جمله امام یا جمله آیتالله امینی را هم باید همین آدمها بیایند توضیح بدهند تا مفهوم بیفتد و الا کسی مثل نگارنده که از موازین اخلاص و تربیت و تزکیه بیخبر است، هر چه بگوید، بیخود گفته است و شنونده هم تنها میتواند بگوید که بله حرف درستی است اما اخلاص که نان و آب نمیشود و ضعف مدیریت چه ربطی به اخلاص دارد و این قبیل حرفها!
تفسیر حرف آیتالله امینی نزد "حاج همت" است! "برای اینکه خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما بشه باید اخلاص داشته باشیم و برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم سرمایه میخواد؛ که از همه چیزمون بگذریم و برای اینکه از همه چیزمون بگذریم باید شبانه روز دلمون و وجودمون و همه چیزمون با خدا باشه، اینقدر پاک باشیم که خدا کلا ازمون راضی باشه. قدم بر میداریم، برای رضای خدا. قلم بر میداریم روی کاغذ، برای رضای خدا. حرف میزنیم، برای رضای خدا. شعار میدیم، برای رضای خدا. میجنگیم، برای رضای خدا. همه چی، همه چی، همه چی، خواست خدا باشه. که اگر شد پیروزی درش هست. چه بکشیم چه کشته بشم، اگر اینچنین بشیم پیروزیم و هیچ ناراحتی نداریم و شکست معنا نداره برای مؤمن. چه بکشیم چه کشته بشیم پیروزیم اگر اینچنین باشیم…"
کسانی که با دستورالعملهای علمای اخلاق برای اصحاب خود آشنایی دارند و به طور مثال نامههایی که عارف کامل مرحوم آیتالله شیخ محمد بهاری
رحمت الله علیه برای تعدادی از سالکین نوشته است را خواندهاند، میدانند که ترکیب جملات بالا ترکیب یک دستورالعمل کامل سلوکی است. خوش به حال مشتریهای مخصوص این حرفها. اما کسی چه میداند، شاید حاجی این حرفها را زد و رفت تا امروز به درد کشور بخورد و برای نشان دادن راه به آنها که امروز میخواهند مثل او باشند و برای انقلاب از همه چیزشان بگذرند، بماند. شاید هم گفت تا به درد ما در فهمیدن حرف علمای راستین که ریشه دردهای جامعه اسلامی را میشناسند و در بیان دوای دردها به اُس الاساس معضلات رجوع میکنند بخورد. شهدا را هم قلم علما ساخته است و چه هنری کرده است!
حاج همتی باید تا حرف حضرت آیتالله امینی را فهم کند. ما چقدر ممنون حاج همت باشیم خوب است؟ ما تا ابد ممنون سردار خیبریم. ممنون این شیر بچه خمینی که شهادتش بعثیها را آن طور خوشحال کرد و بیانش امروز ما را این طور احیا میکند. "شیعه یعنی زاهد شب شیر روز"، خدا رحمتت کند "محمدرضا آغاسی"! زاهد شب بوده حاج همت که این بیان بلند را دارد. بله، مشکلات کشور به علت نداشتن اخلاص است زیرا برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم سرمایه میخواهد و سرمایه، از همه چیز گذشتن است. و همه چیز، "حب جاه و مقام" را به طریق اولی شامل میشود!
آآآآآی شمایان! طالبان قدرت و دوستداران ریاست! که شب هم که میخوابید تا صبح خواب قدرت و پست و ریاست میبینید، حاج همت یقه شما و ما را والله العلی العظیم در روز قیامت خواهد چسبید. او به حرفی که زد عمل کرد و رفت. از همه چیزش گذشت. میدانید چرا شما و ما اخلاص نداریم؟ چون نمیتوانید و نمیتوانیم از همه چیزمان بگذریم. میترسم بگویم حتی نمیتوانیم از یکی دو تا چیزمان بگذریم، گذشتن از همهاش پیشکش! گذشتن از همه چیز، در حقیقت گذشتن از حیات است. اما شما را به جان همین شهدا، شما از رفاه طلبیتان بگذرید، گذشتن از حیات با ما! شما از دعوا بر سر ریاست بگذرید، فداکاری برای اسلام با ما. شما از بازی با آبروی نظام بگذرید، شهید شدن برای دین و قرآن با ما. شما خون به دل رهبر نکنید، خون دادن پای نظام با ما.
میترسم به قول شهید "آوینی" "مثل چسبیدن کنه به شکمبه گوسفند" به صندلی و پست و ریاست چسبیده باشید و وقت فداکاری و سربازی برای اسلام، نتوانید دل بکنید. ای شمایان! مشکل کشور ما تحریمهای دشمن نیست. آن خربزه فروشی که توی تظاهراتهای سال ۵۷ زده بودند خربزههایش را له و لورده کرده بودند اما به کوری چشم طاغوت میگفت "ما خمینی را به خربزه نمیفروشیم"، هنوز هم بین همین مردم است و من به جای شما به کوری چشم دشمن میگویم که این مردم هنوز هم همان مردمند. میگویید نه، تحلیلهای دشمن درباره قرار گرفتن مردم در برابر نظام با افزایش فشار تحریمها را بخوانید و باور کنید بعد با من به محل کارم بیایید تا "آقای اکبری"، آبدراچی روستایی و محجوب دانشگاه و رزمنده شیمیایی عملیات کربلای ۵ را به شما نشان بدهم که راه نفسش را گلولههای شیمیایی بعثیها دارند میبندند. او یک سال است که یک پیراهن بیشتر نپوشیده، اما نشان به آن نشانی که در کارش از همه اساتید دانشگاه جدیتر است. چون هنوز هم دارد با اخلاص کار میکند؛ همانطور که با اخلاص برای رضای خدا جنگیده بود. تحریم باشد یا نباشد برای او فرقی ندارد و او هنوز هم سرباز اسلام و نظام اسلامی است. اما شما که قناعت او را نمیبینید و پست و ریاست خود را میبینید، در برابر خدای او مسئولید. اکبری را البته کسی توی دانشگاه هم نمیبیند، اما خدا او را میبیند. شما را هم میبیند. خدا فردا این بساط را برای او و شما و ما جمع خواهد کرد و آن گاه بساط حساب را خواهد چید. آنجا دیگر فقط "اخلاص" خواهند خرید و بقیه انگیزهها و کارها هبائاً منثورا است.
اسکالپل