گرداب- گفتوگو با علیمحمد بشارتی، وزیر كشور دولت ششم
- شما بهعنوان وزیر كشور دولت آقای هاشمی رفسنجانی مسئول برگزاری انتخاباتی بودید كه اصلاحطلبان پیروز آن بودند. میخواهیم با نگاه به نوع مدیریت رهبر معظم انقلاب بر اصل برگزاری انتخابات و تحقق مردمسالاری دینی به انتخاباتی بپردازیم كه شما مسئول برگزاری آن بودید.
نخست میخواهم خاطرهای را از یك دیدار خصوصی بازگو كنم كه به اتفاق استانداران خدمت رهبر معظم انقلاب رسیده بودیم. آن دیدار از نخستین دیدارهای من با رهبر معظم انقلاب پس از حضورم در وزارت كشور بود. در آن دیدار كه موضوعش در خصوص برگزاری یكی از انتخابات پیش رو بود، خدمت رهبر انقلاب عرض كردم كه من آخرتم را با دنیای هیچ كس عوض نمیكنم و این نگاهی است كه همهی همكارانم هم بر آن متفقاند. بنده پس از این جمله، ابراز رضایت را بهطور كامل در چهرهی حضرت آقا مشاهده كردم. ایشان فرمودند: آفرین، این همان چیزی است كه من از شما و همهی همكارانتان میخواهم كه امانتدار مردم باشید.
اساساً همهی انتخابات سیسال گذشته در جمهوری اسلامی، انتخاباتی بوده كه بر همین مبنا برگزار شده است. در انتخابات اثرگذار 1376 با وجود اینكه همه میدانستند كه به لحاظ متعارف گروههای سیاسی در ایران، من بهعنوان وزیر كشور جمهوری اسلامی در جبههی راست تعریف میشدم و خلاصه اینكه چپ نیستم، از طرفی هم با آقای ناطق نوری از قدیم رفاقت دیرینه داشتم، اما همه دیدند كه نتیجهی انتخابات آن شد كه آقای خاتمی رأی آورد.
- آیا تا قبل از اعلام رسمی، واكنش خاصی به نتیجهی آن انتخابات صورت نگرفت؟
مسائل كه زیاد بود. مثلاً تقریباً آخرین ساعات بازشماری آراء بود كه آقای ناطق به من زنگ زد و گفت چه خبر؟ گفتم «شیخنا رأی نیاوردید!» گفت باید چه كنیم؟ گفتم برای رقیب پیام تبریك صادر كنید. ایشان هم انجام داد. حالا ایشان ممكن بود بر اساس ذهنیتی كه در خیلی از افراد جامعه و اطرافیان ایشان پیش آمده بود، پایش را در یك كفش میكرد كه من رئیسجمهورم و نتیجهی انتخابات توسط عواملی عوض شده و از این دست حرفها، اما همیشه مهمترین مسأله در جمهوری اسلامی این بوده كه همهی طرفها به قواعد بازی و به حد و مرزهای قانونی احترام میگذارند. آقای ناطق هم به رأی مردم احترام گذاشت و نتیجهی انتخابات را پذیرفت.
- خود رهبری در آن انتخابات چه واكنشی داشتند؟
رهبر انقلاب پس آن انتخابات خیلی خوشحال بودند از اینكه یك حضور جدی و حداكثری مردم باعث شده بود كه انتخابات پررونق برگزار شود. یعنی مردم همه به میدان آمده بودند و در انتخابات شركت كرده بودند. در آن هنگامی كه فضای تبلیغاتی دشمنان شرایط سختی را پیش آورده بود، نگاه رهبری به انتخابات یك نگاه استراتژیك بود. ایشان حضور جدی مردم را یك پیروزی بزرگ برای اصل نظام میدانستند.
- آیا اعلام نتایج آن انتخابات حاشیههایی هم داشت؟
من در آن روزها شنیدم كه یكی از آقایان، ساعتی قبل از اینكه تقریباً بر همه روشن شود كه چه كسی پیروز انتخابات است، وقت میگیرد و خدمت آقا میرسد؛ با اینكه هیچ مسئولیت رسمی هم در زمینه برگزاری انتخابات نداشته است. در آن جلسه به ایشان گزارشی از نتیجه انتخابات میدهد و خواستار ابطال انتخابات میشود. آقا در پاسخ برخورد خیلی شدیدی با وی میكند كه ظاهراً سابقه نداشته است. با این مضمون كه چگونه به خودت اجازه میدهی كه اینطور دربارهی نظام فكر كنی و تصمیم بگیری؟
بر همین مبنا و آنچه در این 30 سال در انتخابات مختلف جمهوری اسلامی اتفاق افتاده، اصلاً یكی از افتخارات ما این است كه دوم خرداد و همهی شعارهای سیاسی بعد از آن، از جمله مشاركت عمومی، همه به خاطر نتیجهی انتخاباتی بود كه در آن دوره و توسط دولت ششم برگزار شد.
- شما با توجه به سابقهی حضورتان در وزارت كشور، احتمال بروز تقلب در ستاد انتخابات وزارت كشور را تا چند در صد و در چه شرایطی ممكن میدانید؟
من به شما بگویم كه امكان تقلب تعیینكننده در وزارت كشور نزدیك به صفر است. اینقدر قانون محكم است كه وزیر كشور اگر بخواهد برادرش را وارد مجلس بكند، نمیتواند. ممكن نیست كسی بتواند جلوی این همه دوربین و آدم و ناظر و مجری تقلب كند. البته ممكن است مثلاً در انتخابات مجلس كه لیست طولانی دارد، آخر كار كه میخواهند آراء را بازشماری كنند، اسامی افراد بر اساس خطای چشم و شمارههای نزدیك به هم اشتباه شود. آن هم در حد یكی دو درصد كه اثری بر نتیجهی انتخابات نمیگذارد، اما در انتخابات ریاستجمهوری چون كاندیداها كم هستند، این احتمال خیلی ضعیف و در حد صفر است، چه برسد كه منجر به تغییر چند میلیونی نتیجه بشود.
یادم میآید در سال 1359 كه انتخابات مجلس بود، پسر آیتالله پسندیده -یعنی برادرزادهی حضرت امام (ره)- از خمین رأی نیاورد. آیتالله پسندیده به امام نامه نوشت كه در شهرستان خمین تقلب شده. یكی از اعضای دفتر امام تعریف میكرد كه امام وقتی نامه را دیدند، تبسمی كردند و فرمودند انتخابات خمین بهترین سند است برای سلامت انتخابات در جمهوری اسلامی. در حالی كه در آن شرایط اول انقلاب، طبیعی بود كه همهی دستاندركاران انتخابات دلشان میخواست كه پسر برادر امام به مجلس برود، اما چون مردم خواسته بودند شخص دیگری نمایندهشان شود و ایشان انتخاب نشده بود، معلوم میشود كه انتخابات بهسلامت برگزار شده است.
- با توجه به روند گذشتهی انتخابات در جمهوری اسلامی، مسائل پیشآمده در انتخابات خرداد 1388 را چگونه تحلیل میكنید؟
مهمترین نكتهای كه در این انتخابات موجب بروز مشكلات شد، این بود كه افراد بهراحتی و بدون اینكه به رأی مردم نگاه كنند و نتیجه را در صندوقهای رأی جستوجو كنند، نتیجه را در ذهن خود تمامشده تلقی كردند. بهطور قطع در عصر جمعه 22 خرداد هیچكس جز خدا و حضرت ولی عصر(عج) از نتایج انتخابات خبر نداشت، اما یك طرف آمد و بدون علم به حقیقت مسأله، اعلام پیروزی كرد.
در زمانی كه من وزیر كشور بودم از ساعات اول انتخابات خیلیها با من تماس میگرفتند؛ آقای ناطق، آقای هاشمی و افراد رده بالای دیگر از من میپرسیدند چه خبر؟ من میگفتم نمیدانم. مگر در آخرین مراحل بازشماری كه دیگر تقریباً معلوم بود كه اوضاع از چه قرار است، آن هم به افراد میگفتم این آن چیزی است كه من دانستهام و نه نتیجهی قطعی انتخابات، چون هنوز به قطعیت نرسیده بودم و از طرفی هم اعلام نتایج بر عهدهی شورای نگهبان است.
نكتهی دیگر هم این است كه مثلاً در یك بازی فوتبال یكصدهزار تماشاچی میآیند و روی سكوها مینشینند. هر كدام هم طرفدار یكی از تیمهای مسابقهدهنده است، اما قانون با تمام احترامی كه برای همهی یكصدهزار نفر بیننده و همهی افراد داخل میدان قائل است، سوت را تنها دست داور مسابقه میدهد و نه به همهی یكصدهزار نفر. آنچه كه در انتخابات 88 رخ داد، شبیه همین بود، اما یكی از طرفین بازی خودش سوت را زد و نتیجهی ذهنی خودش را به طرفدارانش هم القا كرد ولذا آنچه كه پیش آمد، همان بود كه همه دیدند. در صورتی كه برابر اصل 90 تا 99 قانون اساسی، سوت بازی در دست شورای نگهبان است. یعنی برابر قانون اساسی، مسئول صحت و سقم انتخابات فقط شورای نگهبان است.
در انتخابات 88 چنین اتفاقی افتاد، ولی چون دستگاه تبلیغاتی از یك طرف نقشآفرینی داشت و از طرف دیگر بالاخره احساسات افرادی كه كاندیداهای مورد نظرشان موفق به كسب بیشترین رأی نشده بودند، تحریك شده بود، اصل مسأله زیاد دیده نشد. اصل مسأله این بود كه یك طرف بازی، خودش قبل از اینكه داور سوت را بزند، بازی را تمامشده اعلام كرد و بر مبنای همین اقدام اولیهاش مابقی جریانها را رقم زد. بعد هم افراد اعلام كردند كه ما شورای نگهبان را قبول نداریم، اما مگر شورای نگهبان بعد از انتخابات، همان شورای نگهبان قبل از انتخابات نبود كه همه پذیرفته بودندش؟ مگر هر دو طرف با پذیرش این شرایط وارد بازی نشده بودند؟ مگر شورای نگهبان نبود كه صلاحیت شما را برای ورود به انتخابات تأیید كرد؟ برای تأیید صلاحیت شورای نگهبان را قبول دارید اما برای اعلام نتیجهی انتخابات قبول ندارید؟!
- یعنی به نظر شما ماجرای انتخابات 88 صرفاً حول همین مباحث تقلب و تشكیك در نتیجهی آراء شكل گرفت یا اینكه مسائل دیگری نیز در آن دخیل شد؟
ما در قانون اساسی كشورمان یك چیزی داریم و آن فصلالخطاب است. در نظام ولایی ما یك شخص هست كه حرف ایشان پایان مجادلهها و درگیریها است. اساس این مسأله ریشهی قانونی و دینی دارد. قرآن كریم میفرماید: «یا أیها الذین امنوا لا تُقَدِّموا بین یَدَی اللهِ و رسولِهِ». در جای دیگر میفرماید: «یا ایها الذین امنوا لا تَرْفَعُوا أصواتكم فَوقَ صَوْتِ النَّبی». این را بعضی معنی كردهاند كه وقتی پیش پیامبر هستید، بلند حرف نزنید كه این معنی خیلی سطحی است، ولی در بسیاری از تفاسیر آمده كه روی حرف پیامبر (ص) حرفی نزنید كه این صلاح كار شما است.
قرآن كریم میفرماید: « بَل یریدُ كلُ امری مِنهُم أن یؤتی صُحُفَاً مُنَشَّرَه1» بعضی از مردم هستند كه دلشان میخواهد تك تك به آنها وحی نازل بشود. مثلاً حضرت جبرئیل صبح بر تك تك آنها نازل كند و بگوبد آقا امروز نظر مبارك حضرت عالی چیست؟ باران ببارد یا آفتاب باشد؟ بعد خود قرآن پاسخ میدهد كه یكی باید باشد كه حرف آخر را بزند. در عالم ملك و در مسائل مادی و حكومت هم در زمان غیبت معصوم همین است كه خود از ادلهی مسألهی ولایت فقیه است.
به نظر من وقتی رهبر معظم انقلاب در نماز جمعهی 29 خرداد آمدند و خط را برای همه روشن كردند، دیگر از آن به بعد اساس مسأله تغییر كرد. آنهایی كه روی حرفهای گذشتهی خود اصرار كردند، خط جدیدی از انحراف را رقم زدند. مسألهی جالبتری كه مطرح كردند این بود كه: ما به كمتر از ابطال انتخابات راضی نمیشویم! باید به آن كسی كه این حرف را زده بگوییم خب اگر به خاطر جنابعالی انتخابات را لغو كردیم، آنوقت اگر انتخابات بعدی را انجام دادیم و تو رأی آوردی، اگر رقیب تو گفت من نتیجهی انتخابات را قبول ندارم، آیا تو هم اجازهی لغو میدهی؟ اگر بگویید بله، میشود دور باطل. اگر هم بگوید خیر، رقیبش میگوید از كجا معلوم؟ بیایید یك بار دیگر انتخابات را برگزار كنیم. شما كه خیلی به خودت مطمئنی بیا یك بار دیگر خودت را وارد عرصه كن. ببینید چقدر مضحك میشود. این رفتار موجب میشود كه دنیا و آیندگان به ما بخندند.
رهبر انقلاب در شرایطی كه خیلیها فكر میكردند برای اظهار رضایت و رفع دلخوری برخی، انتخابات را باطل اعلام خواهند كرد، خیلی محكم و صریح و البته یكتنه به میدان آمدند و فرمودند به هیچ وجه زیر بار كار غیر قانونی نمیروم. این باعث شد كه كار محكم شود. دشمن هم كه روی این مسائل برای خود حساب باز كرده بود، دوباره در لاك یأس خود فرو رفت. به نظر من مقاومت رهبر انقلاب در برابر زیادهخواهیهای عدهای، از زیباترین فرازهای تاریخ انقلاب است.
- رهبر انقلاب این سخنان را در خطبههای نماز جمعهی 29 خرداد 88 مطرح كردند، نظر شما در خصوص آن نماز جمعه چیست؟
آن نماز جمعه از نماز جمعههای تاریخی نظام جمهوری اسلامی بود. صحبت آقا حاوی یك استغاثه بود به ساحت مقدس امام عصر (عج) و یك روشنگری راجع به مسائل پشت پرده. در خصوص قسمت اول بحث زیاد است، ولی در خصوص قسمت دوم میخواهم بگویم كه دستهای پنهان زیادی در كار بود، نهفقط در خارج بلكه در داخل كه میخواستند با این انتخابات كار را یكسره كند. من در تحلیلهای بعدی دیدم كه رادیو اسرائیل، سیانان، فاكسنیوز، بیبیسی، یورونیوز، العربیه عربستان، الجزیره، همه یك چیز را میگفتند كه مثلاً آی مردم خیابان را ترك نكنید یا این انتخابات باید باطل شود، حق شما را خوردند، بایستید، هیچ كاری نمیتوانند بكنند.
همه یك حرف را میزدند، اما آقا آمدند و یكتنه با تمام این كشورها كه به مثابه «الكفر ملت واحده» به میدان آمده بودند، رویارویی كردند و البته مردم هم الحق و الانصاف خیلی هوشمندانه جهت را شناخته و پشت رهبری ایستادند و ماجراهای 9 دی و 22 بهمن 1388 را رقم زدند.
- در یك نگاه مقایسهای، مردمسالاری بهعنوان یكی از مهمترین شعارهای انقلاب اسلامی تا چه حد توانسته است پس از سی سال، لباس تحقق به خود بپوشاند؟
من به دلیل موقعیتها و مسئولیتهای مختلفی كه داشتم، تاكنون به بیش از یكصد كشور دنیا سفر كردهام. البته نه مثل یك مسافر عادی كه از فرودگاه به هتل بروم و بعد هم سر از فروشگاه دربیاورم و چیزی بخرم و برگردم به ایران. بلكه در بسیاری از این سفرها رفتهام زانو به زانوی زمامداران این كشورها به گفتوگو نشستهام. علاوه بر مردم، با رؤسای جمهوری و نخستوزیران و پادشاهان نیز دیدارهای مختلفی داشتهام. شما مثلاً وقتی اوضاع فرانسه را بررسی میكنید، در كشوری كه دستگاههای تبلیغاتی آنجا را مهد آزادی میدانند، میبینید كه مهاجران این كشور هر چند وقت یكبار میخواهند از حقوق خود دفاع كنند و چطور آنها را با شدیدترین شكل ممكن سركوب میكنند؛ همین فرانسهای كه انقلاب كبیر فرانسه را به وجود آورده است. یا مثلاً در انگلیس اینطور نیست كه هر كس كه بخواهد، بتواند خود را بهعنوان نامزد انتخاباتی به مردم معرفی كند؛ حتماً باید از یك حزبی باشد وگرنه اجازهی فعالیت سیاسی به او نمیدهند. در آمریكا هم همینطور است. كسی كه میخواهد نامزد انتخاباتی باشد، یا باید از حزب جمهوریخواه باشد یا دموكرات. اینهایی كه این همه ادعای آزادی میكنند، همان روش كشورهای مستبد گذشته را اجرا میكنند؛ البته با صورت مدرن.
من به دور از حبّ و بغض و با وجود همهی تبلیغات منفی كه علیه جمهوری اسلامی میشود و بهعنوان كسی كه مبارزات و زندان و شكنجهی رژیم پهلوی را در مدت زیادی حس كرده، معتقدم در هیچ كشوری، آزادی و مردمسالاریای كه در ایران هست وجود ندارد.
منبع: پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی خامنه ای