تاکتیک‌هایی که در برابر اراده انقلابی مردم بی‌نتیجه می‌ماند

تفنگ‌های بی‌گلوله، شمشیرهای شکسته

تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۳۸۹

استراتژی آمریکا در هر برهه به فراخور زمان و شرایط، تاکتیک خاصی را در راستای براندازی نظام جمهوری اسلامی که معرف و مدرس تفکرات انقلابی برای ایرانیان است، ‌تعریف می‌کند. اوایل انقلاب حمله نظامی و امروز اعمال تحریم های جدید.

گرداب- این استراتژی در هر برهه به فراخور زمان و شرایط، تاکتیک خاصی را در راستای براندازی نظام جمهوری اسلامی که معرف و مدرس تفکرات انقلابی برای ایرانیان است، ‌تعریف می‌کند. ‌چنانکه در اوایل انقلاب، ‌تاکتیک حمله نظامی را با ترغیب رژیم بعث عراق در پیش گرفت که البته شکست نصیب آنان شد؛ با این حال دولت امریکا ‌گزینه حمله نظامی به ایران را کنار نگذاشت و در طول این سال‌ها تهدیدات نظامی مدام در ادبیات سیاسی و دیپلماسی عینی و عملی امریکا ‌گنجانده شد. ‌

‌ تهدیدات نظامی در قالب تاکتیک اول
‌پس از حمله نظامی امریکا ‌به برخی از کشورهای همسایه ایران همچون افغانستان و عراق که با نیت محاصره نظامی ایران صورت گرفت، ‌سال گذشته میلادی بیشترین حضور نظامی امریکا ‌در خلیج فارس با گسترش ناوگان‌های نظامی مشاهده شد. ‌تعداد پایگاه‌های نظامی امریکا ‌در منطقه نیز به 56 عدد رسید و در نهایت برخی رسانه‌ها از تحرکات مشکوک نظامی امریکا ‌و دیدارهای امنیتی سری امریکا ‌و رژیم صهیونیستی با دستگاه‌های امنیتی منطقه خبر دادند.
 
‌همه این موارد اما میراثی است که از دوران بوش به اوباما رسید و به همان اندازه بی‌‌نتیجه مانده است که در دوران ریاست جمهوری بوش بی‌‌نتیجه ماند. ‌این تلاش‌های بی‌‌فرجام اگرچه هنوز ادامه دارد اما دیگر نمی‌تواند به عنوان تاکتیک اصلی امریکا ‌برای براندازی نظام جمهوری اسلامی به شمار آید. ‌اثبات این ادعا دخالت‌ها و هدایت‌های امریکا ‌در حوادث پس از انتخابات سال گذشته ایران است. ‌در واقع مداخله امریکا ‌در مسائل داخلی ایران که انتخابات دهم ریاست جمهوری را بهترین بستر برای تشدید آن دانست، ‌تاکتیک دوم ایالات متحده امریکا ‌برای تحقق اهداف 30 ساله و پیشبرد استراتژی معلوم به شمار می‌آید.

پیگیری تاکتیک دوم در پوشش انتخابات
‌کمیته خطر جاری که در اوج جنگ سرد متصدی پروژه جنگ نرم علیه شوروی بود، ‌بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق تقریباً تعطیل شد، ‌اما مجدداً با ترکیب جدیدی در امریکا ‌از سال 84 یعنی دقیقاً پس از رویکرد ایران به گفتمان اصولگرایی، ‌احیا و خواستار تحول راهبردی امریکا ‌در قبال جمهوری اسلامی ایران شد. ‌این کمیته در اواخر دوران ریاست جمهوری بوش به مقامات امریکایی توصیه‌ای کرد مبنی برآنکه «جنگ راه مناسب برای مقابله با ایران نیست؛ انتخابات بهترین پوشش است.» بنابراین از همان ایام اگرچه تهدیدات نظامی علیه ایران همچنان در بیان مقامات امریکایی وجود داشت، ‌اما عمده فعالیت‌هایشان بر روی جنگ نرمی قرار گرفت که انتخابات دهم ریاست جمهوری اوج آن بود.

با این حساب برنامه‌ریزی برای راه‌اندازی اغتشاشات پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران طرحی بود که از چندین سال قبل بر روی آن حساب باز شده بود و امریکا ‌و دولت‌های غربی به عنوان تاکتیک دوم پس از ناکام ماندن تهدیدات نظامی در پیش گرفتند. ‌اما این طرح نیز که در راستای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران اتخاذ گردید، ‌شکست خورد و تجربیات دولت‌های غربی برای راه‌اندازی کودتای مخملی، ‌با پاسخی متفاوت در ایران مواجه شد. ‌بنابراین غرب به سرکردگی امریکا ‌به دنبال آبیاری تاکتیک سوم که بذر آن سال‌های قبل کاشته شده بود رفتند تا هم پیامی برای ابراز علاقه به فتنه‌گران داخل ایران و هم پیامی جهت فشارهای ناعاقلانه به ایران را برای کشورهای مختلف ارسال کرده باشند.

تاکتیک سوم؛ اعمال تحریم‌های جدید
‌تحریم‌های جدیدی که اخیراً در قالب قطعنامه چهارم علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید، ‌بیانگر حقیقتی انکارناپذیر است و آنکه پس از تحقیر آشوبگران از سوی ملت ایران که اوج آن در 9 دی و 22 بهمن بود، ‌عرصه حضور برای فتنه‌گران به شدت تنگ شد و آنان نیازمند نوعی از حمایت‌های معنوی غرب بودند تا در کنار کمک‌های مالی با دلگرمی بیشتر برنامه‌های براندازی نظام جمهوری اسلامی را پیش گیرند.
 
 ‌شاهد این مدعا اظهارات اوباما رئیس‌جمهور و هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه امریکاست که پس از قطعنامه چهارم علیه ایران خطاب به کشورهای مخالف این تصمیم به یک نکته بسنده کردند که این تحریم‌ها نه اپوزیسیون داخلی بلکه حکومت ایران را نشانه رفته است. ‌بنابراین قطعنامه چهارم اگرچه با توجیه مقابله با فعالیت‌های هسته‌ای ایران صورت گرفت اما با توجه به نظارت کامل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر روی برنامه‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران، ‌مشخص است که تحریم‌های جدید کاملاً هوشمند و در قالب تاکتیک سوم دولت‌های مستکبر خصوصاً امریکا ‌بر اساس خواسته‌های آشوبگران و تحرکات موسوم به جنبش سبز برنامه‌ریزی شده است.

نگاه دوباره به کف خیابان
‌علاوه بر سه تاکتیک مزبور که از ناحیه بیگانگان اداره می‌شود، ‌فریب‌خوردگان داخل کشور نیز برنامه‌هایی را برای تداوم فتنه گری‌ها مدام طراحی می‌کنند. ‌چنانکه پس از شکست تلاش‌های فتنه‌گران برای تحقق خواسته هایشان در کف خیابان، ‌سران فتنه تاکتیک‌های تازه‌ای را برای پیگیری اهداف خود برنامه‌ریزی کردند. ‌
 
بر همین اساس در اواخر اسفندماه سال گذشته و اوایل سال جدید با نزدیک شدن به روز کارگر و معلم، کاندید ناکام به همراه یاران و دوستان خود در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها از قشر مستضعف بسیار گفتند و برای کارگران و معلمان نوحه‌سرایی کردند ‌و اما اکنون که دولت اهتمام جدی برای اجرای طرح هدفمند‌سازی یارانه‌ها در جامعه دارد، ‌اتاق فکر فتنه برنامه‌های جدیدی را بر اساس این اجرای قریب‌الوقوع دولت در سر می‌پروراند تا از این مسیر آرزوهایی را که نتوانست در کف خیابان برآورده سازد، ‌با تهاجم فکری و استفاده ابزاری از طبقه آسیب‌پذیر محقق کند. ‌به طوری که اخیرا در اتاق‌های فکر فتنه گفته شده است: ‌«دولت اگر هدفمندسازی یارانه‌ها را اجرا کند، ‌طبقه آسیب‌دیده بهترین فرصت برای ما هستند؛ اگر هم دولت به بی‌‌پولی بخورد باز هم برای ما سود دارد.»

‌حرکت با شیب ملایم
‌در ادامه دورخیزی که فتنه‌گران به قصد بحرانی نشان دادن اوضاع آینده برداشته‌‌اند و سعی دارند اهداف خود را در مسیری غیر از کف خیابان‌ها پیگیری کنند، ‌مرد خاکستری اصلاحات نیز در دیدار با برخی ازعناصر حلقه یک جریان اصلاحات ضمن تأکید‌ بر «حرکت با شیب ملایم» برای ادامه مسیر، خواستار حداقلی شدن خواسته‌ها از جنبش سبز شده است. ‌وی ‌در ادامه دیدار با چهره‌های تأثیر‌گذار جریان اصلاحات با اشاره به این موضوع که حضور در کف خیابان فعلاً از دستور کار خارج شده تصریح کرد: ‌«ما باید طوری عمل کنیم که علاوه بر بازیابی ظرفیت گذشته برای برنامه‌های آینده، ‌یک جنگ فرسایشی را برای نظام ایجاد کنیم تا بتوانیم از فرصت پیش آمده در این جنگ فرسایشی ظرفیت گذشته خود را بازیابی کنیم».

اما مرد خاکستری اصلاحات در تحلیل دیگری که در اتاق‌های فکر فتنه مطرح شده است چگونگی پیگیری اهداف در خارج از خیابان را تاحدودی توضیح داده و در واقع هدفمند سازی یارانه‌ها را بهترین فرصت برای جذب اقشار ضعیف دانسته است. ‌وی گفته است: ‌

«خاتمی اصلاحات را در سطح نخبگان می‌بیند، ‌اما میرحسین اصلاحات را در میانه جامعه می‌بیند که با این اوصاف نگاه میرحسین اقشار سفید جامعه را شامل می‌شود. ‌حال اگر ما از فرصت هدفمند کردن یارانه‌ها بهترین استفاده را ببریم و اقشار ضعیف در طبقه خاکستری به سفید تبدیل شود، ‌ظرفیتی است که اگر بیرون بیاید نظام را له می‌کند.»

به هر حال این تحلیل‌های داخلی و تاکتیک‌های خارجی امروز بر همگان روشن می‌سازد که دامنه انقلاب سال 57 ایران چنان لرزه‌ای را بر پیکره غرب و نظام سلطه انداخته است که عده‌ای برای جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی، ‌تمام تلاش‌شان را به کار بسته‌اند؛ اما بی‌‌تردید همانگونه که در این 30 سال، ‌انواع و اقسام فریب‌کاری‌ها موفق به براندازی جمهوری اسلامی نشد و تنها به قوت این نظام افزوده شد، ‌در ادامه راه نیز مردم هر حیلتی را خنثی خواهند کرد و اگر هم لازم باشد همچون ایام انقلاب، ‌انقلابی رفتار خواهند کرد.

منبع: جوان ‌آنلاین