ای سلطه‌گر غربی به پیچ آخر رسیده‌ای و هر کجا دنبالمان بودی، اینجا را کور خوانده‌ای، سر این پیچ حساس نخاع تو را هدف گرفته‌ایم و باید از این پیچ کاملا از ما جدا شوی و امپراتوری دنیایی خود را با خودت به ته دره بدبختی و فلاکت و نابودی ببری.
گرداب- این مقاله را تقدیم می کنم به 34 سال سختی کشیدن، به 34 سال ایستادگی و مقاومت کردن و به همه آنها که دستان پینه بسته‌شان نوید این را می دهد که هر چه داریم و به هر جا رسیده ایم از ذره ذره عشقی بوده است که به دین و کشور خود داشته ایم...
این مقاله تقدیم به همه آنهاست، که نفس به نفس، دوش به دوش و پا به پای هم پیش آمده اند، هر کجا نیاز به خون بوده است دریغ نکرده اند و هر کجا جانی باید فدا می شده است، حاضر بوده اند...
می دانید؟ وقتی به همه کشورهای دنیا نگاه می کنم و آنها را با مارک های پیشرفته و عقب افتاده برانداز می کنم، به این نتیجه می رسم که اینجا، همان ایران اسلامی و سربلند، با همه آنچه در جهان وجود دارد، تفاوت دارد از زمین تا آسمان و این را نه تنها ما، بلکه دشمنان قسم خورده ما نیز واقف شده اند و برای همین موضوع است که دست به دست هم داده اند تا ما را مانند خودشان کنند، یا پیشرفته به خواست آنها و با تسلط آنها و یا عقب افتاده و مصرف کننده و ضعیف زیر دست استعمارگرشان...
اما اسلام عزیز این را نمی خواهد، اسلام می خواهد آیه "و اعدوا لهم مستطعتم من قوة" در همه وجهه های خودش، در ملت منتسب به خودش تجلی کند و حتی اگر در راس نیست، اما بر خود متکی و برای خود مستقل باشد...
اما اخلاق غربی درست برعکس این است، این راه به انحراف رفته از مسیر انسانیت و فطرت خدادادی آدم ها و وارد شده بر هیئت حیوانات، دنیا را برای خود می خواهد و غیر از این برایش متصور نیست، این جریان با دو راهکاری که جلوی خود به عنوان "تیتر یک" اعتقادش نوشته است، دنیا را اداره می کند: اول با ایجاد احساس نیاز در کشورهای جهان و دوم با تامین این نیاز برای به جیب زدن پول بیشتر و سیطره بر فکر و اعتقاد ملتها؛ "یعنی استعمار فکری اقتصادی"...
اما اینجا و در این طرف دنیا، زیر همان آسمانی که ماه و خورشیدش نظاره گر ابهت و استکبار غربی هاست، نظاره گر بر ملتی نیز هست که، دست در دست مقتدا و رهبر خویش، پوزه این غول بی شاخ و دم را به خاک مالیده است، این طرف دنیا، درست همان جا که مردمش زجرها از دست نامردمی های نامردان روزگار کشیده اند و تن به زیر خفت و بدبختی غرب نکشیده اند، با آدرسی که "امام سید علی" به سوی آزادگی و آزادی می دهد، راه می پیماید و فریاد می زند، اگر تو مرا برای سلطه گری می خواهی، من تو را برای نابودی می خواهم و بر این عهد تا پای جان ایستاده ام...
این نوشته همه افتخارش به تصویر کشیدن وجود مردمی است که به گفته نقطه عطف انسانیت و سبب اتصال عرش و زمین، و خاتم النبیین حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه، قرار است مردمش، همان مردم پارس، اگر دانش در ثریا نیز باشد به دنبالش بروند و مگر نه این است که به این مقامی که ما را به آن می شناسانده نزدیک می شویم؟ دشمن می داند ما 34 سال بوده ایم، حتی اگر جایی کوتاهی کرده ایم، حضورمان سست بوده است و یا در جا زده ایم، بوده است کسی که دستمان بگیرد و راه به ما بشناساند.
رهبر من امام خامنه ای امسال را به عنوان سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی معرفی کرده است؛ یعنی ای سلطه گر غربی به پیچ آخر رسیده ای و هر کجا دنبالمان بودی، اینجا را کور خوانده ای، اینجا و سر این پیچ حساس نخاع تو را هدف گرفته ایم و باید از این پیچ کاملا از ما جدا شوی و امپراتوری مالی و دنیایی خود را با خودت به ته دره بدبختی و فلاکت و نابودی ببری، از این پیچ به بعد فقط یک جریان می تواند در راه بماند و آن یک جریان تو و دار و دسته ات نیستی، تو که به قدرت پول و ابهت دلارت می نازیدی، حال همه دنیای خود را رو به نابودی می بینی و ما تنها کسانی هستیم که در این نابودی به تو کمک می کنیم...
ما از تولید خودمان استفاده می کنیم، نه به ساخته های تو و نوچه هایت نیازی هست و نه می گذاریم آن ذره از چیزی که به آن نیاز داریم را تو تامین کنی، اینجا مردمانی دارد به سختی فولاد اصفهان و اهواز، به پیچیدگی تکنیک مهندسان و تکنسین های ایرانی، به علم دانشگاه ها و مراکز پژوهشی اش و به قدمت آثار باستانیش و به جلا و زیبایی تولیدات بی نقصش...
اینجا ایران است، ایران و امسال سال حمایت از تولید ملی است و تو با همه ناخوشی ات از این "ما بودن ما" و حمایت از تولیداتمان، مانند سی و چند سال گذشته باید بسوزی و بسازی تا خودمان کم کم برای دفن کردنت در خاک سیاه به سراغت بیاییم...
زنده باد استقلال اقتصادی اسلام از اقتصاد غربی محور ضد اسلام و زنده باد ابداع کننده این شعار...
حکمت ما
این مقاله تقدیم به همه آنهاست، که نفس به نفس، دوش به دوش و پا به پای هم پیش آمده اند، هر کجا نیاز به خون بوده است دریغ نکرده اند و هر کجا جانی باید فدا می شده است، حاضر بوده اند...
می دانید؟ وقتی به همه کشورهای دنیا نگاه می کنم و آنها را با مارک های پیشرفته و عقب افتاده برانداز می کنم، به این نتیجه می رسم که اینجا، همان ایران اسلامی و سربلند، با همه آنچه در جهان وجود دارد، تفاوت دارد از زمین تا آسمان و این را نه تنها ما، بلکه دشمنان قسم خورده ما نیز واقف شده اند و برای همین موضوع است که دست به دست هم داده اند تا ما را مانند خودشان کنند، یا پیشرفته به خواست آنها و با تسلط آنها و یا عقب افتاده و مصرف کننده و ضعیف زیر دست استعمارگرشان...
اما اسلام عزیز این را نمی خواهد، اسلام می خواهد آیه "و اعدوا لهم مستطعتم من قوة" در همه وجهه های خودش، در ملت منتسب به خودش تجلی کند و حتی اگر در راس نیست، اما بر خود متکی و برای خود مستقل باشد...
اما اخلاق غربی درست برعکس این است، این راه به انحراف رفته از مسیر انسانیت و فطرت خدادادی آدم ها و وارد شده بر هیئت حیوانات، دنیا را برای خود می خواهد و غیر از این برایش متصور نیست، این جریان با دو راهکاری که جلوی خود به عنوان "تیتر یک" اعتقادش نوشته است، دنیا را اداره می کند: اول با ایجاد احساس نیاز در کشورهای جهان و دوم با تامین این نیاز برای به جیب زدن پول بیشتر و سیطره بر فکر و اعتقاد ملتها؛ "یعنی استعمار فکری اقتصادی"...
اما اینجا و در این طرف دنیا، زیر همان آسمانی که ماه و خورشیدش نظاره گر ابهت و استکبار غربی هاست، نظاره گر بر ملتی نیز هست که، دست در دست مقتدا و رهبر خویش، پوزه این غول بی شاخ و دم را به خاک مالیده است، این طرف دنیا، درست همان جا که مردمش زجرها از دست نامردمی های نامردان روزگار کشیده اند و تن به زیر خفت و بدبختی غرب نکشیده اند، با آدرسی که "امام سید علی" به سوی آزادگی و آزادی می دهد، راه می پیماید و فریاد می زند، اگر تو مرا برای سلطه گری می خواهی، من تو را برای نابودی می خواهم و بر این عهد تا پای جان ایستاده ام...
این نوشته همه افتخارش به تصویر کشیدن وجود مردمی است که به گفته نقطه عطف انسانیت و سبب اتصال عرش و زمین، و خاتم النبیین حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه، قرار است مردمش، همان مردم پارس، اگر دانش در ثریا نیز باشد به دنبالش بروند و مگر نه این است که به این مقامی که ما را به آن می شناسانده نزدیک می شویم؟ دشمن می داند ما 34 سال بوده ایم، حتی اگر جایی کوتاهی کرده ایم، حضورمان سست بوده است و یا در جا زده ایم، بوده است کسی که دستمان بگیرد و راه به ما بشناساند.
رهبر من امام خامنه ای امسال را به عنوان سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی معرفی کرده است؛ یعنی ای سلطه گر غربی به پیچ آخر رسیده ای و هر کجا دنبالمان بودی، اینجا را کور خوانده ای، اینجا و سر این پیچ حساس نخاع تو را هدف گرفته ایم و باید از این پیچ کاملا از ما جدا شوی و امپراتوری مالی و دنیایی خود را با خودت به ته دره بدبختی و فلاکت و نابودی ببری، از این پیچ به بعد فقط یک جریان می تواند در راه بماند و آن یک جریان تو و دار و دسته ات نیستی، تو که به قدرت پول و ابهت دلارت می نازیدی، حال همه دنیای خود را رو به نابودی می بینی و ما تنها کسانی هستیم که در این نابودی به تو کمک می کنیم...
ما از تولید خودمان استفاده می کنیم، نه به ساخته های تو و نوچه هایت نیازی هست و نه می گذاریم آن ذره از چیزی که به آن نیاز داریم را تو تامین کنی، اینجا مردمانی دارد به سختی فولاد اصفهان و اهواز، به پیچیدگی تکنیک مهندسان و تکنسین های ایرانی، به علم دانشگاه ها و مراکز پژوهشی اش و به قدمت آثار باستانیش و به جلا و زیبایی تولیدات بی نقصش...
اینجا ایران است، ایران و امسال سال حمایت از تولید ملی است و تو با همه ناخوشی ات از این "ما بودن ما" و حمایت از تولیداتمان، مانند سی و چند سال گذشته باید بسوزی و بسازی تا خودمان کم کم برای دفن کردنت در خاک سیاه به سراغت بیاییم...
زنده باد استقلال اقتصادی اسلام از اقتصاد غربی محور ضد اسلام و زنده باد ابداع کننده این شعار...
حکمت ما