گفته ميشود ما در عصر اطلاعات زندگي ميكنيم. اگر اين ادعا درست باشد بايد پرسيد مردم درباره چه چيزهايي اطلاعات كسب ميكنند؟ كارشناساني كه ادعا ميكنند ما امروزه در عصر اطلاعات زندگي ميكنيم و جوانان از اين اطلاعرساني سود می برند، آيا توجه كردهاند كه جوانان در دنياي فناوريهاي الكترونيكي بيش از گذشته وقت خود را هدر ميدهند؟ آنها در دنيايي كه با رايانه، اينترنت، تلفن همراه، صدها كانال ماهوارهاي و فناوريهاي بيشمار الكترونيكي ديگر احاطه شده است، رشد مييابند.
جنگ عراق و خبرهاي مربوط به آن را در نظر بگيريد. مخاطبان اگر به وب سايتهاي موثق و بيطرف مراجعه كنند ميتوانند اخبار و اطلاعات درستي در اين باره كسب كنند. از سوي ديگر اگر اطلاعرساني دولت بوش و سرويسهاي خبري ديگر را درباره سلاحهاي كشتار جمعي عراق در نظر بگيريم، چنين امكاني فراهم نخواهد بود. (البته هر چند ماه يكبار، شايعه انتقال اين سلاحها به خاك سوريه مطرح ميشود؛ اما درباره صحت اين شايعه هنوز اطلاعي در دست نيست.)
تمام كساني كه اين روزها به عراق ميروند عقيده دارند كه مردم آمريكا درباره شرايط موجود در عراق اطلاع درستي ندارند. رهبران دموكراتها هماكنون در حال اشاعه بُعد ديگري از ضد اطلاعات هستند: آنها در حالي كه دولت بوش را متهم ميكنند كه درباره سلاحهاي كشتار جمعي عراق به ملت آمريكا دروغ گفته است، اظهار ميدارند كه اطلاعرساني به مردم درباره اطلاعات غلطي كه به خود دموكراتها (و همه مردم) داده شده بود، به خوبي صورت نگرفته است. جنگ عراق يك جنگ اطلاعاتي است و اين مساله كاملاً صحت دارد. قطعاً بدون وجود شبكهها و فناوريهاي الكترونيكي و ديجيتالي نتايج جنگ مزبور با شرايط كنوني تفاوت اساسي پيدا ميكرد. اما اكثر مردم از اين امر اطلاع ندارند.
در ارتباط با جوانان ميتوان گفت عصر اطلاعرساني براي آنها (كه بيش از ديگران از وقايع فرهنگي تاثير ميگيرند) مفيد بوده و بدون وجود فناوريهاي اطلاعرساني، آنها كمتر از زمان حال اطلاعات كسب ميكردند. از سوي ديگر ميتوان گفت عصر اطلاعرساني در پيشرفت آموزش جوانان تاثيري نداشته و علاوه بر آن تبعات منفي نيز بر جاي گذاشته است. براي رسيدن به نتيجهاي قطعي در اين زمينه، بايد حقايق را با دقت مورد بررسي قرار دهيم. نميتوان دنياي الكترونيك را به طور كلي حذف كرد. اما اين بدان معنا نيست كه ما دنیای مجازی الكترونيكی را به همان شكل كنونياش بپذيريم، آن را تمجيد كنيم و هيچ اعتراضي به آن نداشته باشيم. در حال حاضر پيرامون اين مساله انتقاد كمي صورت ميگيرد. شايد شما نيز ميپنداشتيد چنين انتقادهايي به سرعت گسترش پيدا كنند، در حالي كه ميبينيم اين اتفاق نيفتاده است. بررسي اين مساله كه آيا فناوريهاي الكترونيكي وضعيت بشر كنوني را بهتر كردهاند يا باعث وخيمتر شدن اوضاع شدهاند، كاملاً منطقی و بجا مينمايد.
البته ممكن است اين فناوريها در برخي موارد باعث افزايش آگاهي بعضي افراد شوند. اما بايد پرسيد تبعات كلي آنها چيست؟ ساليان سال است كه مساله عملكرد تخصصي شبكههاي اطلاعرساني مطرح شده است. با توجه به هزينه كم راهاندازي و فعاليت كانالهاي تلويزيوني، امروزه آنها دامنه فعاليت خود را به موضوعات خاصي محدود كرده و به اين ترتيب سود كلاني نصيب خود ميكنند. اين مساله به خوبي در كانالهاي ماهوارهاي مشهود است. صدها كانال در اختيار بينندگان قرار دارد كه هر يك در يك حوزه مشخص فعاليت ميكنند. وبسايتها و وبلاگهاي اينترنتي نيز از همين الگو پيروي ميكنند و گردانندگان اين قبيل شبكههاي اينترنتي عقيده دارند كه رمز موفقيت آنها فعاليت در يك حوزه تخصصي است.
البته بايد گفت كه دوران رونق شبكههاي تلويزيوني فقط سه دهه به طول انجاميد (دهههاي 50، 60و70). قبل از رشد تصاعدي شبكههاي تلويزيوني، شبكههاي راديويي و مجلات، روزنامهها و كتابهاي مختلف وجود داشتند.
در عصر اطلاعات دستيابي به موضوعات مورد علاقه مان كار آساني است. ميتوان به راحتي تمام 24 ساعت شبانه روز را به تماشاي شوهاي لباس، آموزش باغباني و يا اخبار اختصاص داد. دسترسي به سايتهاي اينترنتي پيرامون موضوعاتي از اين قبيل نيز بسيار آسان است. بعضي از مردم هر روز بيشتر از روز گذشته درباره مطالب مورد علاقه خود اطلاعات كسب ميكنند و به اين ترتيب دانش خود را افزايش ميدهند. برخي ديگر نيز هر روز به خواندن، شنيدن و تماشاي مطالب تكراري مشغولند، بدون آنكه مطلب جديدي بياموزند.اين قبیل مطالب چیزی به دانستههاي ما ميافزايند. با توجه به مطالب مفيدي كه ميتوان به جاي مرور مطالب تكراري ياد گرفت، بايد گفت كه چنين مطالبي به جاي ارتقاء دانش ما، آگاهي و سواد ما را تنزل ميدهند.
البته بايد يادآور شد دنياي مجازي الكترونيكي نوپا و نوظهور است و حتماً در آينده دستخوش تغيير و تحول خواهد شد. در اين زمينه دو نوع پيشرفت غيرقابل اجتناب در حال وقوع است:
1) فقط يك حوزه تخصصي وجود دارد كه مخاطب زيادي را جذب ميكند و برخلاف حوزههاي ديگر نه تنها ديدگاه افراد را محدود نميكند، بلكه آن را گسترش ميبخشد و اين حوزه نثر زيبا و روان است. ما در آينده شاهد وبلاگهايي خواهيم بود كه همانند روزنامه نيويوركر در دهههاي 30 و 40 ميلادي درباره هر مطلب و موضوعي، قطعات كوتاه نوشتاري ارائه خواهند داد. اين وبلاگها هر روز قطعات جديدي پيرامون مطالب و موضوعات متنوع دراختيار مردم خواهند گذاشت كه با سبكي بسيار فصيح و روشن به نگارش درآمده و با زيبايي ويرايش شدهاند و مردم فقط به خاطر لذتي كه خواندن آنها به همراه دارد، اين مطالب را خواهند خواند. به اين ترتيب فعالان عصر اطلاعات كه قادر به ارايه نثري زيبا نيستند، در بهت و حيرت فرورفته و شكست خواهند خورد.
2) موتورهاي جستجو در حال پيشرفت هستند، اما فقط نيمي از مشكل را حل ميكنند. آنها فقط زماني ميتوانند به شما كمك كنند كه بدانيد در جستجوي چه هستند. اما مردم علاوه بر جستجو به وب گردي نيز علاقهمند هستند. به زودي سايتهايي به وجود خواهند آمد كه مردم با استفاده از آنها به راحتي به مطالب سايتهاي مختلف و متنوع ديگري دسترسي خواهند يافت.
منبع: سایت anti war