بررسی استراتژی رسانه‌های خارجی در قبال رهبر معظم انقلاب

به دنبال بحران اقتدار بودند

به دنبال بحران اقتدار بودند
تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۳۸۹

مخالفان در یك هفته بعد از انتخابات به اندازه كافی فشار آورده بودند و فرض‌شان این بود كه این نماز جمعه علامت عقب‌‌نشینی نظام است و امید داشتند یك شلوغی در هنگام خطبه‌ها صورت بگیرد تا با پررنگ كردن آن بیانات آقا را تحت تأثیر قرار دهند، اما این اتفاق نیفتاد و خود نماز جمعه به عنوان نمادی از اقتدار نظام و رهبری مطرح شد.

گرداب- بررسی استراتژی رسانه‌های خارجی در قبال رهبر معظم انقلاب
 
سپهر سیاست
برای بررسی تأثیرات و بازتاب عملكرد رهبر انقلاب بر فضای رسانه‌های داخلی و خارجی، قبل از هر چیز باید فضای رسانه‌ای را بشناسیم؛ یعنی سپهر رسانه‌ای كه هم ما و هم دیگران در آن هستیم، سپهری كه همه‌ی ملل دنیا را نیز محاصره كرده است. هر كشوری بنا به وضعیتی كه دارد در محاصره‌ی نوعی از سپهر رسانه‌ای قرار دارد. اگر به كشورهای غربی بروید مردم از سپهر رسانه‌ای جز خوشی و تفریح درك دیگری ندارند، در آن جا مردم را به هر شكلی سرگرم كرده‌اند؛ حتی اگر این وضعیت را ناشی از روابط تجاری و اقتصادی حاكم بر سپهر رسانه‌ای بدانیم، اما نتیجه آن غفلت و بی‌خبری مردم از حقایق اجتماعی و سیاسی پیرامونشان است.
 
كشورهایی مثل ایران كه الآن پیشاهنگ است در حال مبارزه‌ هستند و نیز كشور‌هایی كه به نظام سلطه جهانی «نه» می‌گویند هم همین فضا برایشان وجود دارد. البته مورد ایران خیلی عجیب است چون در دنیا كمتر از حدود صد و بیست میلیون نفر به زبان فارسی تكلم می‌كنند ولی برای همین جمعیت اندك با ایجاد حدود صد شبكه ماهواره‌ای تلویزیونی و ده‌ها كانال رادیویی، به اندازه چند میلیارد نفر سرمایه‌گذاری رسانه‌ای شده است. البته این در حالیست كه فعالیت بسیار گسترده و بیش از اندازه‌ی اینترنت در نظر گرفته نشده است.

كانال‌هایی كه برنامه‌های فارسی پخش می‌كنند قطعاً هزینه‌بر هستند. تأمین بخشی از هزینه‌ها متكی بر آگهی‌هاست و كاملاً روشن است كه مابقی هزینه‌ها توسط قدرت‌های استعماری تأمین می‌شود. هنگامی كه در دوره‌ی ریاست جمهوری بوش در سنای آمریكا هفتاد و پنج میلیون دلار برای مبارزه رسانه‌ای یا به تعبیر دیگر جنگ نرم علیه ایران تصویب شد، بعداً یكی از روزنامه‌های آمریكایی مدعی شد كه مصوبه‌ی سنا برای فعالیت‌های رسانه‌ای علیه ایران چهارصد میلیون دلار بوده است و كسی هم آن را تكذیب نكرد. آنها رسماً گفته‌اند بخشی از این بودجه برای حمایت از كانال‌های رادیو و تلویزیونی است كه برای مثال به دنبال آزادی مردم هستند! خب از این تعداد انبوه كانال فارسی كه برای ما راه انداخته‌اند، حدود پانزده مورد از آنها براندازند، در حالی‌ كه در هیچ جای دنیا این‌گونه نیست. به طور مثال در سال گذشته آمریكایی‌ها در پی قانونی كردن حذف شبكه‌هایی بودند كه برخلاف آن‌ها برنامه پخش می‌كند.

تغییر از تهدید به ترغیب
بدین ترتیب آنها هر صدای مخالف را تهدید به تعطیلی می‌كنند. در این فضا كه به تعبیر دكتر شكرخواه غرب ناچار شده است از تهدید به سمت ترغیب حركت كند، یعنی از سلاح نظامی ناچار به سراغ رفتارهای نرم كه رسانه‌ها نقش مهمی در آن دارد رفته‌اند، چه موضعی باید اتخاذ كرد؟ چند سال قبل كه بحث انرژی اتمی شرایط ویژه‌ای پیدا كرده بود، رهبر معظم انقلاب یك سخنرانی در روز كارگر داشتند كه موضع بسیار قاطع و مهمی نسبت به بحث اتمی اتخاذ كردند. اتفاق بسیار مهمی هم بود چون در حد رهبری موضع‌گیری شده بود. من مرتب CNN و BCC را جست‌وجو می‌كردم و متوجه شدم كه CNN همین خبر را با زمینه‌ای كه از تصویر سخنرانی آقا در جمع روحانیون گذاشته بود، پخش كرد. خب طبیعتاً زمانی‌كه این خبر در جمع روحانیون مطرح شده باشد یك معنا دارد ولی اگر در جمع كارگران مطرح شده باشد، از جهت رسانه‌ای در سطح بین‌المللی معنای دیگری دارد.

به نظر می‌رسد غرب همه چیز را به بعد از حیات امام خمینی (ره) موكول كرده بود و مطمئن بود بعد از ایشان قطعاً انقلاب از بین خواهد رفت. كسینجر در یك سخنرانی اظهار داشت كه ایران تبدیل به ایرانستان می‌شود و این بدین معنی است كه به منطقه‌ای پرآشوب مبدل خواهد شد. اما بعد از ارتحال حضرت امام (ره) با عنایت حضرت حق، ما تعریف جدیدی از خودمان ارائه دادیم و آنها هم سعی كردند تا با ترفند‌های جدیدی با ما مقابله كنند. آن زمان در داخل و بیرون خیلی فعالیت‌‌ها می‌شد كه از بحران فقدان حضرت امام (ره) سوء استفاده بشود، اما با بصیرتی كه ملت به خرج داد و نقش محوری و تعیین كننده رهبر معظم انقلاب علی‌رغم مشكلات خاصی كه بر كشور حاكم بود این مسیر به خوبی كنترل شد ولی بعد از ارتحال حضرت امام خمینی (ره) شرایط سپهر رسانه‌ای نسبت به ما آرام آرام عوض شد. البته در آن زمان رسانه‌ها تكنولوژ‌ی‌های ویژه‌ی امروز را نداشتند و یا در ابتدای كار بودند.


به تدریج فعالیت ماهواره گسترش پیدا كرد و حالتی برای مخالفان و دشمنان حاصل شد تا از این وضعیت به خوبی استفاده كنند. در داخل هم به نظر من یك اشتباه بزرگ نسبت به ماهواره، سیاست نفی كامل این مقوله بدون اینكه كار ایجابی صورت بگیرد بود؛ ممكن است این روش در كوتاه مدت جوابگو باشد اما برای مدت طولانی جوابگو نیست و شما می‌توانید این را از دوم خرداد به بعد مشاهده كنید كه به اینها جسارت بیشتری داد تا به این مسأله امید ببندند كه عمر انقلابی‌گری در ایران به سر آمده و جریان‌هایی كه كاملاً همراه و گاهی مطیع غرب هستند در حال فعالیت و حكومت در ایران هستند.

از BBC شكست خوردم!
نتیجه‌ی نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و حضور آقای احمدی‌نژاد در این سمَت، نقطه عطفی برای غرب، جریان غرب‌گرا و مخالفین ما بود كه تصور كردند بعد از بیست و پنج سال تازه به نقطه اول برگشتند. معلوم بود كه باید كارشان را گسترش می‌دادند و شاید به سادگی بتوان گفت انتخابات هدف اصلی آنها بود. حضور بی‌بی‌سی فارسی و آمادگی برای گسترش فعالیت رسانه‌ای طبق اظهارات مسئولان شبكه های VOA و رادیو فردا تأییدی بر این موضوع است. در دومین دوره بوش با حضور كوندالیزا رایس، وزیر خارجه وقت، گزارشی درباره VOA، رادیو فردا و رسانه‌هایی كه از امریكا پول دریافت می‌كردند به كنگره ارائه شد كه شدیداً ضعف آنها در اجرای آن چه دولت آمریكا می‌خواهد مورد اعتراض قرار گرفت كه منجر به تغییراتی در هیأت رئیسه و برخی كاركنان آن شبكه‌ها شد، همچنین دولت بوش كمك‌هایش را به بعضی از رسانه‌ها قطع كرد كه به یك‌باره خیلی از رسانه‌های وابسته به آنها تعطیل شدند.

سال 87 و در مقطع نزدیك به انتخابات كه همیشه دارای اهمیت ویژه‌ای بوده است، دوباره فعالیت‌شان با شدت بیشتری آغاز شد. ما می‌دانستیم كه انگلستان خیلی از سیاست‌هایش را از طریق رسانه اعمال می‌كند و BBC فارسی هم بر همین مبنا از ماه‌های آخر سال 87 كار خود را هر چه جدی‌تر آغاز كرد. یك‌بار كه خانم بی‌نظیر بوتو به ایران آمده بود درباره یكی از رقابت‌های انتخاباتی‌اش كه از نواز شریف شكست خورده بود، گفته بود كه از BBC شكست خوردم. چون BBC چند شبی را درباره مفاسد خانوادگی بی‌نظیر بوتو صحبت كرده بود، در صورتی كه رقبای بی‌نظیر بوتو خیلی تفاوتی با او نداشتند.

مثلث بحران آفرینی
اگر بخواهیم گفتمان حاكم بر انتخابات ریاست جمهوری دهم را تحلیل كنیم باید بگوییم كه رسانه‌های مخالف به دنبال چند هدف مهم بودند:
1. به دنبال ایجاد بحران مشروعیت و كارآمدی در نظام بودند و قصد داشتند به هر نحوی مشروعیت نظام را از بین ببرند.
2. به دنبال ایجاد تشدید بحران بین نخبگان و حكومت بودند، البته نخبگان را هم می‌توان دسته‌بندی كرد مثل نخبگان حوزه، دانشگاه و دیگر طبقاتی كه در دایره نخبگان كشور تعریف می‌شوند.

3. به دنبال بحران اقتدار نظام بودند، یعنی وانمود كنند نظام قادر نیست تا خواسته‌هایش را اعمال كند. این مورد برای فروپاشی، یكی از مهم‌ترین عوامل است و روی آن هم خیلی تلاش بسیاری می‌شود، چرا كه هر نظامی نتواند خواسته‌هایش را اعمال كند مردم پست و سفله‌ای كه در جامعه زندگی می‌كنند و منتظرند تا ابزار قدرت و نظارت كمی خدشه‌دار شود از فرصت استفاده می‌كنند و امنیت و آسایش دیگران را بر هم می‌زنند. همچنین وقتی ناامنی‌هایی در سطح جامعه ایجاد شود به مراتب در سطوح بالای دستگاه‌های اداری و سیستم‌های اقتصادی شرایط بدتری حاصل می‌شود؛ در پی این وضع هم به سرعت در همه زمینه‌ها فروپاشی اتفاق می‌افتد و اوضاع كاملاً دگرگون می‌شود. در واقع این بحران آخرین ضربه و یا در واقع ضربه اصلی است كه بر پیكره یك نظام وارد خواهد شد. این سه رویكرد عمده‌ای بود كه آنها قصد داشتند به پشتوانه آن در دوران انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به مقابله با اصل نظام بپردازند كه این حركت آنها در طول سی سال گذشته یك استثناء محسوب می‌شود.

این جریانات از جهاتی شبیه به هجده تیرماه 1378 هم بود، ولی هجده تیر شدت و وسعتش تا این حد نبود و محدودتر عمل ‌شد، علاوه بر اینكه هنوز هم قدرت رسانه‌ای دشمنان آن قدر سازمان پیدا نكرده بود و رسانه‌های مدرن گستردگی امروز را نداشتند.
 
با همه این تفاسیر یكی از اهداف اصلی آن‌ها ایجاد بحران اقتدار بود كه نماد اصلی اقتدار نظام نیز در اصل رهبری است؛ چرا كه هر عمل و حرفش معنا دارد. بر همین مبنا هدف اصلی آن‌ها در این حملات نیز جایگاه ولایت فقیه و شخص رهبری بود. مواضع و عملكرد رهبری برای آنها نشانگر این بود كه كمر نظام خم شده است و یا همچنان اقتدارش حفظ شده است. شما حوادث بعد از انتخابات را تا روز جمعه و نماز جمعه دقت كنید. جمعیتی كه در نماز جمعه آمده بودند یك جمعیت استثنائی بود. این یعنی مردم نسبت به نظام توجه ویژه‌ای داشتند و الّا مهم نبود چه كسی می‌خواهد سر كار باشد.

تلاش برای تضاد بین نخبگان
اینجا انسان به یاد آن جمله تاریخی حضرت امام (ره) می‌افتد كه می‌فرمود مردم این مرز و بوم كه به قول امام راحل (ره) از مردم حجاز در زمان رسول خدا (ص) و از مردم كوفه در دوران حضرت امیر علیه‌السلام برترند. یك جمله كلیدی در آن خطبه‌ها برای آن‌هایی كه به دنبال بحران اقتدار بودند وجود داشت و آن اینكه نظام كوتاه نمی‌‌آید و رهبری زیر بار ابطال انتخابات نمی‌رود. وقتی این كلام از زبان ایشان مطرح می‌شود به این معنی است كه نظام دارای اقتدار است و قدرت دفاع از خودش را دارد، بی‌جهت نیست اخیراً BBC در بازخوانی خطبه های جمعه 29 خرداد، آن را نقطه عطف سیاسی اعلام كرده است.

این سخن رهبری اثر خودش را به خوبی در حوزه‌های بین‌المللی و داخلی گذاشت. خیلی‌ها فهمیدند كه از امروز قضیه‌ فرق می‌كند و نظام اقتدار خودش را نشان خواهد داد. فرمایش‌های ایشان سبب شد تا تزلزلی جدی در آن طرف شكل بگیرد و بعضی‌ها دوباره خودشان را بررسی و مطالعه كنند. از اینجا به بعد آرام آرام بین اهل دین و طرفداران واقعی انقلاب و ایران با كسانی كه كاملاً در مسیر دیگری هستند، تفكیك ایجاد شد. هدایت و راهنمایی ویژه رهبر معظم انقلاب و پیروی خوب مردم كار را به جایی رساند كه برخی ادعا كردند كه انقلاب جوان شد، كه كاملاً هم حرف درستی بود، زیرا كه چند شاخه‌ بیمار و مریض از این درخت قطع شد ولی دوباره قدرت جوانی و ویژه‌ای در آن بوجود آمد. منتهی از اینجا تلاش رسانه‌ها این بود كه این را معكوس كنند و بگویند نظام اقتدار ندارد.

نكته مهم اینجاست كه اگر بتوانند بحران مشروعیت، كارآمدی و تضاد بین نخبگان را ایجاد كنند ولی موفق به ایجاد بحران اقتدار نشوند باز هم ناموفق خواهند بود. یعنی بحران اقتدار كه پیش بیاید حداكثر ظرفیت برای موارد دیگر بحران‌ها به وجود خواهد آمد. به نظر من با تفضل حضرت حق، هنری كه رهبری در این قضیه نشان داد این بود كه اجازه نداد اقتدار نظام بشكند، چرا كه همه تلاش رسانه‌ها این بود كه این اقتدار را حتی با مطرح كردن حرف‌های نادرست و دروغ درباره رهبری، اطرافیان و حتی نزدیكان ایشان بشكنند، چون الحمدالله خود شخص ایشان «بما هو شخص» موضوع و دلیل اقتدار است.

وقتی امور، به امام خمینی(ره) وصل می‌شد یك یقین قلبی در خود نظام به وجود می‌آمد كه جای درست و مطمئنی است. رهبر معظم انقلاب هم الآن در این جایگاه واقع شده‌اند كه وقتی به خود ایشان وصل می‌شود موجب سكینه و یقینی در آحاد مردم می‌شود، لذا برای شكستن اقتدار نظام در شرایط فتنه كوتاه‌ترین راه و به نظر سرویس‌های جاسوسی مناسب‌ترین راه، شكستن اقتدار رهبری بود كه الحمدلله موفق نشدند و همه وام‌دار خطبه نماز جمعه 29 خرداد هستند.

بعد از نماز، ریزش‌ها شروع شد
مخالفان در یك هفته بعد از انتخابات به اندازه كافی فشار آورده بودند و فرض‌شان این بود كه این نماز جمعه علامت عقب‌‌نشینی نظام است و امید داشتند یك شلوغی در هنگام خطبه‌ها صورت بگیرد تا با پررنگ كردن آن بیانات آقا را تحت تأثیر قرار دهند، اما این اتفاق نیفتاد و خود نماز جمعه به عنوان نمادی از اقتدار نظام و رهبری مطرح شد. در واقع شاید فقط بحث نظام نباشد بلكه خود رهبری هم فی‌نفسه صاحب یك اقتدار معنوی در بین مردم بود كه نماز با این صلابت برگزار شد.
 
به هر حال علاوه بر تأثیرات عمیق این خطبه‌ها بر صف‌بندی‌های داخلی، در بدنه كارشناسی كشور نیز یك ظرفیت جدیدی ایجاد شد و آن این‌كه افرادی كه در حوزه دفاع از نظام چه در شكل اصول‌گرایی یا در شكل‌های دیگر به بقای نظام سخت امید داشتند و تصور بیشتر آنها فروپاشی قطعی نظام بود، تصور اكثریت‌شان بعد از نماز بقای نظام شد؛ چون جمعیت و مردم به طور ضمنی و وجدانی اقتدار نظام را دریافتند. بعد از برگزاری نماز جمعه 29 خرداد تا 22 بهمن نقطه عطفی در تاریخ انقلاب ما محسوب می‌شود. از این‌جاست كه آرام آرام ریزش‌ها شروع شد و تا بیست و دوم بهمن اوضاع كاملاً روشن شد.

علاوه بر این كه برای بیست و دوم بهمن تبلیغات بسیاری كرده بودند تا اوضاع به هم بریزند ولی برخلاف پیش‌بینی حضور گسترده مردم همه را هیجانی كرد. باید در نظر داشته باشیم كه دشمن در هجده تیر با هشت كانال علیه ما كار می‌كرد ولی حالا چند ده كانال فارسی علیه ما در حال فعالیت هستند. آن زمان رسانه‌های مدرن‌تر مثل اینترنت و موبایل در حداقل استفاده بود اما الآن فقط اینترنت برای دستیابی به بسیاری از اهداف‌شان كافیست چه رسد به رسانه‌های دیگر! خلاصه اینكه اگر از صحبت آقا در خطبه نماز دوست و دشمن احساس اقتدار نمی‌كردند، حتماً الآن در این نقطه نبودیم. خدا را بر این همه لطف و عنایت سپاسگزاریم.
دكتر حسن خجسته
 
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای