گرداب- در میان تحلیلگران غربی افرادی هستند که اعتقادی به تقلب در انتخابات بیست و دوم خرداد ماه 1388 در ایران ندارند.
اریك بریل، از جمله این افراد است. او یك وكیل امریكایی است كه تاكنون چند مقاله در مورد ایران نوشته و در یكی از آنها ادعای تقلب در انتخابات را به طور مفصلی بررسی كرده است. در ادامه گفتگو با وی را در این باره بخوانید.
به عنوان نخستین سؤال، شما در مقاله خود عنوان كردهاید، در انتخابات ایران هیچ تقلبی صورت نگرفته است. با توجه به این مسأله، به نظر شما هدف افرادی كه بحث تقلب را در انتخابات مطرح كردهاند، چه بوده است؟
- من معتقدم، کاندید معترض و بسیاری از طرفدارانش در ابتدا تصور میكردند او در انتخابات پیروز شده است، بنابراین طرفداران وی بحث تقلب در انتخابات را عنوان كردند. آنها تلاش بسیاری كردند تا نشانهای از تقلب در انتخابات بیابند، اما نتوانستند. با توجه به این مسأله این کاندید و طرفدارانش وظیفه داشتند نتیجه انتخابات را بپذیرند و اعلام كنند، در دوره بعدی شركت خواهند كرد. اما آنها در عوض از پذیرش نتیجه انتخابات امتناع كردند.
چرا چنین كاری را انجام دادند؟
- به هر حال آنها ترجیح میدادند كاندیدای خودشان پیروز انتخابات شود. آنها به هیچ یك از كاندیداهای دیگر اعتقاد نداشتند. این در حالی است كه مردم باید این مسأله را تعیین میكردند. در واقع برای هواداران این کاندید، پیروزی در انتخابات اهمیت داشت، نه دموكراسی.
به نظر شما رویكرد امریكا در قبال ایران كدام یك از این گزینههاست؛ تغییر حكومت، تعامل یا حمایت از مخالفان نظام؟
- در مورد رویكرد امریكا در قبال ایران نمیتوانم پاسخ دهم اما اعتقاد شخصی من این است كه تعامل با ایران برای امریكا مفید خواهد بود. البته تعامل صرفاً یك مسیر است و مشخص نیست چه نتایجی به دست خواهد آمد. تعامل تنها مسیر را مشخص میكند و تعیین میكند چه اقداماتی مفیدتر و سودمندتر خواهد بود.
اوباما ادعا كرده میخواهد با ایران تعامل برقرار كند، اما رفتار و سیاست وی در قبال ایران خلاف این مسأله را نشان میدهد. نظر شما در این مورد چیست؟
- همان طور كه گفتم، تعامل تنها یك روند و مسیر است و هیچ نتیجهای را تحمیل نمیكند. اما باید اشاره كنم، تعامل مسألهای است كه دولت امریكا باید از آن بهره گیرد؛ همان طور كه اوباما نیز چنین مسألهای را اعلام كرده است، اما نكته اینجاست كه امریكا این كار را انجام نداده است.
ویژگیهای تعامل از دید شما چه چیزهایی است؟
- اصولاً من اعتقاد دارم كه امریكا باید گامهای اساسی را در این زمینه بردارد. افراد بسیاری در امریكا معتقدند، ایالات متحده باید به سردی روابط خود با ایران پایان دهد. اما نظر من متفاوت است. به نظر من ایران و امریكا باید مسائلی را مورد بررسی قرار دهند كه احتمال به توافق رسیدن در مورد آنها وجود دارد. دو كشور باید برای دستیابی به اهدافی تلاش كنند كه دستیابی به آنها محتمل است. مهمترین كاری كه امریكا باید انجام دهد، این است كه راهی برای تشویق ایران به سمت تلاش برای دستیابی به انرژی هستهای صلحآمیز پیدا كند. ایران نیز باید به امریكا اطمینان دهد، به دنبال سلاح هستهای نیست. اینكه این مسأله تحقق پیدا كند، قطعی نیست. اما من معتقدم، این نوع تعامل باید میان دو كشور صورت گیرد. در واقع دو كشور باید یك معامله بزرگ با یكدیگر انجام دهند.
منظورتان از معامله بزرگ چیست؟
- تحلیلگران بسیاری در امریكا و دیگر كشورها هستند كه معتقدند، 27 سال پیش شرایطی فراهم بود كه ایران و امریكا میتوانستند تمام اختلافات عمده میان خود را حل كنند. برای مثال بحث غرامت جنگی كه ایران به واسطه حمله عراق از امریكا طلب میكرد یا بحث حمایت امریكا از تروریستهای ضدایرانی و خیلی موضوعات دیگر كه میتوانست در آن زمان حل شود. این چیزی است كه من از آن با عنوان معامله بزرگ یاد میكنم. من اصولاً معتقدم در آینده نزدیك، یك معامله حقیقی بین دو كشور امكانپذیر نخواهد بود و بحث و جدل دو كشور در مورد مسائل كماهمیت، حتی اگر به نتیجه هم برسد، باعث ایجاد تعامل نخواهد شد.
همان طور كه میدانید آقای احمدینژاد رئیس جمهور ایران اخیراً نامهای را به اوباما رئیس جمهور امریكا ارسال كرده است. آیا در چنین وضعیتی احتمال انجام یك معامله بزرگ وجود دارد؟
- نه، من فكر نمیكنم چنین اتفاقی بیفتد. ممكن است از نظر مقامات ایران، پاسخ ندادن اوباما به نامه رئیس جمهور ایران توهینآمیز تلقی شود، اما از لحاظ عرف سیاسی توصیه نمیشود كه رئیسجمهور امریكا نامه احمدینژاد را پاسخ دهد. وی مجبور است نگاه كماثری به این نامه داشته باشد البته این به این معنا نیست كه نامه احمدینژاد توسط مقامات امریكا خوانده نشده است. یك تیم استراتژیك و خبره این نامه را به دقت مطالعه و بررسی میكند تا پاسخ مناسبی به آن داده شود. البته رئیسجمهور ایران نباید انتظار یك پاسخ رسمی به نامه خود را داشته باشد.
در جایی ما دیدیم كه با یكی از خبرگزاریها مصاحبه كردهاید و گفتهاید، امریكا باید با ایران آنطور كه هست وارد تعامل شود نه آنگونه كه دوست دارد ایران باشد. منظور شما از این جمله چیست؟
- منظور من این است كه امریكا نباید هرگونه كه خود میخواهد با ایران رفتار كند. در واقع هیچ كشوری در دنیا چنین رفتاری را تحمل نخواهد كرد. هر كشوری كه چنین رفتاری را ببیند، نسبت به آن عكسالعمل نشان خواهد داد، بنابراین امریكا نباید با ایران هر طور كه میخواهد رفتار و تلاش كند از این طریق این كشور را منفعل كند.
آیا نشانهای از حمایت امریكا از فتنه سبز ایران وجود دارد؟
- هر ساله دولت امریكا مبلغ كلانی را برای مقابله با ایران هزینه میكند، اما هیچكس نمیداند این هزینههای كلان دقیقاً در كجا صرف میشود. این ظن وجود دارد كه این مبلغ برای هر فردی كه برای سقوط حكومت ایران تلاش كند، هزینه میشود. احتمالاً جنبش سبز یا حتی تروریستها نیز از این قاعده مستثنا نیستند.
به نظر شما مقامهای امریكا قصد حمایت از این جنبش را ندارند؟
- من فكر میكنم بسیاری از مقامات دولت امریكا علاقه دارند حكومت ایران سقوط كند. آنها معتقدند جنبش سبز توانایی این كار را دارد. در نتیجه از جنبش سبز حمایت میكنند. آنها بر این باورند كه منافع جنبش سبز با منافع امریكا هماهنگ است البته بسیاری از مقامات امریكا قطعاً از جنبش سبز حمایت میكنند، اما گمان نمیكنم حمایت آنها برای تغییر حكومت ایران كافی باشد.
آیا نقشی را برای رسانههای غربی در بروز اغتشاشات پس از انتخابات در ایران قائل هستید؟
- رسانههای غربی، به طور غیرمستقیم از اغتشاشات حمایت میكردند. رسانههای غربی بهویژه امریكا اخبار مربوط به انتخابات ایران را به طور واقعی پوشش نمیدادند و با ارائه اخبار جعلی بسیاری از افراد را فریب داده و احساسات مردم دنیا را در مورد اعتراضات به نتایج انتخابات تحریك كردند. آنها این گونه بیان كردند كه تقلب در انتخابات صورت گرفته و مردم ایران به همین دلیل معترض هستند. اما زمانی كه مردم امریكا متوجه شدند تقلبی صورت نگرفته است، احساساتشان در مورد اعتراضات كمتر تحریك شد.
شما در انتهای مقاله خود به این نكته اشاره كردهاید كه مقامات امریكا در محافل عمومی بر وقوع تقلب در انتخابات ایران تأكید میكنند، اما در محافل خصوصی اذعان میكنند تقلبی صورت نگرفته است، شواهد شما در این مورد چیست؟
- به اعتقاد من دولت امریكا باور دارد انتخابات ایران صحیح بوده است، اما نمیخواهد فرصت افزایش فشارها بر دولت ایران را از دست بدهد، بنابراین در بیانیههای رسمی دولت امریكا به مسأله تقلب اشاره شده است. علاوه بر این، امریكا در گفتوگوهای خود با كشورهای دیگر مانند روسیه و چین تلاش میكند بر بحث تقلب در انتخابات ایران صحه بگذارد، اما روسیه و چین این مسأله را نپذیرفتهاند. بنابراین من معتقدم، مقامات امریكا اطمینان دارند در انتخابات ایران تقلبی صورت نگرفته است، اما حتی اگر هم به بحث تقلب اعتقاد داشته باشند، بر این باورند كه حجم تقلب آن قدر نبوده است كه بر نتیجه انتخابات تأثیر عمدهای بگذارد.
دلیل دولتمردان امریكا برای این رفتار دوگانه در محافل عمومی و خصوصی چیست؟
- مقامات امریكا به این دلیل در محافل خصوصی بر درست بودن انتخابات اذعان میكنند كه مقامات كشورهای دیگر كه امریكا با آنها مراوده دارند به صحت انتخابات ایران معتقدند، اما در محافل عمومی نیز امریكا به این دلیل بر بحث تقلب در انتخابات اصرار میورزد كه میخواهد شرایط تغییر حكومت در ایران را فراهم كند. امریكا از حكومت مذهبی ایران ناخرسند است و علاقه دارد این حكومت را سرنگون كند، بنابراین مجبور است دولت ایران را نامشروع بداند تا از این طریق باعث ضعف حكومت ایران شود و بتواند حكومت را تغییر دهد.
شناخت شما از لابیهای ایرانی در امریكا چیست؟ آیا این لابیها روی سیاستهای امریكا در قبال ایران تأثیرگذارند؟
- بسیاری از ایرانیان مقیم امریكا و كشورهای غربی (حدود 82 درصد) به کاندید اصلاحات رأی دادند و تنها 12 درصد از آنها به احمدینژاد رأی دادند. بسیاری از مردم امریكا به اخبار و اطلاعات دریافتی از ایرانیهای مقیم خارج اعتماد دارند. با توجه به این مسأله میتوان گفت، ایرانیان مهاجرت كرده به امریكا بر سیاستهای امریكا در قبال ایران تأثیرگذارند.
لابیهای رژیم صهیونیستی چطور، آیا این لابیها نیز تأثیری بر سیاستهای امریكا در قبال ایران دارند؟
- در این مورد اطلاع دقیقی ندارم. البته واضح است اسراییل از ایران متنفر است و دولت شدیداً با مواضع ایران مخالفت میكند، اما من از تأثیر لابیهای صهیونیستی بر سیاستهای امریكا اطلاعی ندارم.
برخی كارشناسان امریكا معتقدند سیاست تعامل اوباما در مورد ایران در واقع پوششی برای تداوم سیاستهای بوش است، نظر شما چیست؟
- من معتقدم، اوباما سیاست خود را در قبال ایران با قصد و نیت مثبت آغاز كرد، اما در ادامه تلاش كرد فشارهای سیاسی را بر ضد ایران افزایش دهد و این مسأله بحث تعامل را كمرنگ كرد، در نتیجه سیاستهای اوباما باعث از بین رفتن احتمال تعامل میان دو كشور شد.
منبع: جوان آنلاین