به گزارش
گرداب، سایت الف در یادداشتی نوشت:
دولت یازدهم از همان روز بر سرِ کار آمدن، عزماش را جزم کرد تا به زعم
خود، گیر و گرفتهای بهوجود آمده از ناحیه دولتمردان پیشین را حذف و محو
کند و خلاصه «ساختمانی که در هشت سال گذشته خراب شده است» را اصلاح و تعمیر
کند؛ یک بخشِ این تعمیرات متوجه حوزه فرهنگ بوده و هست، چرا که در اقتصاد و
سیاست، «تدبیر» فقط و فقط، نظر به رفعِ تحریمها داشت و اینجا عرصهای
بود که میشد کارهای دیگری نیز انجام داد.
پوشش و سینما و موسیقی و
کتاب و فضای مجازی، از جمله مصادیق این توجه بوده و هستند و در آخری،
فیسبوک سرشناسه اصلی بهشمار میرفت؛ عمده داعیه این بود که فیسبوک و
دیگر شبکههای مجازی، متراکم از فرصتهاییاند که بهدلیل وجود فیلترینگ،
این امکان از ایرانیها بازستانده شده و اگر این بند، از پایِ عموم ملت
برداشته شود، هم تهدیدها به حداقل میرسد و هم کاری انجامشده کارستان در
اعطای آزادی و البته در جهت تحقق وعدههای انتخاباتی.
روند در
پیشگرفته شده درباره رفع فیلتر منطقهای فیسبوک در برخی استانها (نیمه
اسفند ۹۲) و تعلیقهای مقطعی دیگر (نظیر بازگشاییِ سراسری فیسبوک در
شامگاه ۲۶ شهریور ۹۲) هم نشان میدهد که این رفعِ فیلتر، قریبالوقوع بوده
و ولو بهصورت غیررسمی، قطعا انجام خواهد شد.
هرچند که هیچ پژوهش و
پیمایشی، چنین نتیجهگیریای را اثبات نمیکند (که فرصتهای فیسبوک،
افزون بر تهدیدهایِ آن است) و عمده شواهد و مدارک نیز خلافِ آن حکم میکند،
اما اگر بتوان بر فرض محال، با این حرفهای غیرتخصصی و غیردقیق، همراه شد
و دَم برنیاورد و راهیافتن آزادانه شبکه مجازی «مارک زوکربرگ» به فضای
خصوصی ایرانیها را به فال نیک گرفت، تازه اول بحث و گفتوگوست که کجاست
تدابیر و برنامهها و اقدامات دولت، جهت بهرهبرداری از فرصتهای گسترده
ارتباطی آن؟
دولتیها (و بیش از همه یک وزیر مرتبط با حوزه فرهنگ که
مکررا درباره مزایای فیسبوک اظهارنظر کرده است)، نفس وجود نقاط منفی و
آسیبزای شبکههای اجتماعی مجازی را میپذیرند و مثلا به وجود صفحات مبتذل
در میانِ آنها اشاره میکنند و برضرورت افزایش قوت داخلی و سواد رسانهای
برای مقابله با این تهدیدها، تاکید داشته و دارند، اما این نکته را مطرح
نکردهاند که برای ایمنسازی کاربران ایرانی در قبال تهاجمات، چه طرح و
ابتکاری را در نظر گرفتهاند و قرار است چه کاری را انجام دهند؟ آیا
بنایشان فقط بر رهاسازی فیسبوک است و بعد از آن، رها کردن خلقالله در
این دریای بیپایان انحراف و اشتباه؟ دولتِ مستقر مطابق اصول قانون اساسی و
قوانین موضوعه دیگر، موظف به حفظ، گسترش و تعمیق هویت ملی و اصول محوری
زندگی اسلامی است، لیکن برخی بهگونهای سخن میگویند که گویی فقط مسوول
بخش «لااله» هستند و به «الاالله» کار ندارند.
دولت، حتما میبایست
تمامی تلاش خود را بهکار گیرد تا در اسرع وقت، فیسبوک را رفع فیلتر کند و
مانع از تضییع بیش از اندازه حقوقِ بشر در ایران شود... مرحبا به
ناصرنا... اما قبل، حین و بعد از اعمال این سیاست، همچنین متکفل امور
آحاد جامعه است که از این مجرا، متضرر شده و هزینههای گسترده مالی، روانی و
جانی پرداخت میکنند و با مراجعهای مختصر به دادسراها و صفحات حوادث
روزنامهها، فهرستی از آنها بهدست آورد (تازه این بخش عینی و سریع و
آشکار ماجراست).
«سواد رسانهای» کالایی نیست که بشود آنرا در
فروشگاهها عرضه کرد؛ امری است دربرگیرنده فرآیندهای پیچیده و زمانبر و
نمیتوان در کوتاهمدت، آنرا بهوجود آورد. همزمان و بسیار پیش از تلاش
برای گشایش فیسبوک، اقدامات متناظر برای واکسینهسازی جامعه، وظیفه محوری
دولت است.