ایران با امضای بیانیه سه جانبه تهران- آنکارا- برازیلیا یک بار دیگر حسن نیت خود را در موضوع هستهای برای افکار عمومی جهان به نمایش گذاشت.
امریکا در پاسخ به این اقدام اعتمادساز ایران به صورتی شتابزده، قطعنامه دور چهارم تحریمهای ایران را به شورای امنیت برد و با وجود آنکه نتوانست رأی همه اعضای این شورا را کسب کند اما این قطعنامه با 12 رأی تصویب شد.
امریکا از این هم فراتر رفت و حتی کنگره این کشور به طور یکجانبه تحریمهایی را بر ضد ایران تصویب کرد. تحریمهایی که برخلاف ادعای هیلاری کلینتون هوشمندانه نبوده و به مردم ایران آسیب خواهد زد.
دکتر والش، کارشناس امنیت بینالمللی و پژوهشگر در برنامه مطالعات امنیتی دانشگاه MIT، طی مصاحبه ای به بیان دیدگاه خود در زمینه تحریم ها علیه ایران پرداخت.
شما یکی از 9 نفری بودید که در نامهای به گروه 1+5 اعلام کردید که بیانیه تهران گام مثبتی برای حل بحران هستهای ایران است. اما اکنون نه تنها شورای امنیت، بلکه خود امریکا هم به طور یکجانبه قطعنامه تحریمی بر ضد ایران را تصویب کرده است؛ صادقانه پاسخ دهید که آیا به نظر شما دیگر راهی برای مذاکره میان ایران و 1+5 باقی مانده است؟
من فکر میکنم به سه دلیل هنوز هم راه برای مذاکره میان دو طرف باز است؛ دلیل اول این است که رآکتور تهران نیاز به سوخت دارد و من فکر نمیکنم که هیچ یک از دو طرف تمایلی برای از کار افتادن این رآکتور و ناتوانی آن در یاری رساندن به بیماران داشته باشد و نیاز است که کارهایی در این زمینه صورت گیرد.
دلیل دوم این است که احمدینژاد رئیس جمهور ایران اعلام کرده است که ایران همچنان آمادگی مذاکره را دارد که این نشانه مثبتی از سوی ایران است و دلیل سوم اینکه ما نمیتوانیم اجازه دهیم این مسأله همچنان در سراشیبی سقوط باقی بماند، در غیر این صورت حوادث ناخوشایندی رخ خواهد داد. بنابراین دو طرف باید همچنان توانایی تداوم مذاکرات را داشته باشند.
درست است که تحریمها تصویب شده است و ایران همچنان به غنیسازی ادامه میدهد، اما نکته این است که ما باید همچنان انتظار تداوم مذاکرات میان دو طرف را داشته باشیم.
بله درست است. اما همان طور که میدانید اوباما پس از ورود به کاخ سفید اعلام کرد که سیاست تعامل با ایران را در پیش خواهد گرفت. اما اکنون و پس از گذشت چندین ماه در ایران احساس میشود که این مسأله تنها در حد حرف بوده است. اکنون این سؤال در ایران مطرح است که اگر اوباما قصد تعامل دارد، پس این تحریمها چه مفهومی دارد؟
مسألهای که در امریکا و در میان مقامات کاخ سفید مطرح شده، این است که آنها مدعی هستند برای اجرای سیاست تعامل تلاش کردهاند. در همین زمینه جلسهای در ژنو تشکیل و از ایران خواسته شد در مذاکرات شرکت کند. اما زمانی که این مسأله به ایران ابلاغ شد، روزنامه کیهان، آقای لاریجانی و حتی آقای موسوی هم به شدت به این پیشنهاد اعتراض کردند و ایران هرگز به میز مذاکره بازنگشت.
بنابراین مقامات امریکا این مسأله را بیان کردند که آنها برای انجام مذاکره تلاش کردهاند، اما ایران عدم تمایل خود را برای انجام آن نشان داده است. بنابراین مقامات امریکا در مورد تمایل ایران برای تداوم مذاکرات و تعامل با امریکا دچار تردید شدهاند. بنابراین بحث مذاکره مسکوت گذاشته شد. زمانی که در تاریخ اول اکتبر سال گذشته، دو طرف در ژنو با یکدیگر دیدار کردند، بحث تحریمها مطرح بود، همچنین ایران به غنیسازی خود ادامه میداد، اما جلسه میان دو طرف برگزار شد. بنابراین دلیلی برای برگزار نشدن جلسات در آینده هم وجود ندارد.
اما نکته اینجاست که پیش از مطرح شدن بحث قطعنامه تحریم در شورای امنیت، بیانیه تهران میان ایران، ترکیه و برزیل به امضا رسید، با توجه به این مسأله امریکا میتوانست بحث تحریم را در شورای امنیت ملغی کند، اما این کار را نکرد، تازه در کنگره نیز قانون تحریم ایران تصویب شد.
دو نکته در این مورد وجود دارد. نخست آنکه موافقتنامه تهران در آخرین لحظات امضا شد. بحث تحریم از یک ماه قبل مطرح شده بود، اما ایران، ترکیه و برزیل یک هفته مانده به جلسه شورای امنیت این موافقتنامه را امضا کردند. بنابراین این مسأله از سوی امریکا نوعی تاکتیک برای جلوگیری از تحریمها تلقی شد.
خب! چرا تحریمهای یکجانبه در کنگره امریکا تصویب شد؟
شما احتمالاً از نظام سیاسی امریکا اطلاع دارید. این اوباما نبود که این کار را انجام داد، بلکه این تحریمها در کنگره امریکا به تصویب رسید. حتی اگر اوباما هم بخواهد این قانون را لغو کند، اختیارات کنگره این اجازه را میدهد که جلوی لغو این قانون را بگیرد و اوباما حتی اگر بخواهد این قانون را وتو کند، نمیتواند جلوی اجرای آن را بگیرد.
بنابراین شما موافقید که در کنگره افرادی هستند که با سیاست تعامل اوباما مخالفند و میخواهند این سیاست شکست بخورد؟
بله، در کنگره افراد بسیاری از جمهوری خواهان و دموکراتها با تعامل مخالفند. اما نکته اینجاست، زمانی که اوباما به کنگره اعلام کرد که قصد تعامل با ایران را دارد، کنگره اعلام کرد که این مسأله به تداوم مذاکرات کمکی نکرده است. در واقع اگر ایران و امریکا با هم مذاکره کرده بودند، اوباما میتوانست جلوی تحریمها را بگیرد.
منظور شما این است که اوباما هنوز هم میتواند جلوی تحریمها را بگیرد؟
بله، درست است. در واقع همواره بحث و جدل میان دولت و کنگره در مورد میزان اختیارات کنگره وجود داشته است، دولت امریکا نمیخواهد کنگره در سیاست خارجی دخالت کند. اکنون نیز با توجه به اینکه اوباما متحدانی را در کنگره دارد، اگر مذاکرات انجام شود، وی میتواند جلوی اجرای تحریمها را بگیرد اما اگر مذاکرهای صورت نگیرد، اوباما نمیتواند کاری در این مورد انجام دهد.
خانم کلینتون اعلام کرده بود که امریکا قصد دارد تحریمهای هوشمندانه اعمال کند که به مردم ایران آسیبی وارد نشود اما ما مشاهده میکنیم که تحریمها خیلی هم هوشمندانه نیست و با هدفگیری بخش انرژی ایران، زندگی روزمره مردم را نشانه رفته است.
من با شما موافقم. اما باید اشاره کنم که کلینتون هیچ قدرتی در کنگره ندارد. در ایران اگر مشکلی وجود داشته باشد، رهبر ایران آن مشکل و اختلاف را حل میکند اما در نظام امریکا کنگره همه کاره است و هر کاری که بخواهد میتواند انجام دهد. بنابراین اوباما و کلینتون نمیتوانند کاری انجام دهند، مگر آنکه مذاکرات میان دو طرف ادامه پیدا کند.
فکر میکنید این مسأله باعث فروپاشی سیاست تعامل اوباما شود؟
نه، من فکر میکنم که اگر مذاکرات ادامه یابد، به حل مشکل کمک خواهد کرد. زیرا در آن صورت اوباما در موضع خود، قدرت بیشتری به دست خواهد آورد. حتی پس از بحث انتخابات ایران نیز اوباما حاضر به انجام مذاکره بود و کنگره در آن زمان تحریمها را تصویب نکرده بود.
مسأله بعدی بحث تغییر حکومت در ایران است. همان طور که میدانید در امریکا افراد بسیاری مسأله تغییر حکومت ایران را دنبال میکنند. همانطور که میدانید دو سناتور امریکایی اخیراً لایحهای را با عنوان «اصلاحات دموکراتیک در ایران در سال 2010» به سنا ارائه دادهاند که علناً خواستار تغییر جمهوری اسلامی شده است. در ایران این احساس وجود دارد که دولت اوباما هم این رویکرد تغییر رژیم را قبول کرده است؟
نه، من این طور فکر نمیکنم. در واقع در کنگره و سنا هر کسی میتواند لایحه بنویسد و ارائه دهد. در مجلس ایران نیز هر نمایندهای میتواند لایحه ارائه دهد، اما این معنا نیست که رهبر یا رئیسجمهور ایران از آن حمایت میکنند. در کنگره امریکا افرادی هستند که از بحث تغییر حکومت در ایران حمایت میکنند، اما آنها در اقلیت هستند و این معنا نیست که دولت و رئیس جمهور نیز از آن حمایت میکنند. من فکر نمیکنم که تغییر حکومت در ایران جزو سیاستهای اوباما باشد. در واقع افراد کمی از تغییر حکومت حمایت میکنند، زیرا این اعتقاد وجود دارد که تغییر حکومت در ایران غیرممکن است. بسیاری از اعضای کنگره نیز تمایلی برای انجام این کار ندارند. حتی اگر قرار باشد این مسأله رخ دهد، سالهای سال طول خواهد کشید تا تحقق یابد. حتی من در صحبت با افرادی که سیاستهای مربوط به ایران را تببین میکنند، دریافتهام که هیچ یک از آنها از تغییر حکومت در ایران حمایت نمیکنند.
احتمال حمله اسراییل به تأسیسات هستهای ایران را چگونه میبینید؟
فکر نمیکنم در حال حاضر احتمال چنین چیزی وجود داشته باشد. البته من نگران این مسأله هستم که اگر مذاکرات ادامه نیابد، طی دو یا سه سال آینده احتمال این حمله تقویت شود. من با این کار کاملاً مخالفم، اما معتقدم اقدامات دو طرف میتواند از وقوع این مسأله جلوگیری کند.
آیا احتمال حمله یکجانبه از سوی اسراییل وجود دارد؟
بله، ممکن است. در این مورد دو نکته مطرح است. نخست آنکه اگر ایران به بازرسان سازمان بینالمللی انرژی اتمی اجازه بازرسی ندهد، احتمال آن افزایش خواهد یافت. نکته دوم این که درست است که امریکا اکنون گفته است قصد حمله به ایران را ندارد و اسراییل را نیز از انجام آن برحذر داشته است اما امریکا اکنون نظامیان زیادی در عراق و افغانستان دارد که در دو یا سه سال آینده از تعداد آنها کاسته خواهد شد. در این صورت احتمال تغییر سیاست امریکا در این زمینه در سه سال آینده وجود دارد.
در ایران یک احساسی وجود دارد که در مذاکرات جدید اتفاق خاصی نمیافتد. 1+5 میگوید که ایران باید غنیسازی را متوقف کند و ایرانیها هم میگویند که باید 1+5 حق غنیسازی اورانیوم برای آنها را به رسمیت بشناسد. از این نظر در مذاکرات جدید چه چیزی میتواند مطرح شود؟
امریکا اعلام کرده است که برای مذاکره با ایران هیچ پیش شرطی نخواهد داشت و حتی اگر ایران غنیسازی را ادامه دهد، مذاکره انجام خواهد شد. بنابراین فکر نمیکنم که غنیسازی یا تحریم بتواند جلوی مذاکرات را بگیرد.
منبع: جوان