Gerdab.IR | گرداب

نگاهی به فعالیت فرقه های انحرافی (پایانی)

تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۸۹

طبق نظر محققين و صاحبنظران پيرامون عرفان هاي كاذب، اشتراك این فرقه ها در تهي شدن انسان از روحيه جهادي خلاصه مي شود، تا فرد مسلمان كه وظیفه تقابل با ظلم و استثمار را دارد، ديگر هيچ احساس تعلقي نسبت به پيرامون نداشته باشد و تنها به دنبال ارضاي نفسانيت خود باشد.

خبر دستگيري «ب.م» جوان 30 ساله، فرد كم سوادي كه عليرغم داشتن سابقه جرم از طريق برپايي دوره هاي «ابر آگاهي» از ساده لوحي برخي دختران و زنان جوان سوء استفاده مي كرد و ملغمه اي از عرفان هاي نوظهور را به خورد مشتريانش مي داد تا آنها را طعمه نيات شوم خود كند، مسرت بخش بود.

اما بار ديگر اين خبر كه مخاطبان را مغموم كرد فعاليت گسترده مدعيان عرفان هاي ساختگي و فرقه هاي ضاله بود كه در هوس نابودي دين به شريان هاي عرفان و اعتقادات دست اندازي مي كنند.

گريزي بر اعترافات برخي از فریب خوردگان که شايد عاملي باشد براي اينكه ديگر حسرت زندگي دين مدارانه بر دل هيچ جواني باقي نماند.

اظهار ندامت يك شيطان پرست
وقتي كه از خاطرات روزهاي خوش چندسال گذشته اش حرف مي زند با لرزه اي كه به جانش مي افتد، گويا حسرت عمر تلف شده اش تلنگري به همه وجودش است تا دوباره متولد شود.

نفرت سراسر وجودش را پر كرده، نيم نگاهي به انگشترهايي كه تمام انگشتانش را پر كرده است، مي اندازد و مي گويد: هر وقت به ياد آن روز اول مي افتم كه چطور با وعده هاي احسان فريب خوردم و وارد اين گروه شدم از خودم متنفر مي شوم. همه نوع جرم انجام داده ام. اينها مجبورم كردند. مگر مي شود شخصي آنقدر حماقت كند كه حتي خدايش را هم از دست بدهد؟

- حالا كه در زنداني حسرت مي خوري! اگر دستگير نمي شدي؟

- اينطور نيست. من خيلي وقت بود كه مي خواستم از اين گروه جدا شوم. آنها هر كاري خواستند با من و دختران و پسراني كه مانند من فريب اينها را خورده بوديم انجام دادند.

- عضو گروهي شدي كه خداي جديدي داشتند. چرا؟

- شايد كمي از خدا دلخور بودم. دوست داشتم آزاد و راحت باشم اما از همان بچگي يادم هست كه پدر و مادرم مانع آزادي هايم مي شدند و نمي گذاشتند براي خودم زندگي كنم. آنها هميشه مي گفتند نگران آينده اي هستند كه من براي خودم تصور كرده بودم. وقتي از طريق چت با احسان آشنا شدم و او گروهي را كه در آن عضو بود به من معرفي كرد، حس كردم به همه آزادي هايم رسيده ام اما حالا كه به همه سوء استفاده هاي آنها فكر مي كنم مي بينم اسير و برده بودم اين را از خيلي وقت پيش فهميده ام اما تهديد كرده بودند و حال در زندانم.

حكايت انسان هاي فريب خورده ديروز داستان زندگي امروز و يا شايد فرداي اغلب دختران و پسراني است كه گرفتار نيات سوء گروه هايي شده اند كه عرفان هاي توليدي غرب را به خورد جوانان و نوجوانان مي دهند.

علي رغم تلاش سربازان گمنام امام زمان (عج) و هوشياري مقامات انتظامي در مبارزه با عرفان هاي كاذب در دنياي واقعي و فضاي مجازي نگراني والدين از دام هاي پهن شده در انتظار جوانان و نوجوانان تداوم دارد.

 دكتر حميد نگارش استاد دانشگاه صنعتي شريف مي گويد: يكي از حملات اين فرقه ها ترويج دين ستيزي در ميان نوجوانان و جوانان است و تلاش مي كنند با رواج ابتذال اهداف خود را تعقيب كنند. منشا اين خط فكري اوشو است كه از عرفان سكس و بي بند و باري سخن مي گويد.

پائولوكوئيلو در اجلاس سوئيس دعوت مي شود، شيمون پرز او را به آغوش مي كشد و مي بوسد و به او مي گويد تو مروج افكار ما در دنيا هستي. نمونه ای ديگر از ترويج افكار پوچ غربي است كه بايد نسبت به آن هوشيار باشيم.

به اعتقاد كارشناسان اسلامي تبيين و ترويج عقلانيت ديني توسط مسئولان فرهنگي براي از ميان برداشتن خرافات و جلوگيري از شيوع فساد يكي از راه حل هاي مهم در مبارزه با جهل است. حميد نگارش در همين زمينه حتي رواج انواع مواد تخديري و تلاش در افزايش تعداد معتادان را نيت شوم غرب در رواج پوچ گرايي عنوان مي كند.

از هدف هاي سياسي تا فرهنگي
به عقیده صاحبنظران پيرامون عرفان هاي كاذب، اشتراكات فرقه ها در تهي شدن انسان از روحيه جهادي خلاصه مي شود، تا فرد مسلمان كه وظیفه مقابله با ظلم و استثمار را دارد، ديگر هيچ احساس تعلقي نسبت به پيرامون نداشته باشد و تنها به دنبال ارضاي نفسانيت خود باشد.

عبدالله اميدي فرد مدرس حوزه و دانشگاه مي گويد: در زمان حاضر هم قدرت هاي استعماري براي سرگرم كردن مردم و غفلت از حضور بيگانگان در سرزمين خود -گروه متال از فرقه بهاييت- و يا با هدف سودجويي عده اي افراد فرصت طلب از خلأهاي معنوي براي رسيدن به اهداف مادي و دنيوي خود فرقه هاي كاذب را خلق مي كنند.

اين استاد حوزه و دانشگاه ماهيت فرقه ها را اينطور توصيف مي كند: محتوا و درون مايه فرقه ها مختلف است به طوري كه اهداف سياسي تا اقتصادي و فرهنگي، اجتماعي و غيره را در پشت پرده نيات خود دارند.

 ارتباط صميمي ميان اساتيد متدين و دانشجويان، ايجاد بسيج فكري، اختصاص بخشي از بودجه پژوهشي و فعاليت هاي پژوهشي براي اين منظور، تبليغ صحيح معارف اسلامي و آموزش روحانيون متفكر و نوانديش همچنين تغيير و اصلاح شيوه هاي تبليغي با ايجاد رشته هاي تربيت مبلغ مي تواند موثر باشد.

وي البته نقش دولت و مردم را در اين راستا مهم ارزيابي مي كند و اظهار مي دارد: روشن ساختن افكار عمومي و بالابردن سطح معلومات مردم، مبارزه با مظاهر فرهنگ استعماري اسراف، تبذير، تجمل پرستي، اشاعه فحشا و غيره نقش مهم دولت است اما هوشياري مردم و برخورد مناسب در مقابل اينگونه غوغاسالاري ها و زيرنظر گرفتن افراد مدعي و معرفي كژيها به افراد ديگر هم مهم به نظر مي رسد.

منبع: کیهان/شماره 19685