Gerdab.IR | گرداب

چيستي و چرايي جنگ نرم آمريكا عليه ايران

تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۸۹

دولتمردان آمريكايي در شرايط فعلي تهديد سخت را در اولويت دوم خود قرار داده و با رويكرد جنگ نرم به عنوان بهترين مدل و شيوه موثر در رسيدن به اهداف خود، با ايجاد عمليات رواني، جنگ رسانه هاي، ناتوي فرهنگي، انقلاب مخملي و پروژه ايران هراسي به دنبال تكميل پازل ايران ستيزانه خود مي باشند.


گرداب
- «مارك پالمر» نام يكي از استراتژيست هاي معروف آمريكايي است كه از او به عنوان يكي از نوآوران سياست خارجي ايالات متحده نام مي برند. پالمر در دولتهاي نيكسون، كارتر، ريگان و بوش در وزارت خارجه مشغول بوده و اكنون علاوه بر اينكه مدير دپارتمان تحقيقاتي «مركز سياست خارجي سابان» درمؤسسه بروكينگز مي باشد. عضو «كميته خطر جاري» است كه اخيرا و در پي تحولات پيش آمده پس از يازده سپتامبر 2001 گزارشي تحت عنوان «ايران- آمريكا، رهيافت جديد» را به نگارش درآورد.

 لازم به توضيح است كميته خطر جاري در اوج جنگ سرد و در دهه 1970 ميلادي و با مشاركت اساتيد برجسته علوم سياسي و مديران سابقه دار سازمان سيا و پنتاگون تاسيس شد و يكي از موفقيت آميزترين اقدامات در جريان رقابت دو ابرقدرت شرق و غرب طراحي و اجراي مراحل مختلف سناريوي فروپاشي ابرقدرت از طريق جنگ نرم Soft War در سالهاي پاياني دهه 1980 بود. در آن مقطع و در پي اصلاحات گورباچف مبني برايجاد فضاي باز سياسي و تغيير در قوانين اقتصادي (پروسترويكا) اين كميته با منتفي دانستن جنگ سخت و رودر رو با اتحاد جماهير شوروي تنها راه به زانو درآوردن بلوك شرق را جنگ نرم و فروپاشي از درون معرفي كرد.

سياستگذاران پنتاگون و سيا با سه راهبرد دكترين مهار، نبرد رسانه اي و ساماندهي نافرماني مدني اتحاد شوروي را به فروپاشي و شكست واداشتند. مارك پالمر نويسنده گزارش «ايران- آمريكا، رهيافت جديد» در استدلال خود صراحتا با ايده تهاجم نظامي عليه جمهوري اسلامي ايران نيز مخالفت كرده و اعلام نموده ايران به لحاظ وسعت سرزميني، كميت جمعيت، كيفيت نيروي انساني، امكانات نظامي، منابع طبيعي سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در منطقه خاورميانه و هارتلند نظام بين الملل به قدرتي كم نظير تبديل شده كه ديگر نمي توان با يورش نظامي و جنگ (Hard war) آن را سرنگون كرد بلكه تنها راه سرنگون سازي نظام جمهوري اسلامي پيگيري مكانيسم هاي جنگ نرم و استفاده از تكنيك هاي عمليات رواني تبليغاتي با استفاده از 3 تاكتيك دكترين، مهار، نبرد رسانه اي و ساماندهي و پشتيباني از نافرماني مدني است. در پايان اين گزارش همچنين با منتفي دانستن هرگونه گفتگو و مذاكره مستقيم با مقامات ايراني آمده است: «گفتگو فقط حكومت ايران را تقويت و محكم مي كند و بايد ازطريق انزوا و تقويت مخالفان داخل و خارج حكومت در جهت تغيير اين رژيم تلاش كرد.

درهمين راستا مقام معظم رهبري از سالها پيش با اشاره به جنگ نرم و ناتوي فرهنگي دشمن در اين باره مي فرمايند: «جنگ نرم، راست است. اين يك واقعيت است؛ يعني الان جنگ است. البته اين حرف را من امروز نمي زنم، من از بعد از جنگ، از سال 67، هميشه اين را گفته ام؛ بارها وبارها. علت اين است كه من صحنه را مي بينم؛ چه بكنم اگر كسي نمي بيند؟! (1) امروز جمهوري اسلامي و نظام اسلامي با يك جنگ عظيمي مواجه است. (2)

اما به راستي جنگ نرم چيست و تكنيك ها و روشهاي اجرايي آن كدامند؟ و چرا مقامات كاخ سفيد براي اجراي آن عليه ايران وارد عمل شده اند؟

البته به تعبير رهبر فرزانه انقلاب كه در اين باره مي فرمايند: «آنها براي حمله به جمهوري اسلامي استدلال دارند. به نظر من استدلالشان از ديدگاه آنها استدلال تامي است. در يك نقطه بسيار حساس جهان از لحاظ جغرافيائي، يعني اين نقطه خاورميانه، خليج فارس، درياي سرخ، شمال آفريقا، بخشي از مديترانه، اين حوزه عظيمي است ديگر، مجموعه امت اسلامي واقع شده. الآن شما ببينيد از اين پنج تا، شش تا گذرگاه آبي حساس حياتي كه در دنيا وجود دارد، سه تايش توي اين منطقه است: تنگه هرمز است، كانال سوئز است، باب المندب است. اينها گذرگاه هاي مهمي است كه تجارت جهاني متوقف به اينهاست. شما نقشه جهان را برداريد جلوي رويتان نگاه كنيد، خواهيد ديد كه اين چند تا مركز چقدر براي ارتباط تجاري و ارتباط اقتصادي دنيا مهم است.

بنابراين، اين منطقه، منطقه حساسي است. حالا در اين منطقه بسيار حساس، يك قدرتي دارد قد مي كشد و روز به روز خودش را بيشتر نشان مي دهد. اين قدرت با همه خواسته هاي استكباري و دستگاه هاي كمپاني ها و شبكه هاي عظيم اقتصادي مفسد في الارض مخالف است؛ با نظام سلطه مخالف است، با سلطه گري مخالف است، با ظلم مخالف است؛ خوب، اين خيلي براي دستگاه استكبار مهم است. دستگاه استكبار فقط ايالات متحده آمريكا نيست، يا فلان رئيس جمهور و فلان دولت آمريكا يا فلان كشور اروپائي نيست؛ دستگاه استكبار يك شبكه عظيم تري است كه شامل اينهاست؛ شبكه صهيونيستي هست، شبكه تجار اساسي بين المللي هست، مراكز پولي عظيم دنيا هست؛ اينها هستند كه مسائل سياسي دنيا را دارند طراحي مي كنند؛ دولت ها را اينها مي آورند، اينها مي برند. اين مجموعه كه تويش دولت ايالات متحده هست، دولت هاي اروپائي هستند، خيلي از اين نفتخوارهاي ثروتمند منطقه خودمان هستند، با يك چنين قدرت رو به رشد رو به اعتلاي در حال قدكشي به شدت مخالفند؛ بنابراين هر چه بتوانند، در مقابله او كار مي كنند. توي اين سي سال هم بيكار نماندند، هر چه بگذرد هم باز بيكار نمي مانند. (3)

در همين راستا دولتمردان آمريكايي انكار نمي كنند كه از نخستين روزهاي تأسيس جمهوري اسلامي ايران، براندازي آن را به عنوان يك هدف استراتژيك در دستور كار خود داشته اند و بارها تأكيد ورزيده اند كه اين هدف راهبردي با تغيير دولت ها در آمريكا و جابجايي اولويت هاي سياست خارجي اين كشور، از دستور كار خارج نمي شود. بر همين اساس سياستمداران و دولت مردان آمريكا در جديدترين بررسي ها و مطالعات خود، رويكرد جنگ نرم را در مواجهه با نظام جمهوري اسلامي مورد توجه قرار داده اند و در شرايط فعلي تهديد سخت را در اولويت دوم خود قرار داده و با رويكرد جنگ نرم به عنوان بهترين مدل و شيوه موثر در رسيدن به اهداف خود، با ايجاد عمليات رواني، جنگ رسانه هاي، ناتوي فرهنگي، انقلاب مخملي و پروژه ايران هراسي به دنبال تكميل پازل ايران ستيزانه خود مي باشند.

جنگ نرم
«جنگ نرم» در برابر «جنگ سرد (Hard War)» در حقيقت شامل هرگونه اقدام رواني و تبليغات رسانه اي است كه «جامعه هدف» يا گروه هدف را نشانه مي گيرد و بدون درگيري نظامي و گشوده شدن آتش رقيب را به انفعال يا شكست وا مي دارد.

مقام معظم رهبري نيز در تعريف جنگ نرم مي فرمايند: «جنگ نرم؛ يعني جنگ به وسيله ابزارهاي فرهنگي، به وسيله نفوذ، به وسيله دروغ، به وسيله شايعه پراكني؛ با ابزارهاي پيشرفته اي كه امروز وجود دارد، ابزارهاي ارتباطي اي كه ده سال قبل و پانزده سال قبل و سي سال قبل نبود، امروز گسترش پيدا كرده. جنگ نرم يعني ايجاد ترديد در دلها و ذهنهاي مردم. (4)
در واقع جنگ نرم با بهره گيري از ابزارهايي نظير جنگ رواني و جنگ رسانه اي با اقدامات نرم افزارانه انجام مي گيرد. البته اصطلاح «جنگ رواني» خود مقوله مفصلي است و با شگردها و شيوه هاي متنوعي اجرا مي شود و بايد آن را يكي از اشكال و زير مجموعه هاي جنگ نرم دانست. جنگ رايانه اي و اينترنتي و راه اندازي شبكه هاي راديويي و تلويزيوني و... نيز اشكال ديگر جنگ نرم هستند كه بدون درگيري نظامي و بدون استفاده از جنبه هاي سخت افزارانه و خشونت شكل مي گيرد.»

مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايند:
«امروز توطئه دشمن، توطئه پيچيده اي است. ما بايد جوانب اين توطئه را به روشني بشناسيم و بشناسانيم؛ وظيفه ما اين است. امروز جنگ نظامي با ما خيلي محتمل نيست، نمي گوئيم بكلي منتفي است، اما خيلي محتمل نيست، لكن جنگي كه وجود دارد، از جنگ نظامي اگر خطرش بيشتر نباشد، كمتر نيست؛ اگر احتياط بيشتري نخواهد، كمتر نمي خواهد. در جنگ نظامي دشمن به سراغ سنگرهاي مرزي ما مي آيد، مراكز مرزي ما را سعي مي كند منهدم بكند تا بتواند در مرز نفوذ كند؛ در جنگ رواني و آنچه كه امروز به او جنگ نرم گفته مي شود در دنيا، دشمن به سراغ سنگرهاي معنوي مي آيد كه آنها را منهدم كند؛ به سراغ ايمانها، معرفتها، عزمها، پايه ها و اركان اساسي يك نظام و يك كشور؛ دشمن به سراغ اينها مي آيد كه اينها را منهدم بكند و نقاط قوت را در تبليغات خود به نقاط ضعف تبديل كند؛ فرصتهاي يك نظام را به تهديد تبديل كند. اين كارهائي است كه دارند مي كنند؛ در اين كار تجربه هم دارند، تلاش هم زياد دارند مي كنند، ابزار فراواني هم در اختيارشان هست.» (5)

راهبردها و شيوه ها در جنگ نرم
كليد خوردن جنگ نرم عليه ايران در مقطع فعلي را بايد ناشي از گسترش حس تنفر از آمريكا در جهان دانست كه به نظر سران كاخ سفيد «ايران» مركز اصلي ايجاد اين تنفر و گسترش آن است و در آمريكا براي مقابله با اين موج «نيروي واكنش سريع» تشكيل شده تا اولا به خنثي سازي نفوذ معنوي ايران در كشورهاي اسلامي و منطقه خاورميانه بپردازد و ثانيا با ساخت پروژه ايران هراسي و القاي خطرناك بودن ايران براي امنيت همسايگان اذهان عمومي از اقدامات و نقشه هاي ايالات متحده منحرف شود.

ايالات متحده با 444 ميليارد دلار سرمايه گذاري در زمينه اطلاعات (IT) در رتبه نخست اين فناوري قرار دارد و از بستر لازم براي راه اندازي جنگ مجازي (سايبر) عليه هر كشوري كه در مغايرت با سياست ها و منافع آن باشد برخوردار است. فضايي كه در حوادث بعد از انتخابات نيز بعنوان جولانگاه گروههاي تابلودار ضدانقلاب براي ايجاد جو منفي و ايجاد ناآرامي و نافرماني مدني مورد بهره برداري قرار گرفت و بسياري از شايعه پراكني ها و فرافكني ها نيز از طريق فضاي سايبر انجام گرفت.

بنابراين جنگ نرم در پي از پاي درآوردن انديشه و تفكر جامعه هدف است تا حلقه هاي فكري و فرهنگي آن را سست كند و با بمباران خبري و تبليغاتي در نظام سياسي- اجتماعي حاكم تزلزل و بي ثباتي تزريق كند. از اين رو هدف اصلي در رويكرد جنگ نرم فروپاشي علاقه ها و پيوندهاي همگرايانه ملتي است كه حدود سه دهه با تمام فشارها و كاستي ها، صبر و مدارا پيشه كرده و راه پيشرفت و مقاومت در برابر زورگويي و انحصارطلبي دشمنان را برگزيده است. مقام معظم رهبري نيز در اين باره مي فرمايند: رسانه ها و دستگاه هاي تبليغاتي و اطلاعاتي وابسته به استكبار، ميداندارترين عناصر دشمنان استقلال ملتها براي به آشوب كشيدن ملتها هستند؛ براي اينكه اينها را از مسيري كه دارند حركت مي كنند، منصرف كنند.» (6)

بنابراين آمريكا و جريان صهيونيسم بين الملل براي عملياتي ساختن جنگ نرم و ناتوي فرهنگي عليه جمهوري اسلامي ايران راهبردها و شيوه هاي زير را طراحي و در دستور كار خود قرار داده اند:

1- پيگيري پرونده هسته اي ايران و القاي غير صلح آميز بودن اين فناوري و اينكه ايراني ها تلاش دارند بمب اتمي بسازند و اين نه تنها براي امنيت و ثبات منطقه و جهان خطرناك است بلكه موجب تقويت جبهه تروريست ها و جريان بنيادگرايي افراطي در جهان خواهد شد.

2- سرمايه گذاري در رسانه هاي ديداري و شنيداري، آژانس هاي تبليغاتي و خبري و كمپاني هاي فيلمسازي براي ارائه تصويري سياه و خطرناك از جمهوري اسلامي ايران براي افكار عمومي جهان كه آخرين نمونه آن ساخت و پخش فيلم ضد ايراني 300 و سنگسار ثريا كه نمونه ديگري از اين اقدامات به شمار مي آيد. فيلم ديگري نيز تحت عنوان «فرار از تهران» توسط كمپاني برادران وارنر درحال توليد است.

3- ايجاد فضاي رسانه اي درباره دخالت ايران در عراق، لبنان و... به عنوان «بزرگترين مدافع تروريسم» كه به عوامل ناامني در اين كشورها تسليحات داده و آنها را آموزش نظامي مي دهد.

4- حمايت از اصلاح طلبان و ايده جنبش دموكراسي خواهي و مقوله حقوق بشر، حقوق زنان و دامن زدن به مطالبات صنفي و اجتماعي در جنبش دانشجويي، جنبش كارگري و اعتراضات اقشار و همچنين سازماندهي نارضايتي ها و نافرماني مدني از طريق مطبوعات و احزاب و...

5- راه اندازي سايت هاي اينترنتي و ارائه نرم افزارهاي جاسوسي به عوامل خود در داخل كشور تا ابعاد مختلف جنگ رسانه اي به شكل اثربخش تر طراحي و اجرا شود.

6- تلاش براي تحليل مغرضانه از اوضاع داخلي و ايجاد فضاي وحشت زا و موهوم از احتمال بروز جنگ، آغاز دوره بحران اقتصادي و مشكلات عظيم ناشي از آن.

7- سوءاستفاده تبليغاتي از اجراي طرح هايي چون طرح امنيت اجتماعي به عنوان محدود كننده آزادي و حقوق زنان و نقش آزادي هاي مدني و اجتماعي.

8- ايجاد تقابل هاي سياسي بين سران ارشد نظام اسلامي و القاي اينكه جنگ قدرت در جمهوري اسلامي بين چند طيف در جريان است و نهايتاً فلان طيف يا فلان گروه پيروز شده و يا شكست مي خورند.

بنابراين باتوجه به بررسي هاي صورت گرفته درخصوص راهبردها و شيوه هاي طراحي شده از سوي دشمنان انقلاب اسلامي كه گوشه اي از راهبردها و شيوه هاي دشمن در رويارويي با نظام اسلامي است و موضوعات بسيار ديگري نيز در اين خصوص وجود داشته و نيازمند واكاوي و بررسي است؛ اين چنين مي توان استنتاج نمود: كه الگوي درحال مديريت، كه توسط كارگزاران آمريكايي ديكته شده است و بعنوان يك دستورالعمل در سياست خارجي آمريكا شكل گرفته بخشي از پازل راهبردي آمريكا براي تغيير ساختار جمهوري اسلامي ايران است كه از سالها پيش شروع به فعاليت نموده و با استفاده از حمايت هاي مادي و معنوي و فعال شدن اپوزيسيون در قالب جنگ نرم درحال شكل گيري است.

برهمين اساس مطالعه، بررسي و قلم فرسايي درخصوص جنگ نرم كه بعنوان راهبرد دشمنان انقلاب با ايجاد بحران و در تنگنا قرار دادن نظام اسلامي درحال پيگيري است از ضروريات اجتناب ناپذيري است كه با بهره گيري از فرمايشات رهبري درخصوص جنگ نرم و تبيين و انعكاس آن بعنوان شاخص و راهكار، مي توان در جهت خنثي سازي و بي اثر كردن تلاش هاي دشمنان و همگرايي بين نيروهاي درون نظام در رهيافت به اهداف نظام اسلامي و ناكامي نقشه هاي مراكز استراتژي ساز دولت آمريكا در ايجاد جنگ نرم عليه ايران اثر گذار واقع گرديد. از اين رو در ادامه واكاوي جنگ نرم به تبيين و شاخص سازي از نگاه رهبري و رويارويي با جنگ نرم خواهيم پرداخت.

پي نوشت ها:
1- بيانات در ديدار جمعي از شعرا 14/6/1388
2- بيانات در ديدار دانشجويان و نخبگان علمي 4/6/1388
3- بيانات در ديدار دانشجويان و نخبگان علمي 4/6/1388
4- بيانات در ديدار جمع كثيري از بسيجيان 4/9/1388
5- بيانات در ديدار اعضاي مجلس خبرگان رهبري 2/7/1388
6- بيانات در سالروز عيد مبعث 29/4/1388

حسين بابايي/ علي‌ قاسمي‌

منبع: کیهان/شماره 19678