گرداب- حسن عباسي با اشاره به جنگ نرم فرهنگي دشمن كه در فيلمهاي توليدي و ماهوارهاي فارسيزبان نمود پيدا كرده است، اظهار داشت: 10 سال قبل مسئله عروسك باربي را در كشور پيگيري كرديم و يك نمايشگاه براي آن به وجود آمد و عروسك دارا و سارا كه در كانون پرورشي فكري كودكان و نوجوانان ساخته شده بود، در واكنش به قضيه باربي به وجود آمدند.
وي با تأكيد بر اينكه بسياري از مردم جامعه از اين موضوع كه فضاي تربيت دختران در اختيار باربي قرار داشت بياطلاع بودند، تصريحكرد: در برنامههاي مختلف تلويزيوني و راديويي به اين مقوله پرداخته شد و در سطح دانشگاهها، مدارس و مساجد، 400 بار نمايشگاه باربي برگزار شد كه در زمان 11 سپتامبر رخ داد. رئيس مركز بررسيهاي دكترينال امنيت بدون مرز بر همين اساس به استفاده آمريكا از باربي براي حمله به افغانستان اشاره و متذكرشد: آمريكا با پوستر باربي كه يونيفرم نظامي به تن داشت و بالاي آن نوشته شده بود روح آمريكايي باربي، به جنگ افغانستان آمد.
دارا و سارا در پاتك به باربي وارد جامعه شد
وي با اشاره به اينكه دارا و سارا در پاتك به باربي وارد عرصه شد، افزود: در همان زمان كه جنبشهاي شيطانپرستي شروع شده بود چندينبار برنامههاي رسمي تلويزيوني براي آن ساخته شد و نمايشگاهي عظيم از كتابهاي شيطانپرستي، موسيقي و نشانههاي آن و همچنين فرهنگسازي، معرفي كردن و تعيين مخاطرات آن بيان شد كه در دورههاي بعد نيز ادامه يافت.
عباسي در عينحال به جنگ سخت دشمن عليه جمهوري اسلامي ايران اشاره و اضافهكرد: روزي كه جنگ سخت عليه جمهوري اسلامي ايران به وجود آمد و صدام به ما حمله كرد آيا در برنامههاي رسمي خود اين موضوع را مطرح ميكرديم كه، جنگ سخت به وجود آمده و خرمشهر را تصرف كرده است و بايد چگونه مواجه با آن صورت گيرد و بايد گفت كه آيا اين تبليغ صدام و تانك تي 72، هواپيمايي ميگ 25 و ناوچه عزي بود؛ كه در واقع چنين نيست.
وي با تأكيد بر اينكه وقتي جنگ به وجود آمد و دشمن قسمتي از كشور را گرفت بايد آمادگي مقابله با آن را داشت، گفت: بايد با تبيين وضعيت، مناطقي را كه در دست دشمن است پس گرفت ضمن اينكه بايد جامعه را واكسينه كرد و ما ترسي از اين قضيه نداريم.
رئيس مركز بررسيهاي دكترينال امنيت بدون مرز با اشاره به اينكه عربها وقتي اسلام را به ايران آوردند ما با قرار دادن فيلتر، اسلام را از آنها گرفتيم اما زبان عربي را براي خود انتخاب نكرديم، اظهار داشت: اسلام وقتي به ايران آمد ما از جوهره فارسي و ايراني خود با آن ترشح كرديم و امروز اسلامي كه از جمهوري اسلامي در دنيا ندا داده ميشود اسلام اصلي است نه اسلام سلفي عربستان كه اين ظرفيت فرهنگي ايران را نشان ميدهد.
وي با اشاره به اينكه زماني كه ميخواستيم جواب پوپر را بدهيم 1400 صفحه كتاب جامعهباز و دشمنانش را در دو هفته مجبور بوديم حاشيه بزنيم تا بتوانيم در دانشگاه مناظره كنيم، تصريحكرد: امروز هم از اينكه چهار هزار قسمت سريال مثل ويكتوريا را ببينيم واهمهاي نداريم چرا كه بايد جامعه را واكسينه كرد و اين تبليغ سريالها نيست.
عباسي بر همين اساس به ديدن اين سريالها از سوي نسل جوان اشاره و متذكرشد: اگر اصل ما واكسيناسيون است ما همان كاري كه با عروسك باربي، جنبشهاي سيتنيزم و شيطانپرستي، موسيقي متاليكها انجام داديم هنوز هم ابا نداريم و با ديدن اين سريالها و نقد و بررسي آن، جامعه را واكسينه كرده و هنرمندان را توجيه ميكنيم.
وي در ادامه به پيام اين فيلمها اشاره كرد و افزود:
اين فيلمها يك پيام ثابت ندارند و براي مخاطب ايراني ساخته نميشوند بلكه به تبع جهانيشدن فضايي به وجود آمده كه هر فيلمي كه ساخته شود همه دنيا ميتوانند آن را ببينند.
ساخت سريالها ماهواره اي مبتني بر پديده جهاني شدن است
اين محقق و پژوهشگر يكي از الزامات و اقتضائات جهانيشدن را انعكاس پيام توليد شده دانست و تصريحكرد: زماني سريالي كرهاي مثل جومونگ در كشور ايران ديده ميشود و روزي ديگر سريالي كلمبيايي مثل ويكتوريا يا سريالي آمريكايي مثل 24 در جهان ديده ميشود و اين فيلمها فقط عليه مردم ايران ساخته نشده و مبتني بر توطئه نيست بلكه به دليل پديده جهاني شدن است.
وي پيام اين فيلمها را به چند دسته تقسيم كرد و يادآورشد: موضوع اول مسئله جهانيشدن است، براي مثال سريال ABS، كه 105 قسمت و داراي مضموني امنيتي است كه پيام آن مركزيت امپراطوري آمريكا براي جهان است.
پيام سريال 24 آمريكا اسلامستيزي و اسلامهراسي است
عباسي در ادامه به تلاش سريال 24 براي اسلامستيزي و اسلامهراسي اشاره كرد و گفت: آمريكا در سريال 24 مورد هجوم تروريستها است و آنها ميخواهند بمب اتم در آن منهدم كنند كه اين تروريستها لزوما مسلمان هستند.
وي به مصاحبه بازيگر زن اين فيلم كه متاسفانه نام و نشان ايراني هم دارد، اشاره كرد و اظهار داشت: اين بازيگر در مصاحبهاي گفته بود همه مسلمانان تروريست نيستند اما همه تروريستها مسلمان هستند و اين جملهاي است كه در يك فيلم سينمايي انگليسي هم گفته شد.
اين محقق و پژوهشگر در عين حال به تلاش و زمينه سازي هشت ساله سريال 24 براي روي كار آوردن يك رئيس جمهور سياهپوست در آمريكا اشاره كرد و افزود: سال 2001 كه اولين سال رياستجمهوري جرج دبليو بوش بود اين سريال پخش شد و پالمر سياهپوست از حزب دمكرات ميخواست رئيس جمهور شود و هشت سال تلاش اين سريال اوباما را در كاخ سفيد نشاند.
وي با تأكيد بر اينكه ژانر بعدي فيلمهاي آمريكايي مثل يونيت، باز هم اقتدار آمريكا در مواجه با تروريسم را نشان ميدهد، گفت: ژانر سوم فيلمهاي داروينيستي مثل سريال هيرو (قهرمانان) و 4400 است كه دانشجويان ما اكنون آنها را ميبينند.
عباسي در عينحال به 20 هزار فرسنگ زير دريا ژولورن اشاره و اظهار داشت: هيچ جا اين عمق را ندارد و عميقترين گودال درياهاي فعلي 11 كيلومتر در اقيانوس آرام است ولي كشتي ژولورن دههها بعد ساخته شد كه همين زيردرياييهاي فعلي هستند و اين پيشبينيها در ادبيات، سينما و هنر بعدها در عرصه علمي امكان به تحقق رسيدن را دارد.
پيام برخي سريالهاي آمريكايي از بين بردن صله رحم است
وي با اشاره به اينكه در سريال هيرو، 36 نفر كه انسانهاي برجستهاي هستند با توجه به تئوريهاي داروين در اين چند ميليون سال جهش يافتهاند، تصريحكرد: در نظريه داروين انسان اول لجن، سپس كرم، قورباغه، ميمون، انسان ناندرتال و به انسان امروزي تبديل شده است و با اين تصور در آيندهاي نه چندان دور انسان ويژهاي نشان داده ميشود كه اين يك پيام داروينيستي است.
رئيس مركز بررسيهاي دكترينال امنيت بدون مرز با اشاره به سريال كايل ايكس واي كه مربوط به مسائل زيستشناسي و كروموزم است، متذكرشد: در پوستر اين فيلم پسر 16 سالهاي نشان داده شده كه پيراهن خود را بالا زده اما ناف ندارد و در واقع اين پيام را ميدهد كه انسان آينده قرار نيست در رحم مادر شكل گيرد بلكه در جعبهاي به وجود ميآيد و 16 سال بعد در جامعه رها ميشود و در واقع اين به معني خانوادهستيزي و نفي مناسبات جامعه رحمي است.
وي يكي از مهمترين پيامها در اعتقادات ما را صلهرحم دانست و يادآورشد: صلهرحم يك انگاره استراتژيك در جامعهسازي است و جامعه رحمي جامعهاي است كه تمام انسانهايي كه در خيابان هستند از رحمهاي مادران در چهار نسل گذشته به وجود آمدهاند.
عباسي با تأكيد بر اينكه اگر اينگونه نگاه شود كه قرار است در آينده جامعهاي به وجود آيد كه در آن چيزي به نام رحم مادر و رحم طبيعي موجود نباشد و بچهها بند ناف نداشته باشند كه در واقع پيام سريال كايل ايكس واي است، يادآورشد: بنيان خانواده ستيزي از همين جا گذاشته ميشود و متاسفانه دعواهاي علمي بر سر مسئله داروين كه در آمريكا به شدت جدي است، در محافل علمي ما ديده نميشود.
وي ژانر بعدي را، مسئله نفي فرشتهها دانست و گفت: نمونههاي آن سوپرنچرال (مافوق طبيعي) است كه دبيرستانيها و دانشجويان جوان ما آن را مشاهده ميكنند.
وي ادامه داد: سوپرنچرال يا مافوق طبيعي سريالي است كه در آن خدا مرده كه در واقع حرف نيچه است و و تنها فرزندانش يعني فرشتهها و شياطين آمدهاند تا از زمين غنيمت جمع كنند؛ قهرمان فيلم سوپرنچرال ميگويد كه هان پدرتان مرده و شما آمدهايد تا در زمين غنيمت جمع كنيد.
اين محقق و پژوهشگر به جبرئيل، ميكائيل و رافائل كه اسم فرشتهها است و در مقابل آنها لوسيفر يا شيطان قرار دارد در اين فيلم اشاره كرد كه به جان يكديگر افتادهاند و گفت: بشر در اين فيلم از دعواي فرزندان خدا خسته شده و اين بخشي است كه در اين قسمت وجود دارد و جوانان و نوجوانان ما اين فيلمها را ميبينند و اگر ما اين موضوعات را ناديده بگيريم، بنيانهاي جوان و نوجوان ما در دبيرستانها و دانشگاهها ضربه خواهند خورد.
وي در ادامه به فيلم لژيون كه در آن قرار است انسان موعودي كه ميخواهد جهان را نجات دهد در رحم خانم ناپاكي است كه تلاش ميكند بچه را از بين ببرد اشاره و اضافهكرد: خداوند به جبرئيل دستور ميدهد كه اين بچه را نابود كند و ميكائيل به زمين ميآيد تا از آن دفاع كند و دو فرشته خدا در روي زمين براي برادركشي آمده و كشتار صورت ميگيرد.
پيام ديگرسريالهاي ماهواره اي تضعيف فرشتگان است
عباسي به چهره ضعيفي كه از حضرت جبرئيل در اين سريالها نشان داده ميشود، اشاره كرد و افزود: در قرآن كريم هفت متعلق ايمان آورده شده كه شامل ايمان به خدا، غيب، ملائك، انبياء، كتاب، آيات الهي و ايمان به آخرت است و اگر جبرئيل كه فرشته وحي است در باور افكار عمومي و نسل بعد زده شود، با توجه به تصوير و القايي كه اين سريالها براي نسل بعد ساختهاند، جوان با خود ميگويد فرشتهاي كه كتاب وحي را آورده چهره ضعيفي دارد.
وي در ادامه به سريالهايي مثل سوپرنچرال و فرشتگان كه در آمريكا ساخته ميشود و يا سريال پرافسي كه كفركشي را نهادينه كرده و در آنها هميشه شيطان پيروز است، نيز اشاره كرد.
اين محقق و پژوهشگر با تأكيد بر اينكه فيلمهاي آمريكايي ژانري را شروع كردند كه بنيانهاي خانواده را هدف قرار داد، گفت: اين ژانر يك لايه دوم براي خانوادههاي آمريكايي به نام خانهداران عاجز ساخت كه در آن پنج خانم را در پنج تيپولوژي خانواده مورد بررسي قرار ميدهد كه در واقع يك دين جديد به سبك زندگي آمريكايي است.
وي با بيان اينكه در اعتقاد ما دين به معني راه و روش زندگي است و تلقي آنها راه و روش و سبك زندگي، دين است، افزود: چون سبك زندگيها متنوع ميشود، پس دينها هم متنوع ميشوند و اين كثرتگرايي ديني را به وجود ميآورد.
عباسي با اشاره به اينكه پيام اصلي اين سريالها تحت شعاع قرار دادن خانواده و مناسبات عاطفي بين نسلي است، افزود: در اين فيلمها مثلا مرد خانواده كه 56 ساله است با منشي 30 ساله خود ارتباط داشته و مخاطب به خانم 50ساله هم حق مي دهد كه به سراغ مرد 32 ساله رفته و اين گونه است كه روابط مثلثي شكل ميگيرد.
وي در ادامه با بيان اينكه روابط مثلثي در فيلمهاي سينمايي جواب ميدهد، اظهار داشت: مرد در عين اينكه يك زن رسمي دارد همزمان با يك معشوقه غير رسمي هم ارتباط داشته كه نمونه چنين مردي را در سريال "ويكتوريا" ميبينيم، و يا زناني در اين گونه سريالها با چندين مرد رابطه دارد.
اين محقق و پژوهشگر خطر اين سريالها را چرخشي بودن دوره زماني آن دانست و گفت: در سريال "لاست" دليل كشش 120 قسمتي رابطه عاطفي مثلثي است، در 68 قسمت اول بين شخصيت اول فيلم با دو مرد اصلي كه در فيلم وجود دارد مخاطب دائم به دنبال اين است كه ببيند زن به كدام يك از آنها كشش دارد و اين در بقيه قسمتها نيز ادامه دارد و مدام در نوسان است.
وي گفت:
هيجان زايي كه در سريال "لاست" ديده مي شود، فروپاشي خانواده و ذائقه سازي بوده و اين را القا ميكند كه هر گلي يك بويي دارد و نبايد تنها به يك خانواده بسنده كرد چرا كه خانواده اول كهنه شده است.
عباسي ادامه داد: نكته مهم اين است كه اين فيلمها هيجان توليد كرده و اين به معني غليان احساسات خارج از ظرفيت غريزه و فطرت انسان است، مانند اينكه وقتي يك زوج 60 سال با هم زندگي مي كنند و دوز هيجان جنسي در زندگي آنها پايين است و اين هيجان زايي و تنوع طلبي جنسي آنها را از زندگي خوب و خوشي كه دارند، منحرف ميكند.
وي با تاكيد بر اينكه
اين فيلمها هيجاني در جامعه توليد ميكند كه منجربه زناي ذهني ميشود، گفت: در اين مسئله فرد زناي جسمي و فيزيكي انجام نداده و حتي نامحرمي را لمس نميكند اما در فكر خود زناي ذهني انجام ميدهد.
اين پژوشگر مسائل فرهنگي به اظهارات مسئولان وزارت ارشاد مبني بر كاهش مطالعه در كشور اشاره كرد و گفت: با بررسي صورت گرفته پيرامون اين سريالها و زيرنويسي كه در آنها صورت ميگيرد، نزديك به 5600 صفحه در هشت سيزن سريال 24 به مخاطب نمايش داده ميشود كه حجم زياد مطالعه اين زيرنويسها موجب تصوير سازي ذهني در مغز مخاطب ميشود.
عباسي با اشاره به اينكه زناي ذهني اولين كاركردي است كه در اين سريالها ديده مي شود، اظهار داشت: متاسفانه افراد حوزوي و دانشگاهي اين بحث را پيگيري نكردند در حالي كه بايد مكانيزم واكسيناسيون آن را مشخص كنيم.
وي در پايان اظهار داشت: رسانه ملي بايد براي آگاهي مردم و واكسينه كردن جامعه از مخاطرات اين سريالها وارد عرصه شود.
منبع:
فارس