استثمار عقل و احساس در شبکه‌های اجتماعی

تاریخ انتشار : ۲۸ بهمن ۱۳۹۳

بیش از یکسال انواع نرم‌افزارهای ارتباطی به موبایل‌ها و خانه‌ و خانواده‌‌های ایرانیان راه پیدا کرده است. ورودی که از ویچت و تانگو آغاز و در ادامه با وایبر، واتس‌اپ، لاین، تلگرام و... به اوج خود رسید.

اکنون کاربران فعال موبایلی ایران به‌طور شبانه‌روز با نرم‌افزارهای ارتباطی کار می‌کنند و در شبکه‌های اجتماعی حاصل از این نرم‌افزارهای ارتباطی مشغولند.

پس از آن‌که وی‌چت فیلتر شد و وایبر به سرعت جای آن را گرفت، کاربران موبایلی ایرانی با استقبال گسترده از این نرم‌افزار اتباطی توانستند در مدت زمان کوتاهی تعداد کاربران حاضر در این شبکه را به عددهای میلیونی برسانند طوری‌که مدیران شبکه وایبر با بهت و تعجب از این استقبال یاد کردند. نفوذ این نرم‌افزار و به‌دنبال آن واتس‌اپ، تلگرام و لاین، امکان گسترده‌ای را برای حضور کاربران ایرانی موبایلی در شبکه‌های اجتماعی به وجود آورد.

اندکی بعد، استفاده‌کنندگان از چنین نرم‌افزارهایی به فکر راه‌اندازی و تشکیل گروه‌های مختلف در همین شبکه‌ها برآمدند طوری‌که استقبال از تشکیل چنین گروه‌هایی همانند استقبال از نصب و راه‌اندازی نرم‌افزارهای ارتباطی در گوشی‌های موبایل کاربران بود. افراد مختلف بسته به تخصص و توانایی خود و حتی بدون در نظر گرفتن چنین مهمی، اقدام به تشکیل گروه‌های مختلف در شبکه‌های اجتماعی وایبر، واتس‌اپ، لاین و تلگرام کرده که سپس خود نیز به‌عنوان مدیر گروه، گردانندگی آن را بر عهده گرفتند.

عضوگیری در این گروه‌ها در ابتدا از سوی کسی صورت می‌گرفت که چنین گروهی را راه‌اندازی کرده و اغلب از میان دوستان نزدیک بود اما در ادامه کاربران حاضر در گروه به روش‌های مختلف که ساده‌ترین آن جذب دوستان، همکاران و حتی با نیت بالا بردن تعداد اعضای گروه بود، اقدام به اضافه کردن کاربران مختلف به گروه‌های خود بدون در نظر گرفتن هرگونه پیشینه، تخصص و حتی گرفتن رضایت از آن کاربر برای حضور یا عدم حضورش در گروه کردند.

ناگفته نماند برخی از کاربران نیز برای اعلام اینکه در گروه‎‌های مختلف عضو بوده و تعداد گروه‌هایشان زیاد است اقدام به حضور در گروه‌ها مختلف می‌کردند. این موضوع در قدم اول شاید کار ساده‌ای به نظر بیاید اما در ادامه باعث بروز مشکلات فراوانی برای کاربرانی شد که خواسته یا ناخواسته در گروه‌های مختلف عضو شده بودند.

از آنجا که عضوگیری گروه‌های مختلف در شبکه‌های اجتماعی در ابتدا با هدف جمع کردن دوستان بود اما از آنجا که دوستان هر کاربر، با دوستان کاربر دیگر مشترک نبود، بنابراین جمعی از آدم‌های مختلف در گروه‌ها عضو شدند که – فارغ از ایجاد فضایی برای تضارب آراء – هیچگونه همخوانی با یکدیگر نداشتند. همچنین به‌دلیل عطش بالای کاربران برای حضور در گروه‌ها و استفاده بی‌حد و حصر ایشان از شبکه‌های اجتماعی، آنها را از انصراف و خروج از گروه‌هایی که توجیهی برای آنها نداشت، منع می‌کرد.

در نتیجه این کاربران، فضایی را تحمل می‌کردند که یا در ادامه با آن همراه شده و به اجبار بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی خود را زیر پا می‌گذاشتند و یا مجبور به جدل با کاربران دیگر در آن گروه می‌شدند و همین موضوع زمینه‌ساز بروز بسیاری از مشکلات برای کاربران ایرانی شبکه‌های اجتماعی شده، می‌شود و خواهد شد.

اگرچه پس از گذشت یک دوره زمانی ۷-۶ ماهه از ورود این شبکه‌ها و تشکیل چنین گروه‌هایی، اغلب کاربران کم‌کم به این باور رسیدند که ناچار هستند برخی از گروه‌ها را ترک کنند اما هنوز هم عده زیادی با این توجیه که اینجا فضای مجازی است و در فضای مجازی این‌گونه برخوردها و رفتارها طبیعی بوده و نباید سخت گرفت بلکه باید آزادتر بود، به ماندن در آن گروه‌ها و البته همرنگ شدن با آن ادامه می‌دهند.

چرا؟
از آنجا که عضوگیری در چنین گروه‌هایی، قاعده و قانون خاصی نداشته و ندارد، بنابراین هر کاربر با هر نوع گرایش فکری در آن ورود می‌کند و در ادامه آدم‌هایی که هیچ شناختی از یکدیگر ندارند به ناچار اقدام به اضافه کردن افراد گروه‌های مختلف در فهرست مخاطبان گوشی‌های موبایل خود می‌کنند.

نکته جالب همین‌جا است که کاربری که تا دیروز، شماره همراهش به‌عنوان یکی از شخصی‌ترین دارایی‌هایش بوده و آن را به هرکسی نمی‌داده است اکنون به‌طور تقریبی بیش از هزار نفر به‌راحتی شماره او را در دسترس دارند آن هم افرادی که قابل شناسایی نیستند و البته اقدام به گذاشتن پیام یا هر نوع پست دیگری در صفحه شخصی او در شبکه‌های اجتماعی مختلف می‌کنند که جنبه مزاحمت دارد و در ادامه این‌گونه مزاحمت‌ها راه به جاهایی می‌برد که سرنوشت خوبی را برای کاربران رقم نمی‌زند.

این یک سوی ماجراست و اما سوی دیگر آن نوع برخورد با کاربران در گروه‌هایی است که ایشان در آن عضویت دارند. همان‌گونه که در بالا آمد چون عضوگیری گروه‌ها قانون خاصی را پیروی نمی‌کرد بنابراین هرکس، هرکسی را دوست داشت به گروه خود اضافه می‌کرد و این کاربران به‎‌دلیل آنکه تعهدی نسبت به دیگر کاربران نداشتند و با تأکید بر اینکه در فضای مجازی چنین تعهداتی جایی ندارد، پس به خود اجازه می‌دادند تا هرگونه متن، عکس، موسیقی و فیلمی را نشر کنند.

در ادامه این‌گونه نشرها، تأییدهایی(بخوانید لایک) که از سوی مدیر گروه و دیگر کاربران صورت می‌گرفت نوعی رقابت کاذب را در میان دیگران کاربران به‌خصوص خانم‌های عضو گروه(با توجه به اینکه احساسی‌تر برخورد می‌کنند) ایجاد می‌کرد و آنان نیز برای اینکه در کورس رقابت با هم‌گروهی‌های خود عقب نمانند و البته لایک‌های بیشتری را دریافت کنند به ناچار در راهی قدم می‌گذاشتند که شاید تا قبل از آن به خود اجازه ورودش را نمی‌دادند چراکه با روحیات، اخلاقیات و منش آنها در تضاد بود.

اما آنها این‌گونه تعبیر می‌کردند که اینجا فضای مجازی بوده و واقعی نیست پس نباید خیلی سخت گرفت غافل از ینکه کاربران دیگر آنها را باتوجه به آنچه آنها در گروه‌ها می‌گذارند، قضاوت می‌کنند و نتیجه آنکه وقتی کاربری به نشر متن، عکس، موسیقی و یا فیلمی اقدام می‌کند که برخلاف عرف و عاداتش است درواقع به دیگر کاربران اعلام می‌کند که من از چنین مواردی رضایت دارم.

متأسفانه قضاوت کاربران از یکدیگر براساس مطالب منتشر از سوی آنها، این انگیزه ناپسند را در دیگر کاربران ایجاد می‌کند تا آنان نیز به خود اجازه دهند مطالبی به مراتب بدتر از آن در گروه‌های نشر دهند و یا به صفحه شخصی هر کاربر ارسال کنند، موضوعی که باعث زحمت کاربران شده و آنها با این اندیشه که به دیگر هم‌گروهای‌های خود بی‌احترامی نکنند چنین توهین‌هایی را تحمل می‌کنند اما حاضر نیستند آن کاربر را بلاک کنند.

بدتر آن‌که دریافت و ارسال چنین مطالبی پس از مدتی عادی شده و با از بین رفتن قبح آن، امنیت اخلاقی کاربران (بخوانید همسران و فرزندان) را به شدن تهدید می‌کند. حال این شبکه‌ها مدتی است خانه و خانواده را هدف گرفته‌ و سبب شده‌اند تا افراد خانواده از یکدیگر دور شوند تا آنجا که در برخی از خانواده‌ها همین گروه‌ها جای همسر و فرزند را گرفته‌اند.

متأسفانه اکنون نرم‌افزارهای بی‌آزاری که قرار بود دوری فاصله‌ها را جبران کنند، زندگی مشترک ایرانیان را نشان گرفته‌اند. شاید فکر کنید این‌گونه شیوه‌های مدرن معاشرت تهدیدی برای عشق مشترک همسران و خانواده‌های ایرانی به حساب نمی‌آید اما باور کنید به‌همان اندازه که زندگی خانوادگی معتادان به مواد مخدر در خطر است زندگی مشترک زوج‌های ایرانی معتاد به نرم‌افزارهای ارتباطی نیز هر لحظه در خطر فروپاشی است.

به راستی ما را چه شده است؟
شاید از خود بپرسید پس نقش مدیران گروه در این میان چیست؟ مدیران گروه یا همان کاربرانی که در ابتدا اقدام به راه‌اندازی چنین گروه‌هایی کرده و البته در ادامه روند عضوگیری از دستشان در رفته است (چراکه هر دوستی می‌خواسته دوست خود را به گروه اضافه کند و اکنون جمعیت گروه به اندازه‌ای رسیده که غیرقابل کنترل است) اگرچه درباره مطالب نازیبا و خلاف اخلاق تذکر می‌دهند اما درنهایت راه به جایی نمی‌برند چون آنها نمی‌خواهند اعضا را از خود دلگیر کنند.

در اینجاست که احساس پاک کاربرانی که (به‌طور عمده خانم‌ها) برای پر کردن اوقات فراغت یا سرگرمی و حتی آموختن نکته‌ای در این گروه‌ها وارد شده‌اند، دستخوش تلاطماتی قرار می‌گیرد که آثار سوء روانی برای آنها دارد.

برخوردهای مجازی خارج از شأن با کاربران در چنین گروه‌هایی و نشر مطالب، عکس و فیلم‌هایی که در اصل توهین به شعور کاربران است سبب می‌شود تا عقل و احساس کاربران در این گروه‌ها به استثمار کشیده شود و جالب آنکه کاربران حاضرند این چنین توهین‌ها و استثماری را بپذیرند و تحمل کنند و بازهم در این گروه‌ها بمانند! به راستی چرا؟