گرداب- از ابتداي دهه 1370 بحث فراگير در جامعه ايران، مسأله «تهاجم فرهنگي» بود.
تهاجم فرهنگي، هجوم فرهنگي، شبيخون فرهنگي و ... مفاهيمي بود که در آن سالها گسترش فراواني يافت و در مقابل آن، بحث از ضرورت دفاع فرهنگي، امنيت فرهنگي و بقاي فرهنگي مطرح شد.
اکنون پس از گذشت حدود 20 سال از رواج تهاجم فرهنگي، اين موضوع به خوبي مشهود شده است كه شروع اين تهاجم، بخشي از سناريو جنگ نرم دشمنان نظام اسلامي عليه مردم و كشور بوده است .
يكي از اين لشكرهاي مدافع كشور در زمينه جنگ نرم، «مركز بررسي جرائم سازمانيافته سپاه» است كه فعاليتهاي مختلف اين مركز طي سال گذشته خبرهاي خوشحالكننده بسياري را به دنبال داشته است. در حقيقت وظيفه اين مركز، بررسي جرائم سازمانيافته تروريستي، جاسوسي، اقتصادي و اجتماعي در فضاي مجازي است كه با همكاري و هماهنگي ساير حوزههاي اطلاعاتي و قضايي در جهت بررسي تهديدها و آسيبهاي شبكه جهاني اينترنت و ساير فناوريهاي نوين از توان فني و اطلاعاتي كارشناسان سپاه پاسداران و ساير متخصصان بهره گرفته و طبق اصل 150 قانون اساسي در راستاي نگهباني از انقلاب و دستاوردهاي آن فعاليت ميكند.
اولين اقدام، انهدام پنج شبكه فساد اخلاقي
اين مركز در اولين اقدام رسمي خود -كه اخبار آن در روزهاي پاياني سال 1387 منتشر شد- شروع به شناسايي، انهدام و دستگيري گردانندگان وبسايتهاي مستهجن فارسي كرد.
بر اساس گزارشهاي انتشار يافته، با تلاش شبانهروزي نيروهاي اطلاعاتي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، تعدادي از شبكههاي سازمانيافته ضدديني و ضدامنيت، فرهنگ و عفت عمومي، كه به زبان فارسي در اينترنت فعاليت ميكردند، شناسايي و در يك سلسله عمليات پيچيده فني - اطلاعاتي منهدم شدند.
بر اساس مستندهاي به دست آمده و اعترافهاي صريح عوامل اصلي شبكههايي كه مورد حمايت سرويسهاي امنيتي كشورهاي بيگانه نيز قرار داشتهاند، اين افراد با طراحي و تشكيل شبكههاي پيچيده و به قصد پيشبرد اهداف دشمن در قسمتي از پروژه براندازي نرم، اقدام به راهاندازي تعدادي وبسايت ضدديني، مستهجن و ضدانقلابي كرده و با ترفندهايي، افراد فعال در اين عرصه را شناسايي و با برقراري ارتباط، به پشتيباني فني و مالي، خطدهي و هدايت آنان ميپرداختهاند.
در اطلاعيهاي كه توسط مركز بررسي جرائم سازمانيافته به مناسبت اين پيروزي صادر شده بود، آمده است: «اين شبكههاي منهدم شده، پيگير پروژههاي شومي با اهداف اهانت و تقدسزدايي از اعتقادهاي مذهبي، توهين به قرآن كريم و معصومين عليهمالسلام، ترويج انواع انحرافهاي بسيار عميق اخلاقي فردي و خانوادگي، تبليغ براي قاچاق دختران ايراني، شكستن حريم خصوصي افراد، فيلمبرداري مخفيانه و ترغيب كاربران ايراني اينترنت به توليد محتواي مستهجن و ضدديني بودند كه بحمدالله با انجام عمليات رهگيري و شناسايي فني و اطلاعاتي، عناصر اصلي و فعال در اين شبكهها كه تعدادي از آنها در خارج از كشور سكونت داشتهاند، شناسايي، بازداشت و تحويل مقامهاي قضايي شدند.»
اما تعطيلي اين وبسايتها و دستگيري گردانندگان آنها كه اينك در زندان به سر ميبرند باعث شگفتي بسياري از متخصصان فناوري اطلاعات در دنيا به ويژه آمريكا شد، چراكه آنان به عنوان حاميان فني اين ماجرا هرگز اين احتمال را نميدادند كه قدرت ارتش سايبري ايران به نقطهاي رسيده باشد كه اقدام به سرنگوني اين وبسايتها كند. بر اين اساس مؤسسه (Defence Tech) در گزارشي، ايران را يکي از کشورهاي پيشرو جهان و دارنده ارتش سايبري براي شناسايي وبسايتهاي غيراخلاقي دانست.
فتنه عميق كليد خورد
اما موفقيت پروژه «شبكه مضلين» در برخورد با گردانندگان وبسايتهاي غيراخلاقي با ايام انتخابات همزمان شد و اخبار اين دستاورد بزرگ به خاطر همزماني با روزهاي داغ انتخابات پوشش چنداني در ميان رسانهها پيدا نكرد.
با پايان يافتن انتخابات و شروع فتنه بزرگ در كشور، مركز بررسي جرائم سازمانيافته سپاه نيز خود را موظف ديد در اين ميدان ورود پيدا كند و به وظايف خود در قبال اين فتنه بزرگ عمل كند، چراكه براساس طراحيهاي صورت گرفته توسط سرويسهاي جاسوسي كشورهاي بيگانه بخش بسياري از هدايت و انتقال اطلاعات اين فتنه از راه فضاي مجازي و شبكه اينترنت صورت ميگرفت.
البته زمان فتنه، شرايط متفاوتتري نسبت به طرح مضلين داشت، زيرا براساس برنامهريزيهاي صورتگرفته توسط سرويسهاي جاسوسي، بهترين برنامهريزان و فعالان عرصه اينترنت دست به دست هم داده بودند تا برنامههاي اين سرويسهاي فتنهگر در ايران اجرا شود، اما قدرت فني مرکز بررسي جرائم سازمانيافته در کنترل، هدايت و رديابي و برخورد با سرنخهاي داخلي اين شبکهها به اندازهاي ماهرانه بود که ماهرترين فعالان اين عرصه با ابراز شگفتي نسبت به چگونگي تسلط نظام بر فعاليتهاي آنان اظهار مي دارند: «اگر حتي به اندازه چند درصد احتمال شناسايي شدن را ميدادند، هرگز وارد اين گرداب نميشدند.»
بنابراين بر اساس طرح فتنه عميق، تعدادي از كاربران شبكه اينترنت كه اقدام به انتشار مطالب ضدنظام، توهين به مقامهاي كشور و همچنين زير سؤال بردن انتخابات ميكردند، دستگير شدند.
راهاندازي و مديريت وبسايتهاي ضدامنيت كشور، ترويج و رواج اخبار كذب، تحريك احساس كاربران با نشر اكاذيب و اخبار دروغين مبني بر كشته شدن مردم و اهانت به رئيس جمهور و بسيج از راه قرار دادن اخبار و مطالب توهينآميز، بخشي از جرائم مديران اين پايگاههاي اينترنتي است.
«مرصادي» ديگر در سپاه سايبرياما پس از پروژه شبكه مضلين و پروژه فتنه عميق، مركز بررسي جرائم سازمانيافته سپاه پاسداران در اقدام بينظير ديگري كه بيانكننده توانايي بالاي اين مجموعه در زمينه جنگ سايبري است، اقدام به سرنگوني شبكههاي انتشار فيلترشكن تحت عنوان «ايران پراكسي» كرد و در كنار اين موضوع موفق شد اسنادي جديد، از دخالت و همكاري منافقين، آمريكا و مجموعه فعالان حقوق بشر كشف و منتشر كند كه اين پروژه، «مرصاد» نام گرفت.
اين پروژه درسال 2006 ميلادي درحالي صورت گرفت كه طرح «بيثباتسازي ايران» توسط سازمان سيا تهيه و با اختصاص بودجه 400 ميليون دلاري توسط كنگره آمريكا، با دستور «بوش» ابلاغ و عملياتي شده بود.
راهاندازي نوع جديدي از «جنگ اطلاعاتي» موسوم به جنگ «سايبري» در دستور كار دولت آمريكا قرار گرفت كه با استفاده از عوامل گروهكهاي ضدانقلاب از جمله منافقين، سلطنتطلبان و برخي گروهكهاي ديگر، مورد توجه آمريكاييها قرار گرفت.
در اين راستا تأسيس شبكهاي موسوم به «ايران پراكسي» از جمله مهمترين اقدامهاي صورت گرفته در اين سال است كه با بودجهاي بالغ بر 50 ميليون دلار توسط سازمان سيا و تحت پوشش دفتر (IBB) وزارت امور خارجه آمريكا فعال گرديد.
تخليه بانكهاي اطلاعاتي كشور، نفوذ و خرابكاري در وبسايتهاي اينترنتي ايران، مبارزه با فيلترينگ در داخل كشور، ايجاد امنيت براي كاربران شبكه مجازي عليه جمهوري اسلامي ايران و ايجاد بستر ارتباط امن تلفني و ديتا براي مصاحبه با راديو فردا، راديو زمانه، شبكه تلويزيوني صداي آمريكا (VOA) و ساير رسانههاي غربي، در زمره مأموريتهاي شبكه ايران پراكسي بود.
مجموعه «فعالان حقوق بشر»، مجموعهاي ويژه در روند فعاليتهاي حقوق بشري در ايران به شمار ميرود. اين مجموعه از اواخر سال 1384 فعاليت خود را آغاز و در نوروز سال 1385 تحت عنوان مجموعه فعالان حقوق بشر به طور رسمي، اعلام موجوديت نمود.
«کيوان رفيعي» عضو سازمان سيا و از اعضاي اصلي سازمان منافقين به عنوان دبير مجموعه فعالان حقوق بشر، در تشريح روند شکلگيري اين گروه اعتراف ميکند: «عنوان مذکور با هدف جلوگيري از ايجاد حساسيت براي نيروهاي امنيتي انتخاب شده است، چرا که عناويني مانند سازمان و از اين قبيل، نياز به تأييد رسمي داشته و حساسيتبرانگيز است.»
در بررسي فعاليتهاي مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران به صورت مستقيم و غيرمستقيم ردپاي سازمان منافقين مشاهده ميشود.
شيوههاي به کار رفته در فعاليتهاي اين مجموعه، دقيقاً تداعيکننده سبک فعاليت اين سازمان تروريستی است.
رعايت اصول امنيتي در تشکيل گروه و نامگذاري اعضا، به اعتراف دبير کل آن و نيز تمهيدات گسترده حفاظتي در گزينش اوليه اعضا، از جمله مواردي است كه در پرونده اين گروه به چشم ميخورد. کارشناسان امنيتي بر اين باورند كه انجام چنين اموري جز با دارا بودن پشتوانه فعاليتهاي حرفهاي جاسوسي، ممكن نخواهد بود.
بخش ديگري از يافتههاي پروژه مرصاد حاکي از فعاليت گسترده سازمان منافقين در فضاي سايبري و آموزش و تدوين اصول مبارزههاي مجازي و براندازانه در تقابل با نظام جمهوري اسلامي است.
در روشهاي نوين ابلاغ شده از سوي سران اين گروهک تروريستی، رگههايي از ادعاهاي مضحک حقوق بشري ديده ميشود و اين نشانگر اتخاذ رويکردي جديد در فعاليتهاي سازمان است.
اما ارتباط مجموعه فعالان حقوق بشر با سازمان منافقين، محدود به ارتباط غيرمستقيم نبوده است.
رصد اطلاعاتي مركز بررسي جرائم سازمان يافته سايبري سپاه، اسناد انکارناپذيري را از برقراري رابطه مستقيم بين اين دو مجموعه، نشان ميدهد.
کيوان رفيعي علاوه بر تردد مستمر به مقر سازمان منافقين در كشور عراق - قرارگاه اشرف- ارتباط گستردهاي از راه رابطين متعدد با سازمان دارد.
«الهه كمالي» با اسم مستعار «زهره» از مهمترين رابطهاي وي با سازمان است. يکي از مهمترين سرپلها براي ارتباط و اتصال اوليه به سازمان، حضور فردي به نام «سيد جمال حسيني» در مسئوليت روابط عمومي مجموعه فعالين حقوق بشر است.
سيد جمال حسيني با نام مستعار «اسفنديار بهار مس» بنابر اعتراف خود، در کمپين پناهندگان سياسي ترکيه بوده و از اعضاي سازمان منافقين است.
او خطاب به «دلجو» مسئول پناهندگان سياسي سازمان ملل در ترکيه ميگويد: «من هوادار سازمان مجاهدين خلق بودم و يک سال با شوراي مقاومت ملي همکاري کردهام و دو بار به صورت غيرقانوني وارد کشور عراق شده و به قرارگاه اشرف رفتهام.»
گفتني است اسناد بيشمار مكشوفه در اين پرونده، نشان از آن دارد كه ارتباط گسترده و ارگانيک مجموعه فعالان حقوق بشر با سازمان منافقين به صورت مستمر و با حمايتهاي مالي مستقيم بوده است.
تنها در بخشي از كمكهاي مالي سازمان منافقين به سركرده اين گروه كه توسط كنترل ارتباط پستالكترونيكي اين فرد با «زهره» كشف شده است، «ماهانه مبلغ 2000 دلار» از سوي سازمان به حساب وي در بانك كشاورزي، واريز ميشده است.
با اين نوع کمکهاي مالي، اعضاي مجموعه مانند «احمد باطبي» كه از محكومين سابقهدار امنيتي ميباشد، در فرصت مرخصي زندان، با واسطهگري گروهك تروريست كومله، به راحتي از کشور خارج و با چند مسير به امريكا منتقل ميشود و در موارد متعددي با هويتهاي جعلي به کشور تردد ميکند.
نكته حائز اهميت ديگري كه در اين پرونده به چشم ميخورد، جعل حرفهاي و گسترده اسناد هويتي براي اعضاي گروه است. تهيه هويت جعلي از راه جعل گذرنامه، شناسنامه و... تنها از عهده تشکيلات سازمانيافتهاي برميآيد که سالها در اين زمينه، فعاليت جاسوسي داشته باشد.
علاوه بر اين، مجموعه فعالين حقوق بشر، به سهولت از اسناد طبقهبنديشدهاي استفاده کردهاند که نمايانگر فعاليتهاي جاسوسي گسترده و پيچيده اين گروه با هدفگذاري در مراكز حياتي نظام است.
«جاسوسي هستهاي» در صدر فهرست اين جرائم قرار داشته و به شيوههاي بسيار پيچيده انجام شده است.
به عبارت دقيقتر، ابزارهاي جاسوسي عوامل گروهك نفاق در داخل کشور و نفوذ آنها در بخشهاي مهم و حساس، در يك دوره هدفمند، به ياري مجموعه فعالين حقوق بشر آمده تا بدين وسيله بتوانند اخبار و اطلاعات مورد نظر سرويسهاي اطلاعاتي كشورهاي غربي و مجامع حقوق بشري را توليد نمايند.
ذکر اين نکته نيز ضروري است که مجموعه مورد نظر در پوششدهي به فعاليتهاي سازمانهاي تروريست، علاوه بر منافقين- که عامليت مستقيم آنها را برعهده دارد- با گروهکهاي تروريست نامونشاندار ديگر مانند «گروهک ريگي» و «انجمن پادشاهي» هم در ارتباط بوده و حمايت لازم سياسي و اطلاعاتي را تدارک ميديده است. تماس «دفتر لندن انجمن پادشاهي» با شخص کيوان براي پيگيري سرنوشت يكي از اعضاي ربوده شده به نام «فرود فولادوند» در راستاي اين نوع ارتباطها بوده است.
منبع: جوان