امروزه به اینترنت به عنوان ابزاری که قواعد اساسی حاکم بر جهان سیاست ثروت و تبلیغات را دگرگون کرده نگاه میشود و با تبدیل شدن به یک پدیده جهانی و فراگیر، تهدیدهایی را بر کشورهایی که از آن نشأت یافته، تحمیل کرده و بسیاری از تحولات و دگرگونیها را در سطوح مختلف به وجود آورده است.
امروزه به اینترنت به عنوان ابزاری که قواعد اساسی حاکم بر جهان سیاست ثروت و تبلیغات را دگرگون کرده نگاه میشود و با تبدیل شدن به یک پدیده جهانی و فراگیر، تهدیدهایی را بر کشورهایی که از آن نشأت یافته، تحمیل کرده و بسیاری از تحولات و دگرگونیها را در سطوح مختلف به وجود آورده است.
در این جهان به خصوص، موازین تشکیل دهنده آن با موازین جهان واقعی مشابه آن که به تجانس و همگونی شهرت دارد، متفاوت است. این جهان موازی و فرضی هر فرد را با خانودهاش در مقابل جهانی قرار میدهد که تمامی اندیشهها و مذاهب و نحلههای فکری بر وی گشوده و در دسترس او میباشد و این خود در افزایش صعودی نقش اجتماعی و تربیتی و کاهش اقدامات توصیهای مؤثر بوده و در ایده وحدت رأی، خلل ایجاد کرده است.
اساسیترین توصیف و تعبیری که میشود درباره اینترنت مطرح کرد، «کشف» است که در واقع به کشف چشم اندازهای آگاهی گروهها با تمامی گونهها و رنگهای آن منجر شده است.
در حالی که یک فرصت تاریخی برای انتشار پیام اسلام به جهان فراهم شده دیده میشود که رنگها و گونهها و کلاً نقشه آگاهی آن از طریق شبکه و پایگاههای اطلاعاتی پدیدار شده و از این رو فهم اینترنت به عنوان یکی از اشکال حقیقت امکانپذیر شده زیرا بروز و تجلی آن در سطح دید عمومی نسبت به جهان موازی صورت میپذیرد و از اینجا است که ما پس از تقسیم شدن آگاهی به دو بخش واقعی و خیالی، به عمق مفهوم جهان فرضی پی میبریم.
چالشها با اینترنت از آغاز دهه 90 و از طریق گروههای دانشجویی مسلمان در امریکا با هدف اطلاع یافتن از شبههها و پاسخگویی به آنها آغاز شد و با افزایش و تنوع یافتن سایتها فرصتها برای تأمل در چگونگی رابطه مسلمانان با اینترنت به وجود آمد. همچنین تنوع سایتها خود بازتابی از اختلاف سطوح آگاهی از این تکنولوژی جدید و محدود شدن اولویتها براساس آن بود. علاوه بر این چالش مذکور نمونهای منحصر به فرد از تعامل نزدیک مسلمانان با عصر و زمانه را به تصویر میکشید. لذا تنوع بخشی پیام اسلامی به صورت غیر متجانس در کیفیت تعامل با زمان و جدال دنیا و آخرت در موازات آن تجلی یافت.
در زمانی که اینترنت به عنوان محصول نوسازی در تفکر غربی به شمار میآید، میبینیم که جریانی خاص از اسلامگرایی (سلفیگرایی) بر مقایسه عصر کنونی به منظور نزدیک شدن به زمان آخرت با محاسبات دنیوی تکیه کرده و ظهور اینترنت را در کنار علامتهای دیگری از قبیل شیوع زنا و ربا و دروغ از نشانههای آخر الزمان میپندارد.
از این دیدگاه، تبدیل شدن جهان به یک دهکده کوچک جهانی در تفکر معاصر، از نتایج و اثرات جهانی شدن به شمار میآید و خود این تحول دلیل واضحی بر این است که در آخر الزمان هستیم و قیامت کوچک بر پا شده و تا قیامت بزرگ چیزی دیگر باقی نمانده است.
در همین حال، برخی دیگر بر این عقیده بودند که جدال دنیا و آخرت در تعامل با پدیدههای زمان به نوعی چالش بین مؤمن و کافر تبدیل شده و اینترنت برای مسخ هویت اسلامی به وجود آمده، ولی بسیاری از طالبان علم و دانش ورزان توانستهاند که این اسلحه را علیه دشمنان خدا به کار گیرند. این در حالی است که در اندیشه معاصر از امکان وجود شرایط ارتباطات اینترنتی و در نور دیدن مرزهای مکان و زمان سخن گفته میشود.
در برابر این دیدگاه چالش و منفی، دیدگاه دیگری وجود دارد که ابعاد جهان موازی را درک کرده و معتقد است که اینترنت یک زمینه و یک کانال و یک فرصت است که از طریق آن میتوان با جهان واقعی رابطه برقرار کرد و با پرهیز از هویتهای مشکوک اینترنتی و تبیین حلال و حرام در اینترنت و تأثیر آگاهی بر تصویر و غلبه تکنولوژی بر عقل با آن به تعامل پرداخت.
با این حال، یک نکته قابل ذکر است که این دیدگاه با تمام اختلافاتی که با دیگر عقاید دارد، بر ضرورت اینترنت اسلامی اتفاق نظر داشته، بلکه آن را با عنوان فریضهای دینی و تبلیغی میداند که واقعیت موجود، ضرورت آن را حتمی میسازد. از همین رو برخی از علمای عرب انفاق در خصوص آن را از محل کمکهایی که اصطلاحا فیسبیل الله صورت میگیرد، جایز شمرده و حتی برخی آن را از مصادیق جهاد با مال و دارایی دانسته و عدهای دیگر هم معتقدند که اگر مسلمین از مبارزه مسلحانه با کفار ناتوان هستند، حداقل قادر خواهند بود با استفاده از یک شبکه با آنان کار و زار داشته باشند و این به معنای آن است که مسلمانان از این سؤال همیشگی که «آیا جایز است» عبور کردهاند در عین حال این عبور در مقابل آنچه که در دیدگاه تبلیغات سنتی، به عنوان ضرورت پاسخگویی به اباطیل و شبهات مطرح میگردد، نتیجه آگاهی کافی نسبت به زمان به نظر نمیرسد.
این مفهوم ـ اگر چه بسیاری بر آن اصرار داشتهاند ـ تا حد زیادی کیفیت تعامل را تفسیر کرده و اولویتهای تبلیغ پیام اسلامی را مشخص میکند. بنابراین در خصوص مفهوم اباطیل که پاسخ به آن واجب شمرده میشود، براساس مرجعیت هر گروه، اختلاف نظر وجود دارد. بعضیها اباطیل را منحصر به فرقهها و ادیان میدادند، در مقابل نیز برخی دیگر آن را شامل اختلافات مذهبی میدانند و ایجاد سایتهای تبلیغی برای گسترش علم سلفی را نیز لازم میشمارند.
رویکرد اسلامگرایان در داخل شبکه اینترنت به تصورات آنها از این پدیده بستگی دارد و نوع ورود به آن، صرف نظر از آنکه به رویکردها و انتخابهای دیگر منجر میشود از یک نظر به اعتبار آنکه وسیلهای برای دعوت مسلمانان به سوی خودشان میباشد، اهمیت پیدا میکند و از بعد دیگر به عنوان ابزاری برای انتشار افکار و آثار و عقاید و از بعد سوم نیز به عنوان راهی برای آگاهی و رهایی از قیود سیاسی به شمار میآید که در واقع آزادی را به عنوان آرزویی که از آن محروم بودهاند، برای آنان فراهم میسازد و در بعد آخر نیز به عنوان وسیله تبلیغی آشکار و از بعد رسانهای اهمیت پیدا میکند. اما این دیدگاه نسبت به اینترنت که آن را شبکهای از اطلاعات میداند، تا اندازه زیادی بر اقدامات اسلامگرایان سایه افکنده است تا آنجا که برخی از جریانهای اسلامی یک پایگاه اینترنتی اسلامی را یک دفتر بزرگ و غنی از اطلاعات اسلامی میدانند به طوری که وزارت اوقاف عربستان سعودی به نشست اجلاس وزرای اوقاف در مراکش به سال 2001 توصیه کرد که پایگاه اطلاعات اسلامی را به صورت سایت مشترک اینترنتی کشورهای اسلامی تأسیس کنند.
این اصرار در کنار ارزش اطلاعاتی آن، بیانگر غلبه پایگاهها و سایتهای اینترنتی اسلامی بر کتابهای اسلامی قدیمی و معاصر میباشد.
در مقابل این ایده البته هر گروه، مؤسسه یا شخصیت بر آن بوده است که سایتی اختصاصی برای خود ایجاد کند که این خود منعکس کننده ایمان به ضرورت حضور ـ چه مفهوم رغبت و تمایل نسبت به سیر و روند جهانی و چه به عنوان خضوع یا تسلیم در برابر فشارها و الزامات و اجبارهای این جهان ـ بوده است و از اینرو یک نکته و ملاحظه در اینجا لازم است و آن فردی و شخصی بودن بیشتر این پایگاهها و سایتهای اینترنتی است.
ضرورت و اصرار بر ورود به شبکه جهانی (اینترنت) باعث آن شده است که تعامل با بسیاری از سایتها با سبکی و نوعی سطحگرایی همراه شده و بسیاری بدون آگاهی نسبت به ابعاد آن یا آشنایی نسبت به سایت خود را در اختیار آن قرار دهند، لذا بعید نیست که آن خاصیت تأثیرگذاری متقابل که مهمترین ویژگی اینترنت است، بین فرستنده و دریافت کننده در خصوص بسیاری از پایگاههای اسلامی به چشم نخورد. همچنانکه فقدان این ویژگی، که از الزامات و ضروریات پایگاههای نامدار رسمی و یا حتی سایتهای شخصی و خصوصی به شمار میآید، خود به ابزار بحران این سایتها تبدیل میشود .
این چشم اندازها شاید ما را به تحلیل نوعی شکاف در تعامل اسلامگرایان و مسلمانان با اینترنت وادارد. به این مفهوم که درباره این جهان فرضی، آگاهی و بینش کافی و عمیق وجود ندارد و احتمالاً تنها ضرورت و اضطرار است که آنان را به این تعامل واداشته است. اگر چه گشودگی و فراهم شدن زمینه آزادی به عنوان آرزوی دست نیافتنی و مفقود بشر را نیز به همراه دارد و این نیز با وجود محدودیتهایی که از سوی قدرتهای سیاسی اعمال میشود، یک غنیمت و ارمغان به شمار میآید.
بنابراین، بجاست که در اینجا به فقدان صفحهای ویژه برای ارائه دیدگاهها و عقاید و اهداف بزرگترین سایتها و پایگاههای اینترنتی اسلامی اشاره شود.
اکنون که به نظر میرسد تعامل جریانهای اسلامی با اینترنت دچار نوعی شکاف است، ضرورت سؤال در خصوص چشماندازهای این چالش مطرح میشود.
تصویر اسلامی کلی ارائه شده در اینترنت هنوز از آن پیام سنتی خود دور نشده و همچنان به ویژگیهای سنتی خود وفادار است، اگرچه با نامهای جدید مطرح میشود.
به نظر میرسد این تکنولوژی ـ که به آن به عنوان نوعی ابزار بیطرفی و بیتعهدی نگریسته میشود ـ تحولات قابل ذکری در بطن و جوهر پیام به وجود نیاورده و تنهاگونههای جدیدی از پیامها را در ظاهر آفریده است. از اینرو ناچار به این اعتراف هستیم که پیام اسلامی کلاً به دلایل مختلفی متحول نخواهد شد. شاید نوع رابطه با دیگران و نظر مخالف، دو نقطه مرکزی روشن در ثبات پیام باشند و از این جهت که در بنیه این پیام، ثبات و در آگاهی و بینش آن نسبت به جهان جدید و فضاهای آن ضعف وجود دارد، تعامل با اینترنت همانند فریادی است که در یک بیابان پهناور بلند میشود بدون آنکه تحقیق یا پژوهشی در خصوص عموم پایگاههای اینترنتی وجود داشته باشد یا عوالم آن و فواید پیام و مقایسه تأثیرگذاری آن درک شود، موضوعی که به ندرت در تحول یافتگی برخی پایگاههای اینترنتی به چشم میخورد که البته وقتی به این ضرورت پیبرده میشود غالبا در شکل فنی و هنری آن نمود پیدا میکند.
به هر حال، اینترنت این امکان را به وجود آورده که برخی از شواهد مهم کشف شود. شاید بارزترین این شواهد، مهم بزرگ حضور پایگاههای سلفی در حاشیه سایتهای صوفیانه است. هرچند ادعا شود که رویکرد صوفیانه دارای پیام تربیتی و سلوکی روحانی است و از این حیث یک پیام عرفانی به شمار میآید و نمیتوان به آن پیام اطلاعاتی اطلاق کرد، همانگونه که ویژگی اساسی یک پیام در سایتهای اسلامی، بعد اطلاعاتی و تبلیغی آن است.
این حجم بالای سایتهای سلفی حتی در سطح اقتصادی در کنار جریان فکری سلفیگرایی معاصر، با ظهور بحرانهاو افزایش فشار سیاسی همزمان شده است.
بنابراین تعامل با این شبکه جهانی و حفاظت از کیان زندگی در جهان حقیقی ضرورت تجدید نظر سایتهای اسلامی نسبت به اینترنت و حتی در بعضی موارد اشکال در دیدگاههای فقهی و سنتی را مطرح میسازد. به این معنی که اینترنت صرفا یک وسیله و دستاورد انسانی نیست بلکه باید با آن تعاطی و تعامل داشت، این موضوع بیطرفانه نسبت به تکنولوژی نیازمند یک مسئله جدید در سطح فلسفی و عملی است و تکنولوژی به یکی از اشکال حقیقت از وجود تبدیل شده است و این به معنای این است که تکنولوژی به موضعی انتولوژیک تبدیل شده که هویت فرد و رابطهاش با خود و با دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد و به همین دلیل از آن به عنوان جهان موازی تعبیر میشود که در تمامی فعالیتهای انسانی معرفتی، علمی، اجتماعی، ارتباطی و عاطفی و جنسی وارد شده و چه بسا که هر آن به جایگزینی برای جهان واقعی تبدیل شود. خاصیت «جهان شمولی» آن بخش از جهان فرضی سبب ظهور مفاهیم جدیدی شده که در آن تکنولوژی با وجوه مختلف انسانی آمیخته است، همانند عشق الکترونیکی، امپریالیسم اینترنتی و... از همین رو است که ضرورت بازخوانی در خودشناسی و رابطه با دیگران و کشف هویت در جهانی که هویتهای مختلف با هم درآمیخته را مطرح کرده و به نوسازی فهم و به کارگیری «جهانی بودن اسلام» منجر میشود. همچنانکه ضرورت بحث در راستای تبلور دیدگاه و زبان پیام جدید از طریق اینترنت را مطرح ساخته و رسالت ارتباطی از طریق اینترنت شبکهای از ارتباطات را که به آن شبکه عنکبوتی گفته میشود، به وجود آورده و مسئولیتهای مختلفی را در برابر آن الزامی ساخته است.
مهمترین نکته این است که رویکرد نسبت به این واقعیت منفی نباشد و این موضوع پذیرفته شود که تأثیرگذاری و آزادی و تقابل افکار از این طریق در تغییر عقلانیت مخاطبان نقش دارد.
این نکته علاوه بر آنکه در بعد جهانی مطرح است در بعد داخلی نیز مورد اهتمام صاحب نظران عرصه IT بوده و نقش آن را در دفاع از هویت و مواضع مذهبی بی بدیل دانستهاند و در همین حال در خصوص عدم به کارگیری شایسته آن در این راستا انتقاداتی را مطرح کردهاند.
دکتر علی اکبر جلالی استاد دانشگاه و صاحب نظر در تکنولوژی اطلاعات تأکید میکند که ما در داخل حداقل در سایتهای خود نتوانستیم از موضع مذهبیمان دفاع کنیم.
به اعتقاد او، رسانهها و سایتهای اینترنتی و خبررسانی ما در کنار عنوان مطالب اصلی خود باید مباحث مذهبی را هم مدنظر داشته باشند و به گونهای عقاید مذهبی مورد نظر به مخاطبان منتقل شود.
این صاحب نظر در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات میگوید: نقش IT در حوزههای دینی رو به گسترش است و اگر به فعالیتهای مذهبی مذاهب مختلف جهان در اینترنت توجه داشته باشیم و از نحوه تبلیغات و عضوگیریهای جدید مطلع باشیم و یا این که اگر در جستوجوهای مختلفی که در ماشینهای جستوجوی اینترنت انجام میدهیم، متوجه میشویم که نقش IT در حوزههای دینی به سرعت در حال گسترش است.
به گفته وی در کشور ایران شهر قم به عنوان یک شهر مذهبی جزو شروع کنندگان اولیه استفاده اینترنت در مسائل مذهبی بوده و هم اکنون نیز یک پایگاه قوی مذهبی از نقطه نظر پایگاه اطلاعات مذهبی در جهان به حساب میآید، بنابراین به صورت طبیعی نقش مذهب در حوزههای IT در حال افزایش است و به صورت محسوس یا نامحسوس عقاید افراد در لابلای مقالات و سایتهای اینترنتی و رسانهها دیده میشود.
جلالی تأکید میکند که باید بتوانیم مانند سایر افراد جهان که از IT به عنوان ابزار تبلیغ مذهبی استفاده میکنند، استفاده کنیم. اما متأسفانه در کشور ما درگیریهای سیاسی مانع توسعه فعالیت مذهبی شده است به همین لحاظ وقتی یک نفر از خارج از کشور با سایتهای ایرانی برخورد میکند، اغلب با مباحث سیاسی روبهرو میشود.
دکتر جلالی با بیان این که رسانهها و سایتهای ما باید به گونهای در کنار عنوان مطالب خود مباحث مذهبی را هم مدنظر داشته باشد، تصریح میکند که در جهان توسعه یافته امروز که بر مبنای حرکت IT و ICT میباشد و تا سال 2005 هم که 85 درصد امور بشر نوعا به این دو پدیده وابسته خواهد شد، باید دقت کنیم که از قافله جهانی در کلیه زمینهها و از جمله انتشار عقاید دینی که جزو وظایف یک مسلمان است، غافل نشویم.
به اعتقاد وی، عدم شناخت درست مذهب ما در جهان باعث شده که متأسفانه جهان، تبلیغات منفی علیه ما داشته باشد و طوری شده که ما نتوانیم حداقل در سایتهای خود از موضعمان دفاع کنیم.
منبع: پایگاه حوزه