با نگاهی به اجزای تولید ناخالص ملی مشاهده میشود که اقتصاد ایران بیشتر اقتصادی مبتنی بر خدمات است تا صنعت؛ بهعبارت دیگر اقتصاد ایران، اقتصاد صنعتی نیست و سهم صنعت در تولید ملی بسیار کمتر از بخش خدمات است.
به گزارش گرداب به نقل از ماهنامه دیدهبان فناورعدم توسعه و شکوفایی صنعت در ایران دلایل مختلف و متنوعی دارد. یکی از دلایل مهم آن نبود یک استراتژی مشخص و راهبردی برای توسعه صنعت است. سالهاست که این مشکل دیرینه در اقتصاد ایران وجود دارد و باعث بروز مشکلات متعددی شده است. علیرغم تلاشهای متعددی که در سالیان اخیر برای تدوین استراتژی توسعه صنعت صورت گرفته است هنوز چنین استراتژی در کشور وجود ندارد. البته در دهه هشتاد یک استراتژی جامع برای صنعت کشور تدوین شد که به دلایلی به مرحله اجرا نرسید و به بایگانی سپرده شد. نبود استراتژی میتواند مشکلات بسیاری برای صنعت ایجاد کند و درنهایت منتج به عدم رشد و شکوفایی صنعت کشور شود. بهخاطر همین مشکلات است که کشورهای مختلف برای رشد صعنت خود اقدام به تدوین چنین استراتژی کردهاند و با داشتن راهبردی مشخص برای توسعه صنعت خود تلاش کردهاند.
برای روشن شدن موضوع به بیان مفهوم استراتژی میپردازیم. استراتژی یا راهبرد، برنامهریزی بلندمدت و دارای یک طرح واحد و همهجانبه است. طرحی تلفیقی که نقاط قوت و ضعف سازمان را با فرصتها و تهدیدهای محیطی مربوط کرده و دستیابی به اهداف اصلی سازمان را میسر میکند. البته این تعریف کلی استراتژی است اما همین تعریف با اندکی تغییر برای صنعت نیز دارای کاربرد است؛ لذا میتوان گفت استراتژی صنعتی یک برنامه بلندمدت است که با نگاهی جامع و با شناسایی فرصتها و چالشهای صنعت، دستیابی به اهداف صنعت را میسر میکند.
نقشه راه
از همین تعریف به خوبی مشخص میشود که تاکنون چنین استراتژی در صنعت کشور وجود نداشته است. عدم شکلگیری چنین استراتژی کلی سبب شده است تا استراتژیهای کوچکتر برای صنایع مختلف نیز شکل نگیرید. البته متولیان برخی صنایع خود اقدام به تدوین استراتژی صنعت خود کردهاند اما تعداد این صنایع انگشتشمار است و اکثر صنایع کشور از نبود استراتژی توسعه رنج میبرند.
صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات با توجه به نوپا بودن خود در کشور ما، تاکنون استرتژی توسعه نداشته است. تمام برنامهها و طرحهایی که در این صنعت تصویب و اجرا شدهاند بهصورت پراکنده و غیرهدفمند بودهاند. درواقع مسیر مشخص و نقشه راهی برای صنعت فاوا طراحی نشده است تا تمام برنامهها و طرحها در راستای آن طراحی و اجرا شوند.
این شرایط سبب شده است تا پراکنده کاری، موازی کاری، اهداف متعدد و غیرمتمرکز و بسیاری مشکلات دیگر در صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات ایجاد شود. استراتژی توسعه صنعت با تعیین راهبردها و اهداف میتواند تمام اقدامات در حوزه فاوا را هدفمند و یکپارچه کند و به آنها سمت و سوی مشخصی بدهد. با وجود چنین استراتژی جامعی رشد متوازن و توسعه همه جانبه برای صنعت فاوا ایجاد و دستیابی به اهداف تسریع میشود. تدوین چنین استراتژی نیازمند ایجاد الزامات و در نظرگرفتن نکات مهمی است که در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد.
اولین الزام تدوین یک استراتژی موفق برای فاوا، بررسی تاریخی و روند گذشته آن است. استراتژی توسعه صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات باید یک بررسی و تحلیل تاریخی از مشکلات و مسائل صنعت فاوای کشور داشته باشد. باید بررسی شود که چرا صنعت فاوا در ایران شکل نگرفته است و هنوز در مراحل اول این صنعت هستیم. باید به این سؤال پاسخ داده شود که چرا بنگاههایی که در حوزه فاوا فعال هستند در این سالها رشد نکردهاند و بنگاههایی با اندازههای بزرگ شکل نگرفتهاند. نکته دیگری که باید در بررسی روند گذشته فاوا بررسی شود این است که چرا در سالهای گذشته همواره این بنگاهها به منابع بیرون از صنعت یا به حمایتهای دولت وابسته بودهاند؛ بهعبارت دیگر چرا بخش خصوصی تمایلی به ورود در حوزه فاوا ندارد و آنها نیز که وارد شدهاند توان فعالیت مستقل و بدون کمک دولت را ندارند. اینها برخی از سؤالات مهمی است که باید در بررسی تاریخی پاسخ داده شود. نمیتوان تا زمانی که روند گذشته فاوا بهخوبی بررسی و تحلیل کارشناسی نشود، استراتژی مناسبی برای آن تدوین کرد.
استراتژی صنعت فناوری اطلاعات باید چالشهایی را که فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور با آنان روبهرو است بررسی کند و برای آنها راهکار داشته باشد. مشکل انباشت سرمایه و عدم سرمایهگذاری کافی، موانع رقابتپذیری بهخصوص رقابت با بخش دولتی و مهمتر از آن بخش خارجی، مشکلات قانونی و حقوقی فناوری اطلاعات و ارتباطات، نبود متولی مشخص و عدم وحدت رویه و... از جمله مهمترین چالشهای صنعت فاوا در کشور هستند که باید به آنها توجه شود؛ بنابراین گام دوم در تدوین استراتژی توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات، پرداختن به چالشهای این صنعت است که خود دارای دو گام اساسی است. اولاً، باید بر اساس مطالعات تاریخی این چالشها بهخوبی و به دقت شناسایی شوند؛ دوماً، در تدوین استراتژی به آنها توجه شود. توجه به چالشها بدان معناست که اگر امکان یافتن راهکاری برای آنها وجود دارد راهکارهای لازم طراحی شود و اگر به دلایل مختلف امکان برطرف کردن این چالشها وجود ندارد در برنامهریزیها و تدوین راهبردها به این موانع و چالشها توجه شود و استراتژیها با توجه به این نقاط ضعف تدوین شوند.
یکی دیگر از الزامات مهم تدوین استراتژی، داشتن نگاه جامع و پرهیز از نگاه تکبعدی و بخشینگری است. استراتژی که قرار است نقشه راه صنعت در یک دوره بلندمدت باشد باید دارای جامعیت قابل قبولی بوده و به هر میزان که این نگاه جامعه در برنامه رسوخ پیدا کند احتمال موفقیت استراتژی نیز افزایش مییابد. استراتژی توسعه فاوا باید کلیه عوامل تأثیگذار بر صنعت فاوا را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. این عوامل در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی وجود دارند و نقش بسزایی در توسعه صنعت فاوا دارند. دیگر الزام تدوین استراتژی فاوا که میتواند مکمل نگاه جامع باشد درنظر گرفتن واقعیتهای کشور است. در تدوین استراتژی باید واقعیتهای کشور لحاظ شده و از نگاه آرمانگرایانه و دور از واقع اجتناب شود؛ یعنی از یکسو باید تمام واقعیتها را مورد توجه قرار داد و از هیچیک غافل نشد و از سوی دیگر باید واقعیتها را همانطور دید که هستند و نه با برداشت ناصحیح و دور از واقع.
استراتژی توسعه فناوری اطلاعات باید اولویتهای این صنعت را بهطور دقیق و با زمانبندی مشخص تعیین کند. ازآنجاکه فاوا دارای ابعاد مختلفی است و حوزههای متعددی را دربرمیگیرد نباید از تعیین اولویتها غفلت کرد. کشور ما هنوز در مراحل اولیه توسعه فاوا قرار دارد لذا اگر اولویتها مشخص نشود ممکن است مشکلات زیادی در راه توسعه فاوا ایجاد شود. یکی از مشکلات، پرداختن به اموری است که اولویت اصلی توسعه فاوا نیستند؛ یعنی ممکن است در حوزههایی سرمایهگذاری شود که اولویتی برای کشور و اقتصاد ملی ندارد و یا زیرساختهای آن هنوز ایجاد نشده است. علاهبر این ممکن است در حوزههای مختلفی سرمایهگذاری و فعالیت شود که به دلیل تعدد دچار بیبرنامگی و تأخیر در به نتیجه رسیدن آنها شویم؛ بنابراین مشخص نشدن اولویتها منجر به اتلاف منابع و انرژی و کند شدن روند توسعه فناوری اطلاعات در کشور خواهد شد، لذا ضروری است با بررسیهای دقیق و کارشناسی اولویتهای فاوا بهدقت تعیین شوند و در چارچوب زمانی مشخصی برای دستیابی به آنها برنامهریزی شود.
از تعیین نقش و جایگاه دولت در توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز نباید غفلت کرد. ازآنجاکه در اقتصاد ایران دولت نقش پررنگی در اقتصاد دارد و قسمت عمدهای از اقتصاد را در اختیار خود دارد باید بهطور دقیق نقش آن در توسعه فاوا مشخص شود. استراتژی توسعه فاوا بهعنوان سندی که برنامه عملیاتی بلندمدت فاواست باید نقش دولت را بهطور دقیق مشخص کند تا هم بخش خصوصی که قصد فعالیت در این حوزه را دارد جایگاه دولت و رابطه خود را با آن دریابد و هم دولت جایگاه خود را بداند و در چارچوب مشخصی فعالیت کند. عدم تعیین نقش دولت میتواند منجر به حضور پررنگ دولت در فاوا، تصدیگری دولت، لطمه به بخش خصوصی و تداخل در وظایف و برنامهها شود.
استراتژی توسعه فاوا باید ضامن اجرایی باشد بهطوریکه همه نقشآفرینان در این حوزه ملزم به اجرای آن باشند. تجربه تدوین استراتژیها و برنامههای مختلف در اقتصاد ایران که تنها در مرحله تدوین و تصویب باقی ماندهاند و به مرحله اجرا راه نیافتهاند ضرورت وجود این ضامنهای اجرایی را مشخص میکند. نهتنها باید ابزارهای لازم برای اجرایی شدن این استراتژی طراحی شود بلکه باید طوری برنامهریزی شود که تمام کسانی که با حوزه فاوا در ارتباط هستند در اجرای این استراتژی مشارکت کنند و هیچکس از اجرای آن شانه خالی نکند. اجرای ناقص این استراتژی میتواند دستاوردهای آن را بسیار محدود کند و موفقیت آن را در هالهای از ابهام قرار دهد؛ بنابراین باید برای اجرایی شدن آن برنامهریزی کرد و با طراحی ضامنهای اجرای قوی، مقدمات اجرای کامل آن را عملی کرد.
موارد فوق برخی از مهمترین الزامات تدوین استراتژی توسعه صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات بودند. استراتژی توسعه فاوا بهعنوان سندی که نقشه راه فاوا برای یک دوره بلندمدت خواهد بود باید با دقت و انجام کار کارشناسی دقیق و با استفاده از توان علمی و تجربی تمامی متخصصان کشور تدوین شود. در این صورت است که میتوان به تدوین استراتژی کارا و عملیاتی امید داشت که منجر به شکلگیری صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشور شود.
امید است مسئولان با درک اهمیت استراتژی توسعه صنعت فاوا و نقش آن در شکلگیری این صنعت اقدام به تدوین این استراتژی کنند و صنعت فاوا را از نداشتن خطمشی مشخص، بیبرنامهگی و بیهدفی خارج کنند.