به گزارش گرداب از تسنیم، به روزهای پایانی مردادماه که میرسیم، گوشهای از ماجراهای گذشته ایرانیان با انگلیس زنده میشود.
کودتای 28 مرداد که با طراحی پادشاهی بریتانیا و با اسم رمزی که از بخش فارسی رادیوی BBC اعلام شد، اولین دولت برآمده از اراده مردم را سرنگون کرد و نظام شاهنشاهی را برای 25 سال دیگر به این ملت تحمیل کرد.
هرجا نام انگلیس و دخالت استعمارگونه در کشورها - چه کودتا باشد و چه براندازی نرم و انقلابهای رنگین - برده میشود، بدنبال آن BBC هم پای ثابت اجرای طرحهای سرویس اطلاعاتی این کشور است.
صدای پای روباه میآید
«بنگاه خبرپراکنی بریتانیا» یا به اختصار بیبیسی، شرکتی کاملا دولتی و دارای پروانه سلطنتی است که عمدتا با بودجه وزارت امور خارجه انگلیس اداره میشود. نزدیک به 90 سال است که بیبیسی بازوی توانمندی برای اجرای هرچه بهتر برنامههای اصلاحی دستگاه دیپلماسی و سرویس امنیتی پادشاهی بریتانیا در دیگر کشورهاست. نمونه تاریخی آن هم کودتای 28 مرداد است که با اعلام اسم رمز "حالا دقیقا نیمه شب به وقت تهران است" از رادیوی فارسی بیبیسی و به خیابان ریختن چماقداران و مزدوران مورد حمایت بریتانیا و آمریکا کلید خورد.
با گذشت زمان، مدلهای براندازی نرمتر و پیچیدهتر شد. سرویس اطلاعاتی انگلیس، بیشتر کار را بر روی دوش رسانهها و خبرنگاران گذاشت و پروژه «تغییر از درون» را با تابلوهایی نظیر اصلاحطلبی و جنبشهای مدنی دانشجویی آغاز کرد که با رشد مطبوعات با همین هدف - اصلاحطلبی - کار به غائله 18 تیر 78 رسید و افرادی که تا آن روز در این روزنامهها - صبح امروز، گزارش روز، بامداد نو، آفتاب امروز، پیام آزادی، فتح، آریا، عصر آزادگان، آزاد، مشارکت، بیان، پیام هاجر، آبان، ارزش، ایران فردا و امثالهم - قلم میزدند، همزمان به خیابانها ریختند و چند روزی چند خیابان اطراف دانشگاه تهران را متشنج کردند.
رهبر انقلاب مدتی پس از به راه افتادن این جریان و عیانتر شدن طرحهای براندازانه آنان، از برنامهای مشترک میان رسانههای بیگانه و تریبونهای داخلی پرده برداشتند:
«متأسّفانه امروز میبینم همان دشمنی که بهوسیله تبلیغات خود، همّتش این بود که افکار عمومی یک کشور را به سمتی متوجّه کند، بهجای رادیوها آمده در داخل کشور ما پایگاه زده است! بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمنند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بی.بی.سی و امریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند!... امروز مطبوعاتی پیدا میشوند که همه همّتشان، تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و بدبینی در مردم و خوانندگانشان نسبت نظام است! ده عنوان، پانزده عنوانروزنامه، گویا از یک مرکز هدایت میشوند؛ با تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف. قضایای کوچک را بزرگ میکنند و تیترهایی میزنند که هرکس این تیترها را میبیند، خیال میکند که همه چیز در کشور از دست رفته است! اینها امید را در جوانان میمیرانند؛ روح اعتماد به مسؤولان را در آحاد مردم کشور تضعیف میکنند و نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت و توهین قرار میدهند!
من نمیدانم مدل اینها کجاست و کیست!؟ مطبوعات غربی هم اینطور نیستند! این یک نوع شارلاتانیزم مطبوعاتی است که امروز بعضی از مطبوعات در پیش گرفتهاند! در دنیایی که برای بعضی از روزنامههای ما مدل روزنامهنگاری است، اگر مسؤولی، وزیری، حتی رئیس جمهوری دزدی کند، مینویسند و افشا میکنند؛ اگر جنایت کند، افشا میکنند؛ اگر رشوهخواری کند، تیتر میزنند و میگویند؛ اما به قانون اساسی کشور حمله نمیکنند؛ به مجلس قانونگذاری حمله نمیکنند. ممکن است از قوانین مصوّب انتقاد کنند، تحلیل کنند؛ اما در قبال یک قانون، هوچی بازی راه نمیاندازند.
اینها از صاحبان اصلی این روشها هم قدم جلوتر گذاشتهاند! قانون اساسی، مورد اهانت؛ سیاستهای اصلی کشور، مورد اهانت؛ قضایای کوچک، درشتنمایی شده!» (بیانات در دیدار با جوانان - 1379/02/01)
با افشای ارتباطات داخلی با رسانههای بیگانه و دادن گرا به خارج از کشور، ستون پنجم دشمن شناسایی شد و موج اول خروج چهرههای رسانهای و فعالان سیاسی به انگلیس و آمریکا آغاز شد. خبرنگاران و دستاندرکاران رسانههایی که رهبر انقلاب از آنان تعبیر به پایگاه دشمن داشتند، پس از خروج از کشور، بنیانهای شبکهها و سایتهای ضدانقلاب تازهای را بنا نهادند.
یکی از این پایگاهها، روزنامه اینترنتی موسوم به روزآنلاین بود که با بودجه پارلمان هلند و حمایت مالی بنیاد هلندی "هیفوس" و با حضور مسعود بهنود، نوشابه امیری، هوشنگ اسدی، فرناز قاضیزاده و حسین باستانی در سال 1384 تأسیس شد که در گزارشهای بعدی به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت.
از سال 1379 تا 1386، خبرنگاران رسانههای اصلاحطلب ـ که دیگر با عنوان روزنامههای زنجیرهای شناخته میشدند - به تدریج از کشور خارج شدند. البته در این دوره افرادی نیز برای ارزیابی و زمینهسازی اجرای طرحهای براندازی به کشور رفتوآمد داشتند که از مهمترین آنها میتوان به دستگیری رابطین بنیاد جورج سوروس و اتاق فکرهای آمریکا - معماران انقلابهای رنگین - کیان تاجبخش، رامین جهانبگلو و هاله اسفندیاری در سال 1386 اشاره کرد.
با نزدیک شدن به سال 1388 و انتخابات ریاست جمهوری، رفته رفته جمع پراکنده خبرنگاران سابقا اصلاحطلب که حالا در انگلیس و آمریکا و چند کشور اروپایی مستقر بودند، در لندن گردهم جمع شدند و در ماههای پایانی سال 1387، تلویزیون فارسی بیبیسی را راه اندازی کردند. اسم رمز اینبار "تقلب" بود.
بیبیسی فارسی و سفارت انگلیس در تهران در هدایت آشوبهای پس از انتخابات حرف اول را میزدند. یکی از آنسوی مرزها سازماندهی تجمعات و شعارها و پوشش لحظه به لحظه را مدیریت میکرد و دیگری در مرکز تهران، درهای سفارت را برای معترضان گشوده بود و کارمندان محلی سفارت هم با خودروهای پلاک سیاسی و با تابلوی دیپلماتیک، در آشوبها حضور و ارتباط مستمر با عوامل میدانی اغتشاش داشتند.
در همین ایام، در پایگاههای داخلی دشمن، عدهای دیگر با نامهای مستعار نقش ستون پنجم را ایفا میکردند و برای رسانههای ضدانقلاب و بیگانه گزارش تهیه میکردند. این گروه نیز به تدریج شناسایی و بازداشت شدند تا جایی که بیبیسی فارسی مجبور به شد اعلام کند که هیچ خبرنگاری در تهران ندارد! آخرین خبرنگار بیبیسی در ایران نیز «جان لاین» بود که پس از ارسال گزارشهای خلاف واقع و مغرضانه در جریان حوادث 88، از کشور اخراج شد.
از زمان آغاز به کار بیبیسی تا کنون، اسامی مستعار بسیاری به عناون خبرنگار، برای این شبکه به جمعآوری اخبار و اطلاعات پرداختهاند
حالا پای خبرنگاران BBC بار دیگر به ایران باز شده و اتفاقا روز پایانی مجوز آنان مصادف با 28 مرداد است. موضوع مجوز گروه خبرنگاران BBC تهیه گزارشی با موضوع هستهای است. اما تصاویری از حضور خبرنگار این شبکه در نماز جمعه تهران منتشر شد و وی سؤالاتی معنادار از نمازگزاران درباره رابطه ایران و آمریکا و روابط ایران با کشورهای همسایه بویژه عربستان و مسائل مربوط به اهل سنت ایران را طرح کرده است. باید دید همزمان با مذاکرات هستهای و نزدیک شدن به انتخابات مجلس و خبرگان، اینبار اسم رمز بیبیسی چه خواهد بود.
«کیم گاتاس» خبرنگار لبنانیالاصل شبکه بیبیسی
در این شرایط، بویژه پس از انتخابات 1392، هماهنگی حلقههای مختلف خارج از کشور (روزآنلاین، رادیو زمانه و دیگربان) با بیبیسی از یک سو و ارتباط این شبکه با جریان رسانههای تجدیدنظرطلب داخلی به اوج خود رسید. به گونهای که احساس میشد در برخی موضوعات خط خبری مشترک حتی با تیترهای هماهنگ دنبال میشود. در موضوعات اجتماعی (مواردی مانند حادثه اسیدپاشی، بحران آلودگی هوا و ریزگردها، مسأله بنزینهای تولید داخل و ...) از جمله آخرین مواردی است که موج رسانهای در جریان مذکور تبدیل شد.
همزمان، اوجگیری مذاکرات هستهای منتهی به جمعبندی وین، نقطه مشترک دیگری برای این دو گروه بوجود آورد. اوج این اشتراک نظر را در موضوع بازگشایی سفارت انگلیس در تهران و همچنین برخی اظهارات درباره امکان بازگشایی سفارت آمریکا در تهران شاهد بودیم.