مدیر پايگاه اطلاع رساني مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سپاه:

ما تحلیل گرهای طراز اولی در وبلاگستان داریم

تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۸۹

اگر "گوگل" و "اشلون" و "اداره فرارسی دیجیتال وزارت خارجه امریکا" از من جاسوسی کنند اشکالی ندارد.

گرداب- با مستندهای «گرداب» کارش را شروع کرد و وقتی پروژه مضلین رسانه ای شد، دیگر کم تر فعال فضای مجازی بود که مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سپاه را نشناسد و یک باری به سایت «گرداب» سر نزده باشد.

وبلاگ نیوز با موضوع بررسی فعالیت‌ این مرکز و نگاه های متفاوت به فضای مجازی و همهٔ حرف هایی که در این فضا زده می‌شود، با "سعیدی"، مدیر سایت گرداب، به گفت‌و‌گو نشسته است. در ادامه متن این مصاحبه را می خوانید:

-به صورت مشخص نسبت مرکز بررسی جرائم سازمان یافته با اعضای جامعه مجازی چیست؟
مرکز کارش را با توجه به حجم فعالیت ها، می تواند به روشنگری و آگاهی بخشی معطوف کند تا مثلاً یک وبلاگ نویس به عنوان یک آدم جامعه مجازی، نقش خودش را در این فضا تعریف کند. اين روشنگري مبتني بر بررسي دقيق و موشكافانه و عالمانه فضاي مجازي بوده و بر اساس اقدامات عملي صورت گرفته در اين فضا، كاربر را به يك تحليل درست و واقعي از سياست ها و اقدامات انجام شده غرب، در اين فضا آگاه مي سازد.

-یعنی شما به کاربر فضای مجازی نسبت به محیط اطراف خودش آشنایی می دهید؟
ما دربارهٔ موضوعات تخصصی خودمان تحلیلی ارائه می کنیم که مخاطب می تواند این تحلیل را بپذیرد یا رد کند. این طور نیست که تحلیلی یک سویه پیرامون فضا ارائه شود. بلکه این تحلیل با اسناد و مدارک ارائه می شود. چون ما در حال انجام فعالیت در سطح کلان هستیم و اینترنت را بخشی از فضای مجازی می دانیم که غرب برای ما تعریف کرده است.

- یعنی چه که غرب برای ما تعریف کرده است؟ اینترنت یک ابزار است. این طور نیست؟
 این که می گویم غرب برای ما تعریف کرده، بر اساس اسناد و مدارک است. شما را به سخنرانی خانم کلینتون در 30 دی ماه 88، ارجاع می دهم تا متوجه شوید این ها برای فضای مجازی چه برنامه هایی دارند. در این سخنرانی اشاره مستقیم می شود که ما برای ترویج دموکراسی، وب2 را ایجاد کردیم. قبل از شنیدن این سخنرانی، شخصاً برایم واضح شده بود که وب2 مستقیماً ابزاری برای براندازی است. تعارف که نداریم. بعد از آن سخنرانی، اثرات و اعترافات متهمان در پرونده هاي مختلف را که می بینیم، موضوع برای‌مان روشن تر می شود.

جالب این جاست که می گویند ما در کشورهای مختلف جهان سرکشی کرده ایم و این فناوری را در اختیار آن‌ها قرار داده‌ایم و تلاش می کنیم، تمام توانمان را در اختیار ملت ها قرار دهیم تا در راستاي اعتراض به نتايج مشكوك انتخابات كمك كنيم. اعتراف از اين صريح تر؟ اگر آن سخنرانی را بخوانید، متوجه می شوید که به قول شما رسانه‌ای‌ها، واقعیت (fact) های زیادی در آن وجود دارد.

چند وقت پیش هم خبري منتشر شد که در نیروهای نظامی امریکا،  فرماندهی فضای مجازی تشکیل شده است. بعد شما ساختار را که می بینید، گیج می شوید که این چه نوع ساختاری است؟ وقتی ببش‌تر بررسی می کنید، می بینید فرمانده این نيروي تازه تشكيل کیست؟ یک ژنرال چهار ستاره! یک ارتشبد! "كيت الكساندر".
پس همه این ها نشان دهندهٔ این است که فضا، فضای بسیار برنامه ریزی شده و طراحی شده است، البته نشانه های دیگری هم وجود دارد که قابل ارائه است.

- یعنی شما فناوری وب2 را یک ابزار جاسوسی می دانید؟
وب2 تمام توانش را به کار می گیرد تا یک محتوای واحد را بارها و بارها منتشر کند. پیش از بروز دقیق وب2، سرعت شایعه 600 نفر بر ثانیه بود. اما الآن شما این را چگونه ارزیابی می کنید؟ مسلماً قابل احصاء نیست. من وب2 را یک ابزار شایعه پراکنی و جاسوسی می بینم. چرا كه از مدت‌ها پيش نظريه "جاسوسي عمومي" و "جاسوسي سايبري" در دستور كار سرويس هاي اطلاعاتي غرب قرار گرفته بود.

- بعضاً در خبرها می شنویم قدرت سایبری ایران، سومین یا پنجمین قدرت برتر دنیاست. منظور از قدرت سایبری ایران چیست؟ آیا منظور ارتش سایبری برای هک است یا اشراف سایبری ایران به پیرامون خود؟ چون معمولا تمام اجزای فضای مجازی داخل اعم از فعالان این فضا – به عنوان بخش غیر دولتی و مستقل – و دولت به یک چشم دیده می شوند.

آن چیزی که به عنوان فرماندهی فضای مجازی در امریکا طراحی شده است، از نظامیان ارتش آمریکاست. این که آن ها چه تصوری دارند، بگذارید در تصور خام خودشان بمانند. آن ها هیچ وقت نمی توانند برآورد صحیحی از انقلاب اسلامی ایران داشته باشند. این هم که واقعیت چیست، نیازی به بیان ندارد. من می خواهم از دید آن ها موضوع را باز کنم. مؤسسه "دیفنس تک" مؤسسه ای است که در حوزه فناوری، حرف دارد. این که گفته می شود ارتش سایبری ایران پنجمین ارتش قدرتمند دنیاست، می تواند از جهتی مبنای تحلیل باشد و از جهتی دیگر نباشد. از این دید که یک مؤسسه تخصصی روی آن کار کرده، برای ما یک منبع علمی محسوب می شود، اما از طرفی چون آن ها از توان داخلی ما خبر ندارند، دقیقاً نمی توانند تحلیل صحیحی ارائه بدهند. از کجا معلوم که ما اول نباشیم؟

- یعنی شما اطلاع دارید که ما اولین قدرت سایبری دنیا هستیم؟
نه! این حرفی که می زنم این طور برداشت نشود که ما حتماً اول هستیم. بلکه منظورم این است که هر کسی باید با نیرو و توانمندي و امكانات خودش سنجیده شود. چون به نظر نمی رسد بتوانیم استکبار جهانی را با این همه سابقه تاریخی و تجربه ای در این زمینه دارد، با توان سایبری خودمان به صورت ساده مقایسه کنیم.

این که بگوییم اول یا دوم و یا سوم است، دردی را دوا نمی کند. مهم این است که ببینیم آیا در مأموریت های خودمان موفق بودیم یا خیر؟

- خوب! موفق بوده ایم؟
الحمدلله موفق بودیم و شما دارید آثار آن را مشاهده می کنید. همین که دارید اخبار مربوط به آن را می بینید، نشانی از موفقیت های ماست. ضمن آن که مشاور ارشد وزارت امور خارجه امریکا اعتراف کرد، قدرت سایبری ایران اجازه نداد که در سالگرد انتخابات، اغتشاشات مجدداً رقم بخورد. همین اعترافات برای ما کفایت می کند. حالا دیگر چندم باشیم، مهم نیست.

- یعنی منظور از ارتش یا سپاه یا بسیج سایبری، مرکز جرائم سازمان یافته نیست؟
این ها اصلاً مهم نیست. مرکز هیچ ارتباط ارگانیک با هیچ گروهی ندارد و هر جا هم كه وارد شود با تابلوي رسمي وارد خواهد شد. ارتش سايبري يا سپاه سايبري نام هاي ديگر مركز نيستند. اما موضوعی که مهم است، آن است که این توان ملی ماست. مثلاً دولت چین می داند تعدادی هکر دارد که هرگاه لازم باشد می تواند آن ها را وارد میدان کند و می تواند از این راه چنان یقه امریکا را بگیرد که امتیازهای لازم را دریافت کند. یا در جریان کاروان آزادی، تعدادی از هکرهای ترکیه به سایت شهرداری تل آویو و چند سایت دیگر حمله کردند.

- هک کردن در قدرت ما تاثیری دارد؟
شما در فضای اینترنت با یک جنگ تمام عیار سر و کار دارید. فقط زمین بازی تان فضای مجازی است. توان ملی ما در حوزه سایبری، توان قدرتمندی است. آن جایی که لازم شود بسیج شود، بسیج می شود و جلوی قدرت های دنیا می ایستد.

- اگر اجازه بدهید کمی روی یک سال گذشته بیشتر تمرکز کنیم. مرکز به صورت مشخص در یک سال اخیر فقط پروژه فتنه عمیق را مرتبط با فتنه سال 88 انجام داد؟
نه. نمی توانیم این طور بگوییم. اجازه بدهید کمی برای تان بیش تر موضوع را باز کنم. همه فعالیت های علیه انقلاب اسلامی در حوزه اینترنت، یک "چرخه اقدام" دارد.

این چرخه اقدام 5 چرخ دنده دارد. چرخ دنده اول یک اتاق فکر است. یک جور محل طرح و بررسی محسوب می شود. چرخه دوم، جمع آوری و تولید محتواست. چرخه سوم، چرخه توزیع و بازنشر است. چرخه چهارم، چرخه عملیات و اقدام است که هم در فضای مجازی و حقیقی قابل تعریف است. در فضای مجازی راه های واقعی اقدام عملیاتی نشان داده می شود. مثلاً نمونه آن را در آموزش نحوه شعار نویسی ها در فضاي مجازي و انجام آن در فضاي واقعي می بینیم. وقتی که یک پروژه طراحی می شود، همه این ها دیده می شود. پشتیبانی، ایجاد امنیت و ایجاد دسترسی پنجمین چرخه است که لحاظ می شود. هر تکه ای از این پروژه ها یک بخشی از این چرخه محسوب می شود.

- ارتباط این 5 چرخه با پروژه های مرکز چیست؟
مثلاً در پروژه فتنه عمیق به ایجاد یک فضای غبارآلود اقدام کردند تا حق از باطل به سختی قابل تشخیص باشد. اما این پروژه یک پشتیبانی فنی می خواهد. این پشتیبانی فنی و امنيتي چیست؟ شبکه دارکوب.
پشتیبانی عمليات و اقدام می خواهد. این کجا تعریف می شود؟ در پروژه مرصاد.
جمع آوري و توليد محتوا مي خواهد. اين در پروژه فتنه عميق تعريف مي شود.
به هر حال پروژه هایی که علیه جمهوری اسلامی در حال اجراست، کاملاً در هم تنیده است و نمی توانیم آن ها را جدا کنیم.

- دشمنان ما در یک سال اخیر در فضای مجازی چه فعالیت هایی را انجام دادند؟
مقادیری از آن ها دیده شده است. مقادیری هم تلاش بوده است. ما یک مشکل عمده ای که در بحث فضای مجازی داریم، این است که پنجره های باز رو به ایران، بسیار زیاد است. در مقابل پنجره های ایران رو به دنیا چقدر است؟ حالا زمانی مانند انتخابات می شود که جدال خبری در سراسر دنیا علیه ایران برپا می شود. برای این که حرف ها شنیده بشود باید چه کرد؟ باید یک جنجال خبری ایجاد کرد تا صدای دیگری به گوش نرسد. رسانه های ما چندین بار هک جدی و سنگین داشتند. مثلاً  فارس، رجا و ایرنا هک شدند و تلاش هایی هم در قالب پروژه هاي مختلف برای هک کردن سایت دولت، سایت ریاست جمهوری و سایت مقام معظم رهبری داشته ایم.
سایت گرداب هم بارها و بارها مورد حمله قرار گرفت. NGO های زیادی در امریکا مستقیماً برای هک گرداب تأسیس شد.

- یعنی یک NGO فقط برای هک سايت گرداب تشکیل شده است؟ چرا؟
بله. چون گرداب در آن مقطع علاوه بر اطلاع رسانی، عکس اغتشاشگران را در سایت برای شناسایی قرار می داد و این یک انعکاس بین المللی داشت و جایگاه مرکز را در مجامع بین المللی بالا برد. علاوه بر اين نرم افزارهاي اختصاصي هك سايت گرداب نيز در اينترنت فراوان پيدا مي شود و البته هر روزه حجم عظيمي از اين حمله ها توسط تيم فني و امنيتي سايت دفع مي شود.

- دیگر چه فعالیت هایی را توانستید رصد کنید؟
مثلا در پروژه مرصاد، در قالب فعالان حقوق بشر در ایران، اقدام به فعاليت هاي گسترده تشكيلاتي از جمله جاسوسی کردند. کیوان رفیعی، رئیس آن ها و احمد باطبي سخنگوي اين گروه، مستقیماً با گروهک منافقین و گروهك ريگي ارتباط داشتند. تمام این ها هم اسنادش موجود است و برخی از آن ها در رسانه ها از جمله گرداب منتشر شده است.
شبکه ای هم در پروژه مرصاد به عنوان شبکه "ایران پراکسی" مشاهده مي شود که تحت عنوان "کمیته رکن چهارم" در سایت کانون مدافعان حقوق بشر معرفی شده اند. در این کمیته این طور برنامه ریزی شده است که به تعداد آدم های موجود در ایران باید فیلترشکن تولید بشود.

- یعنی نزدیک به 80 میلیون فیلترشکن؟!
بله! البته بعضی ها به این حرف می خندند. اشکالی ندارد. این ها حاکی از غفلت است. اما همین گروه 22 میلیون فیلترشکن تولید و منتشر کرده است. شما کافی است در یکی از این گروه های ایمیلی فیلترشکن عضو باشید و ببینید روزانه چند ایمیل برای تان می رسد. این ها از کجا تولید می شود؟ آیا شخصي فقط به واسطه علاقه مندي در حال تولید فیلترشکن و توزيع آن است؟
وقتی که 45 میلیون دلار برای این فضا در نظر گرفته می شود و به طور مستقیم برای آموزش و عبور ایرانیان از فیلترینگ بودجه تخصیص داده شده است، دیگر شکی برای ما باقی نمی ماند. این ها را نمی توان نادیده گرفت.

- این را هم ببینیم از این طرف هم مسؤولین ما کمی فضا را امنیتی کردند و همین موضوع باعث شد تا کاربران ما کمی نگران شوند که هر فعالیت آن ها در فضای مجازی زیر ذره بین است. حتی یک چت ساده و غیر سیاسی. چرا؟
واقعا از طرح هوشمندانه این سؤال از شما ممنونم. یکی از دغدغه های ما همین است. ما متأسفانه بر اساس سناریوی چیده شده، معمولاً به دشمن اعتماد می کنیم، اما به خودی اعتماد نداریم.
اولاً که اینترنت یک پروژه نظامی است که در وزارت دفاع امریکا کلیدش خورد. از همان اول هم مأموریت جاسوسی داشت. بعد از گسترش، مقر آن به لحاظ ساختار در پنتاگون باقی ماند. اما به لحاظ محتوا، وزارت خارجه امریکا نظارت و دخالت می کند که از این طریق دیپلماسی عمومی و ارتباط حاکمیت امریکا با توده مردم اتفاق می افتد.

- یعنی وزارت خارجه امریکا به صورت مستقیم در تولید محتوای فضای مجازی دخالت دارد؟ چطور؟
بله. به این جملات دقت کنید. این ها اظهار نظر وزير امور خارجه آمريكا است:
«من برای خدمت به دیپلماسی و دستیابی به اهداف دیپلماتیک‌مان، تیمی متشکل از کارشناسان و افراد با استعداد، گرد هم آورده ام تا اقداماتمان را در تلاش های مربوط به سیاستمداری متناسب با قرن بیست و یکم رهبری کنند. اعضای این تیم به سراسر جهان سفر کرده و به دولت‌ها و گروه‌ها در شیوۀ به کار بردن قدرت نفوذ و منافع ارتباطات و فن آوری ارتباطات کمک کرده اند. آنها ابتکار جامعۀ مدنی 2 را راه اندازی کردند تا به ورود سازمان های محلی به عصر دیجیتال کمک کنند.»

«ما در وزارت خارجه امریکا اداره ای را تأسیس کرده ایم که به این کار کمک می کند.»
«آقای اوباما در دفتر خود یک معاون هماهنگ کننده سیاست های فضای مجازی تعیین کرده است.»

حالا شما بحث فرماندهی فضای مجازی را که در قبل تر گفتم اضافه کنید. شبکه جاسوسی "اشلون" را هم در وزارت دفاع امریکا در نظر بگیرید که چند کشور غربي از جمله امریکا، انگلیس و... عضو آن هستند. تمامی شبکه های ارتباط تلفن همراه، پیامک ها، تمامی شبکه های دیتا و تمامی اطلاعات منتقل شده در سراسر دنیا در اشلون بررسی می شود.

یعنی شما هر ارتباطی را که در شبكه بين المللي برقرار می کنید، اولین جایی که ذخیره می شود، شبکه اشلون است. حالا شما بیاید این ها را در کنار هم بگذارید. می بینید که ما داریم به آن ها اعتماد می کنیم و می گوییم اگر "گوگل" و "اشلون" و "اداره فرارسی دیجیتال" وزارت خارجه امریکا از من جاسوسی کند اشکالی ندارد، اما اگر سازمان هاي مسؤول برقراري امنيت در كشور، براي تأمين امنيت جامعه و برخورد با مجرمين، با دستور و حكم قاضي صالح به بررسي اين فضا بپردازد، اشکال دارد.

- احساس می کنم این موضوع کمی به توضیح بیش تر نیاز دارد. یعنی ایمیل ها بررسی نمی شود؟
من این را قبول ندارم که يك مسؤول با گفتن اين امر به صورت علنی خاطر كاربران اينترنت را مشوش نمايد. مرکز بررسي جرائم سازمان يافته معتقد است دیدگاه کلی حاکمیت باید به این نحو باشد که اینترنت در ایران محیطی امن برای کاربران عادي و ناامن برای متخلفان و مجرمان باشد. تا وقتی کاربری جرمی مرتکب نشده است، کسی اجازه ندارد با او کاری داشته باشد. هر گاه جرمی مرتکب شد، مسلماً با او برخورد می شود. پس اگر مجرم نیستید، به دولت و حاکمیت اعتماد کنید. ضمناً باید بدانیم چه چیزی را در دست دشمن می دهیم.

- چه چیزی را در دست دشمن می دهیم؟
من دو مثال برای‌تان می آورم. اول این که بخش قابل توجهی از جمع آوری و نشان جاسوسی و به کارگیری آن در شبکه هاي اجتماعی از جمله فیس بوک اتفاق می افتد. دوم آن که توئیتر در زمان انتخابات ایران بالای 90 درصد کاربر ایرانی داشت. پس از انتخابات ایران، 400 میلیون توئیت در کتابخانه ملی امریکا برای بررسی و تحلیل محتوا ثبت شد. حالا با این تفاسیر باید به داخل اعتماد کنیم یا امریکا؟ این برای ما تهدید است.
ما اگر جرمی مرتکب نشویم، کسی کاری به ما ندارد. حتی اگر شیطنت هم بکنیم، کسی کاری با ما ندارد. مگر این که جرمی مرتکب شویم. بنده معتقدم در محیط جرم هم با رأفت بسیار زیاد عمل می کنیم.

- دلیل تان برای این حرف چیست؟
ما اساس نظارت مان در اینترنت فقط فیلترینگ است. در صورتی که قانون به ما می گوید با کسی که محتوای مجرمانه تولید می کند، باید برخورد شود نه با سایتش. سایت برای این فرد ابزار است. ما یک وبلاگی را دیدیم که 45 بار فیلتر شده بود و دوباره وبلاگ جدیدی ایجاد کرده بود. خوب این یعنی چه؟ یعنی آزادی کامل.

- فکر می کنم این اتفاق در خارج از کشور غیر ممکن باشد. درست است؟
در خارج از کشور به دلیل یکپارچه بودن سیستم اطلاعاتی، به محض ارتکاب جرم، کافی است سیستم بانکی شما مسدود شود. دیگر نمی توانید نفس بکشید. متاسفانه اعتماد برخی، از داخل، سلب و به بیرون، صد در صد است. شما مثلاً بروید قوانین فضاي مجازي استراليا را بررسی کنید و ببینید چقدر قوانین سختی است. این که می گویند آزادی در ایران زیاد است، جوک نیست، واقعیت است. اگر شما جرمی مرتکب شده‌ای، تا شاکی خصوصی نداشته باشی، گزندی نمی بینی. بعد برخی از ما می رویم به گوگل اعتماد می کنیم.

من اعتقادی دارم و می گویم شبهه وقتی که مدتی از آن بگذرد و پاسخی نگیرد، تبدیل به عقیده می شود. حالا این موضوع هم برای عده ای، شبهه ای است که به عقیده تبدیل شده است. واقعیت نیست.

- پس باید روی این موضوع بیش تر کار کرد. خیلی از کاربران متوجه این فضا نیستند. این طور نیست؟
من خیلی علاقه دارم کاربر فضای مجازی ما متوجه این جبهه و این صف بندی بشود. مثلاً ما در پروژه مضلین 90 سایت را منهدم و 5 شبکه را شناسایی کردیم. کاربر می آید و نظر می دهد و می گوید: که چی؟
آدم بهت زده می ماند. یا ما نتوانستیم عمق جریان را نشان بدهیم که کاربر ما بفهمد ماجرا از چه قرار است که باید در این زمینه تلاش بیش تری بکنیم، یا این که واقعاً کاربر متوجه این جریان نیست. حالا من بیایم بگویم در پروژه فتنه عمیق این تعداد وب سایت و وبلاگ شناسایی شدند، باز هم واكنش همان قبلي خواهد شد. اما این‌ها دشمنان ما نیستند. این ها فریب خوردگان بي بصيرت فضاي مجازي هستند و رهبري نظام هم راه برخورد با اين‌ها را تعيين نمودند.

یکی از تأکیدات فرمایشات مقام معظم رهبری این است که دشمن تلاش می کند ما را از دشمنی کردن خود غافل کند. فراموش کردن دشمن همین می شود که ما دشمن خارجی را فراموش می کنیم و ناجا را به دلیل بررسی ایمیل ها، دشمن می دانیم! من می خواهم، ما جبهه جهانی را در مقابل خودمان ببینیم.

- برخورد حاکمیت در این زمینه و جرائم فضای مجازی چگونه است؟
حکومت تا جایی که اقدام مشخصی برای براندازی مشاهده نکند، برخوردی نمی کند و معتقد به آزادی بیان است. چون محتواهای منتشر شده و بازنشر شده توسط این عده، تکرار همان حرف های اتاق فکری است که حالا ژست روشنفکری برای خودشان گرفته اند و اگر رفتارهایشان را بررسی کنیم، می بینیم جزء تندروهای ابتدای انقلاب بوده اند. اما حالا دیگر اسطوره های جریان یک سال اخیر کاملاً شکسته شده‌اند و حرف جدیدی برای گفتن ندارند.
تا جایی که قانون اساسی اجازه می دهد، هر کس حق ارائه نظر دارد. اما اگر این ارائه عقیده منجر به براندازی شود یابه جریان آن کمکی کند، هیچ کس در نظام جمهوری اسلامی با او کنار نخواهد آمد.

- کمی هم فعالیت های انجام شده در داخل را بررسی کنیم. شما فیلترینگ را سد مناسبی برای این هجمه ای که گفتید می دانید؟
تنها از یک زاویه نمی توان این موضوع را بررسي كرد. شاید به تعداد تولید فیلترشکنی که آن ها داشتند، ما هم موفق شدیم این فیلترشکن ها را از کار بیندازیم. پس از این لحاظ دولت ایران موفق بود و جای تشکر دارد.
اما من می گویم وقتی دولت سایتی را فیلتر می کند، کاربر به سمت نرم افزار فیلترشکن هدایت می شود. نرم افزار فیلترشکن، فی نفسه یک جاسوس افزار است. چون هم آی.پی شما را ثبت مي كند و هم اطلاعات شما را می برد.  برای سایت های ممنوع دسترسی ایجاد می کند. حالا این سایت های ممنوع الزاماً سیاسی نیست.

گزارش های زیادی از کاربران دریافت کرده ایم و حتی در اینترنت قابل مشاهده است که وقتی کاربر وارد نرم افزار فیلترشکن می‌شود و میزان اطلاعات دریافتی و ارسالی را بررسی می کند، می بیند مقدار دریافت و ارسال با هم برابری می کند و حتی در بعضی موارد، میزان ارسال اطلاعات بیشتر است. خوب این مشخص است که اطلاعات از دست می رود.

باید کاربر را نسبت به این فضا روشن کرد و گفت آقای کاربر! درست است که می گویی آقای دولت دورت زدیم. اما در گام اول باید به خودت بخندی که هر چه در شبکه توست، در حال تخلیه شدن است. حالا این اطلاعات به دست چه کسی می رسد؟ به دست رفیق شما خانم کلینتون یا دوست شما آقای فرمانده فضای مجازی امريكا که می خواهد سر به تن تو نباشد؟

- حرفتان قبول! اما راهکارتان چیست؟
ما باید اقدامات سلبی مان را در حوزه ایجابی آن ها انجام بدهیم و در حوزه ایجاب آن ها كه همانا تهديد نرم براي جمهوري اسلامي است، قدرت نرم خود را تقويت كنيم.

- مسلماً باید جمله بالا را توضیح دهید.
ببینید! برای انجام فعالیت های اعتقادی، 3 مرحله تعریف می شود. تشکیک، تخریب و نوسازي. آن ها تفکر اسلام ناب محمدی را از ما می گیرند. آن ها در اعتقادات مان به وسیلهٔ همین ابزارها و توسط مطالب مستهجن و ضد دینی، تشکیک می کنند. تشکیک هم منجر به اقدام در این حوزه می شود. یعنی مثلاً حوزه محارم، اعتقاداتمان هتک می شود که در پروژه مضلین نمونه های آن را به وفور می بینیم. حالا پس از تخریب چه چیزی را جایگزین می کند؟ بی بند و باری و بی دینی و البته سکولاریسم.

- یعنی شما فضا را اصلاً سیاسی نمی بینید؟
نه!

- پس چرا در حرف ها از واژه های نظامی و سیاسی استفاده می کنید؟
استفاده از واژه های نظامی مشکلی به وجود نمی آورد. دلیل من برای استفاده از این الفاظ این است که فرمانده فضای مجازی، یک نظامی است و پروژه اینترنت یک پروژه نظامی است. اما من کاملاً از بعد فرهنگی موضوع را می بینم. هر کسی هم حرفی دارد، از همین تریبون آماده پاسخگویی و گفتگو هستم. چون فضا را کاملاً اعتقادی می بینم.

- چرا؟
چون مثلاً در شبکه مضلین مشاهده مي شود كه با حجم انبوه توليد محتوا فرد آماده می شود تا با هيجان توليد شدهٔ خطرناك، اعمال منافي شرع و عفت انجام دهد، اما شما نهادهای بازدارنده – مانند خانواده - دارید که این نهادها اجازه نمی دهد فرد این گونه اعمال را انجام دهد. نتیجه آن چه می شود؟ عقده های فروخفته که بروز آن را در کف خیابان مشاهده می کنیم. پروژه مضلین ما بسیار عظیم است. عمق تهدید و تخریب امنیت ملی در این پروژه مشخص شده است. ما در یکی از این شبکه ها  140 هزار عضو ثبت نام شده داشتیم که محتوا تولید می کردند و در اختیار دیگران قرار می دادند.
یعنی 140 هزار نفر که به صورت یک بمب جنسی در 140 هزار خانواده، 140 هزار مدرسه و الی آخر در حال فعالیت هستند. بمب جنسی که برای ترویج سکولاریسم آماده است.

- خوب نتیجه تمام این تلاش ها، این بود که مدیر سایت آویزون (یکی از سایت های اصلی پروژه مضلین) آزاد شد. نه؟
این خبر اشتباه است. علاوه بر این، بالاخره در این حوزه ها شاید بعضی اوقات اتفاقی که باید بیفتد، نمی افتد و نقدهایی هم وارد است.

- یعنی مدیر سایت آویزون آزاد نشده است؟
خیر. آقای سعید.م با نام مستعار سیاوش حسین خانی هنوز در زندان است و نامه منتشر شده ،یا به نحوی از طرف او منتشر شده یا کسی به نام او نوشته است.

- از بحث اصلی دور نشویم. داشتید جمله را توضیح می دادید. ایجاب ما چیست؟
باید کاربرمان را نسبت به این فضا آگاه کنیم و بر اساس یک فعالیت هدفمند و هوشمندانه، ضمن ساماندهی فعالیت های پارتیزانی، بر اساس آن چیزی که آن ها انجام می دهند و بر اساس پایه های اعتقادی مان، محتوا منتشر کنیم تا حداقل کاربران متوجه این جریان بشوند.

- مرکز بررسی جرائم سازمان یافته در این حوزه ورود داشته است؟
مرکز عملاً نباید در حوزه ایجابی وارد شود. چون مرکز بررسی جرایم سازمان یافته است. اما همان طور که عرض کردم، ما می توانیم تحلیل های واقعی از اتفاقات واقعی را در اختیار بگذاریم تا فعالان این حوزه با یک دید باز در این حوزه فعالیت کنند.

- نقش وبلاگ نویسان مستقلی که نه دولتی هستند و نه وابستگی به دولت دارند در این حوزه چیست؟
همین که سران دولت هاي غربي نسبت به محتواهای منتشر شده در وبلاگستان فارسی عکس العمل نشان می دهند، حاکی از تاثیرگذاری دوستان فعال در این حوزه است. باید قدر این ها را دانست.
البته با توجه به این که محتوای فارسی در دنیا جزء رتبه های برتر است، شبکه های قدرتمند بررسی و تحلیل محتوا روی وب فارسی را در غرب داریم. علاوه بر این برخوردهای نامناسب برخی مدیران شبکه های اجتماعی و سرویس دهنده ها را با کاربران نيز داریم.

- چطور باید قدر این وبلاگ نویسان و فعالان جوامع مجازی به اصطلاح خصوصی را دانست؟
کاش یک نهادی بود تا این ها را ساماندهی می کرد. حرکت هایی انجام شده است، اما نباید توقف کرد. ما تحلیل گرهای طراز اولی در فضای وبلاگستان داریم که در حوزه بخش خصوصی با یک ارتباط دایال آپ ساده، این فضا را رقم می زنند و یک وبلاگ آن ها به تنهایی بازدید یک سایت خبری را دارد و تأثیر می گذارد.
کسی نباید جایگاه خودش را دست کم بگیرد. عملکرد دوستان فعال مجازی در یک سال اخیر بسیار عالی بوده است. رویش های انقلاب را در این فضا به وضوح داریم می بینیم. فعالیت ها باید ساماندهی شده باشد و فعالان این حوزه ارتباط گیری را به هیچ وجه نباید فراموش کنند و یک جا نمانند. خودشان را منتشر کنند و در دیده شدن دیگران به یکدیگر کمک کنند.

- چه توصیه ای برای همین وبلاگ نویسان و فعالان مستقل دارید؟
اگر از مبارزه خسته شده باشیم، در این صورت مردم نباید در صحنه هایی مثل 22 بهمن یا  9 دی حضور داشته باشند. آن وقت دیگر اعلام کنیم که انقلاب اسلامی صادر و تمام شد و باید کمی وارد کنیم! اما اگر در جبهه انقلاب اسلامی و در آن هسته های مقاومت جایگاه برای خودمان قائل هستیم، آن وقت است که حتماً دشمن داریم. وقتی شما بی طرف باشید و اتفاقات اطرافتان در سراسر دنیا برایتان مهم نباشد، کسی کاری به کار شما ندارد. وقتی شما حرف می زنید، آن وقت نقدها و تخریب ها شروع می شود.

- خوب شد که گفتید! درباره همین بی طرف ها یک مشکلی هست. آن هم این است که اگر فضای جبهه ای را که شما ترسیم کردید بپذیریم، دو خاکریز را باید تصور کنیم. اما قشر عظیمی از کاربران فضای مجازی که خیلی درگیر موضوعات مورد بحث شما نیستند، در بین این  2 خاکریز مشغول به فعالیت هستند و هیچ ترکشی هم نمی خورند. اما هیچ وقت هم سرشان را بالا نمی کنند تا خمپاره های بالای سرشان را ببینند. یعنی فضای حرف های شما را شاید درک نکنند.
حرف شما را قبول ندارم! آن ها هم آسیب می بینند.

- وقتی کسی می خواهد به طور مثال، از فیس بوک برای اشتراک عکس های شخصی اش استفاده کند، کسی کاری به کارش ندارد. اما به محض انتشار فیلم یا عکس  کاروان آزادی غزه، آن وقت است که فیس بوک یقه اش را می گیرد و لینکش را حذف می کند. پس کاربر عادی بی طرف این وسط ضربه ای نمی خورد. درست نیست؟
اجازه بدهید توضیح بدهم. ما نظرسنجی هایی داریم که از کاربر سؤال هایی از قبیل این که تاکنون چندبار به سایت های مستهجن مراجعه کرده اید و امثال آن پرسیده شده است. اما وقتی در موتور جستجوي گوگل شروع به جستجو می کنید، اولین حرفی را که وارد می کنید، به شما پیشنهادهایی می دهد. معمول این پیشنهادها چیست؟

- بر اساس ورود شما به اکانت شخصی تان و با پیشینه جستجو، پیشنهادهایی را ارائه می دهد.
آیا واقعا همین طور است؟

- ظاهرا همین طور است.
امتحان کنید. همه این ها افسانه است. شما حرف های مرتبط با کلمات مستهجن از حروف الفبای فارسی را که وارد کنید، حتما پیشنهادهای اولیه، عبارات مستهجن و نامناسب است.

 - خوب برای این کارشان دلیل دارند. می گویند ایرانی ها بیش تر از بقیه کلمات مستهجن را جستجو می کنند.
باشد؛ حرف شما بماند. یک قدم بیاییم عقب تر. شما هر کلمه اي را در صفحات جستجوی عکس گوگل وارد کنید جزو نتایج صفحات اول حداقل چند عکس مستهجن برای شما نمایش می دهد. چرا این طور است؟ من که کلمه ويژه‌اي را وارد نکردم!
این که ایرانی ها بیش تر کلمات مستهجن را جستجو می کنند خبرهایی است که بعضاً منتشر می شود. اما من نقد جدی به این آمار دارم. اصلاً این طور نیست. این عملیات روانی دشمن است.

مثلاً من می خواهم در گوگل کلمه "سناتور" را جستجو کنم. تا عبارت "س" را وارد می کنم، چه پیشنهادهایی به من می دهد؟ آیا واقعا اینطور است؟ اگر اینطور است پس چرا گزارش هایی از کاربران فیس بوک داریم که پس از قرار دادن فیلم کاروان آزادی غزه، در عرض کم تر از یک دقیقه فیلم از صفحه پروفایل فیس بوک کاربر حذف شده است؟

- فیس بوک در آن مورد خاص، دلیل را گزارش تخلف کاربران عنوان کرده است.
در عرض چند ثانیه؟ من حرفم این است که یک فرماندهی پشت جریان است. به همین صراحت! نقشه ورود به فضای مجازی آن است که هر کسی می خواهد وارد این فضا بشود، باید از زوایه سکس وارد شود. برای همه این کلیدواژه های ما، همین جریان وجود دارد. آیا واقعاً غالب کاربران ما به دنبال این جریانات هستند؟ نیستند. اصلاً قابل قبول نیست.
البته هستند کسانی که این علایق را هم داشته باشند. اما کم هستند. برای همین در نقشه عملیاتی دشمن این ها مضاعف می شوند و بیش تر دیده می شوند. برای همین ایران می شود اولین کشوری که کلمات مستهجن را جستجو می کند.

- آمار مشخصی در این زمینه داریم که بتوانیم این آمار را نقض کنیم؟
نه! چون سامانه آمارگیری نداریم. سامانه آمارگیری دست گوگل است.

-پس چه باید کرد؟ باید همه چیز را عوض کرد و بستری جدید تعریف کرد یا با همین بستر می توانیم هدف های خودمان را جلو ببریم؟
ما الآن دسترسی به اینترنت را افزایش دادیم. اما امنیت فناوری و محتوایی را هم در نظر گرفته ایم؟ اصلاً نهاد متولی امور محتوایی فضای مجازی در کشور داریم یا نه؟
گام اول ساماندهی است. اینترنت برای ما فرصتی است که تهدید هم دارد. فرصت گران‌بهایی است. اما تهدیدهای بزرگی هم دارد. در این فضا ما قادریم معارف اسلامی را منتشر کنیم. اما با هدف، باید هر کسی نقش خودش را در این جبهه و فضا بداند.
دوم این که باید نهادهای متولی نقش های خودشان را کامل انجام بدهند. چون فضای مجازی، "مجازی" است، سیلی نمی زند و به واسطه کم کاری هایشان مواخذه نشده‌اند، احساس می کنند با یک تبیان و راسخون و حرکت های پارتیزانی کار تمام است.اما اینطور نیست.

سوم هم این که ما یک ستاد عالی سیاست گذاری و نظارت بر فعالیت های فضای مجازی نیاز داریم که فراقوه ای باشد و از حاکمیت نشأت گرفته باشد. مؤثر باشد و قابلیت بازخواست داشته باشد. پول و امکانات را این نهاد توزیع کند و کارهایی از این دست را انجام بدهد.
این موضوع باید اتفاق بیفتد تا کالک عملیات کلی نزد این ستاد باشد و جایگاه همه نهادها مشخص باشد و در نهایت او بگوید که چطور باید عملیات کرد.

- چرا فراقوه ای؟
چون نظام ما یک نظام ولایی است و حالا ما در فضای مجازی نیاز به یک امام  داریم. این امام می تواند یک نهاد یا یک مقام مسؤول باشد. اما باید جایگاه ها را بشناسد و با دید دستور بدهد. باید این ساختار را منسجم دید.
در پايان آرزو مي كنم به واسطه خودآگاهي به وجود آمده در پناه بصيرت كاربران اينترنت، تخلفات و جرائم در اين فضا به حداقل رسيده و خود، فرزندان و نزديكان ما در آرامش و بدون تهديدهاي نرم دشمن، در اين فضا به فعاليت بپردازيم.