روحانی فعال در فضای مجازی تاکید کرد؛

اینترنت برای روحانیت مانند منبر است/ چه گناه‌هایی بیشتر در فضای مجازی رایج است؟

تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۳۹۴

خود من با اینکه اول وبلاگ‌نویس بودم و بعد وارد شبکه‌های اجتماعی شدم،اوایل استرس آنلاین بودن و این چیزها را داشتم و این مسئله تاحدی آزاردهنده بود و شاید بیش از هفتاد درصد قدرت فکری را از آدم می‌گیرد.

گروه فضای مجازی گرداب- طی چند سال اخیر آنقدر رشد پیدا کرده که به جزء واقعی زندگی ما تبدیل شده است. در این فضا افراد و اقشار مختلفی فعال هستند و هر کدام اثرگذاری خاصی دارند؛ روحانیت نیز در فضای مجازی حضور دارد، هرچند این حضور هنوز به صورت نظام‌مند نیست. در این فضا بیشتر طلبه‌های جوانی حضور دارند که دغدغه تبلیغ در رسانه‌های جدید را دارند و با این ابزارها به صورت کامل آشنا هستند. بر همین اساس مشرق به سراغ یکی از روحانیون فعال در این فضا رفته و مباحثی از فضای مجازی را با ایشان مطرح کرده است. حجت‌الاسلام مرتضی حاجیانی از جمله طلابی است که سال‌هاست در فضای مجازی و در عرصه‌های وبلاگ‌نویسی و گرافیک حضوری فعال دارد و با مختصات این فضا آشناست. در ادامه سؤال و جواب‌های مشرق با ایشان را از نظر می‌گذرانیم.
 
 
 
** سؤال اول اینکه فلسفة حضور شما در فضای مجازی به عنوان یک روحانی چیست؟
 
روحانیت هم قشری مثل همة قشرها است؛‌ یعنی، فضایی که برای همة جامعه وجود دارد، برای روحانیون هم وجود دارد و وقتی یک فضایی است که همه در آن حرف می‌زنند چرا یک روحانی حرف نزند؟ از زمانی‌که اینترنت فعالیت خود را شروع کرد با رشد قابل توجهی جلو آمد و الآن هم که دست همه است؛ یعنی، در گوشی تلفن همراه،‌ شما با یک سیم‌کارت ده‌ هزار تومانی به اینترنت وصل می‌شوید و هر کسی هم می‌تواند در آن فضا حرف خود را بزند. به خاطر گسترة اینترنت اقشاری مثل ما هم به ناچار وارد این فضا می‌شوند و حرف‌های خود را می‌زنند. همین در دسترس بودن باعث شد که ما در مقابل خود فضای بیشتری را ببینیم و افراد زیادی را بشناسیم که از نزدیک با این فضا درگیر هستند و می‌توانند حرف‌های ما را بشنوند.اینترنت برای روحانیت مانند منبر است/ چه گناه‌هایی بیشتر در فضای مجازی رایج است؟/ نرم‌افزارهای داخلی در فضای مجازی نباید مشابه خارجی باشد
 
خیلی‌ها می‌گفتند دهکدة جهانی راه افتاده است و قرار است همه را در این دهکده به یک فرهنگ مشخص و واحد برسند، ولی این‌طور نیست و دهکدة جهانی تاکنون نتوانسته اتحادی بین مردم دنیا ایجاد کند و حتی این‌ها در زبان هم متحد نشدند؛ یعنی، شما شبکه‌های مختلف را که می‌بینید سعی می‌کنند کوچک‌ترین زبان محلی را هم در خود جای دهند که این زبان‌ها حفظ شود. این نشان می‌دهد که این‌ها در زبان هم نمی‌توانند به یک اتحاد برسند، چه برسد به این‌که بخواهند در عقیده به اتحاد برسند. هر کسی در آن‌جا سعی می‌کند ساز فرهنگ خود را بزند و فرهنگ خود را به کرسی بنشاند. خوب به نظر من، در چنین فضایی حرف اول را کسی می‌تواند بزند که متخصص در یک عقیدة خاص و در یک فرهنگ خاص باشد، البته ما فعلاً خود را متخصص نمی‌دانیم،‌ هنوز بار علمی ما آن‌قدر زیاد نشده است، ولی به عنوان یک طلبه‌ که دغدغة او تبلیغ است و می‌خواهد حرفی را که تا الآن خوانده و دیده و شنیده است، به گوش مخاطبان برساند. آقا در همین رابطه می‌گویند (نقل به مضمون): خیلی از کسانی که در آن فضا صحبت می‌کنند به اندازه شما که بار علمی ندارند هیچ، حتی کمتر از شما هم دارند و حرف خود را می‌زنند حالا شما که تا این‌جا را خواندید حرف خود را بزنید تا بتوانید بیشتر از این پاسخگو باشید.
 
غربی‌ها در فضای رسانه‌ای زمانی‌ که نمی‌توانند در مقابل حق بایستند، یک مسئله‌ای را درست می‌کنند و شروع به زدن آن مسئله ساختگی می‌کنند. به‌طور مثال، در قضیة داعش، این گروه را به عنوان نماد اسلام می‌سازند و بعد شروع به زدن این نماد اسلام می‌کنند، چون نمی‌توانند در مقابل حق جبهه بگیرند و چون اسلام ناب، فطری است و با عقل بشر سازگار است.
 
در این کارزار فرهنگی و کارزار حرف و عقیده و تفکر، به نظر من آن کسی که دغدغة او یک دغدغه‌ تفکری است و یک دغدغه‌ عقلانی است،‌ بیشتر می‌تواند حرف بزند و در مسائل ورود کند و صحبت کند و از این جهت است که روحانی‌ها ورود پیدا می‌کنند؛ یعنی، یک دغدغة تبلیغی پشت این قضیه است،‌ همان‌گونه که وقتی روحانیت منبر می‌رود، حرف او را می‌شنوند، البته درست است که نفس به ‌نفس بودن، حضوری و چهره به چهره تأثیر بیشتری دارد، ولی اینترنت هم فضای خود را دارد، مخاطب خود را دارد حرفی که می‌زنید دیده و شنیده می‌شود.
 
** اینکه غربی‌ها نتوانستند به یک زبان و فرهنگ مشترک برسند، نافی این قضیه نیست که آنها در این مسیر تلاش می‌کنند؛ یعنی، اگر الان یک سایت ده‌زبانه راه‌اندازی می‌کنند، اما همیشه در تلاش هستند که زبان و فرهنگ خود را حاکم کنند و بقیه زبان‌ها را از بین ببرند.
 
بله. اگر قضیه‌ای را مدیریتی نگاه کنید، غربی‌ها این ادعا را دارند و مدیر این فضا می‌گوید ارزش‌های من باید حاکم شود و هر چه من معتقدم شما باید آن را تکرار و تبلیغ کنید، ولی در اصل که آدم می‌بیند ماجرا این‌گونه نیست و هر کسی سعی می‌کند حرف خود را به کرسی بنشاند.
 
** در همین فضا به نظر شما روحانیت توانسته است اعتماد مخاطبان را جلب نماید و تبلیغ موفقی داشته باشد؟ روحانیت در فضای حقیقی تا حد زیادی مورد اعتماد مردم است، به نظر شما در فضای مجازی هم این‌طور است؟
 
درد روحانیت از ابتدا همین بوده که اعتمادسازی شود؛ یعنی، هم اعتماد مردم نسبت به روحانیت و هم روحانیت اعتماد خاصی نسبت به مردم داشت. از قدیم‌الایام این‌طور بوده است. حالا قدیمی‌های ما به این صورت دسترسی نداشتند و این و شخصیت‌های قدیم ما این فرصت‌ها را نداشتند، ولی الآن روحانیت با این‌ مسائل درگیر است و جامعة ما، چه بخواهیم و چه نخواهیم، به یک جامعة حقیقی و یک جامعة مجازی تقسیم شده که این دو تأثیر و تأثر شدیدی از یکدیگر دارند. یک اتفاقی در جامعة حقیقی می‌افتد فردای آن روز می‌بینیم کل اینترنت درباره این اتفاق صحبت می‌کنند یا مثلاً در اینترنت در مورد یک چیزی بحث می‌شود و یک‌مرتبه می‌بینیم همان مسئله در جامعة حقیقی هم تأثیر می‌گذارد. همین تأثیر و تأثر این دو را با یکدیگر پیوند داده است.
 
روحانیت و جامعه‌ نیز به صورت متقابل همیشه نسبت به هم اعتماد داشته‌اند. زمانی ‌که امام انقلاب کرد، مردم را صاحبان اصلی انقلاب می‌دانست، مقام معظم رهبری نیز همین نظر را دارند و معتقدند که مردم تصمیمات اصلی را مردم می‌گیرند. مثلا در فتنة 88 این مردم بودند که تصمیم آخر را گرفتند. در بحث فضای مجازی نیز با وجود اینکه ما در هر قشری خوب و بد داریم، اما به نظر من اعتماد نسبت به روحانیت هنوز وجود دارد و در خیلی از مسائل ما می‌بینیم که هنگامی که دعوا می‌شود، انتظار دارند که روحانیت پاسخگو باشد و روحانیت نیز در این عرصه حضور دارد؛ می‌خواهم بگویم هنوز هم تکیة مردم به روحانیت است. این مسئله در سؤالات شرعی که خیلی زیاد است؛ در سؤالات اجتماعی و فرهنگی و این چیزها هم این مسائل وجود دارد. حتی در مشکلات شخصی نیز برخی افراد سعی می‌کنند یک شماره یا ایمیلی از روحانیون پیدا کنند و مشکلات خود را در میان بگذارند. این نشان می‌دهد که هنوز هم اعتماد وجود دارد.
 
** در مجموع فعالیت روحانیت در فضای مجازی را به صورت یک شبکه منسجم می‌دانید یا به صورت افرادی که که جداگانه و بر اساس دغدغه‌هایشان عمل می‌کنند؟
 
فکر نکنم انسجامی باشد، البته بنده ندیدم. در برخی موارد، مثلاً سازمان تبلیغات یا حوزه‌های علمیه تلاش‌هایی داشته‌اند و افرادی را مطرح کرده‌اند، ولی ثمرة خاصی نداشته و در فضای مجازی هم هنوز دیده نشده است. فکر کنم این هم به علت این است که این فضا هم یک نوع فضایی است که کار جهادی جواب می‌دهد، کار سازمانی و این چیزها خیلی جواب نمی‌دهد.
 
انسجام هم در بین طلبه‌ها به آن معنا وجود ندارد و اگر شبکه‌هایی هم هستند به صورت رفاقتی هستند. مثلاً بنده به همراه بعضی از افرادی که در یک مؤسسه هستیم و همدیگر را می‌شناسیم در برخی موارد با هماهنگی کار می‌کنیم و بحث‌هایی با همدیگر داریم، ولی آن‌طور که کار تبلیغاتی و تشکیلاتی انسجام داشته باشد، نه نیست.
 

** می‌خواهیم بدانیم در این چند سال که شما در فضای مجازی فعال بوده‌اید، چه گناهی را بیشتر رایج می‌دانید؟
 
در فضای مجازی افراد به وسیله لب‌تاب یا تبلت بیشتر مشغول وبگردی و این چیزها هستند و در این فضا، دو نوع آدم داریم: یک آدم که دغدغه‌مند است و با دغدغة جنگ در این فضا حضور دارد و دارد کار خود را انجام می‌دهد و یک آدم از روی تفنن و بیکاری در این فضا حضور دارد و وبگردی می‌کند. خوب آن کسی که بیکار است و دارد در این فضا می‌چرخد، بیشتر با چشم خود درگیر است و گناه چشمی بیشتر دامن‌گیر او می‌شود. این بحث مانند کتب ضاله قدیم است، کتب ضاله قدیم برای چی حرام بود؟ برای این بود که مردم را به گمراهی می‌کشاند؛ بعضی از این سایت‌ها هم سایت ضاله و حرام هستند و کسی که نمی‌تواند به شبهات آنها جواب دهد، حرام است که خود را در حیطه‌ی گمراهی بیاندازد.
 
اما آن قشری که کار و فعالیت فرهنگی انجام می‌دهد، بیشتر درگیر تهمت و غیبت و دروغ و این حرف‌ها است. مثلا در مناظرات و مباحثات گاهی مغالطه می‌نمایند یا دست به یک چیزهایی می‌زنند که از نظر شرع محکوم است.
 
** برای حل این مشکلات و گناهان چه پیشنهادها و راهکارهایی دارید؟
 
وقوع گناه به خاطر ضعف عقیده یا غفلت است؛ یعنی، یا عقیده طرف پایین است یا حواس او نیست. زمانی‌که نگاه فردی داشته باشیم، می‌گوییم شخصی که در سایت‌ها می‌چرخد، مرتکب گناه چشمی شده و باید تقوا داشته باشد و خود را حفظ کند، اما یک وقت است که حکومتی نگاه می‌کنیم، مدیریتی نگاه می‌کنیم، آنجا ما نباید بگوییم که فرد نگاه نکند، بلکه باید هر چیزی را در دسترس قرار ندهیم و دولت و مدیر مربوطه باید روی این قضیه کنترل داشته باشند. چطور الآن کتب ضاله منتشر نمی‌شود و جلوی آن را می‌گیرند
 
در بحث فردی بحث دیگر درباره امر به معروف است و الآن بیشتر طلبه‌ها در فضای مجازی با آن درگیر هستند و به برخی از کاربران تذکر می‌دهند که مطلب یا عکس شما مشکل دارد، اما به نظر من، این قضیه بیشتر باید به صورت مدیریتی و از سوی دولت کنترل شود.
 
** یعنی قائل به فیلترینگ هستید؟
 
خوب هر عقلی فیلترینگ را قبول می‌کند و فقط ما نیستیم که این کار را انجام می‌دهیم. الآن کشورهای دیگر را هم فیلترینگ دارند؛ کشورهای مختلف با عقاید مختلف قائل به فیلترینگ هستند، چون یک چیز عقلانی است؛ یعنی، شما نمی‌توانید امکاناتی که در اختیار همه گذاشتید، بدون هیچ فیلتر و به صورت آزاد باشد. شما اگر یک شهر کوچکی را هم بخواهی بنا کنی این شهر یک قانونی دارد که این کار را انجام بده و آن کار را انجام نده. جامعه‌ی مجازی هم همین است.
 
** محدودة این چیست؟ اصل آن را که قبول کردیم، حد آن چقدر است؟
 
حد آن هم مطابق قانون است. الآن جامعة ما که یک جامعة اسلامی است. خوب جامعة اسلامی برای خود حد و حدود شرعی دارد. می‌گوییم بدون حجاب بیرون نیایید، بدون مجوز فلان کار را انجام ندهید، فلان کتاب را چاپ نکنید. خوب این قوانینی است که اگر به طور کلی نگاه نماییم در جامعة ما اجرا می‌شود. درباره اینترنت هم همین است. سایتی که حرف خلاف عقل مطرح می‌کند، باید مجازات شود یا اگر تصویری منتشر می‌کند، فیلمی منتشر می‌کند که خلاف مسائل جامعه است، باید فیلتر شود و این یک چیز عقلانی است و همه آن را قبول می‌کنند. محدودة آن هم همان محدودة اسلام است، چون جامعه‌ی ما یک جامعه‌ اسلامی است و قانون ما قانون اسلامی است.
 
نکته مهم این است که اگر بحث شخصی باشد، بنده می‌گویم که یک نفر در کفرستان هم که باشد باید خود را حفظ کند. این‌قدر خدا را باور کرده باشد که بتواند خود را کنترل نماید؛ این بحث فردی است. در اینترنت هم همین است. فیلترینگ را نمی‌شود دور زد.؟ چرا، حکومت هر کاری هم کند، بالاخره یک راهی پیدا می‌کنند که فیلترینگ را دور بزنند، ولی بحث این است که شما با این فیلترینگ وظیفة مدیریتی خود را انجام بدهی.
 
** رابطة با نامحرم در فضای مجازی چه مشکلاتی را به وجود آوده است؟ راه حل این مشکل چیست؟

 
در فضا اصلاً مشخص نمی‌شود که چه کسانی محرم و چه کسی نامحرم است. مثلا، یک نفر اسم خود را اقدس می‌گذارد در حالی‌که اسم او اکبر است و این یکی از ویژگی‌های فضای مجازی است که خیلی‌ها با شخصیت دوم خود کار می‌کنند و شما نمی‌توانید بگویید چه کسی محرم است و چه کسی نامحرم است.
 
به هر حال، معضلی است که خیلی از بچه مذهبی‌ها هم شاید دچار آن شده باشند و در گفتگوها و این چیزها یا بیشتر در شبکه‌های ارتباطی جریان دارد. به نظر من این قضیه به تربیت و شخصیت افراد برمی‌‌گردد؛ یعنی اینکه افراد هر چقدر بتوانند در فضای حقیقی خود را کنترل کنند، در فضای مجازی هم می‌توانند. از نظر اخلاقی به ما گفته‌اند در حد ضرورت باید با نامحرم صحبت کنید و درد خود بنده هم همین است که گفتگو با جنس مخالف باید در حد ضرورت باشد. اگر سؤالی کرد، جواب او را دهیم. به نظر من برای کسی که در این فضا دغدغة کار دارد بیش از این ضرورتی ندارد که بخواهد ارتباط برقرار کند یا گفتگویی شکل بگیرد. بالاخره، این چیزها مشکل‌ساز است و کوچک و بزرگ آن آدم را ناخودآگاه به یک جاهایی می‌کشاند.
 
** سؤال دیگر اینکه به نظر شما حوزة خصوصی در فضای مجازی تهدید می‌شود یا نه؟ اگر می‌شود راهکار آن چیست؟

 
این فضا اصلاً برای همین ساخته شده است و کاربرد واژه‌هایی مانند قدرت نرم و اینها، امروزه در ادبیات ما زیاد شده است. الآن، ابرقدرت‌های تسلیحاتی آن‌‌قدر مهم نیستند که ابرقدرت‌های اطلاعاتی و مجازی مهم هستند. خود آمریکا به عنوان اولین ابر قدرت اطلاعاتی در جهان از این اطلاعات به‌خوبی استفاده می‌کند. بنابراین، نمی‌توانیم بگوییم که فضا خیلی خوب و امن است و همه توهم توطئه دارند. نه، طرف اصلاً این فضا را به خاطر همین ساخته است؛ ساخته است که اطلاعات بگیرد. شاید الآن افراد شخصیت مهمی نداشته باشند، اما برخی از این افراد، بعدا شخصیت مهمی می‌شوند و یا از مجموعه این افراد آمارهایی گرفته می‌شود که برای غربی‌ها بسیار مفید خواهد بود؛ این بعد فردی است، از بعد اجتماعی نیز با این اطلاعات شناخت زیادی حاصل می‌شود،‌ چون فکر کنم حدود سه میلیارد کاربر در اینترنت داریم، خوب اطلاعات این سه میلیارد نفر می‌تواند برای غربی‌ها بسیار مفید باشد و این جنگ، جنگ اطلاعاتی است و فضای خصوصی ما تهدید می‌‌شود و تا جایی که می‌توانیم باید مقابل آن بایستیم.
 
بسیاری از افراد را می‌شناسم که در فضای خانوادگی خود نه از اینترنت استفاده می‌کنند و نه از موبایل؛ یعنی، همان جلوی در که کفش‌های خود را از پا در می‌آورد، همان‌جا هم موبایل و اینترنت خود قطع می‌کنند. بله، اگر خوب فکر کنیم، تا این حد هم راه دارد که آدم جلوی آن را بگیرد و نگذارد وارد فضای خصوصی شود. خوب، خیلی‌ها بدون هیچ قید و بندی عکس و تصاویر و این چیزهای خود را می‌گذارند، این کار باعث می‌شود که در شبکة اطلاعاتی آن‌ها برای این افراد پرونده‌سازی شود. چه فردی و چه اجتماعی نگاه کنیم این کار باعث این است که نقطه ‌‌ضعف‌های افراد و جامعه به صورت اطلاعات طبقه‌بندی شده برای آن‌ها فرستاده شود و آن‌ها به این اطلاعات دسترسی داشته باشند.

 
** مشکل دیگری که در فضای مجازی است، وقت‌گذاری بیش از حد مردم و تلف شدن وقت آنان در این فضاست. نظر شما در مورد این چیست؟
 
وقت یک نعمتی است که اگر از بین رود دیگر بر نمی‌گردد و خود آن باید بیشترین دغدغة هر فردی باشد و شما ولو اینکه از وقتتان به صورت مفید هم استفاده کنید، خیلی از اوقات پشیمان می‌شوید که چرا استفادة بیشتری نکردید. به نظر من یکی از آن هدف‌های تشکیل این شبکه‌های ارتباطی این است که وقت را تلف کند؛ یعنی، اگر دقت می‌کنید، می‌بینید که اگر شما 24 ساعت هم در شبکه‌های اطلاعاتی در گروه‌های مختلف باشید، غیر از انباشته اطلاعاتی که در آن گوشی می‌ریزد به شما چیزی نمی‌رسد و اگر این شخصی را که 24ساعته در شبکه‌های اجتماعی فعال است بیاوری، و بگویی ده دقیقه برای من صحبت کن، حرف درست و حسابی ندارد و صرفاً یک اطلاعات سطحی را به بدون هیچ فهم و درک و اضافه کردن مطالب و مفاهیم به مخاطب می‌رساند. این نقطه ضعف این فضا است که باید آن را مدیریت کرد. در زمینه برنامه‌ریزی و مدیریت وقت روایت زیاد داریم و مناسبت است که ما بتوانیم برنامه‌ریزی کنیم، حتی اگر جامعه‌ای بخواهد ده‌ساله به یک رشدی برسد، اگر آن‌ها نصف وقت خود را در این شبکه‌ها هدر دهند آن‌ جامعه به جای اینکه ده ساله به هدف خود برسد بیست ساله می‌رسد.
 
یکی از دلایل تلف شدن وقت مردم در این شبکه‌ها جذابیت‌ بالای آنهاست که افراد را می‌کشاند که از این شبکه‌ها استفاده کنند. خود من با اینکه اول وبلاگ‌نویس بودم و بعد وارد شبکه‌های اجتماعی شدم،اوایل استرس آنلاین بودن و این چیزها را داشتم و این مسئله تاحدی آزاردهنده بود و شاید بیش از هفتاد درصد قدرت فکری را از آدم می‌گیرد و همیشه درگیر این مسئله هستی که الآن یک چیزی می‌آید، یکی حرفی می‌زند و من باید پاسخ آن را بدهم و همین‌جوری است که وقت انسان تلف می‌شود، البته با برنامه‌ریزی دقیق می‌شود با این معضل مقابله کرد و باید به برنامه‌ای که برای حضور در این شبکه‌ها داریم پایبند باشیم.
 
** در بحث‌های نرم‌افزارهای موبایل یا شبکه‌های اجتماعی، آیا طراحی این نرم‌افزارها در داخل کشور را مفید می‌دانید؟
 
اگر ما بتوانیم این‌گونه نرم‌افزارها را تولید کنیم کار خوبی است، ولی اینکه ما الآن در اکثر تولیدات سراغ این‌ می‌رویم که مشابه خارجی را تولید کنیم، کار بدی است؛ یعنی، اینکه ما فقط انفعالی نشستیم که خارجی‌ها یک چیزی تولید کنند، بعد ما برویم مشابه آن را تولید کنیم و بگوییم ایرانی آن هم آمد. اصل این است که آن نرم‌افزار نویس‌های ما خلاقیت‌ها داشته باشند و نرم‌افزاری را تولید کنند که دیگران توانایی تولید آن را ندارند.
 
** کدام نوع از شبکه‌های اجتماعی را مؤثرتر می‌دانید؟ شبکه‌های موبایلی یا شبکه‌ای که برای اشتراک‌گذاری عکس، مثل اینستاگرام یا نوع دیگری از شبکه‌های اجتماعی را می‌دانید؟ و بهتر است طلبه‌ها در کدام فضا فعالیت کنند؟
 
به نظر من به‌طور کلی شبکه‌‌های اجتماعی که در آن می‌شود با مخاطب ارتباط برقرار کرد، اثرگذاری بیشتری دارد، اما گروه‌هایی که به‌صورت خصوصی است، اثرگذاری زیادی ندارند و اگر شما فرضا هزار بار هم در آن گروه‌ها مرگ بر اسرائیل بگویید خیلی اثری ندارد و جریان‌ساز نیست.
 
اما در بستر شبکه‌های اجتماعی است که شما یک حرفی را می‌زنید و آن طرف دنیا هم می‌تواند حرف شما را ببیند و بشنود و آن را درک کند، ولی اینکه در این فضا وظیفه یک طلبه چیست بحث دیگری است. به نظر من کار یک طلبه بیشتر از اینکه در خود کف میدان بخواهد برود و حرف بزند و تک نفره جلو برود، این است که آدم بسازد و کار قرارگاهی انجام دهد. البته خود او هم در این فضا حضور دارد، ولی اصل کار این است که یک کار قرارگاهی انجام دهد و همه را جمع نماید و آن‌ها را تربیت کند.
 
الان شبکه‌های اجتماعی خیلی زیاد است، شبکه‌های اجتماعی مختلف آمده است، ولی اینکه یک جایی بخواهد این‌ها را مدیریت کند و آن نیروها را جمع نماید، نداریم. در کل بچه‌های حزب‌اللهی در گروه‌داری یک مقدار ضعیف هستند و اغلب گروه‌هایی که دارند، همه حزب‌اللهی هستند. در صورتی که آنها می‌توانند مدیر یک مجموعه‌ای شوند و آن‌ها را هدایت کنند. حالا کسی که زبان بلد است، حتی می‌تواند از مناطق دیگر دنیا هم گروه جمع کند. خیلی از جاهای مختلف دنیا الآن تشنه هستند که یک نفر برود یک سری معارف را به آن‌ها بگوید و معارف را دریافت نمایند و بعد راحت می‌شود با آن‌ها در آن فضا کار کنند.
 
** الان در شبکه‌های اجتماعی طلبه‌هایی داریم که به زبان‌های دیگر فعالیت داشته باشند؟
 
بله. طلبه‌های در توئیتر هستند که به زبان‌های مختلف دارند کار می‌کنند. همین چند وقت پیش یکی از طلبه‌ها که به زبان انگلیسی مطلب می‌نویسد، تصویری برای من فرستاد که نشان می‌داد در توئیتر بود شانزده‌ هزار نفر دنبال‌کننده (Follower)دارد.
 
** در این دو، سه سال اخیر چالش‌ها و موج‌های مجازی زیادی به وجود آمده است که برخی از آنها منفی و برخی مثبت بودن‌اند. مانند موج بچه‌پولدار‌های تهران و فضایی که پس از فوت آقای پاشایی به وجود آمد و قضایای دیگری که اتفاق افتاد، البته موج‌های مثبتی مثل بحث مبارزه با صهیونیست‌ها هم مطرح شد که گستردگی زیادی داشت. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟
 
این بحث هم همان تأثیر و تأثر فضای مجازی و فضای حقیقی است که الآن چون زیاد شده است ما بیشتر آن را می‌بینیم. قبلا هم بوده است که زیاد به آن توجهی نمی‌شد. در دو، سه سال اخیر چون فضای مجازی گسترش پیدا کرده و در دسترس همه قرار گرفته، می‌تواند خیلی از مردم را تحت تأثیر خود قرار ‌دهد و در جامعه خبرسازی و جریان‌سازی کند. در این فضا نیز بچه‌حزب‌اللهی‌ها قدرت کم ندارد و نشان دادند که اگر بخواهند می‌توانند جریان‌سازی نمایند، اما بحثی که هست این که آن‌ها کمتر به فکر پشتیبانی از یکدیگر می‌افتند و می‌بینیم که زمانی ‌که از یکدیگر پشتیبانی می‌کنند، می‌توانند به‌خوبی جریان‌سازی کنند. مثال آن هم کمپین «عاشقان محمد» یا مبارزه با اسرائیل و امثال این‌هاست که در این چند وقت زیاد اتفاق افتاده است.

 
** سؤال دیگر اینکه نقش دولت و شورای عالی فضای مجازی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آيا در این فضا نهادهای دولتی را اثرگذار می‌دانید؟
 
یقیناً به علت قدرتی که دارند، اثرگذار هستند. دست آن‌ها بازتر است در این‌که یک شبکه را هدایت کنند، چون اختیارات دارند می‌توانند به راحتی هدایت کنند، اما در برخی موارد مصوبه‌های گذرانده می‌شود که در فضای مجازی اثر خاصی ندارد. مسئولین درباره فضای مجازی جلسه می‌گذارند، ولی در عمل کار خاصی نمی‌کنند.
 
** آخرین سؤالم یک سؤال شخصی است. مؤثرترین کاری که در فضای مجازی انجام داده‌اید چه بوده است؟
 
مؤثرترین کار خود من به نظر من همین بوده است که دنبال گروه بودم و اینکه خود من تنهایی شروع به کار کردن نکردم. هر کاری که کردم به دنبال این بودم که با چهار نفر همراه طلبه یا دانشجو همراه شوم و یک کار گروهی را خلق کنیم تا بتوانیم بیشتر نتیجه بگیریم و دوم اینکه، کسانی را که با من کارکنند به سمت تخصص ببرم. خود من الآن به گرافیک علاقه دارم، در گرافیک اگر من دو تا تصویر را با هم ترکیب کنم، یک تأثیر حداقلی دارد، ولی با تخصص و هنگامی که این کار را زیر نظر یک استاد انجام دهم، قطعا هنرمندانه‌تر خواهد بود. در نویسندگی و در هر چیز دیگری شما اگر دنبال تخصص بروید، حرف شما خیلی فرق می‌کند و اثرگذاری بالایی خواهد داشت.
 

منبع: مشرق نیوز