فضـای مجـازی آوردگاه پسران و دختران

تاریخ انتشار : ۰۹ مهر ۱۳۹۴
به گزارش گرداب از جام جم تقابل‌ها و تعارضات ریشه‌دار است، سرنخش را که بگیری و جلو بروی به گذشته‌ها می‌رسی. این روزها اما پاره‌ای اوقات کار چنان بالا می‌گیرد که یکی از شدت کندذهنی دیگری پناه می‌برد به یک غار و سرپرستی یک بچه خفاش را قبول می‌کند و دیگری، می‌رود به داخل کیسه حنا و در برابر اصرارها مبنی بر بیرون آمدنش می‌گوید که من حنا هستم، دختری در مزرعه!

این روزها فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی پر است از جوک‌ها و لطایفی که از کندذهنی و دختران خبر می‌دهد و از تنبلی و شلختگی پسرها. کفه این هماوردی البته به سود پسران پایین است و مطالب طنزی که درباره زنان و به‌خصوص دختران جوان آن هم از نوع مجردشان منتشر می‌شود حجم بیشتری را نسبت به آنچه در مورد مردان و خاصه پسران و باز از جنس مجردشان انتشار می‌یابد به خود اختصاص می‌دهند. اکثر جوک‌هایی که برای دختران ساخته می‌شود بر حول کندذهنی و پس‌فعالی حافظه آنان می‌چرخد و پرت‌گویی‌هایشان. البته که در عالم واقع این‌گونه نیست و دختران جوان به‌عنوان نیروهای فعال و پویای جامعه در بسیاری از مناسبات اجتماعی نه‌تنها نقش‌آفرینی ممتازی دارند که حتی گوی سبقت را از پسران ربوده‌اند؛ مثال و آمارش هم میزان بالای ورودشان به موسسات عالی آموزشی کشور؛ دختران چند سال است که بیشتر از پسران همسن و سال خود وارد دانشگاه‌ها می‌شوند.

واکنشی به موفقیت‌های دختران

تقابل و به تعبیری دیگر، دشمنی و عناد البته کمرنگ جماعت رجال با اناث مسبوق به سابقه است و ریشه در تاریخ دارد، گیرم که اوضاع اجتماعی رنگ تغییر به خود دیده و دیگر آن مناسبات سابق برقرار نباشد. همیشه یک تضاد پنهان برقرار بوده است میان دختران و پسران به خصوص از نوع مجرد و ناکام‌شان، شاید به سیاق دعوای زرگری البته که در نهایت میان‌شان محبت برقرار بوده و دلبستگی و وابستگی. با این حال این روزها فضای مجازی پر شده است از لطیفه‌هایی که دختران جوان را به کندذهنی و اختلالات مشاعر متهم می‌کند و این می‌تواند خطرناک باشد و در بستر زمان، پیامدها و اثرات سوء و نامطلوبی را با خود به همراه بیاورد. اما همین تقابل و انگ اتهام زدن به یکدیگر آن‌هم در قرن 21 و روزگار برابری‌ها و فرصت‌های تقریبا یکسان از کجا نشأت می‌گیرد و آب می‌خورد؟

یک استاد ارتباطات و پژوهشگر اجتماعی معتقد است که پیشرفت‌های زنان و خصوصا دختران جوان پس از پیروزی انقلاب و به‌خصوص در یک دهه اخیر موجب بروز واکنش‌هایی در قالب مطالب طنز و فکاهی شده است.

دکتر اعظم راودراد می‌گوید: فعالیت‌های اجتماعی دختران جوان در یک دهه گذشته گسترش یافته و آنها خود را به‌عنوان نیروهای جدید فعال تاثیرگذار بر اجتماع به نوعی به جامعه معرفی و تحمیل کرده‌اند. در میان این زنان، دختران جوان دارای سهم و نقش حداکثری هستند و طبیعی است که در مرکز اتهام‌ها و جبهه‌گیری‌ها قرار داشته باشند. این نوع جوک‌ها و لطیفه‌ها به‌نظر می‌رسد واکنشی از سوی فرهنگ مسلط مردسالاری است که گاهی نسبت به موفقیت‌ها و پیشرفت‌های دختران موضع می‌گیرد. این واکنش علاوه بر آقایان می‌تواند از سوی زنانی هم باشد که تحت تربیت و سیطره این فرهنگ قرار دارند. هدف بخش عمده‌ای از این لطیفه‌ها دختران جوان هستند و مطالبی که در مورد مردان ساخته می‌شود هم نوعی واکنش است از سوی آنان. البته خیلی از زنان و دختران هم فقط به این لطیفه‌ها می‌خندند و حساسیتی نشان نمی‌دهند.

تضعیف اعتماد به‌نفس دختران

این روزها شبکه‌های مجازی مشتریان و مخاطبانی از همه رده‌های سنی دارد؛ پیر و جوان، کودک و نوجوان، همه به نوعی کاربر این فضا و محیط هستند. ممیزی هم در کار نیست، فیلتری هم وجود ندارد. هر کس می‌تواند هر نوشته‌ای را بخواند، هر شنیدنی‌ای را بشنود و هر فیلم و تصویری را ببیند. هیچ محدودیتی موجود نیست. جملات سخیف و مطالب سبک درباره زنان و دختران جوان شاید روی کاربرانی که سن و سالی از آنها گذشته و به یک ثبات فکری رسیده‌اند اثر نداشته باشد، اما در مورد کودکان و نوجوانان هم این قاعده صدق می‌کند؟! آیا ممکن است که اثرات سوء این مطالب در گذر زمان و به مرور بر طرز تفکر و نوع نگاه کاربران کم سن و سال فضا و شبکه‌های مجازی اثر بگذارد و ترغیب و تحریص‌شان کند به موضعگیری علیه دختران جوان به این بهانه و شائبه که از ضریب هوشی پایینی برخوردارند؟

دکتر راودراد البته نسبت به این موضوع چندان بدبین نیست و اعتقاد دارد که تمام داده‌های ارائه شده در فضای مجازی فقط به این مطالب خلاصه نمی‌شود و محتواسازی‌هایی هم بر محور توانایی زنان و دختران در این فضا صورت می‌گیرد.

معاون پژوهشی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در این‌باره توضیح می‌دهد: در شرایط رسانه‌ای امروز انواع و اقسام محتوا تولید و عرضه می‌شود و دیگر نمی‌توان مخاطب را به شکل یکسویه تحت تاثیر قرار داد. البته کودکان به علت عدم توانایی‌شان در تمایز بین خیال و واقعیت بیشتر آسیب پذیر هستند و ممکن است متاثر از این هجمه رسانه‌ای شوند. این مطالب جهت‌دار می‌تواند یک کارکرد داشته باشد و آن هم تضعیف اعتماد به نفس دختران است. البته همین دختران فعال در عرصه‌های اجتماعی درصد بالایی از کاربران فضای مجازی را تشکیل می‌دهند و به طور قطع در برابر این هجمه‌ها سکوت نکرده و منفعل نخواهند بود.

فقط در حد شوخی است

دکتر گیتا علی‌آبادی مدرس دانشگاه ، اما بخشی از تقابل پسران و دختران جوان در فضای مجازی را به فرهنگ و محیط عمومی جامعه حواله می‌دهد و تصریح می‌کند: افراد یک جامعه از محیطی که در آن رشد می‌کنند و جریان‌هایی که در خانواده و اطراف‌شان می‌گذرد تاثیر می‌گیرند. بخشی از اتهام‌زنی کند ذهنی به دختران جوان به کودکی مسببانش بازگردد؛ به تفاوت‌هایی که در آن مقطع میان آنان و دیگر فرزندان گذاشته شده است. فضای مجازی هم این امکان را برای همه فراهم آورده که بدون هیچ نگرانی و محدودیتی عقایدشان را ابراز کنند و در عین حال نسبت به داده‌های دیگران واکنش نشان دهند.

این پژوهشگر حوزه رسانه، می‌افزاید: به تعویق افتادن ازدواج جوانان و تنگناهای اقتصادی و مسائلی از این دست هم در تولید چنین مطالب و جوک‌هایی در رسانه‌های غیررسمی بی‌تاثیر نیست. اصولا مسائلی که در دور و اطراف انسان‌ها رخ می‌دهد دستمایه تولید محتوای طنز و فکاهی قرار می‌گیرد. شاید هم این مطالب فقط در حد یک مزاح و شوخی باشد و بالابردن ظرفیت‌ها در مواجهه با آنها مکفی به نظر برسد.

تاثیرپذیری کودکان و نقش تلویزیون

مواجهه و رویارویی زنان و مردان در فضای مجازی را باید یک کنش اجتماعی خودجوش تصور کرد یا یک جریان هدایت شده رسانه‌ای که خط فکری مشخص هدف‌داری در پشت آن قرار دارد؟ اگر چنین جریانی وجود دارد چه سیاست و راهبردی را برای خود تعریف کرده و از سوی چه کسانی هدایت می‌شود؟

به باور دکتر علی‌آبادی، ناهنجاری‌های اجتماعی لزوما یک جریان نیست و گاهی از نادانی و بی‌اطلاعی افراد نشأت می‌گیرد. اطلاق جریان به انتشار مطالبی در تخریب چهره دختران و پسران جوان هم شاید کمی بدبینی باشد.

معاون مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها درباره تاثیر این مطالب بر کاربران کم سن و سال فضای مجازی و به‌خصوص کودکان و نوجوانان هم بیان می‌‌کند: نمی‌توان گفت که بی‌تاثیر است و چه بسا که به بروز واکنش‌های تند از سوی آنان هم منجر شود. قبل از ورود کودکان به این فضاها و شبکه‌ها باید آموزش‌های لازم را در اختیارشان قرار داد تا با مناسبات رسانه‌ای آشنا شوند و بتوانند بین شوخی و جدی تمایز قائل باشند. به کنترل و آموزش نیاز است، نه ممانعت و جلوگیری. به گمانم نقش تلویزیون در این میان بارز و ممتاز است.صدا و سیما می‌تواند برنامه‌هایی را مخصوص کودکان و نوجوانان تدارک ببیند و در آنها آموزش‌های لازم را در رابطه با وسایل ارتباطی جدید ارائه کند. این آموزش اگر در قالب انیمیشن باشد ممکن است اثرگذاری و نتایج بهتری با خود به ارمغان بیاورد. با تهیه برنامه‌های تحصصی و علمی می‌توان جلوی بازتاب‌های منفی مطالب سخیف ایستاد.

به رسمیت شناختن نیروهای جدید اجتماعی

دکتر راودراد در پاسخ به این طرح این پرسش که چه نقش و سهمی را برای رسانه‌های رسمی و اصلی ازجمله تلویزیون در برابر این فضاسازی‌ها و موج‌آفرینی‌ها قائل است، تاکید می‌کند: رسانه‌های رسمی و به‌خصوص صدا وسیما باید طیف دختران و زنان جوان را به عنوان نیروهای جدید اجتماعی به رسمیت شناخته و آنها را به نحو شایسته‌ای به جامعه معرفی کنند. این مهم حتی می‌تواند به شکل غیرمستقیم و در قالب فیلم‌ها و مجموعه‌های نمایشی انجام بپذیرد. چنین اقداماتی در مجموع می‌تواند تاثیرات مطالب زاویه‌دار موجود در فضاهای مجازی را کمرنگ و بی‌اثر کند.