همزمان با رشد و توسعه تکنولوژی های نوظهور شاهد گسست روحیهی جمعگرایی بین افراد جامعه هستیم و به مرور دایرهی ارتباطات فرد با دیگران و همچنین میزان تعهدات وی در قبال گروه یا جمع و یا رسومات جمعی گذشته کاهش مییابد.
بسیاری از متفکران معتقدند که در جامعهی ایرانی مانند بسیاری از جوامع دیگر، شاهد گسست روحیهی جمعگرایی بین افراد جامعه هستیم و به مرور دایرهی ارتباطات فرد با دیگران و همچنین میزان تعهدات وی در قبال گروه یا جمع و یا رسومات جمعی گذشته کاهش مییابد. شاید سالها پیش دیدارهای اقوامی که نسبت خیلی نزدیکی با هم ندارند نیز از جمله اتفاقات رایج روزمره بود ولی امروز در جمع اعضای یک خانواده نیز ارتباط بین اعضا در حال کم شدن است و چه بسا در آینده به حداقل برسد. سوالی که اینجا مطرح است این است که نقش تکنولوژی در تضعیف روحیهی جمعگرایی جوامع به خصوص جامعهی شرقی و جمعگرای ایرانی چه بودهاست و چگونه تکنولوژی به مرور توانستهاست فردگرایی را متقدم بر جمعگرایی بداند و فرد بیشتر با ابزارها سر و کار داشته باشد تا با انسانهای نزدیک به خود.
برای پاسخ به این سوال، ابتدا نگاهی داریم به دو مفهوم جمعگرایی و فردگرایی.
فردگرایی و جمعگرایی:
اصطلاح جمعگرایی به زبان انگلیسی Collectivism نام دارد که در آن تمرکز اصلی بر جامعه و گروه است و حتی خواستههای گروه بر خواستههای فردی متقدم شمرده میشود. در فرهنگ جمعگرایی بیشتر، دوستیها به وسیلهی روابط اجتماعی ثابت از قبل تعیین میشوند و در این گونه جوامع، افراد خود را متعلق به خانواده یا جمعهای بزرگتر میدانند و به ازای وفاداری افراد به این جمعها مورد حمایت جمع قرار میگیرند. اغلب جوامع سنتی به خصوص جوامع شرقی فرهنگ جمعگرایی را بیشتر در خود پذیرفتهاند و جمع و خواستههای جمعی اصالت دارد.
در مقابل اصطلاح فردگرایی مطرح شدهاست که البته این دو مفهوم میتوانند هر دو در جوامع بروز داشته باشند. فرهنگ فردگرایی اغلب در جوامع صنعتی و پیچیده و یا چندفرهنگی رایج است که در آن اصالت با فرد است و خواستههای فردی نمود بیشتری پیدا میکند. واژهی فردگرایی اولین بار توسط جامعهشناس فرانسوی به نام سم سیمونین استفاده شد که وی به دنبال شناخت علت شکست انقلاب فرانسه در سال 1789 میگشت. آن زمان واژهی فردگرایی تا حدود زیادی منفی تلقی میشد و همارز واژههایی چون خودپرستی دانسته میشد. امروزه جوامع غربی و مدرن تا حدود بسیار زیادی به سمت فردگرایی پیش رفته اند و این موضوع حال گریبانگیر جوامع در حال توسعه نیز هست. فرهنگی که اگرچه ممکن است آزادیهایی را برای فرد به ارمغان بیاورد، اما آسیبهای فراوانی را به جوامع به خصوص جامعهی ایرانی وارد کردهاست.
فردگرایی افراطی، نتیجه غفلت از آسیبهای دنیای تکنولوژی
در نگاه بسیاری از کسانی که جامعهی ایرانی به خصوص شکل سنتی آن را بررسی کردهاند، روحیه و فرهنگ جمعگرایی، فرهنگ غالب در این جامعه بودهاست. جامعهی امروز ایران اگرچه میتوان گفت در بعضی از رفتارها فردگرا و در بعضی دیگر جمعگراست اما هرچه به سمت سالهای قبل میرویم خلاف امروز شاهد پررنگتر بودن روح جمعی و جمعگرایی میشویم. روحیهای که از نگاه مستشرقان نیز دور نماندهاست. علاوه بر صلهی رحم که رسمی اسلامی است و در فرهنگ ایرانی جایگاه محکمی داشتهاست، جامعه ایرانی رسومات جمعی مختلفی داشتهاست که نشاندهندهی این جمعگرایی میباشد. عید نوروز، شب یلدا و غیره از جمله این موارد هستند که به تقویت پیوند خانواده و روحیهی جمعگرایی کمک کردهاست. اما به مرور با ظهور مدرنیته که اصالت آن اصالت فرد است و فردگرایی را متقدم میداند، جامعهی ایرانی هم دچار آسیبهایی در این حوزه شدهاست.
میتوان گفت تکنولوژی عرصه اصلی ظهور این روحیه است. اگر تا پیش از این اعضای خانواده دور هم جمع میشدند و رسومات مختلف فرهنگی داشتند و یا جمع خانواده تنها متشکل از اعضای آن بود، به مرور پدیدهای مانند رادیو نیز به این جمع اضافه شد. با پیشرفت تکنولوژی محصول دیگری به نام تلویزیون چنان توانست برای افراد جذاب باشد که میتوان گفت به مرور به عنوان عضوی از اعضای خانواده پذیرفته شد. این تعبیر کنایی به این معناست که حال جمع خانواده به جای اینکه صرفا گرد هم جمع شوند، در بسیاری از مواقع گرد یک ابزار جدید به نام تلویزیون جمع میشدند و حتی به مرور مرکزیت برخی خانوادهها را چنین دستگاهی تشکیل میداد.
در جامعهی امروز ایرانی در بسیاری از موارد، وقتی اعضای خانواده به جمع هم میآیند به جای اینکه به گفتگو با همدیگر و درباره خویش بپردازند به تماشای تلویزیون مشغول هستند و مرکزیت این جمع با تلویزیون است. برخی آمارهای رسمی نشان میدهد که میزان مشاهدهی تلویزیون توسط ایرانیها نزدیک به چهار ساعت و نیم در روز است و این نفوذ تکنولوژی در خانواده را نشان میدهد.
به مرور با پیشرفتهای بیشتر دنیای تکنولوژی، رایانههای شخصی و اینترنت نوعی شدیدتر از فردگرایی را در جامعه رواج دادند. حال افراد جای اینکه با اعضای خانواده پای برنامههای تلویزیون بنشینند به رایانههای شخصی روی آوردند و در بسیاری از خانوادهها هر فردی بسیاری از ساعات روز را فقط با رایانه شخصی خود می گذراند و ارتباط او با اعضای خانواده کم و کمتر میشود. اما این روند به گوشیهای هوشمند که میرسد میتوان گفت اوج فرآیند فردگرایی مشاهده میشود.
اگرچه گوشیهای هوشمند کمکهای بسیاری به انسان در عصر ارتباطات کرده است اما وابستگی افراد به این وسیله او را همچنان دورتر از خانواده و روابط جمعی نگه داشتهاست. گوشیهای هوشمند به عنوان یکی از تازهترین محصولات تکنولوژی دنیای مدرن، توانستهاست بسیاری از امکانات وسایل قبلی را در خود جمع و متمرکز کند. به این ترتیب این وسیله در کنار وسائل شخصی دیگر، به محصولی مهم و تاثرگذار بر روند زندگی افراد در دنیای مدرن تبدیل شدهاست. بسیاری از نیازهای روزمره انسانها با همین دستگاه کوچک برطرف میشود و در نتیجه در یک نگاه سطحی نیازی به ارتباط با اشخاص دیگر برای رفع نیازهای خود نمیبیند و روابط او محدودتر میشود.
موبایل در واقع زمینهسازی گستردهای برای مفهوم فردگرایی کردهاست. این وسیله قابلیت انعطاف و انتخاب نوع ارتباطات را بالا برده و بر عهده فرد میگذارد. فرد است که در دسترس بودن یا نبودن خود را انتخاب میکند و پذیرش ارتباطات خود را تعیین میکند و استفادههای چندمنظورهی رسانهای از آن نیز در کانون بودن فرد را تجلی بیشتری میبخشد. با پررنگتر شدن نقش وسائل اینچنینی در دنیای امروز، توجه افراد به مفهوم دیگری به شدت کاهش یافتهاست و در نتیجهی آن روح جمعی و جمعگرایی به میزان قابل توجهی تقلیل یافتهاست. حال اگر جامعه با همین شتاب تحت تاثیر پیشرفتهای تکنولوژی به سمت فردگرایی و تضعیف روح جمعی پیش برود آسیبهای فراوانی را در پی خواهد داشت و بنابراین یکی از عرصههایی که امروز نیازمند مطالعات عمیق و کارامد است تا به کمک جامعه ما بشتابد همین عرصه و همین موضوع است.
فواد میرزازاده