برنامه آمریکا برای نفوذ سایبری در جوامع اسلامی

تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۳۸۹

پایگاه اینترنتی نیویورک تایمز در گزارشی، از نقشه‌های وزارت خارجه آمریکا برای نفوذ در جوامع اسلامی از طریق شبکه‌های اجتماعی اینترنتی پرده برداشت.


گرداب- پایگاه اینترنتی "نیویورک‌تایمز" در گزارشی به قلم "جسی لیختن‌اشتاین" (JESSE LICHTENSTEIN) به بررسی نقش پایگاه‌های اینترنتی اجتماعی نظیر "توئیتر" (Twitter) در نوع جدیدی از دیپلماسی غربی و بالاخص آمریکایی که "دیپلماسی دیجیتال" نامیده می‌شود و همچنین نقشه‌های وزارت خارجه آمریکا برای نفوذ در جوامع اسلامی از طریق این شبکه ها پرداخت.

در این گزارش با اشاره به دیدگاه‌های انتقادی درباره استفاده از این شبکه های اجتماعی در حوزه دیپلماسی عمومی از قول "یوگنی موروزوف" (Evgeny Morozov)، استاد دانشگاه "جورج‌تاون" و تندترین منتقد این شاخه از دیپلماسی که وزارت خارجه آمریکا را متهم به پنهان کاری ایرادات و خطرات مترتب بر رویکرد توئیتری کرده است، آمده: "توئیتر و فیس‌بوک امکاناتی هستند که همه گروه‌ها می‌توانند از آنها استفاده کنند نه فقط طرفداران غرب، بلکه دولت ایران نیز در این شبکه‌های اجتماعی فعال است. دولت ایران حتی از طریق فیس‌بوک توانست برخی از مخالفان خود را در سراسر جهان تعقیب کند."

این گزارش در ادامه با اشاره به نظرات جرد کوهن از طراحان اصلی دیپلماسی دیجیتال آمریکا در این خصوص می نویسد: کوهن نظرات موروزوف را رد می‌کند. کوهن بر این باور است که این تکنولوژی‌ها به‌هرحال در حال گسترش است و نمی‌توان به بهانه اینکه خطرناک است از آن فرار کرد. آنچه موروزوف توان درک آن را ندارد این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم بخش خصوصی با سرعت دیوانه‌واری در حال ابداعات جدید است و گریزی هم از آن نیست.

به‌عبارت‌دیگر، احتراز از شبکه‌های رسانه اجتماعی فایده‌ای به حال دولت آمریکا ندارد. به گفته کوهن، قرن بیست‌ویکم دیگر زمانی نیست که بتوان در آن وسواس کنترلی به خرج داد. اما با این حال باید دانست که امر کنترل در سیاست خارجی به‌هرحال همچنان گرامی داشته می‌شود. زمانی که موروزوف می‌نویسد، دیپلماسی نباید وارد عرصه ی دولتِ باز، شده و باید پشت درهای بسته باقی بماند، انعکاس نگرانی‌های بسیاری از افراد را نشان داده است. اما شاید در دوران توئیتر دیگر چنین چیزی ممکن نباشد.

نویسنده این گزارش در ادامه با اشاره به دیدار خود با هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در ماه مارس گذشته به نقل از او نوشته: هرچند منافع تکنولوژی‌های ارتباطاتی از مضرات و خطرات آنها بیشتر است اما این بدان معنی نیست که هرگز مشکلی پیش نمی‌آید.

از سوی دیگر "کلی شیرکی" (Clay Shirky)، استاد دانشگاه نیویورک که اخیرا مباحثی را نیز در این خصوص با موروزوف دنبال کرده است هم توصیه مشابهی به کارکنان وزارت خارجه داشته و گفته که در واقع کنترل از دست رفته است. "شما دیگر کنترلی بر پیام‌ها ندارید و اگر فکر می‌کنید که دارید، در واقع نمی‌دانید که اوضاع از چه قرار است!"

 ماهیت کنترل‌ناپذیر شبکه‌های اجتماعی
لیختن‌اشتاین، نویسنده این گزارش در ادامه با تأکید بر ماهیت کنترل‌ناپذیر شبکه‌های اجتماعی یاد آور می شود: دیپلمات‌های آمریکایی و همچنین دیپلمات‌های سایر کشورها باید بپذیرند که شبکه‌های اجتماعی را نمی‌توان کنترل کرد و شرکت‌های صاحب این شبکه‌ها هم مسؤولیتی در قبال نحوه استفاده کاربران از این امکانات ندارند. دولت‌ها باید بفهمند که بین "پیام یک کاربر" و یک "سیستم پیام‌رسانی" تفاوت بسیار است. در ماه می، پاکستان فیس‌بوک را فیلتر کرد چرا که مسابقه کاریکاتور علیه نبی مکرم اسلام (ص) در آن برگزار شده بود. حتی متحدان قدیمی آمریکا نظیر کره‌جنوبی، ایتالیا، عربستان سعودی و استرالیا هم قائل به این نکته هستند که محدودیت های موجود در قوانین اساسی برای آزادی بیان، باید شامل حال این شبکه‌ها نیز بشود.

وی می‌افزاید: به‌هرحال این احتمال وجود دارد که بعضا به توئیتر به عنوان عضو گسترش‌ یافته‌ای از دولت آمریکا نگریسته شود. سلوتر در این خصوص می‌گوید: "در اینجا یک تفاوت مهم میان دولت‌هایی که برای محدود کردن اطلاعات تلاش می‌کنند و دولت‌هایی که چنین تلاشی را از خود نشان نمی‌دهند، وجود دارد. برای دولت‌هایی که چنین تلاشی می‌کنند سخت است که محدودیت قدرت خود را درک کنند. ما نمی‌توانیم سی‌ان‌ان را تعطیل کنیم." اما به هرحال نمی‌توان از وجود خطرات در این مسیر چشم‌پوشی کرد.

"کارلوس پاسکال" (Carlos Pascual) سفیر آمریکا در مکزیک، در این خصوص می‌گوید که اگر مسأله در خصوص کشورهایی خاص همچون چین، ایران، کوبا یا کره‌شمالی باشد، توئیتر و فیس‌بوک دیگر به عنوان یک شبکه اجتماعی صرف نگریسته نمی‌شوند بلکه به عنوان  ابزاری در دست دولت آمریکا دیده می‌شوند. این امر شرکت مذکور را در خطر قرار داده و همچنین کاربران تسهیلات این شرکت‌ها هم به خطر می‌افتند. اما مهم نیست که واقعیت چیست! در چنین شرایطی، به‌هرحال بهتر است که بگذاریم این وسایل ارتباط جمعی به کار خود ادامه دهند. اما به هر حال، خطوط قرمزی هم وجود دارند که باید به آنها احترام گذاشت."

توسعه به سایر کشورها
نیویورک تایمز در این گزارش با اشاره به تلاش‌های آمریکا برای ایجاد نمایندگی‌های تکنولوژی‌های مدنظر خود در کشورهای هدف از جمله عراق می نویسد: از بهار گذشته، راس و کوهن با سفر به کشورهایی نظیر عراق، روسیه، کنگو و هائیتی نمایندگی‌های تکنولوژی‌های مدنظر خود را در این کشورها دایر کردند. از آن زمان این سفرها که به Techdel شهره شده‌اند بخشی از سیاست خارجی ایالات متحده دانسته می‌شوند. در این کشورها از مهندسین نرم‌افزار، کارآفرینان و ... خواسته شده است تا راه‌های غیرعرفی برای توسعه دموکراسی و پیش‌برد امر توسعه در کشور پیدا کنند.

در اینجا هم کوهن و راس به‌دنبال تأسیس و ایجاد محصولاتی هستند که ملموس باشند. آنها به راهبران تکنولوژی مأموریت دادند تا در آمریکا شبکه‌های حمایتی از کمپانی‌های نوپای "فن‌آوری اطلاعات" عراق تأسیس کنند و راه‌هایی برای استفاده از منابع اطلاعاتی روسیه در راستای مبارزه با قاچاق انسان بیابند.

در اکتبر 2009، راس و کوهن مشترکاً سفری به مکزیکوسیتی داشتند. ایده آنها در این سفر این بود که بتوانند برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر ایده‌های نویی ارائه کنند. امسال ایالات متحده 3.5 میلیارد دلار بودجه برای مبارزه با مواد مخدر اختصاص داده است که بیشتر آن در مکزیک هزینه خواهد شد. در سال 2009، تنها یک شهر مکزیک 2600 جنایت مرتبط با مواد مخدر داشته است. در مکزیک هر روز بین جانیان و پلیس درگیری پیش می‌آید و شاهدان هم جرأت آن را ندارند شهادتی در دادگاه اقامه کنند. این اتفاقات درست آن سوی مرز آمریکا به وقوع می‌پیوندد. راس در این خصوص می‌گوید: "بی‌اعتمادی به پلیس یکی از مشکلات بزرگ در مکزیک است. مفهوم گزارش‌دهی ناشناس (بی‌نام) جنایات در مکزیک نابود شده است."

دیدار با "کارلوس اسلیم" (Carlos Slim)، غول مخابرات و ثروتمندترین مرد جهان، مهمترین بخش این Techdel است که نیویورک تایمز با اشاره به آن می نویسد: وی سهامدار اصلی و اعتباردهنده نیویورک تایمز هم هست. پاسکال بعدها به لیختن‌اشتاین گفته است که جیمز ابرنارد از شرکت "موبایل آکورد" در این جلسه تصریح کرد که تقریبا در تمامی شهرهای فقیر مکزیک هم مردم از تلفن همراه استفاده کرده و مدام به هم پیامک می‌فرستند. لذا این ایده پدید آمد که یک سیستم آزاد پیامک راه‌اندازی شود تا مردم بتوانند جنایات را گزارش دهند و بلافاصله پس از گزارش، اطلاعات ارسال کننده پیامک از پیام پاک شود و اطلاعات پایگاه داده نیز مستقیما به سیستم پلیس شهری و فدرال منتقل شده و به وسیله یک NGO مستقل بررسی ‌شود تا شرایط ناشناس‌بودن برای گزارش‌دهنده محفوظ بماند. در چنین شرایطی اقدامات انجام شده یا نشده از سوی پلیس می‌تواند از سوی عموم جامعه مورد ارزیابی قرار گیرد.

پاسکال می‌افزاید که اسلیم نسبت به این موضوع جذب شد و دو جوان با پشتکار (راس و کوهن) نظر وی را به خود جلب کردند. اسلیم قبول کرد که اسپانسر این طرح باشد.

به‌نوشته لیختن‌اشتاین، این برنامه که قرار است از پاییز امسال پیاده‌سازی شود با چالش‌هایی مواجه است که واضح‌ترین آنها این است که در برابر گزارش‌های نادرست چه باید کرد؟ چگونه باید اعتماد مردم را نسبت به ناشناس ‌ماندنشان جلب کرد؟ اخیراً مکزیک تلاش کرد تا با ثبت نام از استفاده‌کنندگان از تلفن همراه، پایگاه داده خود را تکمیل و تثبیت کند. این اطلاعات که قرار بود کاملا محرمانه باشد به‌زودی در مغازه‌های کیک‌فروشی مکزیکوسیتی فروخته شد!

پاسکال در این خصوص می‌گوید: "اگر اطلاعات افراد لو برود و آبرو و جان و مال افراد گزارش دهنده جنایات در خطر قرار گیرد، آنگاه دیگر کسی از این سیستم استفاده نخواهد کرد. ما مجبوریم با طرف‌های مکزیکی و NGOها در داخل و خارج از دولت برای رسیدن به نتیجه کار کنیم."

 روابط راس و کوهن با یکدیگر
لیختن‌اشتاین تصریح کرده است که سلوتر در سال 2009 و پیش از آنکه به مقام ریاست کارکنان برنامه‌ریزی سیاسی وزارت امور خارجه ایالات متحده منصوب شود، در مقاله‌ای که در "فارین افرز" (Foreign Affairs) نوشت، فاش کرده بود که دولتمردان آمریکایی اکنون می‌دانند که شبکه‌ها در سطح بالاتر از دولت، پایین‌تر از آن و حتی در درون آن وجود داشته و فعالند. راس این نوشتار را به همه سفرای آمریکا در سراسر جهان داده است. جالب است که بدانیم راس و کوهن درباره خود چه می‌اندیشند؟ این دو خود را دو "همیشه مسافر متفکر" می‌دانند که همواره در حال ایجاد و نگهداری شبکه‌هایی هستند که به‌نوبه خود از شبکه‌هایی دیگر تشکیل شده‌اند. این دو نفر همواره با هم در تماس هستند و اطلاعات خود را در اختیار هم قرار می‌دهند حتی اگر هر کدام در یک سمت کره زمین حضور داشته باشند.

اما شاید این رابطه نزدیک قدری تعجب‌آور به‌نظر برسد، کوهن از سوی "کاندولیزا رایس" منصوب شده و همواره او را مراد خود می‌داند و این در حالی است که راس به‌شدت طرفدار و حامی اوباما است. این دو برای رسیدن به وزارت امور خارجه راهی کاملا متفاوت را طی کرده‌اند.

کوهن که سال‌های پیش از فارغ‌التحصیلی را در آفریقا طی کرده و تز خود را بر روی نسل‌کشی رواندا انجام داده بود در 22 سالگی با کاندولیزا رایس دیدار کرد. رایس هنوز به سمت مشاور امنیت ملی منصوب نشده بود. وی سپس سفری به خاورمیانه داشت و از سوریه، لبنان، عراق و ایران دیدار کرد و توانست با نسل جوان این کشورها که از رسانه‌های جمعی و تکنولوژی‌های بی‌سیم استفاده می‌کنند ارتباط برقرار کند. رایس در خصوص وی می‌گوید که کوهن نظرات بسیار جالبی در خصوص ایران داشت تا آنجا که کسی در دولت صاحب این نظرات نبود. کوهن به خواسته رایس از نظرات خود خلاصه‌ای تهیه می‌کند تا به رئیس‌جمهور وقت آمریکا ارائه شود.

زمانی که رایس به سمت وزارت امور خارجه منصوب شد، جایی برای کوهن 24 ساله در بین کارکنان برنامه‌ریزی سیاسی دست و پا کرد و تأکید داشت که حوزه کاری او باید برقراری ارتباط با جوانان، مبارزه با رادیکالیسم و مبارزه با تروریسم باشد. در فوریه 2008، اعتراضات گسترده‌ای علیه "نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا" (FARC) شکل گرفت. این اعتراضات در بیش از 200 شهر جهان از طریق فیس‌بوک و اسکایپ (Skype) و پیام‌های فوری سازمان‌دهی شد. کوهن در این خصوص می‌گوید که این اعتراض بزرگ‌ترین اعتراض تاریخ علیه یک سازمان تروریستی بود. کوهن همچنین تصریح می‌کند که این اعتراضات از اولین حرکات دیپلماتیک انجام شده از طریق شبکه‌های آنلاین اجتماعی بود و تقریبا یک میلیون ویدئو علیه FARC منتشر شد.

رایس در این خصوص می گوید: "کوهن شروع به شبکه‌سازی از افرادی در سراسر جهان کرد که می خواستند درباره چگونگی مبارزه با تروریسم گفتگو کنند. او به خوبی توانست از پس این کار برآید."

الک راس تقریبا یک‌دهه از کوهن مسن‌تر بود و اندکی دیرتر به فعالیت‌های سیاسی پیوست. در سال 2000 تلاش‌هایی را برای اضافه‌کردن زبان عربی به شبکه اینترنت از طریق یک مؤسسه غیرانتفاعی به‌انجام رساند. او توانست حمایت غول‌های اقتصاد و تکنولوژی نظیر "بیل گیتس" (Bill Gates) و "ویلیام ای. کنارد" (William e. Kennard) را به خود و فعالیتش جلب کند. در آوریل 2009 راس که تخصص فراوانی در زمینه تکنولوژی رسانه پیدا کرده بود به دستگاه سیاست خارجی دولت اوباما پیوست.
با به پایان رسیدن دوران بوش، کوهن که منصوب شده از سوی رایس بود می‌توانست از وزارت خارجه کنار گذاشته شود اما راس با خواندن نوشته‌های او، وی را به عنوان همکار خود برگزید.

یک پارادوکس سیاست قرن 21 این است که در حالی که تکنولوژی‌های جدید به‌صورت تئوریک توانسته‌اند به افرادی بی‌نام و نشان قدرت و صدا بدهند، چنانکه برای آغاز کردن یک حرکت، تنها به یک گوشی تلفنِ همراهِ دارای دوربین نیاز است و در عین حال بی‌نام و نشان بودن آنها را حفظ کنند، از سوی دیگر توانسته‌اند بوروکرات‌های همیشه پشت پرده را به صحنه‌های اجتماعی بکشانند و از خفا خارج کنند. راس و کوهن در دنیای خویش به شهرت دست یافته‌اند و شهرت در دوران توئیتر نیازمند گفتمان زیاد است. هرچند که بسیاری از کارکنان وزارت خارجه آمریکا نمی‌توانستند درک کنند که این شهرت ناشی از چیست، اما هیلاری کلینتون خود می‌داند که این مسئله دیگر همه‌گیر شده است. به گفته وی: "عجیب این بود که همه جهان در این مسیر حرکت می‌کرد و وزارت خارجه آمریکا وارد این مسیر نمی‌شد. نیمی از بشریت کمتر از 30 سال سن دارد، بیشتر آنها به اندازه کافی در مورد ارزش‌های آمریکایی نمی‌دانند. یکی از راه‌ها برای حل این معضل این است که کسانی که برای سیستم سیاست خارجی ما کار می‌کنند به انسان‌های عادی بدل شده و با دیگران ارتباط برقرار کنند."

 برنامه‌ای دیگر از راس و کوهن، این بار برای مسلمانان
نیویورک‌تایمز در ادامه این گزارش نوشته است در طرحی جدید، راس و کوهن یکی از همین روزهای اخیر در جلسه‌ای با "فرح پندیت" (Farah Pandith)، نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور جوامع اسلامی دیدار کردند. پندیت اصالتا اهل کشمیر است و در سن پایین به آمریکا مهاجرت کرده است. وی که اکنون در اوایل چهارمین دهه زندگی خویش است حضوری فعال در وزارت خارجه آمریکا داشته و در 25 کشور تلاش می‌کند که دامنه تعاملات آمریکا با جوامع اسلامی را افزایش دهد. وی به تازگی از سفر خود به پاکستان، هندوستان، قطر و هلند بازگشته و به همراه معاون خود "کارن چندلر" (Karen Chandler) با راس و کوهن دیدار کرده است.

راس در این جلسه تصریح کرد، مشکلی که باید حل شود این است که یک دفتر نمی‌تواند با مسافرت‌های پی‌در‌پی با 1.4 میلیارد انسان رابطه برقرار کند، بنابراین ما باید به‌سوی راهبردی از تکنولوژی ارتباطاتی نظر داشته باشیم.
کوهن نیز اظهار داشت، هر جا برویم گروهی از مسلمانان آنجا حضور دارند و از استراتژی مد نظر خود و راس به عنوان "راهبرد بوف" (BOF Strategy) نام برد.

نیم ساعت بعد جلسه به توضیح خودمانی راهبرد بوف از سوی راس و کوهن گذشت: این راهبرد ناظر بر این واقعیت است که چگونه می‌توان از دارایی ارزشمندی همچون پندیت (زن پرکاری که از سوی آمریکا سخن می‌گوید آن هم خطاب به جمعیت بسیار متنوعی که به انگیزه‌های آمریکا با دیده تردید می‌نگرد) استفاده کرد و حضور او را در جوامع هدف به‌وسیله تکنولوژی گسترش داد تا حضور وی، تنها مبتنی بر مسافرت‌هایش به جوامع هدف نباشد؟!

پس از مدتی از بحث‌ها نتیجه‌ای که حاصل شد توافق همه طرف‌ها بر این واقعیت بود که تعامل با مسلمانان کاربر و سخت است.
راس ادامه می‌دهد: قرار نیست این کار در همین لحظه انجام شود. ما به کسی احتیاج داریم که در این خصوص کنکاش کند و آنچه لازم است را به‌دست بیاورد. باید چیزهایی مشخص شوند که می‌شود آنها را به پیام 140 کاراکتری یا کمتر تبدیل کرد. بعد ما می‌توانیم آن را به زبان‌های پشتون، دری، اردو، عربی، سواحلی و... ترجمه کنیم. مسئله مهم دیگر این است که مسلمانان تأثیرگذار در توئیتر، فیس‌بوک و سایر شبکه‌های اجتماعی را بشناسیم و با دیپلماسی مناسبی به آنها دسترسی یافته و بگوییم: "هی، ما می‌خواهیم این پیام‌ها را به شما برسانیم. این‌ها پیام‌هایی هستند که ما فکر می‌کنیم با ارزش‌های شما سازگارند. این همان صدایی است که شما می‌خواستید از آمریکا بشنوید." به این ترتیب ما در میان مسلمانان حاضر در توئیتر "امام" حامی خود، به‌دست می‌آوریم و از طریق این امام‌ها در گوش آنها پچ‌پچ می‌کنیم و به آنها می‌گوییم که از این زن (پندیت) پیروی کنید!

راس و کوهن در خصوص امر ترجمه پیام‌ها هم راه‌کاری ارائه می‌دهند: برای انجام ترجمه، دفتر ارتباط با مسلمانان می‌تواند 10 دانشجوی مسلط به دو زبان را استخدام کند.

معاون پندیت در این خصوص ابراز نگرانی کرده و می‌گوید: "چطور می‌توان کار ترجمه را به چند بچه‌دانشجو سپرد، آن هم در شرایطی که ناظران آنها به آن زبان تسلطی ندارند؟! از کجا معلوم که آنها کارشان را به درستی انجام دهند؟"
راس در این خصوص می‌گوید: "در قرن 21 چاره‌ای نیست جز اینکه سطح کنترل پایین آورده شود." وی سپس سخنانی را از کلینتون نقل می‌کند: "وقتی یک خانم جوان اهل عربستان سعودی چیزی را به عربی ترجمه می‌کند، قرار نیست ترجمه وی به کسی در وزارت خارجه داده شود و مورد تصویب قرار گیرد. این امر دیگر به گذشته تعلق دارد."

منبع: مشرق