«کالپ ماپین» با اشاره به تأثیرگذاری مواضع رهبر انقلاب اسلامی، میگوید: «رهبر شما مسلماً یکی از بزرگترین افراد در تاریخ ماست و اکنون مردم دنیا و به خصوص جوانان با هر دینی و مذهبی که دارند، گوش میدهند تا ببینند ایشان چه میگوید».
به گزارش گرداب به نقل از مشرق، برخی مسؤولان و دیپلماتهای کشورمان تأثیر گفتار و رفتار خود را در خارج از مرزهای ایران دستکم میگیرند. خبرنگار بینالملل مشرق در خصوص نقش جمهوری اسلامی نه تنها در محور مقاومت، بلکه در میان کشورهای دیگر دنیا و تأثیر مبارزات، مواضع و حمایتهای ایران بر صحنه بینالمللی با "کالب ماپین" فعال رسانهای و خبرنگار آمریکایی گفتگو کرده است. متن مصاحبه مشرق با این خبرنگار، تحلیلگر سیاسی و فعال ضدجنگ آمریکایی به شرح زیر است:
"کالب ماپین" خبرنگار، تحلیلگر سیاسی و فعال ضدجنگ آمریکایی
* ایران از سوریه حمایت میکند، از یمن دفاع میکند، به کشورهایی در آفریقا کمک میکند، متحدی برای روسیه و چین است، و با آمریکا و کشورهای امپریالیستی میجنگد. این اقدامات، دو تأثیر دارد. یکی درون ایران و دیگری در سطح دنیا. آیا با توجه به تأثیر این اقدامات در سطح دنیا آنقدری هست که برخی ایرانیها فکر میکنند؟
بگذارید جوابتان را با یک مثال بدهم؛ چندی پیش رهبر معظم ایران به پلیس کشور توصیه کرد تا مانند پلیس آمریکا عمل نکند. من شخصاً فیلم این صحبتها را برای یکیک افرادی فرستادم که میدانستم در زمینه خشونت پلیس فعال هستند. آنها هم در شبکههای اجتماعی برای همه کسانی که میشناختند فرستادند.
مثل این بود که یک تشویق دستهجمعی شده باشیم. به آنها گفتم یک کشور در آن سوی دنیا طرفدار ماست و مخالف پلیس آمریکا. چهقدر عالی است که یک رهبر در کشوری دیگر به پلیس آن کشور میگوید مانند پلیس آمریکا عمل نکنید. در کشوری که آمریکا همیشه میگوید وحشی است و خشونتطلب است، رهبر دارد به پلیس میگوید مانند پلیس آمریکا نباشید.
سخنانی که رهبر عالی بیان کرد به منزله یک حمایت بسیار قدرتمند از مردمی بود که در آمریکا در مقابل خشونت پلیس ایستادهاند. ببینید اگر موضع رهبر ایران درون آمریکایی که مرکز امپریالیسم است اینقدر تأثیر دارد، تصور کنید برای مردم یمن که تحت حملات شدید هستند، یا مردم بحرین که با نظام استبدادی تحت حمایت آمریکا مبارزه میکنند و برای مردمی که در سراسر دنیا برای رسیدن به آزادی تلاش میکنند به چه معناست!
* اگر میتوانستید موضوعی را با رهبر معظم انقلاب در میان بگذارید، درباره چه چیزی صحبت میکردید؟
من آدمی هستم که خیلی حرف میزنم! بنابراین اولین کاری که میکردم این بود که سعی میکردم تا میتوانم کم حرف بزنم تا ببینم رهبر معظم چه میخواهد بگوید. رهبر شما مسلماً یکی از بزرگترین افراد در تاریخ ماست.
* دلیل این حرفتان چیست؟
دلیلش این است که او دارد کشوری را رهبری میکند که دستاوردهای عظیمی در مبارزه با امپریالیسم و صیهونیسم داشته است. بنابراین سعی میکردم حرف نزنم، فقط گوش بدهم ببینم رهبر چه میگوید. اگر اصرار میکرد و از من میخواست چیزی بگویم، میگفتم که چهقدر صحبتهایش برای جوانان آمریکایی مهم است و چهقدر از موضع او درباره خشونت پلیس تحت تأثیر قرار گرفتهاند. میگویم که وقتی اظهارات او را درباره کاپیتالیسم خواندم، چهقدر عمیق به نظرم رسیدند و چهقدر مرا تحت تأثیر قرار دادند. مردم دنیا و به خصوص جوانان با هر دینی و مذهبی که دارند، گوش میدهند تا ببینند ایشان چه میگوید.
به رهبر میگفتم کاری که او کرده و کشوری را مدیریت میکند که اساس آن فراتر از سود و منفعت مالی است و در آن اصول مذهبی قبل از همه چیز در نظر گرفته میشود، انسانیت ارزش دارد، و مردم به زندگی واقعی تشویق میشوند، پروژهای است که مسلماً ارزش ادامه را دارد و من بیشترین احترام و تحسین را برای او قائل هستم.
* آیا مبارزه ایران با امپریالیسم تاثیری در دنیا دارد؟
من خودم اصالتاً ایرلندی هستم. اجداد من از ایرلند به آمریکا فرار کردند. من اولین باری که به ایران آمدم، فهمیدم خیابانی به نام "بابی ساندز" (از مبارزان استقلالطلب ایرلند) وجود دارد. حتی فهمیدم ایران از "ارتش جمهوریخواه ایرلند" حمایت "همهجانبه" کرده است. این عشق و همبستگی هرگز بیمعنا نیست.
اگر مبارزات ایران متوقف شود، مسلماً مشکل بزرگی برای همه مردمی خواهد بود که در تمام دنیا به دنبال آزادی هستند، هر کجا که باشند، آمریکا، آفریقا، آسیا. یک نکته را هم باید بگویم: هر کس فکر میکند توقف مبارزه با آمریکا باعث میشود وضعیت اقتصادی مردم داخل ایران اندکی بهتر شود، کاملاً اشتباه میکند. اصلاً اینطور نیست بلکه بدتر هم خواهد شد.
حملاتی که آمریکا علیه جمهوری اسلامی کرده، از تحریمهای اقتصادی تا سرنگونیهای نظامی، اینها بر اساس سیاستهای ایران نیست. بر اساس این است که ایران یک کشور صادرکننده نفت است و صنعت نفت این کشور در اختیار دولت است. دولت ایران در رقابت با شرکتهای نفتی والاستریت است. هر باری که ایران نفت صادر میکند، ارزش نفت صادراتی شرکتهای آمریکایی و انگلیسی کاهش مییابد.
بسیاری از مردم فکر میکنند دلیل دشمنی آمریکا با ایران، صحبتهای احمدینژاد بود و وقتی روحانی روی کار آمد، مشکلات حل خواهد شد، اما مخالفت آمریکا با ایران بر سر پول است. اینها را نمیشود راضی کرد. نمیخواهند با کسی همکاری میخواهند، میخواهند همه را از میان بردارند. به عراق نگاه کنید، به لیبی نگاه کنید. آنها میخواهند همین بلاها را بر سر ایران هم بیاورند. این تنها چیزی است که آمریکاییها را راضی میکند.
* اما آمریکاییها نگفتهاند میخواهند به ایران حمله کنند. گفتهاند میخواهیم مذاکره کنیم. این نشان نمیدهد که تغییر کردهاند؟
این یک استراتژی متفاوت هست، اما هدف نهایی آنها همان نابود کردن ایران است. نمیخواهند ایران را کنترل کنند، میخواهند آن را نابود کنند. اگر به تأمین مالی تکفیریها در سوریه نگاه کنید، میبینید که نمیخواهند یک دولت باثبات به جای دولت اسد بگذارند. میخواهند جای اسد را بحران، مرگ، نابودی، سردرگمی و جنگ داخلی بگیرد. همین کاری که با عراق و افغانستان و لیبی کردهاند. میخواهند همه دنیا را درگیر یک جنگ داخلی عظیم بکنند تا همه به آنها وابسته باشند. آنوقت خودشان به عنوان تنها قدرت اقتصادی در دنیا اعلام پیروزی کنند.
* برخی مقامات ایرانی در نشستهای بینالمللی شرکت میکنند، به مقامات آمریکایی لبخند میزنند، با آنها دست میدهند و عکس میگیرند. مخابره این تصاویر چه تأثیری روی شما میگذارد؟
این یک توهم مرگبار است که کسی فکر کند جان کری واقعاً برای مردم ایران ارزش قائل است. میدانم که اوباما امسال پیامی به مناسب نوروز به مردم ایران داد. اگر این پیام را نگاه کنید، میفهمید که اهداف آن بسیار مغرضانه بود. اوباما تلاش کرد تخم سردرگمی و ناآرامی را در جامعه ایران بپاشد. آمریکا از آشوبگران سبز در ایران حمایت کرد و تروریستهای مجاهدین خلق هم تحت حمایت آمریکا هستند.
آمریکا هیچ هدف خیری برای مردم یا دولت یا جامعه ایران ندارد. نمیخواهند هیچ اتفاق خوبی برای ایرانیها بیفتد. به نظر من، مهم است که مذاکره کنید، از مبارزه حمایت کنید و تلاش کنید هر آنچه را میتوانید در زمینه از بین بردن تحریمها به دست بیاورید. اما در عین حال باید یادتان باشد با چه کسی دارید مذاکره میکنید. با کسانی مذاکره میکنید که واقعاً خیرخواه شما نیستند. به فکر خودشان و سود خودشان هستند. همیشه چیزی پشت پرده دارند. میخواهند هر پیشرفتی را در دنیا متوقف کنند.
* بسیاری از مردم در ایران میگویند ما هزینه گزافی برای مقابله با امپریالیسم در دنیا میکنیم. این هزینه نه ارزشش را دارد و نه نتیجهای داشته است.
اولاً من باید بگویم به عنوان یک آمریکایی حق ندارم به شما بگویم با انقلابتان چه کنید یا چگونه مبارزه خود برای استقلال را ادامه دهید. مدتهاست آمریکاییها به مردم دنیا میگویند با عمرشان چه کنند. شما به این توصیهها نیازی ندارید. اما این را میگویم که اگر وضعیت زندگی ایرانیها را با مردم عربستان سعودی یا رژیمهای دیگر تحت حمایت آمریکا مقایسه کنید، متوجه تفاوت بسیار بزرگی میشوید.
"من به عنوان یک آمریکایی حق ندارم به شما بگویم با انقلابتان چه کنید"
دفعه قبلی که من ایران بودم، به پارکی کنار هتل محل اقامتم رفتم و با دانشجوهای زیادی حرف زدم. از آنها پرسیدم چهقدر هزینه برای تحصیل در دانشگاه پرداختهاند. میگفتند رایگان است. دولت هزینهاش را میدهد. به آنها گفتم میدانستید حتی در ثروتمندترین کشور دنیا یعنی آمریکا هم آموزش رایگان نیست؟ در آمریکا میلیونها جوان هستند که تا ده سال باید بدهکار باشند و هزینه آموزش خود را به دولت پرداخت کنند. دولت هم به بانکها اطمینان داده که میتوانند جوانان را سلاخی کنند. آموزشی که در بسیاری از کشورهای دنیا رایگان است، در آمریکا منبع درآمدی تریلیون دلاری برای دولت است.
* با این حال، زندگی در آمریکا برای برخی، جذابتر و جالبتر است. برخی از مردم در ایران، این حرفهای شما را قبول نمیکنند. چگونه میخواهید به مردم بگویید زندگی در ایران بهتر است؟
در نظام امپریالیسم، وقتی بانکدارها کنترل کشور را به دست میگیرند، توسعه با خود نمیآورند. این یک افسانه است که امپریالیسم توسعه میآورد، واقعیت این است که توسعه را نابود میکند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید آمریکا به عراق حمله نکرد تا منابع نفتی آن را "به دست بیاورد"، حمله کرد تا منابع نفتی این کشور را نابود کند. صادرات آمریکا از نفت عراق با آغاز جنگ کاهش پیدا کرد. به لیبی نگاه کنید. هیچ کجا ورود امپریالیسم برای آوردن صلح نبوده است. اینها میخواهند مردم فقیر بمانند تا به آنها وابسته و تحت سلطه اقتصادیشان باشند.
وقتی یک کشور از امپریالیسم آزاد میشود، یک روند را آغاز میکند. این اتفاق یکشبه نمیافتد. نکتهای که باید در نظر داشته باشید، این است که ثروت آمریکا را با جان میلیونها نفری خریدهاند که نه تنها در خاورمیانه، بلکه در آفریقا، آسیا و کشورهایی مانند ویتنام کشته شدند. هرچه ما آمریکاییها داریم، آغشته به خون مردم است.
مردم زندگی در آمریکا را با زندگی در خانه یک گانگستر پولدار مقایسه میکنند. این شخص ممکن است ثروتی در اختیار شما قرار بدهد، اما بهتر است درباره اینکه این پول را از کجا آورده، تحقیق نکنید، چون میفهمید آن را با خون به دست آورده است. حتی در همین جامعه آمریکایی که با این همه جنایت ثروتمند شده است، باز هم میبینیم مردم را رها میکنیم تا فقیر باشند.
تنها در آمریکا میتوانید ببینید مردمی که میلیونها دلار پول دارند، از کنار زنان پیری بگذرند که چیزی برای خوردن ندارند. ثروت زیاد است، اما میان مردم تقسیم نمیشود. میلیونها نفر میمیرند، چون وقتی مریض هستند پول ندارند تا پیش دکتر بروند. میلیونها نفر کنار خیابان میخوابند.
* اما زندگی متوسط مردم، زندگی خوبی است.
مسلماً سطح متوسط زندگی در آمریکا از بسیاری از
کشورهای دیگر دنیا بهتر است. آمریکا ثروتمندترین مردم دنیا را دارد، اما
مشکلات زیاد و فقر زیادی هم دارد. همچنین سرکوب در این کشور روز به روز
بیشتر میشود. قبلاً از آمریکا به عنوان آزادترین کشور دنیا یاد میکردند،
اما الآن آمریکا بر اساس درصد، بیشترین آمار زندانی را در دنیا دارد.
دولتهای دنیا همه تلاش میکنند تا با مواد مخدر بجنگند، اما آمریکا نه
تنها تلاش نمیکند این مسئله را از بین ببرد، بلکه آن را تسهیل هم میکند.
از طرف دیگر، افرادی که از مواد مخدر استفاده میکنند را زندانی میکنند.
انگار نظام آمریکا بر پایه زندانی کردن مردم استوار است، چون از این کار هم
سود میبرند. همه چیز در آمریکا دستکاری شده تا یک نفر از آن سود ببرد.
سرکوب در آمریکا روز به روز بیشتر میشود
دولت آمریکا نمیخواهد جلوی جرم را بگیرد، بلکه میخواهد آن را بیشتر کند تا مردم را به زندان بیندازد و از این راه درامد کسب کند. نمیخواهند جلوی جنگ را بگیرند، بلکه میخواهند جنگ به راه بیندازند تا بتوانند با بمباران کشورها و فروش سلاح، سود به دست بیاورند. اخلاقیات وجود ندارد. مردم میگویند جامعه آمریکا خیلی آزاد است. بله شما در آمریکا کاملاً آزاد هستید مواد مخدر مصرف کنید، فیلمهای مبتذل ببینید و کارهای دیگری انجام بدهید که در جوامع دیگر ممنوع است اما نمیتوانید بخشی از یک چیز مهم و تأثیرگذار باشید. نباید عضو پروژهای باشید که میخواهد دنیا را تغییر دهد.
آمریکا کشوری است که در آن کودکان میتوانند اسلحه به مدرسه ببرند و بقیه کودکان را بکشند. این اتفاق در آمریکا زیاد میافتد. یک نوجوان یا جوان اسلحه میبرد، هرچند نفر را که بتواند میکشد و بعد هم خودکشی میکند. میزان بیماریهای روانی و دیوانگی در آمریکا بسیار زیاد است. آمریکا الگوی خوبی برای هیچ کشوری نیست. کشوری که میخواهد پیشرفت کند، باید زیرساختها و صنایع خود را بسازد، اما نباید تلاش کند شبیه آمریکایی شود که جامعهای ثروتمند اما سردرگم و مخدوش دارد. خیلی از مردمی که برای ساختن آمریکا جنگیدهاند، اگر وضعیت الآن آن را ببینند، وحشت میکنند.
* چه چیزی باعث میشود مردم ایران بخواهند قبول کنند که هزینه مبارزه با امپریالیسم را بپردازند؟
هرچه کشورهایی که از دست امپریالیسم خلاص میشوند، بیشتر باشند، فضای تنفس برای ما هم بیشتر است. واقعیت این است. اگر سوریه از بین برود، تبدیل به پایگاهی برای حمله آمریکا به ایران میشود. تخریب عراق و ایجاد تهدید داعش در این کشور هم برای همین هدف بود. هرچه کشورهای بیشتری آزاد شوند و استقلال پیدا کنند و دولتهای باثبات در آنها روی کار بیاید، ایران هم ایمنتر خواهد شد. به نفع ایران است که برای ثبات و استقلال اقتصادی بجنگد و در کنار کشورهایی باشد که میخواهند خود را آزاد کنند.
مهم نیست چه کشوری باشد. این زیباترین نکتهای است که در اینجا وجود دارد. در بولیوی، سوسیالیستها هستند، در کوبا و چین، کمونیستها هستند، روسیه یک کشور ناسیونالیست است، حکومت در این کشور تحت تأثیر مسیحیت ارتدوکس روسی است. ایران، انقلاب اسلامی را دارد. این کشورها بهرغم ایدئولوژیهای متفاوت در کنار هم هستند، چون میدانند دشمن بشریت در حال حاضر کیست، نظام مبتنی بر طمع و منفعتطلبی سرمایهداری نئولیبرالیسم غربی والاستریت.
این همان چیزی است که در رسانههای آمریکایی جایش خالی است. در رسانهها همیشه میگویند ایران توسعهطلب است. این را نمیگویند که اصول جمهوری عربی سوریه و حزب بعث در سوریه بسیار متفاوت از اصول انقلاب اسلامی ایران است. اگر به سازمان انصارلله یمن نگاه کنید، اینها نظرات متفاوتی با جمهوری اسلامی ایران دارند. این نیروهایی که مقابل آمریکا ایستادهاند، همه با هم یکی نیستند، یک ایدئولوژی ندارند. فقط مردمی هستند که آزادی میخواهند.
آزادیخواهان دنیا با هم و در یک صف مقابل غرب ایستادهاند. این اتفاق خوبی است و اتفاقاً ادعای توسعهطلب بودن ایران را هم نقض میکند. مسئله فقط این است که ایران میداند اگر میخواهد آزاد بماند، بقیه هم باید آزاد باشند.
* آمدن به خیابان و شعار دادن و پلاکارد حمل کردن چه تأثیری دارد؟ با این کارها که چیزی تغییر نمیکند.
این نوع کارها باعث میشود اتحاد با بقیه مردم دنیا شکل بگیرد و پیام انقلاب شما به مردم برسد. نه تنها در آمریکا بلکه در تونس و یمن و مصر و کشورهای دیگری که تلاش میکنند خود را آزاد کنند. باید به آنها نشان بدهید که ایران دوست آنهاست. باید صدای انقلابتان در تمام دنیا باشید. برخی از ایرانیها میگویند اهداف انقلاب اسلامی کاملاً محقق نشده است.
تصاویر رهبری و امام خمینی در کنار پرچمهای فلسطین، سوریه و حزبالله
در تظاهرات روز قدس در برلین
من صحبتهای رهبر عالی را گوش دادهام و میدانم که برخی اتفاقاتی که در ایران میافتد متناقض با این صحبتها و نظریات رهبر عالی و مخالف اصول انقلاب هستند. یکی از تأثیراتی که مثلاً تجمعهای دانشجویی میتواند داشته باشد این است که دانشجوها خواستار عمل به اصول انقلاب و گفتههای رهبر بشوند. این کارها هم همه به مردم کشورهای دیگر کمک میکند، چون هر چه مردم ایران با هم متحدتر باشند، بدانند دوستانشان چه کسانی هستند و دشمنانشان چه کسانی هستند، میتوانند در مبارزه با امپریالیسم مؤثرتر باشند.
* فرق شما به عنوان یک فعال مدنی با عموم مردم آمریکا چیست؟ شما اطلاعات خود را از کجا میگیرید و چه عاملی باعث شده تا شما از بقیه مردم متفاوت شوید؟
به عقیده من، اکثریت مردم آمریکا در حال حاضر بسیار "بدبین" شدهاند. میشنوند که سیاستمداران کشورشان با آنها حرف میزنند، اما به گونهای تمسخرآمیز میگویند: "اینها به ما دروغ میگویند، به حرف چه کسی باید گوش بدهیم؟" به خصوص از وقتی اوباما رئیسجمهور شد. جوانان آمریکایی خیلی هیجانزده بودند و فکر میکنند اوباما قرار است همه چیز را عوض کند اما به هیچ وجه این اتفاق نیفتاد. همه چیز حتی میتوانیم بگوییم با آمدن اوباما بدتر شد.
همه چیزهایی که درباره بوش میگفتیم، درباره نقض آزادیهای مدنی و افزایش دخالتهای خارجی و بحران اقتصادی، همه اینها وضعشان بدتر شد. واکنش بسیاری از مردم در این شرایط این نبوده که به دنبال منابع دیگر برای پیدا کردن اطلاعات بروند، بلکه صرفاً بدبین شدهاند. دیگر به حرف هیچکس اعتماد نمیکنند.
آنچه مرا با عموم مردم متفاوت میکند این است که من رسانههای ایرانی را رصد میکنم. رسانههای روسی را رصد میکنم. رسانههایی را بررسی میکنم که خارج از آمریکا و به عنوان نیروهایی در مقابل واشنگتن شکل گرفتهاند. مردم آمریکا بیشتر بدبین شدهاند. وقتی اوباما هم تغییری در وضعیت کشور ایجاد نکرد، مردم گفتند پس حتماً هیچ خوبی در دنیا نیست.
اتفاقاً این بدبینی و این اعتقاد به نوعی به نفع صهیونیستها هم شده است. آنها میگویند درست است که ما فلسطینیها را میکشیم، اما آنها هم به اندازه ما بد هستند و بنابراین تنها کاری که شما باید بکنید این است که بین دو نیروی شیطانی، یکی را انتخاب کنید و از آن حمایت کنید.
در آمریکا معمول است که مردم را "هیپستر" (نو پرست) خطاب میکنند. میگویند مردم جوان بین 18 تا 30 سال عاشق امتحان چیزهای جدید هستند و همیشه دوست دارند با همه کس و همه چیز مخالف باشند. این دیدگاه اگرچه با دولت آمریکا مخالف است، اما کلاً هم به هیچ دیدگاه دیگری اعتقاد ندارد، صرفاً بدبین است.
این افراد کسانی را که به هر چیزی اعتقاد دارند تمسخر میکنند و میگویند دیوانگی است که انسان به چیزی اعتقاد داشته باشد یا برای آن تلاش کند. به خاطر همین هم برای هیچ چیز نمیجنگند. این دیدگاه درباره دنیا در آمریکا در حال گسترش است و اتفاقاً همجهت با منافع امپراتوری هم هست.
بخش بزرگی از این فلسفه را در دانشگاهها هم دارند درس میدهند و نام آن را پستمدرنسیم گذاشتهاند. این فلسفه میگوید واقعیتی وجود ندارد. تنها جهتهای مختلفی وجود دارند که با هم تقابل میکنند. هیچ چیزی وجود ندارد که بتوان به آن اعتقاد داشت. بنابراین فقط زندگیتان را بکنید و به کسی کاری نداشته باشید. همه به شما دروغ میگویند. همه فریبکار هستند. فلسفه بسیار تأسفباری است. کاش این آدمها جمهوری اسلامی ایران را میدیدند. میدیدند که یک کشور دور هم جمع شده تا علیه امپریالیسم بجنگند. اینجا مردم واقعاً به برخی چیزها اعتقاد دارند.
* مثلا به چه چیزهایی؟
آخرین باری که اینجا بودم، مراسمهایی درباره جنگ عراق و ایران برگزار میشد. شهیدها در این مراسمها خیلی مهم بودند. به عنوان افرادی که جان خود را دادهاند. مردم آمریکا از این ماجرا میتوانند درسهای زیادی بگیرند. چیزهایی در دنیا هست که ارزش آن را دارند که مردم برای آنها بمیرند و به آنها اعتقاد داشته باشند. این را خیلی از مردم در آمریکا نمیفهمند، چون جامعه آنها فقط به پول و سود اهمیت میدهد، نه هیچ چیز دیگری.
به همین سبب است که نمیگذارند پرستیوی در شبکه ماهوارهای آمریکا برنامه پخش کند، کاری که راشاتودی توانسته انجام بدهد و مخاطبین زیادی هم پیدا کرده است. به نظرم مسئله اصلی اعتماد مردم است. مردم در عمق وجود خود نمیخواهند از دولتشان متنفر باشند. دوست دارند باور کنند که دولت به آنها راست میگوید. بنابراین وقتی میفهمند که دولتشان به آنها دروغ میگوید، دچار بدبینی میشوند و نتیجه میگیرند که هیچ واقعیتی وجود ندارد.
مردم نمیتوانند بپذیرند که دولتشان اشتباه میکند و دولتهای دیگر در دنیا که خواهان عدالت هستند و مقابل دولت کشورشان ایستادهاند، کار درستی میکنند. این کار بسیار دشوار است، اما در تاریخ اتفاق افتاده است. "جان براون" که یک قهرمان ملی در آمریکاست، نه تنها پذیرفت که دولتش اشتباه میکند، بلکه علیه دولت خود سلاح برداشت و برای منسوخ کردن بردهداری مبارزه کرد. "جورج واشنگتن" فهمید دولتش اشتباه میکند و علیه امپراتوری انگلستان سلاح به دست گرفت. این کار نیاز به افرادی دارد که خود را از جامعه جدا کردهاند و تمایل به کشف حقیقت و انجام این کار دارند.
* پیشبینی شما از آینده تحولات اجتماعی در آمریکا چیست؟
من اعتقاد دارم درون مرزهای آمریکا هم مخالفت با امپریالیسم و صهیونیسم دولت این کشور علنی خواهد شد. در اروپا همین مسئله را در قالب روی کار آمدن احزاب ضدریاضتی مانند سیریزا در یونان و حزب ملی اسکاتلند در بریتانیا دیدهایم. این نشان میدهد در همین مراکز امپریالیسم هم جنبشهایی در حال شکلگیری است. مطمئنم در آمریکا هم اتفاقی میافتد.
اعتراضات فوقالعاده گسترده جنبش "جان سیاهپوستها ارزش دارد" پس از کشته شدن "مایکل براون"، اعتراضات اخیر در بالتیمور، قبل از اینها، در والاستریت، همه هنوز زیر پوست آمریکا ادامه دارد. البته هنوز سازمانی برای رساندن صدای اینها به وجود نیامده است، اما این اتفاق خواهد افتاد و تاریخ این را نشان میدهد.