برداشتن دیوار اندرونی در معماری نوین، نشان از تغییر در سبک زندگی و به جای آن ارائه مدل جدیدی از مناسبات اجتماعی دارد که نتیجه آن را می توان در شکسته شدن و بازتعریف حریم خصوصی در دنیای مدرن مشاهده کرد.
اصل بیست و پنجم قانون اساسی مبتنی بر حقوق اشخاص در خلوت خود است: " بازرسی و نرساندن نامه ها ، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور ، استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون."
اما معنای عرفی آن را می توان به داشتن حق خلوت و شخصی افراد اطلاق کرد. در صورتی که این حق شخصی افراد بدون اجازه آن ها یا به زور نقض شود، تجاوز به حریم خصوصی افراد اتفاق افتاده است.
یکی از بزرگترین دلایل اهمیت حریم خصوصی در این روزها حفظ چارچوب های شخصی در جامعه اطلاعاتی و مصونیت در برابر تهدیدات روزافزون فضای مجازی است. با وجود اهمیتی که حریم خصوصی پیدا کرده است، متاسفانه تعریف دقیق و جامعی برای آن ارائه نشده است. با این وجود تعریف عمومی حریم خصوصی برای مردم آنقدر معقول و متعارف است که معمولا عموم آنان نسبت به آن تردید ندارند.
بیایید درک خود را از معقول و متعارف بودن به سطح یکسانی برسانیم. خانه ای را در نظر بگیرید، شامل: آشپز خانه، اتاق خواب، نشیمن و ... . هریک از این مکان ها درجه ای از شخصی بودن را بر دوش خود یدک می کشند که شما به هر فردی اجازه حضور در هرکدام از آنها را نمی دهید. دسترسی به فضای خصوصی افراد در فضای مجازی نیز تقریبا به ساختار خانه شبیه است. به این شکل که میل باکس ها و رایانه های شخصی جزو خصوصی ترین حیطه های کاربران محسوب می شوند. حساب کاربری افراد در شبکه های اجتماعی گوناگون و کانال های ارتباطی نیز با وجود آنکه مکان هایی عمومی تر محسوب می شوند ولی از این قاعده مستثنی نیستند.
فهم ملاک معقول بودن در این تمثیل شاید دست یافتنی تر باشد. به تعبیری همین که شما عضو یکی از شبکه های اجتماعی می شوید به طور ضمنی در فرم عضویتتان اجازه ی ورود به بخشی از زندگی خود را به همه کاربران همان شبکه داده اید . پس شما بیشتر در معرض وارد شدن افراد در اتاق نشیمن و حریم شخصی تان هستید.
در ضمن باید توجه کرد که استفاده از فضای مجازی و بخصوص شبکه های اجتماعی حریم خصوصی را که برخی آن را متشکل از سه رکن «گمنامی»، «تنهایی» و «محرمانگی» می دانند، به کلی از بین می برد و معنای معقول و متعارف بودن را برای کاربران تاحدی بازتعریف می کند. لذا حریم خصوصی به واسطه پیشرفت های تکنولوژی، در ماهیت خود دچار تعارض شده است. به عبارت دیگر فرهنگ تکنولوژی های نوظهور موجب شده است افراد در مقایسه با گذشته، درک کمتری نسبت به نقض حریم خصوصی خود داشته باشند. یکی از دلایل این مساله، می تواند عدم آگاهی مردم از ارائه اطلاعات شخصی شان در فضای مجازی باشد.
فلسفه لایک در شبکه های
اجتماعی در راستای بر طرف کردن نیاز به دیده شدن است. امری که منجر به افشای اطلاعات
شخصی توسط خود افراد است.
از سوی دیگر فرهنگ سرک کشیدن یکی از حربه های حکومت های مدرن نیز می باشد. این در حالی است که یکی از اصلی ترین مفروضات فرهنگ و زندگی مدرن، فردی شدن انسان است. لذا این نکته در مقابل تعریفی که از حریم خصوصی در اذهان وجود دارد، ذاتا در تناقض است. سر دادن شعارهایی از جنس آزادی فردی در زندگی مدرن، (با توجه به ورود انواع گوناگون تکنولوژی به عرصه زندگی شخصی افراد) موجب شده است تا شعارهایی از این دست، در برابر آنچه که در زندگی حقیقی اتفاق می افتد، تناقض داشته باشد. ابر قدرت های امروزی برای از دست ندادن سرمایه، سلطه فرهنگی و سبک زندگی خاص و مورد پسند خود که برایشان در سطوح مختلف سود آور است، به نوعی به وجود آورنده ی فرهنگ سرک کشیدن در جوامع مختلف هستند . اینکه ما به راحتی بگوییم که چه بپوشیم، چه بخوریم، چه آداب و رسومی در روابط بین فردی داریم و اصولا چگونه زندگی کنیم موجب شده است تا خودمان راه ورود به زندگی شخصی را باز بگذاریم. شاید زندگی امروز و مناسباتمان با جهان پیرامون بسیار تحت تاثیر فضای مجازی باشد. تاثیری که حاصل بازتولیدی است که رسانه ای مجازی از زندگی ایده آل یک فرد مدرن در اجتماع ارائه می دهد.
احتمالا اصطلاح اندرونی و بیرونی را از قدیمی ها شنیده باشید. اصطلاحی که به فضای خانه و حریم بندی هایی برای میزبان و میهمان تعریف می شد. اندرونی و بیرونی فضای خانه را به دو بخش تقسیم می کرد فضایی که مهمان ها ساکن در آن بودند و قسمتی که با یک دیوار برای اهالی خانه پوشانده می شد. برداشتن دیوار اندرونی در معماری نوین، نشان از تغییر در سبک زندگی و به جای آن ارائه مدل جدیدی از مناسبات اجتماعی دارد که نتیجه آن را می توان در شکسته شدن و بازتعریف حریم خصوصی در دنیای مدرن مشاهده کرد.
تمام حرف این است که ما زندگی را در حالت خوشایند اجتماعی پیش می بریم. مساله ای که جنس آن کاملا عینی و قابل درک است و باید آن را نشات گرفته از یک نوع فشار بیرونی برای تغییر خط قرمزهای شخصی و حریم خصوصی افراد دانست. می توان از این مساله به عنوان زیستن برای خوشایند دیگران نام برد.