سخنگوی فرماندهی امنیت سایبری سپاه:

دوگانگی غرب در مسایل غیر اخلاقی/ BBC فارسی درحال سبک‌سازی برای ایران

تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۳۹۴

سخنگوی فرماندهی امنیت سایبری سپاه در گفتگو با باشگاه خبرنگاران، به سوالاتی درباره تخلف های فضای مجازی، جرم هایی که این نهاد با آن برخورد می کند و ... پاسخ می دهد.

به گزارش گرداب به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، مطمئنا همه شما از اخبار انهدام و دستگيري شبکه‌هاي منتشر کننده محتواي مستهجن و ضد دين در اينترنت مطلع هستيد. پس از اين اقدام، خوشبختانه مردم عزيز کشور مثل هميشه قدر زحمات ارگان‌ها و اشخاصي که در کشور بدون هيچ چشم داشتي زحمت مي‌کشند را دانسته و در حرکتها و اقدامات مختلف از عمليات سپاه پاسداران تشکر نمودند.

 به سراغ «علیرضا رحمانی» سخنگوی فرماندهی سایبری سپاه رفته‌ایم تا روند گذشته مجموعه مذکور و علل تغییر ساختار آن را در مصاحبه‌ای تفصیلی واکاوی کنیم.

درباره 3 پرونده اجرا شده

آیا پرونده‌ای وجود دارد که جزئیات آن رسانه‌ای نشده باشد و جزئیات آن را در اختیار مخاطبان ما قرار دهید؟

اجازه دهید در مورد سه پرونده‌ای که در گذشته اجرا شده و البته بخشی از آنها رسانه‌ای و بخشی هنوز مانده است، توضیحاتی را عرض کنم. ببینید یکی از حوزه‌هایی که با آن درگیر هستیم، ایجاد دسترسی است. اگر یک بررسی آماری در حوزه سایبری آمریکا صورت بگیرد، متوجه خواهید شد که از سال 86-87 نهادهای پرتعداد و موثری در زمینه دور زدن فیلترینگ ایران در آمریکا شکل گرفته است که اقدامات و تلاش‌های بسیار پرحجمی انجام دادند. هم حوزه فناوری و هم حوزه علمی آمریکا را به خدمت گرفتند. ارتش آمریکا وارد شد و پروژه‌های تور، سایفون و اولتراسرف و امثال آن را اجرا کردند.

مقامات رسمی آمریکا از قبیل وزیر امور خارجه تلاش بسیار جدی می‌کنند تا فیلترینگ ایران را ناکارآمد کنند. آمارهایی هم که در حوزه فیلترینگ وجود دارد، متفاوت و دارای اشتباهات زیادی است. بررسی که انجام شده، نشان می‌دهد که بالای 70-80 درصد دامنه فیلترینگ در حوزه غیر اخلاقی است؛ یعنی همان حوزه‌ای که اکنون خود غرب هم با آن مشکل جدی دارد.

یعنی عملاً غرب هم دچار یک دوگانگی شده است؟

بله. از یک سو مسائل غیر اخلاقی را صنعت کرده و از محل صنعت سکس، ده‌ها میلیارد دلار درآمد سالانه دارد و از سوی دیگر این رفتارهای نابهنجار وضعیت خانواده در غرب را به هم ریخته است. این موارد نابهنجار که طبیعتاً با ارزش‌های اولیه انسانی تقابل دارد را به شکل پرحجم و پرتعداد در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی تولید و منتشر می‌کنند.

لذا طبیعی است که جمهوری اسلامی‌که بر اساس قانون اساسی عمل می‌کند، می‌بایست از فرهنگ و دین مردم صیانت کند و جلوی تولید و عرضه این محتوا را بگیرد.

مساله فیلترینگ در جمهوری اسلامی جدی است و در حوزه غیراخلاقی هیچ مخالفتی از سوی جامعه و حتی مخالفان خارجی وجود ندارد. یک بخش دیگر فیلترینگ هم در حوزه ضد دین است که در کشورهای دیگر هم وجود دارد. آمارهایی هم که در حوزه فیلترینگ وجود دارد، متفاوت و دارای اشتباهات زیادی است. بررسی که انجام شده، نشان می‌دهد که بالای 70-80 درصد دامنه فیلترینگ در حوزه غیر اخلاقی است؛ یعنی همان حوزه‌ای که اکنون خود غرب هم با آن مشکل جدی دارد.

آیا کار پژوهشی در این حوزه انجام شده که مشخص شود رفتار کشورهای دیگر در قبال مسائل غیر اخلاقی و ضد دین چگونه است؟

از این‌گونه پژوهش‌ها کم داریم. تا دلتان بخواهد نقد فیلترینگ وجود دارد و از کاربران عمومی گرفته تا وزیر ما در این‌باره صحبت می‌کنند. اما در مورد این‌که اگر یک نوجوان، خردسال، میانسال و یا مادر خانواده در جست‌وجوی اینترنتی با یکی از موارد ضد دین و ضد اخلاق برخورد کند، چه آینده‌ای برای او متصور است و چه تاثیری بر روابط اجتماعی او دارد، کسی صحبت نمی‌کند.

در این زمینه پرونده‌ای را اجرایی کرده‌اید؟

بله. ماموریتی در ذیل ماموریت‌های سپاه در زمینه صیانت از خانواده و جامعه تعریف کردیم و در این زمینه حرکت بسیار خوبی انجام شد.کاری پرحجم در حوزه جبهه معارض شکل گرفته است که ما بخشی از آن را در گذشته در قالب پرونده‌های دارکوب و مرصاد گزارش کردیم. سال گذشته بحث مبارزه جدی با دور زدن فیلترینگ را در دستور کار گذاشتیم و متاسفانه باید عرض کنم که نتایج این کار نشان می‌دهد که بخش زیادی از پهنای باندی که کاربر درVPN  و فیلترشکن استفاده می‌کند، در حوزه ضد اخلاقی است.

چرا؟

دلیلش آن است که تبلیغات زیاد است و موتور جست‌وجوی گوگل نقش اساسی در هدایت محتوا دارد و در این زمینه یگانه است. هر چیزی جست‌وجو می‌شود، محتوا را به تولیدات پرحجم مستهجن غربی هدایت می‌کند.


تعداد بازداشت‌ها، و جزئیات پرونده قابلیت انعکاس دارد؟فعلاً نه. در آینده احتمالاً جزئیات بیش‌تری را از طریق سایت گرداب منتشر خواهیم کرد.

فرمودید سه پرونده. پرونده دوم؟

کار دومی که اتفاق افتاد در پرونده BBC فارسی بود که در ادامه پرونده «چشم روباه»، رویکرد BBC را رویکرد چندگانه و چند وجهی یافتیم.

همان موقع در اطلاع‌رسانی رسانه‌ای به مردم عرض کردیم که BBC فارسی، حوزه‌های مختلفی را برای خودش هدف‌گذاری کرده است.البته دوستان در آن پرونده نگفتند، اما اکنون عرض می‌کنم که بخشی از فضای داخلی موسیقی پاپ، متاثر از رفتار مستقیم و هدایت مستقیم BBC، در حوزه شعر، موسیقی و کنسرت‌های مرتبط است. هم‌زمان با خوانندگان به اصطلاح لس‌آنجلسی یا همان «آن طرف آبی‌ها»، جریان را در داخل کشور هم شکل می‌دهند و هر دو را با هم پیش می‌برند.

اما انگار کسی این موضوع را خیلی جدی نمی‌گیرد؟

واقعیتش را بخواهید در داخل ما عادت کرده‌ایم در برابر کسانی که مقابل ما هستند، پوزخند بزنیم و نقشه‌های آن‌ها را جدی نگیریم. اگر قرار باشد نظام سلطه کار سازمان‌یافته انجام دهد، حتماً تقسیم کار می‌کند. حتماً امثال آمریکا و BBC کار جدی می‌کنند. میان کشورهای اروپایی، آسیایی، عربی و حتی رژیم صهیونیستی تقسیم کار جدی صورت گرفته است.

لذا ملاحظه می‌کنیم که BBC فارسی به عنوان یکی از اضلاع رسانه‌ای نظام سلطه، در حوزه‌های فرهنگی مانند مد، لباس، کسب‌وکار، مهمانی و حتی اتومبیل‌سواری و در همه‌چیز در حال سبک‌سازی است و از سوی دیگر عمدتاً تلویزیون ما را -به عنوان رسانه ملی ما- مورد تهاجم قرار می‌دهد. این درحالی است که خودش به صورت کاملاً حق به جانب، هر محتوایی تولید می‌کند و  به خورد مخاطب می‌دهد. البته نباید از یاد برد که مخاطب هم آگاهی پیدا کرده است.

اتفاقی که در پرونده BBC افتاد، این بود که از مخاطب و کاربر داخل کشور استفاده کردند، بدون آن‌که که کاربر بداند برای چه مقصودی در حال فعالیت است. در پرونده چشم روباه 17 نفر از شبکه‌ای که BBC برای جمع‌آوری اخبار و پیگیری مواردی که در ایران دنبال می‌کرد (که بخشی از آن جاسوسی خبر بود)، ایجاد کرده بود، شناسایی شدند و خدا را شکر شما نقش جاسوسی BBC در کشور را در آستانه انتخابات مجلس در سال 90 تقریباً نزدیک به صفر می‌بینید. حتی چه بسا که در زمین ما هم بازی کرد.

چه طور؟

اهل فن خودشان می‌دانند. ادامه اقدامات ما در حوزه آموزش‌های BBC شکل گرفت و ادامه پیدا کرد. ببینید BBC فقط BBC نیست و برای این‌که فردی را جذب کند، مجموعه‌های کوچکی را شکل داده است.موسسات، رسانه‌ها و سایت‌های اقماری را شکل داده و آنان را آموزش تکمیلی می‌دهد. سپس اگر میزان رشد فرد در حد BBC بود، او را به آن‌جا می‌برد و در غیر این صورت سعی می‌کند او را در همان رسانه مدیریت کند. 

یعنی عملاً تشکیل یک شبکه رسانه‌ای و خبرنگاری؟

من اکنون به شبکه BBC اشاره نمی‌کنم. مجموعه‌ای از سایت‌ها در حوزه‌های موضوعی و با قلم‌هایی که در دستان شخصیت‌ها و چهره‌های متفاوت از زن و مرد قرار دارد، شکل گرفته تا بتواند با چیدمان خوب و منظم از زوایای مختلف به معارضه با انقلاب و گفتمان انقلاب اسلامی بپردازد.

اشراف بر روی این جریان مهم است. این‌که ارتباط پنهان آن‌ها با یکدیگر چگونه شکل می‌گیرد، نشان کردن و جذب آن‌ها چگونه است، آموزش آن‌ها کجاست و در چه نقاطی در اطراف ما درحال انجام است، مربیان آنان چه کسانی هستند، با چه افرادی رفت‌وآمد دارند، مباحث مالی آنان به چه صورت است، چه تعداد از رسانه‌های ما جذب شده‌اند و در چه تعداد از رسانه‌های ما نفوذ کرده‌اند؛ همگی در پرونده چشم روباه صورت گرفت.

این‌جا کاری که انجام می‌شود، آن است که عملکرد رسانه‌ای را دو بخش کرده اند. عملکرد رسمی و نیمه‌رسمی.

در حوزه رسمی سایت‌های مشخصی با تقسیم کار و بودجه مشخص در حال کار هستند و خروجی آن‌ها هم مشخص و قابل بررسی و ارزیابی است. آن‌ها در این حوزه اکنون درگیری‌های جدی مالی و ارزیابی عملکردی دارند؛ استجابت دعای «اللهم اشغل الظالمین بالظالمین» در آن‌جا روی داده است.

بخش دوم، بخش غیر رسمی یا نیمه‌رسمی است که در رفتارهای نسخه جدید وب (وب2 و نسخه‌های بعدی) شکل گرفت و در آن رویکرد شهروند خبرنگاری در دستور کار جدی ایالات متحده قرار گرفت و رسانه‌هایی مانند CNN (در بخش I Report) و BBC در این زمینه پیشتاز شدند.

در واقع رسانه‌های نظام سلطه دیپلماسی عمومی را در دستور کار خود قرار دادند. یکی از اقداماتی که در سال 88 انجام دادند و تعداد قابل توجهی از مقامات آمریکایی درمورد آن سخن گفتند، بخش تولید محتوا و اطلاعات توسط شهروندان ایرانی بود. یعنی ایرانیان معترض، فریب‌خورده و یا مغرض و یا حتی کسانی که از خارج به داخل مامور شده بودند، بدون حضور شبکه جاسوسی BBC، العربیه، الجزیره، CNN و دیگر شرکا، از داخل کشور عکس و تصویر و خبر تهیه کنند و مستقیماً برای این شبکه‌ها ارسال کنند.

این‌جاست که نقش گوشی‌های هوشمند که امکان فیلم‌برداری و تصویربرداری HD و FULL HD و اینترنت پرسرعت را دارند، روشن می‌شود. جالب این‌جاست که این نکته‌ای که اکنون بنده عرض کردم، اوباما در فروردین 89 در گزارش بودجه 50 میلیون دلاری جنگ نرم به کنگره ذکر می‌کند.

وی می‌گوید که یکی از اقدامات ما در ارتباط با ایران، ورود تعداد قابل توجهی iPhone و Android به این کشور بوده است. و ما متناسب با این، در آستانه شکل‌گیری فتنه 88  شاهد تولید محتوا و انتشار آن در یوتیوب، بالاترین، توئیتر و فیس‌بوک -به عنوان یک شبکه عظیم تولید محتوای رسانه‌ای غیر رسمی برای جبهه معارض- هستیم. براندازی نرم و انقلاب مخملین یعنی همین. بهترین منافع فناوری اطلاعات برای دولت آمریکا در همین‌جاست.


در بخش نیمه‌رسمی چه اتفاقی در حال وقوع است؟

در بخش دوم که بخش رسانه‌ای نیمه‌رسمی جبهه معارض استBBC محوریت جدی دارد. در این جا در قالب کاملاً رسمی، علمی و آکادمیک سایت‌هایی مانند درسنامه، توانا، میانه، عرصه سوم و چند موسسه دیگر راه‌اندازی می‌شود؛ که ممکن است BBC ارتباط مستقیم داشته باشند یا نه؛ بنده درحال حاضر رویکرد را عرض می‌کنم.

این سایت‌ها راه‌اندازی می‌شود و متاسفانه به نیات آن‌ها توجهی نمی‌شود و با عرض تاسف، سایت درسنامه بارها و بارها از تلویزیون جمهوری اسلامی تبلیغ می‌شود و متاسفانه تعداد قابل توجهی از کاربران، بدون اطلاع از نیات کسانی که سایت را اداره می‌کنند، به سایت مراجعه می‌کنند و آموزش می‌بینند.

اتفاقی که در این میان روی می‌دهد، آن است که این افراد همان کسانی هستند که ممکن است به صورت بالقوه جاسوسی کنند و  بدون آن که بدانند طبق منافع دشمن عمل کرده و منافع کشور خودشان را مخدوش نمایند. این کاربر ناآگاه دقیقاً همان کاری را انجام می‌دهد که عامل خودآگاه می‌کند.

یک شبکه قابل توجهی که بخشی از پرونده است، در این بستر شکل گرفت؛ در جریان پرونده نارنجی، شرکت «پات گواشیر شرق» در حوزه طراحی سایت‌های جبهه معارض و آموزش، اقدامات جدی و پرحجمی انجام می‌داد. البته در این میان نقش ایرانیان فریب‌خورده خارج‌نشین و از سوی دیگر نقش آمریکا در منحرف کردن آنان، بسیار برجسته است.

می‌شود توضیح بیش‌تری بدهید که در این شرکت چه اتفاقاتی رخ داده بود؟

در حوزه‌های مختلفی فعالیت کردند که در آینده در این‌باره اطلاع‌رسانی خواهیم کرد.

و در پرونده سوم چه اتفاقاتی رخ داد؟

از دیگر اتفاقاتی که به صورت کاملاً زیرپوستی و زیرزمینی در حال اتفاق افتادن است و ریشه‌اش را باید در خارج از کشور دنبال کرد، حوزه مدلینگ است. واقعاً حوزه تأثر برانگیزی است که در حال تکثیر است و هدف اصلی آن هم زنان و دختران مجرد است.

شاید بخش عمده‌ای از هدف‌گذاری، دختران این مرزوبوم هستند؛ به ویژه در سنین دانشجویی و حتی قبل از دانشجویی و در دوران دبیرستان. کسانی که حیا و آبروی خود را در معرض کسانی قرار می‌دهند که تنها درآمد و دریافتی که در قبال آن خواهند داشت، دریافت یک لایک و یا حداکثر یک بار دیدن و یک تحسین است که البته نیت این تحسین هم عمدتاً بهره‌کشی جنسی است و البته گاهی هم آن نیت را می‌نویسند و در مورد آن گفت‌وگو می‌کنند.

شبکه‌هایی با اغراض مختلف در این زمینه شکل گرفته و سودجویانی هم هستند که از آن بهره‌برداری اقتصادی می‌کنند.

پدیده مدلینگ بخش‌های مختلفی دارد. یک بخش خود مدل‌ها هستند که عمدتاً آسیب‌دیده و فریب‌خورده‌اند و معمولاً مساله جدی ندارند و فقط به خاطر عدم تربیت صحیح و اطلاع‌رسانی درست و به هنگام، وارد این فضا می‌شوند و آسیب می‌بینند و چون راه برگشتی نمی‌بینند، کار را ادامه می‌دهند.



در این زمینه هم مشکل این‌جاست که نهادهای تربیتی و آموزشی ما نقش خودشان را به خوبی بازی نمی‌کنند. مثلاً رسانه ملی در این حوزه اصلاً ورود نمی‌کند. چرا؟

از آن‌جایی که این مباحث تا حدودی جزو خطوط قرمز است، کم‌تر به آن‌ها پرداخته می‌شود، مگر آن که موضوع تبدیل به یک آسیب اجتماعی شود و جامعه را تهدید کند. رسانه پرمخاطب ما هم رسانه ملی است و هرگاه رسانه وارد می‌شود، یعنی به یک تهدید رسیده است.

حتماً باید تهدید نمایان شود تا در یک زمینه کار رسانه‌ای انجام بشود؟

طبیعتاً همان طور که عرض کردم باید پیشگیری شود و بخش عمده‌ای از کار ما در مسائلی که به زور از فضای مجازی به جامعه ما هل داده می‌شود، اتخاذ سیاست پیشگیری و آگاهی‌بخشی و اطلاع‌رسانی جهت جلوگیری از آن است و راه دیگری هم ندارد.

در این فضا اگر افراد آسیب ببینند، آسیب‌دیدگی آن‌ها جدی است. چرا که در هویت دوم آن‌هاست و هویت خاص فضای مجازی، مختص فضای مجازی است. این فضا، گناه و آسیب‌ها را به نوعی درونی می‌کند و تصوری برای کاربران ایجاد می‌کند که احتمالا آن‌جا «عالم محضر خدا نیست» و چیزی برای کسی نمی‌نویسند و یا تصور این‌که این فضا قانونی ندارد و هر کاری بخواهد می‌تواند انجام دهد.

بخش دوم عکاسانی هستند که ناجوانمردانه وارد حوزه مدلینگ می‌شوند و کاسبی و اقتصادشان را در این حوزه شکل می‌دهند. خلاقیت‌های ویژه و برتری‌هایی هم نسبت به خارج از کشور دارند که البته در حوزه شیطان است و شیطان به آن‌ها کمک می‌کند. این پدیده در مجموع ضد خانواده است و کیان خانواده را به صورت جدی تهدید می‌کند.

و اقدام شما در این زمینه چه بود؟

به هر حال در نقاط مختلف کشور این پدیده شکل گرفته بود. در برخی نقاط پرحجم‌تر و در برخی نقاط کم‌حجم‌تر. نهایتاً در استان مازندران پرونده‌ای اجرا شد. تعداد مدل‌ها و عکاسان درگیر در این موضوع قابل توجه است و پشت پرده آن، شکل‌گیری فحشای سازمان‌یافته و خانمان‌برانداز است.

در این زمینه همکاری خوب مراجع قضایی را هم داشتیم و چون این پرونده در دوره چراغ خاموش ما اجرایی شد، اطلاع‌رسانی نشد و فقط تعدادی از مراجع ذی‌ربط مطلع شدند.

این شبکه در کدام بستر شکل گرفته بود؟

فیس‌بوک.


برای همین هم هست که تأکید می‌کنید فضای فیس‌بوک یک فضای بی‌طرف نیست؟

دقیقاً. بنده این هشدار جدی را می‌دهم که شبکه اجتماعی فیس‌بوک به عنوان اصلی‌ترین محیط تهدید اخلاق و ارزش‌های دینی و انگیزه‌ها و اراده‌های کاربران در سراسر دنیا، محل شکل‌گیری این پرونده و سایر پرونده‌های ماست. سیاهی‌های فیس‌بوک به شدت بر سفیدی‌های آن غلبه دارد.

مجموعه رصدی ما و گواهی کاربرانی که در این فضا فعالیت می‌کنند، می‌تواند موید این نکته باشد که تقریباً فرصتی برای فعالیت کاربران ایرانی در جمهوری اسلامی وکاربران مسلمان نمی‌ماند. در واقع فضا به نوعی شکل گرفته که متضاد با ارزش‌ها و اعتقادات ماست و به مرور زمان بدون آن‌که متوجه شویم این اعتقادات از بین می‌رود.


در شبکه‌های اجتماعی چه تحت وب و چه موبایلی پرونده‌های متعددی می‌توان تعریف و اجرا کرد و البته تعداد زیادی هم اجرا کرده‌ایم. ما اشراف کامل بر روی شبکه‌های اجتماعی از جمله فیس‌بوک، اینستاگرام و تلگرام داریم و تعداد قابل توجهی از افرادی که تهدید ایجاد می‌کنند را شناسایی کرده‌ایم. ببینید انواع نرم‌افزارهای گفت‌وگوی اینترنتی (OTT) که به بیش از 40 عدد می‌رسند، رفتار تنوع طلبانه‌ای را مبتنی بر اباحه‌گری در بین کاربران شیوع می‌دهند.گاهی اتفاقات سهمگین و وحشتناکی در این نرم‌افزارها رخ می‌دهد. تا جایی‌که خودِ کاربران به دیگر کاربران هتاک اعتراض کرده و درخواست حضور هویتی مانند پلیس در این نرم‌افزارها را دارند. ما در این زمینه حتماً ورود خواهیم کرد و با کسانی که سارق حیثیت و اخلاق و ارزش‌ها هستند، برخورد جدی خواهیم نمود. اکنون همکاران من، در حال کار روی پرونده‌هایی هستند که در بستر شبکه‌های اجتماعی موبایلی شکل گرفته‌اند و به محض آنکه الزامات قانونی در این زمینه فراهم شود، موضوع را رسانه‌ای خواهیم کرد.