Gerdab.IR | گرداب

یادداشت سخنگوی فرماندهی امنیت سایبری سپاه؛

سایر همکاران بهنود نیز در امان نیستند؛ آسیاب به نوبت!

تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۳۹۴

سخنگوی فرماندهی امنیت سایبری سپاه پاسدران انقلاب اسلامی طی یادداشتی زوایای تازه‌ای از پروژه نفوذ غربی‌ها در فضای رسانه‌ای کشور را آشکار کرد.

روایت اول

4 سال پیش، بهمن و اسفند 1390

روزهای پیش از برگزاری انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی برای بنده یادآور اتفاقات مشابهی است که این روزها نیز درحال تکرار است.

وظیفه اطلاع‌رسانی کیس برخورد با شبکه همکاران بی‌بی‌سی فارسی در ایران، به عهده اینجانب قرار گرفت. برای اولین گام باید نامی مناسب برای عمومی کردن کیس انتخاب می کردیم.

«چشم روباه» به خوبی ماهیت کیس را برای افکار عمومی روشن می کرد و لذا به اتفاق آرا تصویب شد.

در گام بعدی چندین جلسه برای آگاهی اصحاب رسانه از زوایای پنهان اقدامات بی‌بی‌سی برگزار کردیم.

شیوه اطلاع‌رسانی نیز قرار شد قطره چکانی باشد تا صداقتِ صادقِ بی بی سی را در معرض سنجش افکار عمومی قرار دهیم. عصبانیت او از متلاشی شدن شبکه جاسوسی مذکور، قابل پیش بینی بود.

واکنش ابتدایی مدیر بی‌بی‌سی فارسی، به انتشار خبر اولیهقبل از اطلاعیه رسمی- عجولانه و مضطربانه بود.

صادق صبا بازداشت‌شدگان را با عناوینی چون پژوهشگر، وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر معرفی کرد تا در یک بازی رسانه ای، جرایم امنیتی آنها را به نفع خود بازتعریف کند. وی تمام تلاشش را انجام داد تا در یک عملیات روانی جدید، با این کلید واژه ها، جاسوسان خود را در اذهان عمومی تطهیر کند.

آنها از عمق و شدت ضربه ای که دریافت کرده بودند آگاهی داشتند؛ به طوری که بعدها مارک تامپسون مدیر کل بی‌بی‌سی گفت: "ایران کارزار سیستماتیک با بی‌بی‌سی را آغاز کرده است."

اولین اطاعیه کیس «چشم روباه» در سایت گرداب منتشر شد. بخش خبری 20:30 نیز خبر را در همان روز اعلام کرد.

اما واکنش صادق صبا جالب بود. وی برای توجیه مخاطبان در بخش خبری ساعت 17 بی‌بی‌سی حاضر شد و این بار هرگونه همکاری همکاران دستگیر شده خود با بی بی سی را کاملا بی اساس خواند.

جاسوسان دستگیر شده را از سخنان رئیس شان آگاه کردیم. آنها که انتظار چنین واکنشی را نداشتند، اندک امید خود به دوستان سابق را نیز از دست دادند.

فشار افکار عمومی منجر شد که صادق صبا با عصبانیت بگوید: «می‌گویند چشم روباه! چشم روباه یعنی چه؟». البته او خوب می دانست وجه تسمیه این اسم در چیست. وی در ادامه بي آنكه اشاره اي به جرائم آنها نماید، گفت: «دولت ایران فشار بر خانواده همکاران بی‌بی‌سی در تهران را آغاز کرده است.»

اشاره صبا به خواهر یکی ازکارکنان بی بی سی فارسی بود که در میان دستگیر شدگان حضور داشت. این درحالی بود که علت دستگیری وی به جرایم سنگین خودش مربوط می شد و ربطی به نسبت خانوادگی وی نداشت.

روایت دوم

4 سال بعد، آبان 1394

کیس روزنامه‌نگاران مرتبط با ضد انقلاب خارج نشین از سوی سازمان اطلاعات سپاه اجرا و اطلاع‌رسانی شد. بی‌بی‌سی بار دیگر در بخش خبری ساعت 17 به عملیات جدید سپاه واکنش نشان داد. با این تفاوت که این‌بار مسعود بهنود مامور اظهار نظر و توجیه مخاطبان بی بی‌سی شد!


مسعود بهنود بهترین انتخاب بود؛ چرا که این بار بازداشت‌شدگان، افراد مرتبط با بهنود در موسسه روزآنلاین بودند. کسانی که در ازای قلم‌فروشی، پول هایی را -به صورت حق‌الزحمه یا حقوق ثابت- دریافت کرده بودند. البته پول های کلان تر که از هلند، فرانسه، سوئد و انگلیس سرچشمه می گیرد را باید در حساب بهنود و همکاران اصلی اش جستجو کرد. این را به کسانی که احساس می کنند توانسته اند خیانت های خود به ملت را پنهان نمایند، بگویم که قطعا سایر همکاران بهنود در رسانه های داخلی نیز در امان نیستند؛ آسیاب به نوبت!

علی ایحال بهنود نیز همانند صبا به همکارن خود، عنوان روزنامه نگار داد. البته در این زمانه، روزنامه نگاری برای برخی، پوشش مناسبی برای جاسوسی است. برای بهنود و همکارانش، روزنامه‌نگاری یعنی جاسوسی نوین و باکلاس؛ جیسون رضائیان هم همین عنوان را داشت.

گره گشایی

این دو رویداد در دو بازه زمانی مختلف از سوی پاسداران گمنام امام زمان روحی‌فداه و برای کوتاه کردن دست اجانب از نهادهای تاثیرگذار صورت گرفت. حضور صبا و بهنود در این دو موقعیت، شباهت هایی را به همراه داشت:

اول؛ در برنامه توجیهی تولید شده، مسئول و مدیر هر دو پروژه، حضور یافتند. جالب اینکه هر دو از خادمین رژیم ستم‌شاهی و خائنین به این ملت بودند و سابقه‌ای ننگین در تاریخ معاصر این مرزوبوم دارند.

دوم؛ هر دو عصبانی و مضطرب بودند؛ چرا که به خوبی می دانستند اطرافیان، دوستان و سایر همکاران بازداشت‌شدگان از ارتباط آنان با صادق صبا و مسعود بهنود مطلع بوده و انکار آن تبعات زیادی برای آنها خواهد داشت.

سوم؛ هر دو، ارتباط و همکاری خود با دستگیرشدگان را انکار کردند. در حقیقت هیچ یک جسارت به‌عهده گرفتن کاری که انجام داده بودند را نداشتند. این خصیصه دشمنان حق است که هنگامی که با گرفتاری مواجه می‌شوند، شیطان آنها را تنها گذاشته و رهایشان می‌کند.

چهارم؛ این دروغ‌گویی از اینان نه برای بار اول بود نه برای بار آخر و بارها و بارها شاهد اکاذیب بسیار از این دو تن بوده‌ایم.

پنجم؛ هر دو، رشته‌هایی که بافته بودند را پنبه می‌دیدند. چرا که خوش‌خدمتی‌هایشان برای "کدخدای بی‌خدا" بی اثر مانده و نقشه های آنان برای نفوذ نقش برآب شده بود.

ششم؛ می‌گویند بصیرت به تعبیری، برخورداری از "قوه این‌همانی" است. بر این اساس می‌توان گفت مبدأ هر دو و امثال ایشان، طاغوتی و مقصد هر دو نیز شیطانی است.

پرده آخر

به حول و قوه الهی همان طور که حضور مردم در انتخابات سال 90، کدخدا و روباه پیر را ناامید کرد؛ این بار هم ملت ایران با اتکا به ذات لایزال باریتعالی، سیلی محکمی به شیاطین خواهند زد.

در انتها لازم به تاکید مجدد است تا بار دیگر به افرادی که شیفته خدمت به فرماندهان غربی خود هستند، این نکته یادآوری گردد که عاقبت پادویی شما، نتیجه‌ای جز سنگین‌تر کردن سیاهه خیانت‌های‌تان به ملت بزرگ ایران در بر نخواهد داشت. هموطنانِ سردرگم؛ فراموش نکنید زمستان‌ها می‌روند و روسیاهی برایتان خواهد ماند!

* علیرضا رحمانی/ سخنگوی فرماندهی امنیت سایبری سپاه