گرداب- «نتایجی که برای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد بهتآور است. مردمی که در صفهای طولانی اخذ رأی شاهد ترکیب آرا بودند و خود میدانند که به چه کسی رأی دادهاند، با حیرت تمام به شعبده بازی دستاندرکاران انتخابات و صدا و سیما نگاه میکنند. آنان اینک بیش از همیشه به دنبال آن هستند که بدانند چگونه و توسط چه کسانی و مقاماتی طرح این بازی بزرگ ریخته شده است.»
جملات فوق طلیعهای بود نامبارک که صبح ظفر ملت رشید ایران در آدینه 22 خرداد را با پرده جهالت و فریب پوشاند و شب تار فتنه را برای ساکنان این سرزمین به ارمغان آورد؛ طلیعه نامیمونی که تحت عنوان بیانیه شماره یک یکی از سران فتنه بسیاری از مردم سادهاندیش را که در اندیشه خود هنوز وی را نخستوزیر دوران پیر و مرادشان میدانستند، به شک و تردید انداخت که آیا واقعاً جمهوری اسلامی که ادعای حاکمیت وحی و ارزشهای الهی را دارد به آرای آنان خیانت کرده است؟
افشای سندی گویا از دروغ بزرگ
هرچند طی 14 ماه گذشته بارها و بارها با ارائه اسناد متقن و پخش اعترافات عوامل مؤثر فتنه، ادعاهای واهی سران فتنه برای مردم افشا شد، اما با انتشار "فیلم سخنان تاجزاده" که روز گذشته در روزنامه جوان منتشر شد و به سرعت با استقبال سایت ها و رسانههای دیجیتال، انعکاس بسیار وسیعی یافت، برای اندک اشخاصی که هنوز در این توهم به سر میبرند که اعترافات ساختگی بوده و این افراد، مبارز راه حقیقتاند، کوچکترین تردیدی در واهی بودن این ادعاها باقی نمیگذارد.
در این فیلم مصطفی تاجزاده، عضو دوزیست مجاهدین و مشارکت خطاب به همدستانش رمضانزاده و صفایی فراهانی تصریح میکند: «برای بنده که تجربه انتخابات رو دارم میدونم که در انتخابات تقلب نشده، ممکنه که یکی دو میلیون عقب جلو شده باشه ولی ما نتیجه انتخابات رو باختیم، حالا به جای 25 میلیون و 14 میلیون، شده باشه 24 میلیون و 15 میلیون مثلاً. ما انتخابات رو باختیم.»
آیا کسی میتواند ادعا کند، این فیلم ساختگی است؟ و آیا سخنانی که طی گفتوگوی دوستانه 3 نفر انجام میگیرد را میتوانند "اعترافات تحت شکنجه" بنامند؟
اهمیت سخنان تاجزاده در چیست؟
شاید اگر کسی آشنایی چندانی با این شخص نداشته باشد، اهمیت این سخنان وی را که دیروز انتشار یافت درک نکند. در توضیح باید گفت آقای مصطفی تاجزاده که سابقهای 30 ساله در عرصه سیاست کشور و عضویت در سازمان نامشروع مجاهدین را دارد و در دولت اصلاحات معاون سیاسی وزارت کشور و رئیس ستاد انتخابات بوده، با تمام اصول و قوانین انتخاباتی کاملاً آشناست.
اهمیت دیگر این سخنان این است که وی جمله فوق را در دادگاه بازگو نکرده است که سریعاً این اتهام را بزنند که مجبور شده این دروغها را بگوید و یا تحت بازجویی نبوده که ناچار باشد این سخنان را به هم ببافد. سخنان وی در جمع 3 نفری از دوستانش و برای توجیه کردن آنهاست، اما شاید باور این نکته برایش عذابآور باشد که آن اعتراف دوستانه اکنون در محکمه قضاوت مردم ایران قرار گرفته تا مشخص شود که متهمکنندگان حاکمیت نظام اسلامی به دروغ، چه مقدار صداقت دارند؟
منافقانی که یکسال سادهدلان را به بازی گرفتند
در تعریف نفاق میگویند: آنکس که دلش با زبانش یکی نیست؛ یعنی زبانش چیزی میگوید، ولی دلش چیز دیگری را باور دارد.
حال برگردیم به سال گذشته؛ آن روزهایی که عوامل اصلی فتنهای که خود بهتر از هر کس دیگری میدانستند که سرنوشت حقیقی انتخابات چه بوده، سعی داشتند شعار "رأی من کجاست؟" را به یک فرهنگ و کلید واژه اعتراض و اغتشاش تبدیل سازند و "تقلب" را اسم رمز آشوب.
آنها تجمع 25 خرداد جمعی از مردم ساده دل و زود باور در حمایت از خود را دیدند، اما جمعیت قریب پنج میلیونی مردم تهران که روز 9 دی، خیابان های تهران زیر پایشان لرزید و شعارهای کوبنده آنان علیه سران فتنه، صحنههای پرشور انقلاب 57 را احیا کرد، ندیدند. چند صد نفر از ضد انقلاب و بهایی و منافقین را که در روز عاشورا، خاطرات سپاه عمر سعد را زنده کردند، دیدند، اما جمعیت 50 میلیونی مردم ایران در یومالله 22 بهمن را که نوید دفن فتنه 8 ماهه را میداد، ندیدند. اینگونه است که در ادبیات مردم نامهای "منافقین جدید" و "سران فتنه" به آنان اهدا شد.
حال بگویند دروغگو کیست؟
دست خیانت به سوی ضد انقلاب، غرب و مطرودین انقلاب دراز کردند تا شاید به "حق نداشته" خود برسند، افرادی که با سوءاستفاده از بعضی جوانان خام و سادهدل، دهها تن از آنان را به کام مرگ فرستادند و میلیاردها دلار به کشور خسارت وارد ساختند.
آیا این سند سران فتنه را شرمنده خواهد کرد؟
نظام اسلامی از روز 23 خرداد بارها و بارها تلاش نمود تا دچارشدگان به "توهم بزرگ" را از خواب بیدار و با واقعیت جامعه ایران آشنا سازد و به آنان بفهماند منظور از واژه "ایران"، چند منطقه مرفه نشین تهران نیست. در این راستا آرای کل کشور را به تفکیک و شهر به شهر، روستا به روستا و صندوق به صندوق منتشر ساخت، پس از لجاجت کودکانه دو تن از ورشکستگان انتخابات صندوقها را به صورت رندوم در جلو چشمان مردم و صفحه تلویزیون بازشماری کرد، خروش محشرگونه ملت را در حماسه 9 دی و 22 بهمن به رخ آنان کشاند و اینک نیز سندی را افشا کرد که در آن، یکی از حامیان "دروغ بزرگ" اعتراف به صحت انتخابات و کذب بودن ادعاهای سران فتنه را دارد.
آیا افشای این اسناد محکم و متقن این متوهمان را از خواب بیدار خواهد کرد و یا اینکه باید این آیه مبارکه را به آنان متذکر شد که «ختمالله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه...» چرا که خود را به خواب زدهاند.
حبیب ترکاشوند
منبع: جوان