نشریه «فارن افرز» در گزارش جدید خود آورده است که جمهوری اسلامی همچنان مقابل شورش مردمی آسیبپذیر است و یک جنبش اعتراضی دیگر شبیه «جنبش سبز» در نهایت پدیدار خواهد شد و در آن زمان، آمریکا باید آماده باشد تا در کنار این جنبش بایستد.
این توصیه و پیشبینی نشریه
«فارن افرز» نشان میدهد که آمریکاییها هنوز به دنبال این هستند که هر
اتفاقی مانند انتخابات را باید به شورش مردمی علیه حکومت جمهوری اسلامی
تبدیل کنند.
نویسندگان این گزارش واشنگتن را متهم میکنند که یک سیاست جامع درباره ایران ندارد و اعلام میکنند که به دلیل ماهیت حکومت ایران، هرگونه سیاست آمریکا مقابل ایران باید از این نقطهنظر آغاز شود که جمهوری اسلامی یک کشور معمولی نیست که برآورد پراگماتیک (عملگرا) از منافع ملی خود داشته باشد، بلکه یک حکومت انقلابی است.
این گزارش با ادعای خطرناک بودن ایران برای همسایگان خود، متحدان نزدیک آمریکا و ثبات غرب آسیا (خاورمیانه) پیشنهاد میدهد که واشنگتن باید به دنبال کاهش نفوذِ در حال رشد این کشور در غرب آسیا (خاورمیانه) باشد و در عین حال، به طور سیستماتیک، پایههای قدرت این کشور را بفرساید.
نظریه اولیه نویسندگان مقاله درباره غیرممکن بودن برقراری هرگونه رابطه میان آمریکا و ایران را در پاراگراف زیر به وضوح مشاهده کرد:
«در درازمدت، جمهوری اسلامی هم به اتحاد جماهیر شوروی و دیگر آثار باستانی ایدئولوژیک قرن بیستم خواهد پیوست که از بین رفتهاند. به هر حال، تا آن زمان هیچ صلح واقعی میان واشنگتن و تهران نمیتواند وجود داشته باشد».
ایجاد تفرقه در درون حکومت ایران
نشریه متعلق به ارگان شورای روابط خارجی آمریکا علاوه بر تجدیدنظر در توافق هستهای، به دنبال مجازات ایران برای اتهامهایی مانند تجاوزگریهای منطقهای، حمایت از تروریسم، یا نقض حقوق بشر است. برای انجام این کار نیز پیشنهاد میدهد دولت آمریکا باید هر مقدار از معماری تحریمها را که میتواند، بازگرداند و ایران را از اقتصاد جهانی بیرون کند. همچنین توصیه میکند که کاخ سفید باید یک کمپین جنگ سیاسی راه بیندازد و تفرقه را درون دایره حکومتی این کشور تعمیق نماید؛ چرا که معتقد است هیچ استراتژی فشاری هم بدون اقدام هماهنگ برای فشار به ایران از داخل، نمیتواند موفق شود.
شدت ناراحتی «فارن افرز» از حکومت ایران به حدی است که حتی برای اوباما به دلیل بازنکردن آغوشش برای موضوع ادعایی به نام "مبارزه مردم ایران برای آزادی" اظهار تاسف میکند و به مقامات آمریکا توصیه میکند برای سلب مشروعیت از جمهوری اسلامی باید از به چالش کشیدن ارزشها و حیات حکومت شروع کنند. این گزارش معتقد است که هیچکس بیشتر از رئیسجمهور آمریکا قدرت بسیج مخالفان در خارج از کشور را ندارد و با آوردن مثالی از انتقادهای ریگان از اتحاد جماهیر شوروی که تأثیر زیادی روی تشویق نیروهای تغییر پشت «پرده آهنین» داشت، اعلام میدارد که رئیسجمهور بعدی آمریکا باید این رویه را تغییر دهد و ایران را تنبیه کند.
نشریه شورای روابط خارجی آمریکا در ادامه به دولت آمریکا توصیه میکند از طریق تلویزیون، رادیو و رسانههای اجتماعی این پیام را به مردم ایران بدهد که «حاکمیت اشتباه روحانیان تنها موجب محدودیت اقتصادی و محرومیت سیاسی شده است». این نشریه همچنین در توصیهای مداخله جویانه دیگری از دولت آمریکا میخواهد که «زندگی در ایران کنونی را در مقابل زندگیای قرار دهد که مردم میتوانند تحت حکومت حاکمان مسئولیتپذیرتر تجربه کنند».
«فارن
افرز» به غیر از توصیه به تشویق مردم جهت شوریدن علیه حکومت، از دولت
آمریکا میخواهد که مسئولان حکومتی را نیز به ارتداد و دور شدن از حکومت
تشویق کنند و اعلام میکند که «اینها میتواند تخم سردرگمی و بیاعتمادی را در دولتی بکارد
که همین الآن هم دچار توهم است».
این گزارش مانند دیگر گزارشهای اندیشکدههای آمریکایی از عملکرد نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دلیل برهم زدن نقشههای آمریکا برای نفوذ به ایران و منطقه عصبانی هستند، پیشنهاد میکند واشنگتن باید منابع سپاه را علاوه بر تحریمهای اولیه، تحت تحریمهای ثانویه نیز قرار دهد، به این معنی که هر شرکتی با نهادهای مرتبط با سپاه پاسداران معامله کند، دسترسی خود به بازار آمریکا را از دست بدهد.
این ناراحتی به همین جا ختم نمیشود و حتی اعلام
میکند وزارت امور خارجه آمریکا باید سپاه پاسداران را به عنوان یک سازمان تروریستی
خارجی تعیین کند تا به این ترتیب، شرکتهای بینالمللی که روابط تجاری با این گروه
برقرار میکنند، دسترسی خود به بازار آمریکا را در معرض خطر ببینند؛ همچنین دولت آمریکا
باید تعداد بیشتری از مقامات سپاه پاسداران را به عنوان ناقضان حقوق بشر تعیین کند.
این نشریه فقط به تحریم سپاه پاسداران راضی نیست و به واشنگتن توصیه میکند که باید تحریمها علیه مؤسسات مالی ایران را حفظ کند زیرا معتقدند که این محدودیتها در جلوگیری از انجام معاملات عادی ایران از طریق سیستم مالی
جهانی موفق بودهاند.
با این همه، شاید عجیبترین ادعای نویسندگان گزارش، موضع آنها درباره هزینههای ایجاد «هرجومرج» توسط ایران در سراسر غرب آسیا (خاورمیانه)، برای منافع آمریکا باشد. نویسندگان نه تنها ایران را به امپریالیسم متهم میکنند، بلکه مینویسند این کشور به شبهنظامیان و تروریستها در منطقه کمک مالی میکند. نکته اینجاست که از میان تمام افراد روی کره زمین، کوهن و ادلمن که از حمله آمریکا به عراق حمایت کردهاند، به خود اجازه میدهند از نقش منطقهای ایران انتقاد کنند.
واکنش سایت لابلاگ به گزارش جدید «فارن افرز»
سایت لابلاگ که از رویکرد انتقادی نسبت به سیاستهای آمریکا دارد، در یادداشتی به گزارش جدید «فارن افرز» واکنش نشاد داد و نوشت نومحافظهکاران آمریکایی همچنان به دنبال تغییر نظام در ایران هستند:
«به نظر میرسد بخش اعظم رهبران سیاسی رژیم صهیونیستی، به استثنای برخی افراد برجسته[1]، تلاشهای همهجانبه خود برای خدشه زدن به توافق هستهای میان ایران و 1+5 را به امید دریافت یک بسته کمک مالی نظامی 10 ساله و 50 میلیارد دلاری از دولت اوباما کاهش دادهاند. با این حال، درون آمریکا نومحافظهکاران تندرو به هیچ عنوان دست از سیاست دلخواهشان یعنی تغییر حکومت در ایران برنداشتهاند.
بنابراین، «طرح سیاست خارجی» (FPI)[2]، سازمان جانشین پروژه رسواشده موسوم به «پروژه قرن جدید آمریکایی» (PNAC)[3] که تلاش زیادی کرده بود تا پای آمریکا را به عراق بکشاند، این مقاله جدید را در نشریه «فارن افرز» منتشر کرده که توسط «الیوت کوهن[4]»، «اریک ادلمن[5]» (یکی از مدیران «طرح سیاست خارجی»)، و «ری تکیه[6]» به نگارش درآمده است. عنوان مقاله به اندازه کافی نشان نمیدهد که این سه نفر تا چه اندازه دوست دارند سرنگونی جمهوری اسلامی را ببینند. با این حال، هدف مسلم این مقاله، تزریق مفهوم تغییر حکومت به مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری سال 2016 و سیاستهای برنده انتخابات است».
نویسندگان تندروی این گزارش چه کسانی هستند؟
علاوه بر محتوای گزارش، نکاتی نیز در مورد نویسندگان آن باید ذکر شود. کوهن و ادلمن هر دو در دولت جورج بوش پسر خدمت کردهاند. «الیوت کوهن» که اکنون استاد دانشکده مطالعات پیشرفته بینالمللی «جان هاپکینز» است، در کنار «ریچارد پرل[7]» و «جیمز وولسی[8]» در «هیأت مدیره سیاست دفاعی» پنتاگون کار میکرد. این هیأت همراه با «پروژه قرن جدید آمریکایی» در جلب حمایت از حمله به عراق نقش مهمی بازی کرد.
آنچه شاید از نقش کوهن در حمله آمریکا به عراق مهمتر باشد، تألیف کتاب «فرماندهی عالی» توسط اوست؛ مدت کوتاهی پس از انتشار این کتاب در اواسط سال 2002، عکسی از شخص جورج بوش در حالی منتشر شد که کتاب کوهن را با خود داشت. موضوع کتاب؟ در زمانی که (جامعه اطلاعاتی و) ژنرالهای آمریکا درباره شروع جنگی دیگر پس از افغانستان توصیه به احتیاط میکردند، تز اصلی کتاب کوهن این بود که رئیسجمهورهای بزرگ در دورههای مملو از جنگ آمریکا، مانند «آبراهام لینکلن»، نسبت به افسران نظامیشان درک بسیار بهتری از استراتژی دارند. کوهن بعدها به عنوان مشاور کاندولیزا رایس وزیر خارجه جورج بوش، در نیمه دوم دوره دوم ریاستجمهوری بوش پسر خدمت کرد.
«اریک ادلمن» مأمور سابق سرویس خارجی آمریکا و دیگر نویسنده مقاله «فارن افرز»، معاون ارشد مشاور امنیت ملی «دیک چنی» معاون رئیسجمهور آمریکا در دو سال اول و مهم ریاستجمهوری بوش بود؛ زمانی که نومحافظهکاران به اوج قدرت رسیده بودند. وی سپس یک سِمت منفور را به عنوان سفیر آمریکا در ترکیه تقبل کرد، زمانی که آنکارا نپذیرفت تا سکوی پرتاب آمریکا به سوی جنگ عراق شود. ادلمن بعد از بازگشت به آمریکا و در دوره دوم ریاستجمهوری بوش، جایگزین «داگلاس فیث[9]» شاگرد و تحتالحمایه «پرل» در سمت معاونت وزیر دفاع در امور سیاستی شد.
و اما نویسنده سوم مقاله یعنی «ری تکیه»، عضو ارشد بخش مطالعات خاورمیانه در شورای روابط خارجی و متخصص امور ایران است که به عنوان مشاور ارشد در وزارت خارجه دولت اوباما خدمت میکرد، اما پس از آنکه رئیسش «دنیس راس[10]» به کاخ سفید نقل مکان کرد، او هم سمت خود را ترک نمود. تکیه قبل از اینکه به دولت پیوندد، مانند راس در «مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک» (WINEP)[11] از حامیان اسرائیل مستقر بود.
کتاب سال 2006 وی «ایران پنهان: پارادوکس و قدرت در جمهوری اسلامی» به دلیل پرداختن دقیق به پیچیدگیهای داخلی تهران با استقبال خوبی از سوی دیگر متخصصان امور ایران مواجه شد. وی در این کتاب نوشته بود که لفاظیهای خصمانه جورج بوش صرفاً موجب تقویت تندروها در حکومت ایران و تضعیف اصلاحطلبان شد و اینکه آمریکا و ایران میتوانند یک «مشارکت انتخابی» بر اساس منافع مشترک، مانند ثبات در عراق، تشکیل دهند. با این حال، به نظر میرسد از آن زمان تا کنون، «تکیه» طی یک روند پیوسته، به سوی نومحافظهکاران تغییر مسیر داده است. در واقع، اگر بخواهیم بر اساس مقاله «فارن افرز» قضاوت کنیم، ظاهراً مواضع وی 180 درجه تغییر کرده است.
اگرچه که «فارن افرز» در معرفی مختصر نویسندههای مقاله خود اشارهای به این واقعیت مهم نمیکند، اما نقطه اشتراک هر سه نویسنده، عضویت آنها در گروه 12 نفره «کارگروه ایران مرکز گماندر[12]» در «مؤسسه یهودی امور امنیت ملی[13]» است. ادلمن حتی عضو هیأت رئیس این کارگروه است؛ کارگروهی که طی سالهای گذشته گزارشهای بسیار جنگطلبانهای درباره ایران و برجام منتشر کرده است. در برخی از این گزارشها حتی پیشنهاد وحشتناک[14] ارائه جدیدترین بمبهای سنگرشکن «نفوذگر مهمات انبوه» (MOP) و بمبافکنهای غولپیکر (برای حمل این بمبها تا مقصد) به رژیم صهیونیستی مطرح شده است؛ پیشنهادی که حتی خود تشکیلات نظامی رژیم صهیونیستی[15] هم آن را رد کرده است.