یک مهمانی شبانه و چند عکس غیراخلاقی، برای صدور قرار بازداشت دروازهبان شماره یک پرسپولیس کافی بود. سوشا مکانی که در این فصل با رفتارهای خود در داخل زمین حواشی زیادی برای تیم پرسپولیس ایجاد کرده بود، این بار با رفتاری ناپسند در خارج از مستطیل سبز خواب برانکو و هواداران سرخپوش را در روزهای تعطیلی لیگ پریشان کرد.
اما در شرایطی که باشگاههای ورزشی عمدتا عنوان فرهنگی – ورزشی را یدک میکشند و بازیکنان هم با امضای قراردادهای حرفهای، خود را در چارچوبهای حرفهای فوتبال میبینند، چه مسائلی باعث میشود ناهنجاریهایی از این دست بروز کند و فضای مجازی اینچنین ستارههای ورزشی را به دام خود بیندازد؟ کاظم اولیایی مدیرعامل سابق باشگاه استقلال در گفتوگو با «جامجم» در پاسخ به این پرسش به سه نکته اساسی اشاره دارد:
در واکاوی این اتفاق و اتفاقهایی از این دست، شاید بهتر باشد ما بازتعریفی از شرایط فرهنگی ورزش داشته باشیم. به زبان ساده ما نباید تصور کنیم بحث فرهنگی ـ ورزشی فقط در سطح ورزش حرفهای یا ورزشکارهای سطح ملی قابل نظارت است. این مسائل نیاز به آموزش پایه دارد. درست مانند تمام فنون و اصول ورزش حرفهای. یعنی اینطور نباید باشد که ما فرد را ورزشکار کنیم و به میادین ملی بفرستیم و بعد نگران اخلاقش باشیم. اینکه فرد اخلاقمدار است یا خیر یا این مساله که آیا ظرفیت بزرگ شدن در فردی که قرار است ورزشکار شود، وجود دارد یا خیر، باید جز دغدغههای اولیه و اصلی باشد، اما متاسفانه در این زمینهها کاملا در خواب غفلت قرار داریم. یعنی زمانی که ورزشکار را تربیت میکنیم اصلا به فکر مسائل فرهنگی و اخلاقی او نیستیم. این بیتوجهی تا حدی است که میبینیم خیلی از ورزشکاران ملی ما حتی سرود ملی کشور را هم بلد نیستند بخوانند که این واقعا فاجعه است.
اولیایی با اشاره به اینکه مدیران ورزشی هم در بروز چنین ناهنجاریهایی مقصر هستند، ادامه داد: وقتی ما در سطح مدیران، سرپرستان و مربیان میبینیم که رعایت اصول اخلاقی و فرهنگی نمیشود و حتی از برخی آدمها که ادعای معلمی دارند، شاهد برخی ناهنجاری رفتاری هستیم، چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم که شاگردان این افراد در آینده رعایت مسائل اخلاقی را بکنند. پس در گزینش برخی نفرات سطح بالا هم از دقت نظر کافی برخوردار نیستیم. البته در معرفی این ورزشکاران در جامعه رسانهای باز هم ملاحظات درستی صورت نمیپذیرد. همین باعث میشود توانایی فنی افراد را ملاک قرار دهیم بیآنکه تواناییهای اخلاقی و رفتاری آنها برایمان مورد توجه باشد. برخی ورزشکاران بهواسطه تواناییهای فردیشان خیلی سریع رشد میکنند، اما چون ظرفیت پایینی دارند، در نتیجه همین رشد ورزشی برای آنها با انحرافات اخلاقی همراه است و مرعوب یکسری خطاهای اجتماعی میشوند.
در چنین فضایی آیا یک برخورد قاطع با فرد خاطی میتواند عاملی بازدارنده باشد؟ اولیایی در پاسخ به این سوال هم گفت: ما اگر بخواهیم موردی برخورد کنیم نتیجه مثبتی نخواهیم گرفت. ما باید قاعده و قانون مدونی وضع کنیم و همه به آن پایبند باشیم. به شدت هم باید نظارت و پایش داشته باشیم. در واقع ارزشیابی و نظارت در حوزه ورزش بسیار کم و موردی است. ما باید ارزشیابی و نظارت دقیقی داشته باشیم تا ورزشکاری که باید بهترین الگوی اجتماعی باشد، به یک مانکن اجتماعی تبدیل نشده و از وجودش سوءاستفاده نشود.
خلأ اخلاق حرفهای
عزیزالله محمدی، رئیس اتحادیه فوتبال کشور هم در واکاوی ناهنجاری اخیر به رعایت نشدن اخلاق حرفهای در باشگاهها اشاره کرد و به جامجم گفت: سالی که بحث منشور اخلاقی مطرح شد صرفا به این خاطر بود که اخلاق حرفهای در باشگاهها رعایت نمیشد. در آن برهه کوچکترین ناهنجاریهای اخلاقی را به صورت محرمانه به باشگاهها گزارش میدادیم تا مدیران مربوطه موارد را به خود بازیکنان گوشزد کنند، اما شاهد بودیم که حتی این پیگیریها هم نتیجه بخش نبود.
سردار محمدی با مقایسهای ساده میان باشگاههای حرفهای در ایران و اروپا خاطرنشان کرد: خیلی از بازیکنان ما در اروپا بازی کردهاند. شما میتوانید از آنها سوال کنید که بازیکن وقتی با یک باشگاه حرفهای قرارداد میبندد موظف است به چارچوبها و مقرراتی که آن باشگاه در زمینه اخلاق حرفهای دارد نیز پایبند باشد. باشگاههای حرفهای با همین ضوابط رفتار بازیکنان اعم از خورد و خوراک و خواب آنها را کنترل میکنند و رعایت این قوانین در زمان تعطیلی باشگاهها نیز لازمالاجراست. من در کتابی که برای قوانین و مقررات فوتبال به چاپ رساندم، نمونه دو قرارداد فوتبالی در سوئیس و انگلستان را در آن ذکر کردم که مفاد آن واقعا جالب است. سوئیسیها که گفته میشود از آزادیهای بیحد و حصر اجتماعی برخوردارند، در قراردادهای حرفهایشان آمده که بازیکنان نباید کاری انجام دهند که به حیثیت باشگاه لطمه بخورد. در انگلستان هم با آنکه مصرف مشروبات الکلی بلامانع است، اما بازیکنان در انظار عمومی حق استفاده از آن را ندارند، اما اینجا متاسفانه نه تنها هیچ چارچوب مشخصی برای ترویج اخلاق حرفهای نداریم که هیچ، نظارتی هم روی رفتار بازیکنان وجود ندارد.
عزیزمحمدی افزود: آنقدر که یک فوتبالیست روی آنتن تلویزیون است دکتر، مهندس، چهره سیاسی و نماینده مجلس نیست. با این حال نه بازیکن قدر خودش را میداند و نه مدیر باشگاه به وظایف خطیری که به عهده دارد، واقف است. البته بخشی از این کاستیها به نتیجهگرا بودن باشگاهها برمیگردد. وقتی مدیران هیچ ثباتی ندارند، در همان مقطعی که مسئولیت دارند، میخواهند موفق باشند. مدیر از سرمربی انتظار پیروزی دارد و سرمربی هم از بازیکن تیمش میخواهد که به هر قیمتی برنده از زمین بیرون بیاید. این نگرش باعث میشود بیاخلاقی در ورزش ترویج پیدا کند. ما مواردی داشتیم که بازیکن تخلف کرده و به مراجع قضایی ارجاع داده شده است، اما مدیر باشگاه با ضمانت خود فرد خاطی را آزاد کرده تا بتواند در ترکیب تیمش به میدان برود. ما اگر بتوانیم در باشگاهها به کارهای فرهنگی به همان اندازه نتیجهگیری اهمیت بدهیم، کمتر چنین مسائلی بروز میکند.
نکته
واضح است که در فوتبال تعداد افراد تحصیلکرده، باتقوا و خوشرفتاری که به رعایت اخلاق حرفهای پایبند هستند، به مراتب بیشتر از آن گروه قلیلی است که قدر جایگاه و موقعیت خود را نمیدانند و هرازچندگاهی با رفتارهای ناشایست، نام خود را به عنوان الگوهای رفتاری بد سر زبانها میاندازند. اما شاید لازم باشد مسائل فرهنگی در باشگاههای ورزشی هم بیشتر و جدیتر از قبل مورد توجه قرار گیرد تا این نیمه خالی لیوان، کمتر به چشم بیاید.