اگر بر قبر شریف فاطمه زهرا(س) بارگاه و نشانهاى نیست، در عوض سوره کوثر همه جا هست. صحن و سرا اثرى جمادى است، ولى از ذریه و فرزندان فاطمه(س) آثار معنوى و انسانى و مکتبى به جاى مانده و قبر مخفی زهرا(س)، التیام دل مادران شهدای مفقودالاثر است.
به گزارش گرداب؛ حجتالاسلام محسن قرائتی استاد و مفسر قرآن کریم در ایام شهادت بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا(س) در یادداشتی برای خبرگزاری قارس به بیان اوصاف آن حضرت پرداخت.
نامهایی که نشاندهنده ویژگیهای حضرت هستند
بسم الله الرحمن الرحیم
امام صادق(ع) میفرمایند: فاطمه(س) نزد خداوند نُه نام دارد: فاطمه، صدیقه، (بسیار راستگو)، مبارکه (پربرکت)، طاهره (پاکیزه)، زکیه (وارسته)، راضیه (خرسند)، مرضیه (پسندیده)، مُحدَُثه (آن که با او سخن گفته شد)، زهرا (درخشنده). آنگاه به راوی فرمودند: فاطمه یعنی بریده شده از شرور. خداوند او و دوستدارانش را از آتش دوزخ دور ساخته است. (بحار، ج43،ص12)
دختری که پدر او را مادر خطاب میکرد
بانوی یگانه عالم از چنان مرتبه والایی برخودار است که پدر بزرگوارش رسول خدا بارها فرمود: «فداها ابوها» (پدرش به فدایش باد.) اگر در قرآن سخن از احسان به والدین است، او به قدرى به پدر احسان مىکند که پیامبر درباره او مىفرماید: «امّ ابیها»: تو مادر پدرت هستى.
پیامبری که اسوه بندگی و قرب الهی است، هرگاه مشتاق بوی بهشت میشد او را میبوئید و میبوسید.
ایشان کسی است که در روز مباهله، همراه با فرزندان و همسرش در کنار پیامبر بودند.
در بخشش و کرامت
در شب عروسى، زمانی که فقیرى پیراهن کهنهاى درخواست کرد، به یاد آیه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» پیراهن عروسیش را به او بخشید.
در عفت
برای سخن گفتن با نابینا، محجبه رفت و در پاسخ به سئوال پدرش راجع به این موضوع فرمود: گرچه ما را نمیبیند، لیک من او را میبینم.
در صداقت
عایشه میگوید: پس از پدرش هیچکس را راستگوتر از فاطمه نیافتم و در روایات، بهترین نمونه صدّیقه، فاطمه زهرا(س) معرّفى شده است.
در دانش
در خطبه فدکیه اصول و فروع دین در بین کلماتش چون جواهر میدرخشد و کتابى به نام مصحف دارد که امامان معصوم(ع) گاهى براى کسب اطلاع از آینده به آن کتاب مراجعه مىکردند.
در شجاعت و حمایت از امام زمانش
کدام زنی را سراغ دارید که برای دفاع از شوهر و بهتر بگوییم امامش تا سر حد جان، مایه بگذارد و باز خود را مقصر دانسته و از کوتاهی خود شرمسار باشد. همان کسی که پس از وفات پیامبر(ص)، به در خانههاى مردم مىرفت و مىگفت: مگر نبودید و نشنیدید که رسول خدا در غدیر خم چه فرمود؟ «مَن کنتُ مولاه فهذا فعلىّ مولاه» هر که من مولاى اویم، علىّ مولاى اوست.
در مقامش
همین بس که عطیه خدا به پیامبر است: «إِنَّا اعطیناک الکوثر» کوثری است که نسل کثیر پیامبر از طریق اوست.
در میان چهارده معصوم، وجود یک زن لازم بود. وجود حضرت زهرا(س) الگویى بود که به زنان ثابت شود آنچه اسلام مىگوید قابل عمل است. نه تنها زهرا(س)، بلکه دخترش حضرت زینب(س) نیز الگوى زنان تاریخ است.
پیامبر اکرم(ص) براى بعد از خود علامتهایى قرار داد که هرگاه مردم دچار حیرت و سرگردانى شدند به آنها نظر کنند و حقّ را بشناسند؛ اوّلین آنها حضرت زهرا(س) است که دربارهاش فرمود: رضاى او رضاى من و غضب او غضب من است.
حضرت مهدى(عج)مىفرماید: «و فى ابنة رسول الله لى اسوة حسنة» (بحار، ج 53، ص 180) دختر رسول خدا، الگوى نیکوى من است.
خانه زهرا(س) منزلگاه اهل بیت(ع)
خانه زهرا(س) منزلگاه اهل بیت(ع) است. پس از نزول آیه «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ»(طه، 132) تا چند ماه رسول خدا(ص) هنگام صبح در خانه فاطمه زهرا مىآمد و مىفرمود: «الصلاة الصلاة» تا به مردم اعلام کند اهل بیت من همان کسانى هستند که در خانه على و فاطمه هستند.
«الْجار ثُمَّ الدَّار» پیامی از حضرت زهرا(س)
در قنوت فقط به فکر خود و حاجات خود نباشیم. حضرت زهرا(س) مىفرمود: «الْجار ثُمَّ الدَّار» ابتدا به فکر همسایهات باش آنگاه خانواده خود. زیرا خداوند وعده فرموده است کسى که براى دیگران دعا کند خداوند حاجات خود او را هم برآورده مىسازد.
مگر نه اینکه درباره او و شوهر و فرزندانش نازل شد: «وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» (حشر/9) ما هم باید چنین باشیم. با وجود گرسنگی خود و فرزندانشان هر آنچه داشتند، ایثار کردند. نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز!
در عبادت خدا همین بس که آنقدر در محراب عبادت ایستاد که پاهایش ورم کرد: «حتّی تورّم قدماها»
اگر نتوان به مقام فاطمه زهرا(س) رسید، ولى به مقام دختر کنیز او فضه که مىتوان رسید، در تاریخ مىخوانیم: این بانوى گرامى بیست سال تمام گفتوگوهایش را در قالب آیات قرآن بیان مىکرد.
حضرت زهرا(س) در خطبه معروف خود فرمود: فلسفه و دلیل نماز پاک شدن روح از تکبر است. در نماز بلندترین نقطه بدن که پیشانى است، روزى سىوچهار بار بر زمین ساییده مىشود تا در انسان تکبّرى باقى نماند.
شهری که بنیان حکومت اسلامی بود اما در آن به اهل بیت جفا شد
مدینه شهرى که در غربت پیامبر(ص) حضرت را با آغوش باز پذیرفتند. هنگام ورودش سرود خواندند، از آن بزرگوار استقبال شایانى کردند. حضرت را یارى کردند، خانههاى خود را در اختیار مهاجران گذاشتند، رسول خدا(ص) را در جبههها و جنگها یارى دادند. پیام حضرتش را به اطراف رساندند.
شهرى که بنیان حکومت اسلامى در آن ریخته شد. ولى در همین شهر امامان ما شهید شدند. جنازه مبارک امام حسن مجتبى(ع) تیرباران شد، فاطمه زهرا(س) در آن کتک خورد و اشکها ریخت و خطبهها خواند.
در این شهر، زیارتنامه فاطمه زهرا(س) را هم در مسجد پیامبر مىخوانیم و هم در قبرستان بقیع. چون قبر فاطمه زهرا(س) مفقودالاثر است! گویا خداوند براى تسلیت قلب کسانى که عزیزان خود را در جبهههاى جنگ از دست مىدهند و حتى از جنازه فرزندشان خبرى ندارند، چنین مقرر داشته که از قبر دختر پیامبر(ص) نیز خبرى نباشد!
اگر از حضرت بارگاه و نشانی نیست سوره کوثر همه جا هست
اگر بر قبر شریف فاطمه زهرا(س) بارگاه و نشانهاى نیست، در عوض سوره کوثر همه جا هست. صحن و سرا اثرى جمادى است، ولى از ذریه و فرزندان فاطمه(س) آثار معنوى و انسانى و مکتبى به جاى مانده است.
از قبر امّ الائمه(ع) خبرى در دست نیست ولى از نالههاى آن بانو و خطبهها و کلمات و فرزندانش، صدها خبر در دست است. از شخص فاطمه زهرا(س) بىخبریم، ولى از شخصیّت حضرتش خیر.
سؤالاتی که باید تاریخ پاسخگو باشد
حضرت زهرا(س) وصیت مىکند که شب مرا غسل دهید و به خاک بسپارید! او مىخواهد با دنیا حرف بزند و بگوید: مگر من دختر نبوت، همسر ولایت، مادر امامت نبودم!؟ چرا باید قبرم مخفى باشد؟
مگر من تنها یادگار محمد(ص) که وارث ابراهیم و نوح و موسى و عیسى(ع) است، نیستم؟
مگر من مصداق آیه تطهیر و سوره کوثر و سیدة نساء العالمین نبودم؟
مگر پدرم رسول خدا (س) نفرمود: فاطمه پاره تن من است، هر که او را آزار دهد مرا آزرده و هر که مرا بیازارد خدا را به غضب آورده است؟! (الغدیر، ج7، ص232)
مگر پدرم هنگام بازگشت از سفر، اول به دیدن من نمىآمد؟ (بحارالانوار، ج43، ص30)
مگر وقتى وارد مىشدم پدرم به احترام من نمىایستاد؟ (اعلام الورى، ص157)
مگر فرزندم حسین، روز عاشورا دلیل زیر بار زور نرفتن خود را تربیت در دامن من ندانست؟
«هیهات من الذلّة ... حجور طابت و طهرت»
مگر براى سیر کردن محرومان و گرسنگان گردنبندم را نفروختم؟ (بحارالانوار، ج43، ص56)
مگر همه امامان از فرزندان من نیستند؟
مگر پدرم این همه سفارش مرا نکرد؟
مگر باردار نبودم و فرزندم را سقط کردند؟
مگر داغدار نبودم؟ و مگر جوان نبودم؟
پس چرا باید وصیت کنم قبرم مخفى باشد؟ و کسى براى تشییع جنازهام نیاید؟
منتظریم، تاریخ جواب بدهد!