به گزارش
گرداب، بیاندازه دوست داشتم که اولین بخش «هنر مشرقی» در روز هنر انقلاب منتشر میشد و در سالگرد بزرگداشت سید شهیدان اهل قلم که معتقد بود: هنر دمیدن روح تعهد در انسانهاست... که نشد و امروز اولین بخش از این مطالب روزانه تقدیم میشود.
مطالبی که بعضیهایش ممکن است صرفا روایت چند مدیر یا هنرمند و ... باشد و نتیجهگیریاش بماند برای مخاطب، بعضی هم تحلیلی است کوتاه بر یک خبر، یعضی گزارش و هرکدام هم در یک حوزه. خلاصه اینکه هر روز یک موضوع در قالب یک مطلب را در هنر مشرقی خواهید خواند که تلاش میکنیم کامل و جامع باشد. خبرهایی که در حوزه فرهنگ و هنر هستند و بر اساس اخبار منتشر شده در هر هفته و هر روز.
رکورد شکنی فروش فیلمهای نوروزیبعضیها اعتقاد دارند فیلمهای نوروزی اگر فروششان عجیب و قابل تامل بود صرفا حاصل تبلیغات ماهوارهای این فیلم ها بود و بعضی دیگر با دلیل و مدرک، این فرضیه را رد میکنند. اما شاید پیش از پرداختن به خوب و بد و درست یا غلط این نظر ببینیم اصلا ماجرا چه بوده است.
پیش از عید نوروز از میان فیلمهای درحال اکران این ماه، دو فیلم روی پرده سینماها بودند. یکی «من سالوادور نیستم» و دیگری «کوچه بینام». هردو فیلم طبیعتا در ایام بعد از جشنواره فیلم فجر و نزدیک شدن به سال نو و شلوغی خیابان و تلاش برای انجام کارهای باقیمانده، فروششان چنگی به دل نمیزد اما خیلی هم بد نبود.
از اوایل اسفند سال 94 ، پنج فیلم «من سالوادور نیستم»، «آزادی مشروط»، «کوچه بینام»، «پایان خدمت» و «نزدیکتر» اکران شدند. از این میان، 3 فیلم، تبلیغات ماهوارهای داشتند. فیلم سینمایی «من سالوادور نیستم» پنجمین ساخته سینمایی منوچهر هادی با حضور چهرههایی ازجمله رضا عطاران، یکتا ناصر و ریوالدو (فوتبالیست مشهور برزیلی) نیز پس از یکماه اکران به فروشی حدود یک و نیم میلیارد تومان رسید.
اوضاع «کوچه بینام» به کارگردانی هاتف علیمردانی هم بد نبود و پس از 20 روز اکران و در 90 سینمای کشور یک میلیارد و سیصد میلیون تومان فروخت. اما فروش فیلمهای دیگر خوب نبود. این دو فیلم هم در کنار چند فیلم دیگر فیلمهای اکران نوروز را تشکیل دادند.
اگرچه تبلیغ فیلمها در ماهواره ممنوع است و محمدرضا فرجی مدیر کل امور سینمایی سازمان سینمایی میگوید: «هنرمندانی که آثارشان مجوز ارشاد را دارد همانگونه که در ذیل پروانه نمایش فیلمها ذکر شده است حق تبلیغ در شبکههای ماهوارهای را ندارند. موضوع مطرح شده تنها درخواست شورایعالی تهیه کنندگان از رئیس سازمان سینمایی بوده است و قابل بررسی است اما هنوز مجوزی در این خصوص صادر نشده است و در حال حاضر هیچ تغییری در تصمیم وزارت ارشاد صورت نگرفته است.» اما ظاهرا همیشه راه فرعی وجود دارد.
شکل تبلیغات ماهوارهای و راه فرعی هم بهاینصورت است که اگرچه این کار از سوی وزارت ارشاد ممنوع اعلام شده است اما خدمات ارائه شده از سوی شبکههای خارجی آنقدری وسوسه کننده هست که بعضی از دلسوزان سینما برایش راه میانبر پیدا کنند.
راه میانبر هم این است که یک نفر بصورت خودجوش! که همینطوری دلش میخواهد یک فیلم فروش خوبی داشته باشد، یک نمایشدهنده خارجی برای فیلم مورد علاقهاش پیدا میکند. بعد، مثلا فیلم در پستوی خانه یکی از رفقایش در ونکوور کانادا یک نوبت نمایش داده میشود یا اصلا فقط یک قرارداد صوری بسته میشود. پشت بندش، همین میشود برگ برنده و مجوز که اگر یکی اعتراض کرد بگویند: به هیچکس ربطی ندارد. این تبلیغات از سوی اکرانکننده خارجی به شبکه داده شده است.
از سوی دیگر شاید تهیهکنندهها هم ناگزیر از این دور زدن باشند. وقتی فلان تهیهکننده دستش به هیچ جا بند نیست و برای کار فرهنگیاش (فارغ از اینکه تعداد اندکی از فیلمها اصولا ضدفرهنگی هستند) مورد حمایت درخوری قرار نمیگیرد و برای تبلیغات داخلی هم باید کلی هزینه کند تا شاید فیلمش پول خودش را برگرداند، آنوقت تبلیغ در شبکههای فارسیزبان خارجی بدجوری وسوسهکننده میشود.
خیال باطلتهیه کنندهای میگفت: یکروز دیدم فلان نشریه فرهنگی یک عکس بزرگ از فیلمم را در صفحه اولشان کار کردهاند. کلی خوشحال شدم که: آفرین! اینجا هم یواش یواش داریم به جایی میرسیم که خودمان از همدیگر دفاع کنیم.
میگفت: آنقدر ذوق زده بودم که آن نشریه را همراهم اینطرف و آنطرف میبردم و هرجا میرسیدم نشانشان میدادم که ببینید! دم خودمان گرم. اصلا نمیخواهم آنطرفیها برای ما دل بسوزانند و تبلیغات رایگانمان را کار کنند. همین نشریه داخلی برای من از همه چیز بهتر است...اما این ذوق زدگی یک هفته بیشتر دوام نیاورد. وقتی از طرف آن نشریه یک فاکتور بلندبالا برایم آمد که شما باید اینقدر بابت تبلیغ بدهید.
آن دوست تهیهکننده میگفت: شماره نشریه را گرفتم و جروبحث سر اینکه «مگر من گفتهام عکس فیلمم را بزنید که حالا فاکتور فرستاده اید.»
آن نشریه محترم هم درآمده که: یا خودتان با خوبی و خوشی پرداخت کنید یا کاری میکنیم که مجبور به پرداخت شوید. دردسرتان ندهم. از فردای آن روز آنقدر علیه فیلم فضاسازی میشود که جناب تهیهکننده پول را شخصا میبرد و تقدیم میشود و ...تمام.
حالا با این اوصاف و درنظرگرفتن همه چیز و ازجمله تبلیغات گرانقیمت محیطی و تصویری بهنظر شما چه کسی مقصر این شرایط است که در آن فلان شبکه زرد خارجی دارد ماهی خودش را میگیرد.
هر فیلم چقدر فروختمن سالوادور نیستم اگرچه تصویر زن بازیگر برزیلی از پرده سینماهای نمایش دهندهاش پاک شد اما تیزری که یک نفر با دست باز و خیال راحت به شبکههای ماهوارهای داد کار خودش را کرد. یک تیزر مفصل از فیلم با شیرینکاریهای عطاران و جولان زن برزیلی در شبکههای خارجی کافی بود تا یکباره این رقم بصورت تصاعدی بالا برود و فروش به حدود 10 میلیارد برسد.
از آنطرف آخرین درددل مانی حقیق هم که مجموعهای از موضوع خط قرمزی درباره طلاق و زمان عده یک خانم بهعلاوه بازیگران با آرایشهای غلیظ را در خود داشت، فروشش را به حدود سه میلیارد رساند.
کوچه بینام هم هر روز یک تیزر جدیدش از شبکههای ماهوارهای پخش میشد و این تعدد تیزر بالاخره مخاطب را کنجکاو میکرد تا فیلم علیمردانی را ببیند و فروشش را به حدود دو میلیارد برساند.
ابد و یک روز هم اگرچه بدون تبلیغات و به واسطه جوایزش در فجر، بالقوه تعدادی مخاطب داشت اما همین تعداد مخاطب به واسطه تبلیغات ماهوارهای چندبرابر شد و به بالای دو میلیارد رسید.
بادیگاردی که زیربار کمک خارجیها نرفت
بادیگارد اما حاضر نشد فیلمش را به شبکههای خارجی بدهد و تنها با حمایت رسانههای داخل به فروشی بیش از سه میلیارد دست یافت.
از آنسو خشم و هیاهو و آخرین عاشقانه پوراحمد دو فیلمی بودند که باوجود تبلیغات ریز و درشت ماهوارهای در گیشه شکست خوردند و دست کم یک حسن داشتند و آن رد شدن فرضیه «تعیینکننده بودن مطلق شبکههای ماهوارهای در فروش فیلمها» بود.
چند نقل قولخسرو معصومی کارگردان فیلم مانند تابو و خرس:بیشک تبلیغات ماهواره (در فروش فیلمهای نوروز) بسیار مؤثر است. یک نکته خیلی ساده است و آن هم اینکه تماشاگر در خانهاش نشسته و ماهواره تماشا میکند و بین سریالها، تیزر فیلمهای سینمایی را هم میبیند. اگر این تیزر جذبش کند به سینما میآید. اصلا کاری به این ندارم که تبلیغ از ماهواره درست است یا غلط اما چرا در ایران، در صداوسیمای خودمان چنین اتفاقی نمیافتد؟ ببینید «کوچه بینام» در دو هفته اول اکرانش فروش خوبی نداشت اما از وقتی تبلیغاتش در ماهواره پخش شد، فروشش عالی بود.
موضوع «کفشهایم کو؟» موضوعی تکراری بود و فیلم، درنیامده بود. پیشتر از پوراحمد «شب یلدا» را با همین فضا دیده بودیم. «خشم و هیاهو» هم تبلیغی داشت که ضدفیلم بود و هیچکس دوستش نداشت. در تیزر این فیلم یک صحنه اکتیو ندیدیم؛ صحنهای که مخاطب را جذب کند در این تیزر نبود. درمورد فیلم «خشم و هیاهو» خیلیها وقتی فیلم را دیدند گفتند خودش از تیزرش خیلی بهتر است.
مشکل اصلی سینمای امروز ما این است که به سمت کمدیهای سخیف رفته و اتفاقاً از آن استقبال هم میشود. به نظرم این فاجعه سینماست. اگر فیلمهای کمدی ما همانند «اجارهنشینها» یا «ای ایران» باشد که به شخصیت مخاطب توهین نمیکند و بر بار فرهنگی جامعه نیز میافزاید، باشد بسیار خوب است، اما متأسفانه امروز فیلمهای بزنوبکوبی 10 میلیارد میفروشند، در حالی که فیلمهای جدی ما به سختی پروانه ساخت و مجوز اکران میگیرند. این افتخار نیست که فیلمهای سخیف به راحتی اجازه اکران پیدا کنند و فیلمهای جدی ما به پستوها بروند. این باعث میشود سینمای امروز فیلمهای بیبو و خاصیتی باشند که بودونبودشان هیچ فرقی ندارد.
جهانگیر الماسی:«البته مانند این آثار در سینمای ایران کم تولید نمی شوند و یکی دیگر از این قبیل فیلمها در ژانر کمدی این روزها روی پرده سینماهاست و فروش بسیار بالایی هم داشته است؛ آقایان مدیر در جمهوری اسلامی ایران باید بدانند و آگاه باشند که سینمای ملی و ارزشی ما جایی برای نشان دادن بازیگران زن خارجی با لباسهای نیمه برهنه نیست!»
«ما در جمهوری اسلامی ایران انقلاب به پا نکردهایم که مدیران امروز سینمای کشور پیروی سینمای غرب بخواهند هنر هفتممان را محلی برای ارائه زنان مانکن و استفاده ابزاری از بازیگران خارجی و فیلمهای سخیف و بیارزش و به دور از ارزشها و آرمانهای نظام و انقلاب نمایند؛ ما برای این انقلاب جانفشانیها کردهایم و خون شهیدان زیادی برای آن ریخته شده است و بایستی تمامی آثار تولید شده در سینما و تلویزیون کشور مبتنی بر این اهداف و آرمانها باشند.»
هاتف علیمردانی تهیه کننده فیلم"کوچه بی نام":متاسفانه 90 درصد این آگهیها به دلیل شیطنت شبکههای ماهوارهای پخش می شود. البته ناگفته نماند مقداری از این تیزرها هم به قراردادهای خارج از کشور بریم گردد ولی ما از بیشتر آگهی های اینچنینی اطلاع کافی نداریم و نمی دانیم منبع پخششان دقیقا از کجاست.
تبلیغ خودجوش فیلمها در شبکه های ماهواره ای
ما هنگام پخش آگهیهای «مردن به وقت شهریور» واقعا سورپرایز شدیم و اصلا نفهمیدیم چطور اتفاق افتاد. البته نباید انکار کرد که تاثیر خیلی زیادی در فروش فیلم داشت.
حبیب اسماعیلی تهیه کننده "من سالوادور نیستم":هیچ کس فیلمش را به شبکههای خارجی نمیفروشد. آنها مفت و مجانی فیلمهای ما را پخش میکنند و این موضوع نباید باعث ایجاد محدودیت برای هنرمندان در داخل کشور شود. به هر حال امیدوارم شرایط دولتی حمایت از فیلمها فراهم شود زیرا سینمای ما هنر نحیفی است و بخش خصوصی دارد از پا میافتد. در این شرایط، دولت باید به این هنر کمک کند تا بخش خصوصی بتواند روی پای خود بایستد.
غلامرضا موسوی، تهیه کننده:مساله پخش آگهی در شبکههای فارسیزبان دو حالت دارد؛ اول این که شبکهها بدون اطلاع تهیهکننده تیزر فیلم مورد نظر را پخش میکند و اتفاقا مدتی است که میبینیم یکی از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان تیزرهای سینمایی را به صورت رایگان و گاه به صورت خودجوش پخش میکند. این شبکه رسما اعلام کرده است که تیزر فیلمهای سینمایی ایرانی را به صورت رایگان پخش میکند و با توجه به اینکه اکثر آنونسهای تبلیغاتی فیلمهای سینمایی به صورت گسترده در فضای اینترنتی در دسترس عموم قرار دارد، تیزر بسیاری از این فیلمها بدون اطلاع تهیهکنندگان در این شبکه پخش میشود. من تا آنجا که میدانم حداقل تهیهکنندگان داخلی هیچ تیزری را برای تبلیغ به شبکههای ماهوارهای ارائه نکردهاند.
علیرضا داوود نژاد-کارگردان سینما:صاحب فیلم باید به نحوی کالایش را معرفی و تبلیغ کند تا مخاطب خودش را بیاید و به او اطلاع دهد که فیلم دارد اکران میشود. خب برای این کار صاحب فیلم کجا را دارد؟ قیمتهایی که تلویزیون برای تبلیغ آثار سینمایی میگیرد آیا اصلا به صاحب فیلم ایرانی اجازه میدهد که به آن سمت حرکت کند؟ تابلوهای محیطی نیز که از نظر قیمت بسیار بالا هستند آیا این امکان را میدهند که صاحب فیلم تعداد موثری از آن را به کار بگیرد تا جالی خالی تبلیغ در رسانه ملی را پر کند؟
حالا میگویند از کانالهای ماهواره فیلمت را تبلیغ نکن خب پس تهیهکننده کجا این کار را بکند؟ آیا باید این کالا در انزوا و سکوت وارد یک بازار ناامن شود و از بین برود؟
پرتغال فروش بیچاره!در این مورد حرف زیاد است. عجالتا تا همینجایش با ما و پیدا کردن پرتغال فروش با شما. برای نوبت بعد، از بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر خواهم نوشت. جشنوارهای که حالا یک عنوان دهان پرکن هم برای خودش دست و پا کرده است: جشنواره جهانی. جشنوارهای سوت و کور اما پرهزینه که آقاسیدرضا میرکریمی مشغول رتق و فتق اوضاعش است. خدا خیرش بدهد. تا بعد.