چنددرصد پژوهشگران ناسا ایرانی‌اند؟

تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵

یک نخبه ایرانی که بر تمامی امتیازات وسوسه‌برانگیز آمریکا و کار در ناسا برای آبادانی کشورش چشم بست، گفت: دنبال انتقال تکنولوژی به کشور هستم تا تکنولوژی استراتژیک اولتراسوند را جهت درمان سرطان، آلزایمر، پارکینسون و MS بومی‌سازی کنم.

به گزارش گرداب، مجید هدایتی‌نسب، نوشیدن چای در کنار مرد فضایی ایران و محقق برجسته ناسا که این روزها به واسطه عِرق ملی در ایران به سر می‌برد تا حداقل زمینه‌ای برای انتقال تکنولوژی بچیند، قطعا غنیمت است و آن را به فال نیک می‌گیریم.

جذابیت این چهره برجسته علمی با ظاهری ساده و آراسته در کنار لحن آرامش، خاص‌تر به نظر می‌رسد و مقدمه‌ای می‌شود تا برای ساعاتی به دور از تمامی هیاهوی پایتخت در محیطی آرام به صحبت‌هایی بی‌پیرایه بپردازیم.

نخبه‌ای که علی‌رغم تمامی امتیازات در نظر گرفته شده برای او در خارج از مرزهای کشور، پای وطنش ایستاده و با قدی برافراشته و سینه‌ای سپر سخن از عشق به سرزمین می‌گوید و با افتخار تاج خدمت به مملکت بر سر می‌گذارد و با ندایی بلند تمامی نخبگان ایرانی را به آبادانی کشور فرا می‌خواند.

این نخبه جوان بدون توجه به تمامی امتیازات فراهم شده توسط آمریکا برای او، دور حاصل یک عمر تلاش و کوشش در غرب را خط می‌کشد و به گفته خودش "ناسا که هیچ، در بلندترین قله علمی دنیا هم که بود باز به افتخار مردم کشورش باز می‌گشت و به احترام ایران کلاه از سر بر می‌داشت"...

ظاهرا دست‌رنج این همه سال تحصیل و پژوهش قرار است خدمت به کشور و کمک به آبادانی آن باشد که به گفته او انصافا شیرین است.

حمیدرضا چابک در سن 16 سالگی موفق به اخذ دیپلم و ورود به دانشگاه در مقطع کارشناسی و سپس ارشد در دانشگاه‌های امیرکبیر و صنعتی شریف می‌شود و با کوله باری از تجارب به دست آورده از تعمیرکاری لوازم خانگی، فرصت‌های ایده‌آلی برای او خلق می‌شود که با تجربه سرپرستی قطب روباتیک شریف در کنار هم قرار می‌گیرند و نهایتا چابک را موفق به گذراندن دوره دکترا و فوق دکترا در دانشگاه‌های سطح اول و ششم دنیا می‌کند.

تحصیل در انستیتوی تکنولوژی کالیفرنیا و مرکز ملی تحقیقات آمریکا وی را رفته رفته به رویای برخی از جوانان دنیا نزدیک و سرانجام با یک تلنگر روانه ناسا می‌کند و شاید بهتر باشد اینگونه گفت که پرزنتی قوی از توانمندی‌های شخصیتی‌اش در آن سازمان، مسئولان ناسا را هم درگیر خود کرد.

رزومه حرفه‌ای وی با انجام پروژه‌ای نیمه تمام در ناسا که موجب سلب آسایش شده بود، تثبیت می‌شود و این فرد علاقه‌مند به علم و یادگیری را رفته رفته وارد فضاهای جدیدتری می‌کند و به علمی می‌رساند که قادر است با آن قرن بیست‌و‌یکم را متحول سازد.

ادامه مصابحه تسنیم با حمیدرضا چابک -فعال در گروه تکنولوژی‌های الکترواکتیو سازمان هوانوردی و فضایی ملی ایالات متحده آمریکا ناسا (NASA/JPL) و آزمایشگاه‌ عملگرهای پیشرفته فراصوت و آزمایش‌های فضایی- و برنده جایزه برترین و خلاقانه‌ترین پروژه سال از طرف مؤسسه فناوری استیونز در سال 2011 به شرح زیر است:

- آقای دکتر با توجه به اینکه شما از دانش اولتراسوند به عنوان یک تکنولوژی استراتژیک یاد کردید که قادر است قرن بیست‌ویکم را از مناظر مختلف مانند پزشکی و صنعتی متحول سازد، پدیده اولتراسوند از چه زمانی فراگیر شد؟

اولتراسوند تا قبل از اینکه وارد صنایع پزشکی شود در حوزه نظامی کاربرد داشت و زیردریایی‌ها در جنگ جهانی دوم جهت تشخیص از آن استفاده می‌کردند. تقریبا بعد از جنگ جهانی دوم که دستگاه‌ها و تجهیزات نظامی به نوعی ناکارآمد شدند، به فکر استفاده از این امواج در پزشکی افتادند.

از طرف دیگر جالب است بدانید برخی حیوانات مانند دلفین‌ها و خفاش‌ها هم با استفاده از امواج اولتراسوند می‌توانند به برقراری ارتباط با یکدیگر بپردازند.

- در لابه‌لای صحبت‌هایتان به کرّات عنوان کردید که این تکنولوژی (اولتراسوند) استراتژیک است... استراتژیک بودن از آن جهت است که پیش از این در صنایع نظامی کاربرد داشته است؟

خیر؛ اولتراسوند از این جهت استراتژیک است که به عنوان نیروی مولد می‌توان از آن در کارهای مختلفی استفاده کرد. از حرکت سلول‌های بدن گرفته تا بخش نانو تکنولوژی کاربرد دارد.

کلیه سنسورهای موبایل از قبیل حرکتی و ویبره را در نظر بگیرید؛ با استفاده از اولتراسوند کار می‌کند. سنسورهای کاوشگران ناسا هم از این طریق به آنالیز مواد تشکیل دهنده در آزمایشگاه فضایی مریخ می‌پردازد.

تکنولوژی بخش صنعتی اولتراسوند به دلیل اینکه فرکانس پایین‌تری دارد، ساده‌تر است و از این جهت کاربردهای فراوانی دارد.

البته در بخش پزشکی باید آموزش‌های لازم را به پزشکان داد زیرا مانند X-Ray نیست که فهمیدن آن راحت باشد. اولتراسوند در زمینه‌های مختلف پزشکی نظیر رادیولوژی، قلب و عروق، سونوگرافی، چشم پزشکی، کلیه و ریه کاربرد دارد و بسیار ایمن است.

- در حال حاضر روش‌های پزشکی مبتنی بر امواج اولتراسوند در ایران وجود ندارد؟

استفاده از قابلیت‌های اولتراسوند در تشخیص بیماری‌ها هنوز کامل نشده است چه برسد به اینکه چنین فناوری در درمان بکار گرفته شود. همانطور که گفتم در حال حاضر به جز شیمی درمانی و جراحی راه‌های تأثیرگذار دیگری به چشم نمی‌خورد.

تأیید دستگاه‌های اولتراسوند مربوط به درمان سرطان پروستات، اکتبر گذشته توسط وزارت استاندارد و غذا و دارو آمریکا صورت گرفت که در واقع محکم‌ترین استاندارد و مجوز برای بکارگیری این دستگاه در دنیا است.

- پیش از گفت‌وگو با شما بین سیارات و اجرام آسمانی سیر می‌کردیم تا به سوژه‌های جذاب من باب گفت‌وگو برسیم اما گویی محققان ناسا هم چندان تو فضا سیر نمی‌کنند و سرگرم فعالیت‌های دیگری هم هستند... با تمامی تفاسیری که از سبقه کاری و تحقیقاتی خود ارائه کردید و این قطعا نشان از درایت شما دارد، به صورت مشخص در ایران قرار است چه کاری انجام دهید؟

خداوند این توفیق را به من عنایت کرده تا همواره قدم‌هایی که بر می‌دارم رو به جلو باشد و از این حیث سپاسگزار او هستم. شاید با توجه به اینکه همیشه از خداوند خواسته‌هایی در راستای خدمت و بکارگیری آن در راه بندگانش داشته‌ام، موجبات لطف او را فراهم آورده است.

به عبارت دیگر هیچگاه نخواستم درگیر زندگی راحت در آمریکا شوم و صرفا به حقوق و کاری خوب، گردش و تفریحی عالی بپردازم و عمر سپری کنم.

دانش بزرگی در ناسا نهفته است و از این بابت فقط کارهای فضایی نمی‌کند. شرکت‌های بزرگ آمریکایی نظیر مترانیکس، گوگل، اپل و... از فرصت ایجاد شده ناسا استفاده و پروژه همکاری تعریف می‌کنند.

پروژه‌های اصلی ناسا از منظر مهندسی، در JPL که من هستم و دکتر چمران هم آنجا حضور داشتند، انجام می‌شود. دکتر نادری هم آنجا حضور داشتند تا اینکه ایشان بازنشسته شدند و به پاس خدمات‌شان در ناسا، سیارکی را به نام او گذاشتند.

ناسا برای من قطعا جایی بزرگ است. آنجا از جمله جاهایی به حساب می‌آید که وقتی واردش می‌شوید تازه می‌فهمید بسیار ایده‌آل‌تر از داستان‌ها یا تصویرسازی‌هایی است که مردم از آن دارند.

با این حساب برای من بالاتر از ناسا هم وجود دارد. در راستای همین هدف بلندتر به کشورم بازگشتم و امیدوارم توفیق داشته باشم خدمات بیشتری در ایران ارائه کنم.

قطعا به دنبال کارآفرینی و انتقال تکنولوژی هستم تا بتوانیم ایران را تبدیل به قطبی در منطقه کنیم.

تکنولوژی اولتراسوند در کشورهای منطقه و بسیاری از کشورهای توسعه یافته وجود ندارد و از این حیث می‌توانیم قطب تکنولوژی استراتژیک اولتراسوند در منطقه شویم.

- چند کشور از این تکنولوژی برخوردارند؟

شاید در حد کشور نباشد؛ بهتر است بگوییم چند شرکت از آن استفاده می‌کنند.

دانش این تکنولوژی به دلیل اینکه در دانشگاه‌ها تدریس نمی‌شود، تنها در اختیار چند شرکت آمریکایی و اروپایی مانند جنرال الکتریک، زیمنس و فیلیپس است و همه کشورها به آن دسترسی ندارند.

ژاپن هم یکی دو شرکت مانند توشیبا دارد که از این دانش استراتژیک استفاده می‌کنند.

اگر حمایتی از طرف دولت و ارگان‌های سرمایه‌گذار شود، می‌توانیم این تکنولوژی را در کشور نهادینه و بومی کنیم که قطعا امر مبارکی به حساب می‌آید.

بنده در حال حاضر همکاری‌های آموزشی و تحقیقاتی را با دانشگاه‌های امیرکبیر و علوم تحقیقات در زمینه اولتراسوند آغاز کرده‌ام.

اگر زمانی کشور روی خودرو سرمایه‌گذاری می‌کرد شاید اکنون وقت آن رسیده باشد تا روی حوزه‌های جدید که قابلیت تحول دنیا را دارد، سرمایه‌گذاری کند. درمان اولتراسوند در حال حاضر علاوه بر سرطان برای آلزایمر، پارکینسون و MS هم در سطح اول دنیا مطرح است.

در حال حاضر بسیاری از بیماران برای درمان بیماری سرطانی راهی مالزی یا دوبی که دستگاه‌های مربوطه را خریداری کرده‌اند، می‌شوند در حالیکه می‌توانیم حجم بسیار زیادی از این بیماران را به کشورمان بیاوریم و در اینجا مداوا کنیم.

کاربردهای حوزه اولتراسوند به عنوان HighTech کاملا مشخص است.

- ترسی ندارید که فعالیت‌های شما در ایران، زنجیره ارتباطی‌تان با ناسا و کلا کمپانی‌های غرب را قطع کند؟

واقعیت این است که کار در ناسا همراه با امکانات و راحتی فراوان آمریکا، ارزش فوق‌العاده زیادی دارد ولی به نظر من در زندگی چیزهای باارزش‌تری هم مانند خانواده، خدمت به کشور یا کمک به پیشرفت علمی کشور وجود دارد لذا برایم اهمیتی ندارد که این ارتباط از بین برود زیرا به صورت کلی خدمتی که می‌خواهم اینجا انجام ‌دهم مهم‌تر است.

کمک به ساخت ایران برایم اهمیت بالاتری از کار کردن در ناسا دارد.

- حاضر هستید چشم روی تمام داشته‌هایتان در آمریکا ببندید و بدون توجه به میزان درآمد و...، به ایران بیایید و برخلاف عده‌ای از ایرانیان مقیم خارج که حتی از ایرانی بودن‌شان طفره می‌روند، کشورتان را بسازید؟

هر انسانی در زندگی هدفی دارد و برای یکی موضوعات اقتصادی مهم است که نهایتا مانع بازگشت او به کشور می‌شود و دیگری هم به آبادانی و توسعه می‌اندیشد و حاضر است چشم روی تمامی دارایی‌هایش برای رسیدن به هدف والاتر ببندد.

قطعا اگر دنبال منفعت بودم، جایگاه و شرایط کنونی‌ام در آمریکا و ناسا را حفظ می‌کردم. برای من مانند بسیاری از افراد، همه چیز پول نیست.

- به صورت مصداقی بگویید که با فرض بومی‌سازی این تکنولوژی، به کجا می‌رسیم یا حداقل شبیه چه کشوری می‌شویم؟

به نظرم کشور هند می‌تواند الگوی خوبی برای ما باشد زیرا طی چند صد سال کاملا مستعمره بوده اما اکنون برخلاف منابع فسیلی اندک، با تکیه بر نیروی انسانی به جایگاه قابل قبولی در اقتصاد رسیده است.
ایجاد شغل برای 1.5 میلیارد نفر کار ساده‌ای نیست اما هند توانسته به تقاضاها پاسخگو باشد.

باید به کشورمان کمی عرق داشته باشیم و کسانیکه برای تحصیل می‌روند را تشویق کنیم تا برای خدمت بازگردند.

قبل از اینکه به آمریکا بروم، یکی از اساتید دانشگاه شریف که باعث شد من به دانشکده MBA بروم و خودش هم فارغ‌التحصیل MIT بود، گفت بگذار پایت به آمریکا باز شود آنگاه از برگشتن بگو اما من باز هم می‌گفتم که بازخواهم گشت.

وجود این حس در من قوت گرفت و سرانجام باعث شد بعد از 12 سال زندگی در آمریکا، بازگردم. بسیاری از ایرانیانی که اکنون در کشورهای دیگر به سر می‌برند، نسبت به کشورشان عرق دارند اما از اینکه نمی‌دانند عاقبت بازگشت‌شان چه می‌شود، همواره از این اقدام می‌ترسند.

درست است که شاید در ایران به آخرین تکنولوژی دنیا دسترسی یا رفاه زندگی شهری آن به اندازه کشورهای دیگر نباشد اما باید نسبت به کشورمان عرق داشته باشیم و خوب است مسئولان نیز شرایطی ایجاد کنند تا نوعی احساس مناسب بین طرفین ایجاد شود.

زمانی می‌توانید احساس مفید بودن داشته باشید که به مملکت و کشورتان خدمت کنید. هیچ انسانی نسبت به وطنش بی‌عرق و بی‌رگ نیست هرچند که ممکن است در این خانواده بزرگ، اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد اما بالاخره عضو یک خانواده‌ایم.

کشورمان برای آبادانی و توسعه نیازمند این است که همه عقاید، نظرات و دیدگاه‌های فکری را با هم بپذیرد.

بعضی دوستانم در آمریکا و ایرانیان مقیم آنجا می‌گویند که ما همه شعار می‌دهیم و می‌گوییم باید کشور را بسازیم اما پای حرف که می‌رسد جرأتش را نداریم اما تو به این شعار جامه‌ی عمل پوشاندی.

- در جریان هستید که جامعه آماری بالایی از دانشجویان کشور به فکر مهاجرت بعد از فارغ‌التحصیلی هستند و عده زیادی از نخبگان شرایط آرمانی زندگی در خارج از کشور و کار در کمپانی‌های به نام را ترسیم می‌کنند... با چنین وضعیتی باز هم علاقه‌مند به انتقال تکنولوژی و تدریس با میل باطنی هستید؟

در جریان این موضوع که اشاره کردید، هستم. خوش‌بینی و انگیزه من دلیلی بر این نیست که برخی انگیزه‌ها را متوجه نمی‌شوم.

اما به نظر من انسان باید مثل خورشید روشنی‌بخش باشد و بدون خساست، ببخشاید. ممکن است درصد نسبتا بالایی از جوانان بخواهند از کشور بروند اما دوست دارم از من بپرسند که چرا بازگشتم.

من از روی ناچاری برنگشتم و در آمریکا امکانات کافی در اختیار داشتم؛ ولی زمانیکه به کشورم می‌آیم و پدر و مادر یک کودک با استعداد روستایی را قانع می‌کنم تا فرزندشان را برای شکوفایی استعدادهایش به مدرسه بفرستند و اجازه ادامه تحصیل به او بدهند، بسیار از خودم راضی‌تر می‌شوم.

انسان زمانیکه احساس کند تأثیر مثبتی روی شرایط کشورش یا چند نفر از هم‌وطنانش دارد، به حس راضی کننده‌ای دست می‌یابد.

لذت این موضوع برای من شاید بیش از گذراندن تعطیلات در هاوایی است.

- آقای چابک با معرفت که حاضر می‌شوند از قطب تکنولوژی دنیا برای آبادانی کشورشان، راه کج کنند و به آغوش وطن بازگردند اصالتا کجایی هستند؟

تهران به دنیا آمده‌ام اما اصالتا خراسانی هستم. پدر مادرم کاشمری هستند اما بعد از ازدواج‌شان به تهران آمدند.

- تا چه میزان "وابستگی" عامل بازگشت شما شد؟

اصل "وابستگی" که خوب نیست ولی به هر حال عده‌ای عاطفی‌تر هستند و نسبت به خانواده‌شان بیشتر احساسات دارند.

البته هیچ وقت اینطور نبوده که بعد از چند سال به کشورم بازگردم؛ جزو معدود ایرانیانی بودم که در بازگشت به وطنم رکورددار هستم.

این ویزاها معمولا یکبار ورود هستند اما برای من اهمیتی نداشت و هفت ماه پس از رفتن، بازگشتم. سال اول که بازگشتم چهار گوشه آنجا را بوسیدم و گفتم بعید است که بتوانم بار دیگر به آمریکا بروم.

با همه نوع شرایطی که بود ویزا گرفتم و چند بار با ویزای دانشجویی رفتم. هیچگاه دوست ندارم شرایط اسیرم کند. بسیاری هستند که ظرف یازده، دوازده سال گذشته به کشور نیامده‌اند.

برای من آمریکا رفتن خیلی امتیاز خاصی نبود و از این جهت ترسی از عدم بازگشت نداشتم.

- هیچگاه فکر می‌کردید وارد سازمانی شوید که روزی شهید چمران به مصلحت زمانه، آن را ترک گفت و برای دفاع از مملکتش رخت سفر بست؟

واقعا هیچگاه به ناسا فکر نمی‌کردم و تصورم این نبود که برای ورود به آنجا، برنامه‌ریزی کنم.

آنجا یک شهر بزرگ با بیش از سه هزار نفر جمعیت است و بزرگترین دانشمندان دنیا آنجا گرد هم هستند. با اینکه قبلا هم در فضاهایی بودم که با انسان‌های باهوش نشست و برخاست داشتم اما ناسا منحصر به فرد است.

آنجا معمولا در یک اتاق، چند مغز متفکر کنار هم جمع هستند و وقتی با آنها وارد صحبت می‌شدید به دانش‌شان پی می‌بردید در حالیکه اصلا به ظاهرشان نمی‌خورد.

دکتر چمران می‌توانست زندگی خوبی در آمریکا داشته باشد اما دغدغه و آرمان او باعث شد تا به کشورش بازگردد.

- دکتر نادری که نقش برجسته‌ای در این سازمان داشته‌اند، از منظر سِمت در چه سطحی بودند؟

آنجا هفت بخش مدیریتی دارد. وزن هر هفت بخش به یک اندازه نیست و از میان آنها اهمیت دو سه بخش بیشتر از دیگر بخش‌هاست. در واقع دکتر نادری مدیر یکی از بخش‌های اصلی بودند و بالاتر از ایشان معاون ناسا بود.

آقای دکتر نادری تأثیر زیادی در روند ناسا در سال‌های 1997-1998 داشتند و در برهه‌ای این سازمان به بن‌بست خورده بود که ایشان آمدند و مدیر کاوش‌های مریخ شدند. در آن زمان یکسری نظریات را جمع‌آوری کردند و توانستند جزو تأثیرگذارترین ایرانی‌های ناسا باشند.

- برخی رسانه‌های کشور طی یکی دو سال اخیر آماری به نقل از یک رسانه غربی مبنی بر اینکه بالغ بر 40 درصد کادر پژوهشی ناسا از پژوهشگران ایرانی است، منتشر کردند. این آمار را تا چه اندازه درست ارزیابی می‌کنید و آیا اصولا چنین چیزی شدنی است؟

این آمار طبیعتا اشتباه است؛ اصلا امکان ندارد از هیچ کشوری این تعداد محقق در ناسا باشد.

اگر خود آمریکایی‌ها را هم بدون در نظر گرفتن افراد مهاجر در نظر بگیرید، این تعداد نیرو در ناسا ندارند.

چیزیکه به واقعیت نزدیک‌تر است بین یک دهم تا نیم درصد دانشمندان آنجا ریشه ایرانی دارند.

- تا چه اندازه احترام به مسلمانان در آن مجموعه احساس می‌شد و آیا تا حالا پیش آمده علی‌رغم شجاعت‌تان در بیان افکار، در جایی دچار معذوریت شده باشید؟

بالاخره ما مسلمان هستیم و کارهای تروریستی نظیر اقدامات داعش کمی بر چهره دین و مذهب ما تأثیرگذار بوده است. علی‌رغم اینکه آمریکایی‌ها هم چنین اعمال تروریستی را به غیر مسلمانان نسبت می‌دهند و می‌دانند که در آئین ما اقدامات تروریستی تقبیح شده اما بالاخره کارهای داعش بی‌تأثیر نبوده است.

به نظرم این توطئه استکبار است اما هیچگاه من را در برابر عقاید و دیدگاه‌هایم، سست نکرد.

علی‌رغم تمامی اقدامات رعب‌آور برای ضربه زنی به چهره اسلام، ماه مبارک رمضان در دانشگاه کالیفرنیا مراسم افطاری برگزار می‌کردیم و کاملا آئین اسلام را برای آمریکایی‌ها توضیح می‌دادیم. چند مسجد هم در قلب لس‌آنجلس یا ایالت کلرادو بود که شرکت می‌کردیم و بعضا دوستان آمریکایی را برای ترویج دین به آنجا می‌بردیم.

- یعنی ایرانیان دیگری که حاضر نیستند خودشان را ایرانی معرفی کنند، به خاطر ترس از این قبیل مسائل است؟

اگر کسی قدرت و اعتماد به نفس داشته باشد دیگر جایی برای ترس نمی‌ماند؛ حال دیگران هر چه می‌خواهند درباره ما فکر کنند.

باید روی اعتماد به نفس جوانان کشور کار کنیم. باید به آنها بگوییم نسبت به خودشان مطمئن باشند و به ایرانی بودن‌شان افتخار کنند.

قرار نیست کسی از پیشینه‌اش فرار کند لذا در تمامی مراحل باید با آرامش، طمأنینه و احترام متقابل با دیگران برخورد کنیم تا موجب جذب و علاقه‌مندی دیگران نسبت به خود شویم.

باید مثل چینی‌ها و کره‌ای‌ها باشیم و از آنها درس بگیریم. بسیاری از آنها به آمریکا می‌آیند و بعد از گذراندن تحصیل و کسب مهارت به کشورشان باز می‌گردند.

جالب است وقتی من درصدد بازگشت به کشور بودم بسیاری از ایرانی‌های آنجا و هموطنانم در ایران از این تصمیم متعجب شدند و گفتند چرا می‌خواهید بازگردید؟! به نظرم جای این سوالات اصلا نیست و امری طبیعی است که بخواهم با تجارب کسب کرده به کشورم بازگردم و آماده خدمت شوم.

ضمن احترام به نخبگان عزیز کشور نکته جالب‌تر اینکه بعضی از دوستان المپیادی داشتم که آنها هم در بهترین دانشگاه کالیفرنیا درس می خواندند و به عنوان نخبه شناخته می‌شدند؛ آنان بعد از تحصیل و اخذ مدرک به بازار سهام (وال استریت نیویورک) رفتند تا به چند هزار دلار پول بیشتر برسند. در واقع با آن هوش کاری، کاری کاملا چهارراه استانبولی پیشه کردند.

کار این قبیل افراد اصلا برای من قابل توجیه نیست؛ زیرا آنها با پول و حمایت کشور خودمان به اردوهای المپیادی رفتند و توانستند مدارج علمی را طی کنند اما حالا که به توانمندی رسیده‌اند اصلا فکر نمی‌کنند که مردم کشور مالیات ندادند یا سیستم آموزشی حمایت نکرد که جوان‌شان به بازار سهام آمریکا بیاید و صرفا پول روی پول بگذارد.

کلیت این قضیه دردناک است و باید فرهنگ‌سازی پیرامون آن صورت گیرد تا بازگشت نخبگان به کشور یک "ارزش" تلقی شود.

البته من مخالف با رفتن دانشجویان به خارج از کشور جهت ادامه تحصیل نیستم اما بعد از اتمام دوران تحصیل باید بازگشت؛ کشور چین که اکنون به جایگاه و مرتبه قابل قبولی از منظر اقتصادی و صنعتی در دنیا رسیده است بخاطر این بوده که متخصصانش بعد از مدتی کار و تحصیل در کشورهای غربی به کشورشان بازگشته‌اند.

به جرأت می‌گویم که درصد بالایی از متخصصان چینی حاضر در مراکز علمی و ملی آمریکا، بعد از گذراندن مدت زمانی مشخص به کشورشان باز می‌گردند در حالیکه کمتر از یک صدم درصد از ایرانی‌ها بعد از مهاجرت هم ممکن است بازنگردند.

من بازگشتم تا به امید خدا اگر لایق باشم خدمت کنم و شاید الگویی باشم برای سایرین؛ برای کسانیکه دلشان می‌لرزد که به کشور بازگردند. همه ما ایرانی هستیم و دشمن قسم خورده در پشت مرزها کم نداریم لذا نباید دیگر خودمان با خودمان بد و حس بدی به هم داشته باشیم.

- یک سوال شخصی هم درباره بیشترین میزان درآمدتان در آمریکا یا نسبت آن به حقوقی که در ایران می‌گرفتید، دارم که اگر تمایل دارید درباره آن بفرمایید؟

آنجا علاوه بر ناسا در دو شرکت مهندسی پزشکی مدیر R&D بودم که درآمدش قابل مقایسه با آنچه در ایران داشتم، نیست. شاید حدودا 10-20 برابر درآمدی باشد که می‌توانستم در ایران داشته باشم البته با این حساب که هزینه‌های زندگی در آمریکا هم خیلی بیشتر از ایران است.

من به شخصه ترجیح می‌دهم به جای اینکه 200 هزار دلار در آنجا درآمد داشته باشم، درآمد کمتر یا مشابهی در ایران کسب کنم اما از قِبَل کارم به 50 خانواده دیگر هم سود برسد.

- مهم‌ترین کار پژوهشی و تحقیقاتی که در ناسا داشته‌اید و می‌توانید از آن به عنوان رزومه طلایی یاد کنید، چیست؟

خوب در آنجا کارهای مختلفی انجام داده‌ام ولی شاید بزرگترین آن همین بحث ارسال اطلاعات از طریق مودم‌های صوتی برای اولین بار بود.

این موضوع برای اولین بار است که در دنیا مطرح می‌شود و ثبت اختراع هم شده اما هنوز به مرحله تولید صنعتی نرسیده است.

یکی از کاربردهای این مودم‌ها در صنعت نفت است علی‌رغم اینکه کاربردهای دیگری نظیر فضا هم دارد.

اگر بخواهیم خیلی ملموس صحبت کنیم باید بگوییم برخی جاها به دلیلی شرایط نامطلوب نه می‌توان سیمی فرستاد نه حضور فیزیکی داشت؛ به عنوان مثال می‌خواهیم ده‌ها کیلومتر زیر آب‌های اقیانوس کشف یا استخراجی انجام دهیم یا حتی سیاره‌ای را کشف کنیم، این اختراع در اینجا بکار می‌آید.

اطلاعات را می‌توان از طریق مودم‌های صوتی به صورت کدبندی شده درآورد و ارسال کرد.

تمامی این ارتباطات با فضایی دور از دسترس شما صورت می‌گیرد و بستر ارتباطات لوله‌ای حاوی موادی نظیر روغن، آب و هزار چیز دیگر است. یک مبدل اولتراسوند داخل لوله قرار می‌گیرد تا ارتباطات به صورت بی‌سیم برقرار شود.

- درست است که می‌گویند شما جزو جوان‌ترین محققان ناسا هستید؟

در سطح کاری خودم، جوان‌ترین فرد در کل گروه بودم و افراد جوان‌تر از من هم بودند که کارهای اداری و کارآموزی می‌کردند اما در سطح دکترا و فوق دکترا عضو جوان گروه من بودم.
من به عنوان scientist scholar در آنجا بودم و افرادی هم زیر دست من به عنوان کارآموز کار می‌کردند.

- از دید جوان‌ترین فرد گروه محققان ناسا، وضعیت فضایی ایران چطور است و زمانیکه اولین ماهواره‌ها و کاوشگر حامل موجود زنده ایران به فضا فرستاده شد چه حسی داشتید و واکنش غربی‌ها به این رخداد چه بود؟

واقعا وقتی پیشرفت‌ها را می‌بینم خرسند می‌شوم و احساس غرور می‌کنم منتهی تمامی این دستاوردها باید نهادینه شود. ضمن اینکه ممکن است اطلاعات من از دستاوردهای کشور به اندازه اخبار انعکاس داده شده در رسانه‌ها باشد و به صورت دقیق از ظرفیت‌ها مطلع نباشم.

آمریکا برای فعالیت‌های فضایی خود مجموعه نخبگانی از کشورهای مختلف نظیر چین، رومانی، کانادا و... جذب می‌کند و ما هم باید چنین الگویی داشته باشیم.

باید نخبگان کشورهای دیگر را هم جذب صنایع خود کنیم؛ مثلا از کشورهای دیگر و همسایه‌ای که در ایران درس می‌خوانند باید استفاده کنیم و ظرفیت علمی آنها را به سمت نهادینه کردن دستاوردهای کشور ببریم.
اگر دیدی که ما نسبت به افغانستان داریم، اروپا و آمریکا به باقی کشورهای دنیا داشتند ممکن بود هیچگاه سازمان‌های بزرگ در این کشورها شکل نگیرد و به این میزان از رشد نرسند.

باز هم تأکید می‌کنم که باید نخبگان کشور خود و دیگر کشورها را جذب کنیم.

در مسابقه روباتیک که برای داوری آمده بودم، تیمی از افغانستان حضور داشت که اکثر اعضای تیم را بانوان تشکیل می‌دادند آنها علی‌رغم تمامی محدودیت‌های آنجا، شرکت کرده بودند که واقعا تحسین برانگیز بود.

- شنونده کلام پایانی شما هستیم

اجازه می‌خواهم در پایان بابت فرصت فراهم شده از شما تشکر کنم و به عنوان برادر کوچکتر همه مردم ایران بگویم که به کشور بازگشته‌ام تا تمام آن چیزهای کمی را که آموخته‌ام با همه شما در میان بگذارم تا با هم قوی‌تر شویم.

روی صحبتم با تمام صنعتگران و عزیزان ایرانی خارج از مرزهاست؛ شرایط کشور بسیار بهتر از گذشته است و اکنون به حضور شما نیاز دارد پس یا علی بگویید و برای آبادانی کشور قدم از قدم بردارید.

انشاءالله که همه ما عاقبت بخیر شویم و مزه سعادت را در این دنیا و دیار باقی بچشیم.