پروژه فرانكلين؛ طراحي فتنه 88 در سال 2003

تاریخ انتشار : ۲۳ شهريور ۱۳۸۹

لري فرانكلين به عنوان رئيس ميز ايران در پنتاگون درمقاله‌اي با عنوان "برنامه سري من براي سرنگوني جمهوري اسلامي" می‌نویسد: ايالات متحده مي تواند حمايت كامل خود از معترضين ايران را اعلام كند و اين جنبش جديد را با تجهيز آن به تلفن هاي ماهواره‌اي، دوربين‌هاي ديجيتال و جي‌پي‌اس تقويت كند.

به گزارش گرداب به نقل از روزنامه کیهان، يك مقام ارشد سابق پنتاگون در نوشته اي، از جزئيات طرح مخفي خود براي براندازي جمهوري اسلامي ايران پرده برداشت.

لري فرانكلين كه به عنوان رئيس ميز ايران در پنتاگون و در همكاري با افرادي همچون مايكل لدين بر موضوع جنگ عراق و زمينه‌هاي آن متمركز بوده است، در نوشته‌اي با عنوان "برنامه سري من براي سرنگوني جمهوري اسلامي"، سندي را بر جاي گذاشته كه به روشني نشان مي‌دهد پروژه فتنه 88 از سال 2003 جزء به جزء توسط آمريكايي‌ها طراحي و برنامه ريزي شده بود.

فرانكلين از جمله مخالفين آغاز جنگ عراق به شمار مي‌رفت چرا كه وي به قدرت منطقه‌اي ايران كاملا آگاه بوده و آن را مانع تحقق اهداف آمريكا در اقدام به اين جنگ مي‌دانست. فرانكلين در اين طرح، راه حل خود براي برطرف ساختن مانع ايران را براندازي جمهوري اسلامي معرفي كرده و اجراي اين طرح را مقدمه‌اي براي آغاز جنگ عراق مي‌داند.

اين مقام ارشد پنتاگون البته به دنبال ابراز مخالفت خود با جنگ عراق به جرم جاسوسي براي اسرائيل از طريق لابي صهيونيستي آيپك از منصب خود بركنار و دادگاهي گرديد. با اين حال وي را مي‌توان جزء سرسخت ترين و معاندترين عناصر ضدجمهوري اسلامي ايران در آمريكا برشمرد كه به همراه ديگر نومحافظه كاران اين كشور، همواره نظريات و پيشنهادات افراطي خود را به دولت‌هاي مختلف آمريكا عليه نظام اسلامي ارائه نموده اند.

مقاله ياد شده در فارين پاليسي منتشر شده و پس از ناكامي آمريكا در جنگ عراق و همچنين در روزهاي پس از انتخابات سال 88 در ايران نوشته شده و فرانكلين در اين نوشته به ارزيابي طراحي ها و پيش بيني هاي خود پرداخته است.

در اين مقاله اين مقام ارشد سابق پنتاگون كه از زندان آن را ارسال كرده، آمده است: فوريه 2003 و چند هفته قبل از اشغال عراق بود و دولت بوش هنوز استراتژي واقع گرايانه‌اي در مورد هژمون آينده منطقه كه در عراق قرار دارد، نداشت. من به عنوان رئيس ميز ايران در وزارت دفاع، نااميد بودم. قرار بود كه ما به عراق حمله كنيم ولي سياست مشخصي در مورد دشمن سرسخت عراق نداشتيم. حس من اين بود عراق به ويتنامي ديگر تبديل شود و در ايران "هوشي مينه" جديد پديدار شود. در حقيقت من از منابعم آگاه شده بودم كه تهران پيش از شروع جنگ شبكه‌اي از عوامل، گروه‌هاي وابسته و سلاح در عراق ايجاد كرده  و آماده است تا زماني كه ايالات متحده، صدام را از عراق ساقط كرد آمريكا را به چالش بكشد. من همچنين مي دانستم تصور اعتماد و همكاري با رهبران عراقي طرفدار ايران ايده‌اي احمقانه است. اما من به اندازه كافي شجاعت بيان اين موضوع را نداشتم و نمي‌توانستم با رئيس در اداره نقشه‌هاي ويژه "داگلاس فيث" و يا رئيس او "پل وولفوويتز" روبرو شوم.

وي ادامه داد: در جو تب دار آن زمان تصور نمي‌كردم كه كسي مرا جدي بگيرد و مي‌دانستم كه فيث آنقدر مشغول اشغال عراق است كه حاضر نيست به حرفهايم گوش دهد. بنابراين من با توجه به شرايط حاكم، به "استيون ووزن" رئيس سياست خارجي ايپك (كميته امور عمومي اسرائيل و آمريكا) نزديك شدم و از او خواستم تا نگراني‌هاي من را با "اوليوت آبرامز" در شوراي امنيت ملي در ميان بگذارد. اين اقدام من باعث شد تا من به جرم جاسوسي براي اسرائيل محاكمه شوم.

فرانكلين اضافه كرد: اما هدف من هرگز انتقال اطلاعات به اسرائيل نبود و من تنها تلاش داشتم تا از حمله عراق قبل از اتخاذ استراتژي مشخصي در قبال ايران جلوگيري كنم.

وي در اين مقاله همچنين براي تاكيد بر صحت پيش بيني هايش تصريح كرد: پس از حمله آمريكا به عراق، مدير كيهان نوشت: «اشغالگران آمريكايي، گروگان ما در عراق هستند.»
من مي‌دانستم اين گونه خواهد شد. الان پيش بيني‌هايم تحقق پيدا كرده و ايران نقشه آمريكا در عراق را نقش بر آب كرده است.

مسئول ميز ايران در پنتاگون در ادامه به طرح خود براي مقابله با ايران اشاره كرد و نوشت: من هميشه در پنتاگون گفته بودم كه تغيير رژيم و نه كنار آمدن با ايران و جنگ با اين كشور، بايد سياست ما باشد. اما عناصري در سازمان سيا و وزارت خارجه با اين موضوع مخالف بودند. نقشه من طرحي بود تا بنيادهاي رژيم را بدون توسل به نيروي نظامي بلرزاند.

وي در تشريح جزئيات اين طرح عنوان كرد: من از ايالات متحده درخواست كردم تا يك دولت در تبعيد را مثلا در جايي مثل آسياي مركزي كه سابقه ايراني دارد به رسميت بشناسد. من پيشنهاد برنامه پيچيده تبليغاتي دادم تا داستان‌هاي درست و نادرست را در رسانه پخش كند و به اين وسيله اطمينان مردم ايران به رهبرانشان كم شود.

فرانكلين اضافه كرد: من درخواست كردم تا سابقه حقوق بشري ايران برجسته شود و هر روز بر يكي از قربانيان رژيم تمركز شود. زندان‌هاي رژيم برملا شود. همچنين پيشنهاد كردم برخي از اسناد از حالت سري خارج شود تا آبروي رژيم ايران در صحنه بين المللي از بين برود. به علاوه از متخصصين مالي درخواست كردم تا فهرستي از حساب‌هاي بانكي، اموال و بنگاه‌هاي تجاري كه رهبران كليدي رژيم مالك آنها هستند تهيه كنند و پيشنهاد كردم كه نقل و انتقال هاي مالي بلوكه شود.

وي با توصيه به دولت آمريكا براي آموزش برخي فعالين سياسي در ايران، ادامه داد: سرانجام درخواست كردم كه تعهدي نسبت به مردم ايران، مانند جنبش مردمي لهستان، داده شود و نسلي از فعالان سياسي آموزش ديده شوند تا به طور مخفيانه وارد كشور شوند و از آن خارج شوند. مردم بايد بدانند كه مهار روسيه به معناي كنار آمدن با آن كشور نبود، در حقيقت ايالات متحده ميليون‌ها دلار براي سرنگون كردن آن رژيم منحوس صرف كرد.

فرانكلين در اين مقاله كه پس از انتخابات سال 88 نوشته شده در ادامه به ارزيابي طرح هاي پيشنهادي خود پرداخته و البته توصيه‌هاي تكميلي را نيز به آن مي‌افزايد: انتخابات تابستان سال 2009 نشان داد كه مخالفاني در ايران وجود دارد. اين شرايط نشان داد كه تلاش كافي براي افزايش اين نارضايتي فراتر از طبقات مياني و بالايي انجام نشده است. اما بسياري در ايالات متحده تنها دو گزينه را براي ايران مي بينند. حمله نظامي و يا نوعي همزيستي با ايران، اما گزينه سومي نيز وجود دارد. ايالات متحده مي تواند حمايت كامل خود از معترضين ايران را اعلام كند و اين جنبش جديد را با تجهيز آن به تلفن هاي ماهواره‌اي، دوربين‌هاي ديجيتال و جي‌پي‌اس تقويت كند.

اين مقام ارشد پنتاگون اضافه كرد: آمريكا همچنين مي‌تواند برخي از تيراندازان ماهر را تربيت كند تا با تيراندازان رژيم كه به تظاهرات كنندگان شليك مي‌كنند مقابله كند. همچنين مي‌توان داده‌هايي به كانالهاي اطلاعاتي وارد كرد تا ارگان‌هاي اطلاعاتي ايران سردرگم شوند و با عناصر مختلف سازمان‌هاي خودشان مقابله كنند و با يكديگر بجنگند.

همچنين مي توان راديوهاي باند كوتاه در اختيار مناطق روستايي قرار داد. ايالات متحده مي تواند اقتدار رژيم را با نشان دادن فساد و دورويي آن كم كند. ممكن است كه اين اقدامات ايالات متحده باعث دستگيري گسترده شود اما اين اقدام رژيم مي‌تواند باعث به وجود آمدن مقاومت شديد در ايران شود. سرانجام ممكن است بخش عظيمي از مردم ايران دست به شورش بزنند. در صورت بروز چنين سناريويي، رژيم متوسل به خون ريزي، هرج و مرج و اقدامات انتقامي مي‌شود. اما اگر مردم ايران بسيج شوند و دست به اعتصابات گسترده بزنند، رژيم ايران فلج خواهد شد.