به گزارش گرداب، اگر نگاهی به نقشه زبان فارسی در طول تاریخ بیندازیم، با کاهش تدریجی میزان قلمرو این زبان و بهتبع، افراد مسلط به آن طی دو سده اخیر مواجه میشویم؛ امری که سبب شده تا گستره عظیم زبان فارسی از محدوده عراق تا چین، عمدتاً به ایران، مناطقی از تاجیکستان و افغانستان محدود شود.
در دنیای امروز که عوامل اقتصادی و سیاسی، بیش از هر زمان دیگری بر زبان و فرهنگ تأثیرگذار است، بیم آن میرود که محدوده زبان فارسی از آنچه امروزه شاهدش هستیم، کوچکتر شده و دایره تنگتری را شامل شود. رقابتهای جهان امروز در حوزه اقتصادی و سیاسی سبب شده تا دیگر انتخاب زبان دوم، نه بهحسب علاقه که بیشتر بهحسب آیندهنگری از وضعیت فردای جهان صورت گیرد، در این شرایط وضعیت زبان فارسی در جمع زبانهای پرقدرتی چون چینی و انگلیسی به چه صورت است؟ آیا زبان فارسی با پشتوانهای کهن از فرهنگ و تاریخ، هنوز برای مردمان عصر تکنولوژی جذابیت دارد و اگر دارد، ما چه کردهایم تا این زبان را بیشتر معرفی و دایره نفوذش را وسیعتر کنیم؟
با نگاه به حیات زبان فارسی و امتداد آن تا به امروز، یکی از پرسشهای اساسی در ذهن این است که چرا زبان فارسی که قدرت و امپراتوری در خور توجهی بهمدت مدیدی در مناطق مختلف از جهان داشته، امروزه محدود به حدود 120 میلیون نفر در جهان شده است؟ چه عواملی سبب شده تا وضعیت زبان فارسی اینچنین دستخوش تغییر شود؟ و آیا با توجه به شرایط فعلی جهان، میتوان انتظار داشت که دایره فعلی زبان فارسی از امروز تنگتر شود؟ با توجه به وجود پرسشهای اینچنینی، تسنیم با سید محمدرضا دربندی، معاون امور بینالملل بنیاد سعدی به گفتوگو پرداخت. دربندی در بخش نخست این گفتوگو به دلایل وجود علاقه و مهمترین انگیزهها در یادگیری زبان فارسی در خارج از مرزهای ایران پرداخت.
وی در بخش دوم این مصاحبه به آسیبهایی که طی سالهای اخیر منجر به محدود شدن زبان فارسی در سطح بینالمللی شده است، اشاره کرد. به گفته او؛ آسیبهایی چون انفعالی عمل کردن، نبود بودجه مناسب و موازیکاری سبب شده تا طی 60 سال گذشته حدود 30 کرسی زبان فارسی در جهان تعطیل شود. دربندی همچنین به گروههای هدف زبان فارسی اشاره کرد و از مقاومت برخی از کشورهای عربی در مقابل گسترش زبان فارسی در کشورشان سخن گفت. بخش دوم این مصاحبه به این شرح است:
- در دنیای امروز که اقبال به یک زبان ارتباط مستقیم با توسعه یافتگی کشورها در حوزه های سیاسی، اقتصادی و... دارد، تا چه حد معقول است که ما فعالیت های خودمان را با کشورهای توسعه یافته و یا نسبتاً توسعه یافته مقایسه کنیم؟
ما مقایسه نمیکنیم؛ بنیاد سعدی متکفل گسترش زبان فارسی در نقاط مختلف جهان است و ما وظیفه خودمان را انجام میدهیم، آن ها هم تلاش خودشان را می کنند و نهایتاً هرکدام، مخاطب خود را جذب میکنیم.
- به طور کلی عرض میکنم، ممکن است سؤال پیش بیاید.
به نظر من مقایسه کردن در این حوزهها غلط است. امروز بیشترین گرایش زبانآموزان در دنیا به زبان انگلیسی است و بدیهی است که انگلیسی به خاطر زبان علم و زبان اقتصاد بودن، در هر کشوری کارایی خاص خود را دارد. زبانآموزان انگلیسی در کل دنیا نزدیک به یکونیم میلیارد نفر هستند و بعد از آن فرانسه و آلمان با فاصله بسیار زیادی در رتبه بعدی قرار دارند. به خاطر همین موضوع اساساً نباید در این حوزه مقایسه کرد. ما باید وظیفه و کار خود را انجام دهیم تا علاقهمندان به زبان فارسی بتوانند این زبان را یاد بگیرند. من چندی قبل با رئیس موسسه گوته در آلمان ملاقاتی داشتم و از او سؤال کردم، شما برای گسترش زبانتان چه کارهایی انجام میدهید؟ او گفت: ما کار خاصی انجام نمیدهیم، هرجا که شرکتهای آلمانی وارد بشوند، متقاضی برای یادگیری زبان آلمانی جای خودش را پیدا میکند. سپس از او سؤال کردم شما چند نفر زبان آموز آلمانی را تحت پوشش دارید؟ گفت، حدود 300 هزار نفر را در سطح دنیا آموزش میدهیم. بنابراین اگر آلمانی ها هم بخواهند به صورت مقایسهای نگاه کنند، مأیوس خواهند شد. به نظر می رسد، هرکس باید به اندازه ظرفیت و توانایی خودش تلاش کند و به این مسائل، کاری نداشته باشد.
- آیا تاکنون در زمینه گسترش زبان فارسی در جهان، آسیب شناسی صورت گرفته است؟
بله؛ حدود پنج سال قبل توسط مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، یک آسیبشناسی انجام شد و همان پژوهش هم منجر به تشکیل بنیاد سعدی شد. در آن پژوهش آسیبشناسانه، به موارد متعددی اشاره شده است. یکی از نکات این بود که ساختار موجود برای گسترش زبان فارسی درجهان، مطابق با شأن این کار نیست؛ یعنی در همه جای دنیا برای گسترش زبانشان تشکیلاتی دارند که رئیس جمهور، رئیس هیئت عالیه آن است؛ چند وزیر و رییس چند سازمان بزرگ عضو آن هستند و... در حالیکه پیشتر آن مؤسساتی که راجع به زبان فارسی کار میکردند، هر کدام در حد یک اداره کل در آن سازمانهای مربوط بودند.
نکته دوم، تعدد مراکز تصمیمگیری بود. وقتی سه تا چهار سازمان راجع به موضوع واحدِ گسترش زبان فارسی در خارج از کشور کار میکردند، هر چقدر هم که علاقهمند بودند که همافزایی داشته باشند، باز هم در مواردی مشکلاتی برایشان ایجاد میشد.
موضوع سوم، بودجه بسیار کم بود؛ برای مثال ما نموداری از 10 مؤسسه بزرگ برای نشان دادن وضعیت ترویج زبانهای مختلف تهیه کردیم و بودجه زبان فارسی آنقدر ناچیز بود که قابلیت گنجاندن در نمودار را نداشت. مثلاً فرض کنید میزان بودجه بریتیش کانسیل انگلیس در آن نمودار با علائم نموداری، 12 سانت بود، مؤسسه متعلق به آلمان 10 سانت، مؤسسه متعلق به فرانسه 8 سانت، و برای زبان فارسی از یک میلیمتر هم کمتر بود و اصلاً قابلیت درج و گنجاندن در آن نمودار را نداشت!
- انفعالی عمل کردن؛ آفت گسترش زبان فارسی در جهان
موضوع چهام، انفعالی عمل کردن بود. امروزه ما در قالب یک برنامهریزی راهبردی عمل میکنیم تا ببینیم در یک منطقه خاص، چه کاری باید انجام شود. ولی در گذشته روال این بود که یک رایزن یا سفیر علاقهمند، به قصد انجام فعالیتی در این حوزه وارد عمل میشد و طی تماسی، مسئولان را از قصد خود مطلع میکرد، اما الان جهتگیری و حرکتمان فعلی، عمل کردن است.
آخرین آسیبشناسی آن بررسی هم این بود که ما تمام نهادهای فعال در خارج از کشور اعم از دانشگاهها، گروهها، دپارتمانها را به حال خودشان رها کردهایم و اساساً امکان رسیدگی به آنها را نداشتیم.
- مرگ تدریجی کرسیهای زبان فارسی در جهان
به عنوان مثال؛ ما از اول انقلاب خودمان تا انقلاب مصر، یعنی نزدیک به 30 سال، با آن ها ارتباط نداشتیم. در این 30 سال، 15 دانشکده از دانشگاههای مصر با 300 استاد و 4 هزار دانشجو، چراغ زبان فارسی را خودشان روشن نگه داشتند و ما هیچ کاری نمیتوانستیم انجام دهیم.
- آیا این آسیبها باعث شده که کرسیهای زبان فارسی تعطیل شوند.
بله؛ امروز که بنده با شما صحبت میکنم، نسبت به 60-70 سال پیش، بسیاری از کرسیهای زبان فارسی تعطیل شده است. آمار دقیقی نمیتوانم به شما بگویم؛ ولی خود ما از زمانی که بنیاد سعدی تشکیل شده است تا حد امکان مانع این کار شدهایم. حداقل این است که در سال 94 جلوی تعطیلی چهار کرسی را گرفتهایم، به این صورت که با دانشگاه مذاکره کردیم و گفتیم اگر شما هزار دلار در سال از یک دانشجوی زبان فارسی میگیرید، 50 درصد تخفیف بدهید؛ بقیه را هم بنیاد سعدی میدهد و پنج دانشجو را بورسیه میکند. زیرا حرف حساب آن ها این بود که ما به چهار عضو هیئت علمی حقوق می دهیم و اگر پنج دانشجو جذب نشود، برای ما صرف نمی کند و باید دپارتمان را تعطیل کنیم و با چنین تدبیری در سال 94 جلوی تعطیلی چهار کرسی ادبیات فارسی را در چهار دانشگاه گرفتیم.
- آیا بررسی آماری دقیقی درباره تعداد کرسیهای از دست رفته وجود دارد؟
من آمار دقیق نمیتوانم بدهم؛ اما بر اساس یافتههای شفاهی خودمان میتوانم بگویم که نزدیک به 30 کرسی را در طول 60 سال گذشته، از دست دادهایم.
- وضعیت بودجه اکنون به چه صورت است؟ با آنکه با تمرکز همه فعالیتها در بنیاد سعدی مشکلات کمتر شده است، اما به نظر میرسد مشکل بودجه بزرگترین مشکل و مانع بر سر راه فعالیتهای بنیاد باشد.
بودجه بنیاد سعدی نسبت به گذشته چندین برابر شده است؛ ولی نسبت به حد مطلوب و مورد نیاز، سطح آن بسیار پایین است. زمانی بنیاد سعدی تأسیس شد که دقیقاً در اوج تحریمها بودیم و دست دولت بسته بود که بخواهد کمکی به ما کند. ما مؤسسهای کمکبگیر از دولت هستیم و بقیه بودجهمان را هم میتوانیم از طریق کمکهای علاقهمندان تأمین کنیم. در سه سال نخست که در اوج تحریمها بودیم، بودجهمان بسیار کم بود؛ اما اکنون این رقم نسبت به گذشته کمی بیشترشده و ما توانستهایم فعالیتهای جدیدی را سامان دهیم.
- اینکه فرمودید بودجه کم بوده، مدیران دستگاهها، بودجه کمی به این امر اختصاص میدادند و اصلاً گسترش زبان فارسی برای آنها اهمیتی نداشته و یا به طور کلی نگاه مسئولان فرهنگی و سیاستگذاران به این مقوله اینچنین بوده است؟
من مثالی میزنم و به آنهایی که بودجه زبان فارسی را کم میدادند، حق میدهم. شما در نظر بگیرید سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یکی از مراکزی بود که مرکز گسترش زبان فارسی را داشت. این سازمان چندین هدف در جهان دارد؛ مانند معرفی فرهنگ ایران، معرفی هنر ایران، معرفی زبان فارسی، رسیدگی به امور فرهنگی ایرانیان مقیم خارج، رسیدگی به امور مسلمانان و... بدیهی است که به اقتضای پیشامدهای جدید ممکن بود،به حق، برخی از این اهداف سهم بیشتری از بودجه را به خود اختصاص دهند و به برخی از این اهداف کمتر رسیدگی شود و مثلاً بودجه بسیار کمی به زبان فارسی اختصاص یابد و نتیجه آن میشد که همیشه زبان فارسی با مشکل کمبود بودجه مواجه بود. ولی امروز ما یک سازمان مستقلی هستیم که کارش گسترش زبان فارسی است و هر اتفاقی در جهان بیفتد، بودجهاش دستخوش تغییر نمیشود و به همین دلیل ما نسبت به گذشته وضع بهتری داریم.
- بسیاری از مردمان دیگر کشورها در مواجه با تبلیغ و ترویج زبان فارسی که از سوی ایران انجام میشود، با توجه به وضعیت خاص ایران در منطقه و سطح جهان و فضای ایرانهراسی ایجاد شده از سوی برخی کشورهای غربی و عربی، ممکن است این اقدام را بیشتر سیاسی و ایدئولوژیک بدانند تا فرهنگی و همین ماجرا موجب مقاومت در برابر اقبال به زبان فارسی و گسترش آن شود. نظر شما در این رابطه چیست؟ اگر چنین هست، چه باید کرد؟
خوشبختانه ما با این مشکل مواجه نیستیم. بهطور کلی کشورها را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: در بعضی از کشورها دولت، دانشگاهها و مردم علاقهمند به زبان فارسی هستند و نهتنها مانع نمیشوند، بلکه برای این کار هزینه هم میکنند که اکثر کشورهای آمریکای شمالی، کشورهای اروپایی و کشورهای شبهقاره جزو این دسته قرار میگیرند. مثلاً شما در نظر بگیرید در هند 30 دانشگاه، رشته زبان و ادبیات فارسی دارند؛ یعنی دولت برای این کار هزینه میکند. در آمریکا 12 دانشگاه، رشته زبان و ادبیات فارسی دارند و دولت برای این کار هزینه میکند. استادان بزرگی، چه ایرانیهایی که مهاجرت کردند و چه خارجی ها، در آمریکا و کانادا و تمام کشورهای اروپایی با عشق و علاقه این کارها را انجام میدهند و از دولتها حقوق میگیرند. مردم هم متقاضی و علاقهمند هستند که این دانشگاهها دائر است، وگرنه آنها هم تعطیل میکردند. درباره این گروه، اگر ما هیچ کاری هم انجام ندهیم، کار، خودش پیش خواهد رفت.
- مقاومت برخی از کشورهای عربی برای گسترش زبان فارسی
گروه دوم کشورهایی هستند که دولتهایشان مخالفند و چندان موافق نیستند، ولی دانشگاهها و مردم علاقهمند هستند. ما در بعضی از کشورهای همسایه، چه در آسیای مرکزی و چه در خاورمیانه، با این مشکل مواجه هستیم که دولت رغبت چندانی ندارد، ولی مردم، استادان و دانشگاهها با شدت و رغبت کار میکنند؛ به گونهایی که در رایزنی فرهنگیمان حدود 600 نفر زبان فارسی یاد میگیرند و در طول هفته رفتوآمد میکنند. دولت هم کاری ندارد؛ چون بالاخره این جمعیت، علاقهمند به زبان فارسی هستند و میخواهند یاد بگیرند.
گروه سوم، کشورهای هستند که نه دولت، نه دانشگاه، و نه مردم، انگیزهای برای یادگیری فارسی ندارند و اصلاً موضوع به آنها مرتبط نیست. مثلاً در برخی از کشورهای آفریقایی میبینیم که مردم هیچ شناختی از ما، ادبیات و فرهنگ ما ندارند و در صدد یادگیری زبان فارسی نیستند.گروه سوم در اقلیت هستند، گروه دوم مقداری از آنها بیشتر هستند، اما گروه اول، اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان را تشکیل میدهند.
- کشورهای عربی مربوط به گروه دوم هستند؟
بله؛ بعضی از کشورهای عربی همسایه، از گروه دوم هستند.
- بنیاد سعدی پس از این فعالیتهای چند ساله، چه دستاوردهایی داشته است؟
ما حدود 30 عنوان فعالیت داریم و هر یک دستاوردهای خاص خود را دارد. برای نمونه تنها به 10 نمونه از مهمترین این فعالیتها اشاره میکنم. اعزام استاد کما فیالسابق به عهده وزارت علوم است. ایشان 32 پست سازمانی دارند که به کشور های مختلف، استاد اعزام می کنند. علاوه بر آن، حدود هفت تا هشت استاد نیز بنیاد سعدی اعزام میکند؛ یعنی در جاهایی که نیاز هست و وزارت علوم این امکان را ندارد، آن نیاز ها را ما تأمین میکنیم. موضوع دوم، تأمین و ارسال منابع آموزشی و کمک آموزشی است؛ ما در سال، نزدیک به 500 میلیون تومان بابت خرید کتاب و ارسال به رایزنی ها، سفارتخانه ها، دانشگاهها و مدارس هزینه میکنیم. سومین مورد، گسترش زبان فارسی در مدارس است.
یک گروه از مخاطبان ما دانشآموزان مدارس در بعضی از کشورها هستند. ما به دو دلیل سیاستمان این است که تا حد ممکن زبان فارسی را در مدارس گسترش دهیم: دلیل اول این است که برای فارغ التحصیلانمان شغل ایجاد میکنیم؛ یعنی دانشجویی که دغدغهاش این است که ممکن است بعد از فارغالتحصیل شدن بیکار بماند، این دانشجو میتواند در آن در مدرسه به عنوان معلم زبان فارسی مشغول شود. نکته دوم این است، کسی که در دوران دبستان و دبیرستان زبان فارسی میخواند، هنگام انتخاب رشته، احتمال اینکه ایرانشناسی و زبان فارسی را انتخاب کند بیشتر میشود و باز از این طریق با گسترش زبان فارسی در مدارس، از تعطیلی دپارتمان ها جلوگیری میکنیم. بنابراین ما از طریق گسترش زبان فارسی در مدارس، این دو مسئله مهم را حل میکنیم.
موضوع چهارم، برگزاری دورههای دانشافزایی است. ما سه نوع دوره دانشافزایی داریم که یکی در خود آن کشورها انجام میشود؛ یعنی حدود 50-60 استاد در پایتخت جمع میشوند، دو تا سه استاد اعزام میکنیم و حدود دو هفته، این دوره آموزشی برگزار میشود. نوع دوم دوره دانشافزایی در طول سال است که گروههای 10-15 نفره از کشورهای مختلف به اینجا میآیند و طی 10-12 روز مستقر میشوند و صبح تا ظهر آموزش میبینند و بعد از ظهرها به بازدید از مراکز فرهنگی میپردازند. نوع سوم دوره دانشافزایی است که ما هر سال تابستان در مردادماه انجام میدهیم، حدود 250 نفر را از 40 کشور گرد میآوریم؛ این 250 نفر را، هیئت علمی ما از بین حدود 600 نفر انتخاب میکنند. هزینه رفت و برگشت با خودشان است، اما در این 25 روز مهمان ما هستند که صبح تا ظهر آموزش زبان فارسی می بینند و بعد از ظهرها هم بازدیدهایی از مراکز فرهنگی دارند و در انتها هم یک سفر سه روزه به اصفهان دارند. البته در روز نخست، امتحان تعیین سطح از آنها گرفته میشود و به پنج گروه تقسیم میشوند و کلاسهایشان دارای سطوح مختلف است.
موضوع بعدی نخبهشناسی و نخبهپروری است. در سال 94 شاهد بودیم که حدود هفت تن از استادان بزرگ ادبیات فارسی در چین و پاکستان و گرجستان از دنیا رفتند و بسیاری هم بازنشسته شدند. ما باید تلاش کنیم که برای جایگزین اینها، افرادی را تربیت کنیم. یکی از کارهای ما با کمک رایزنان فرهنگی، سفرا و استادهای اعزامی و استادانی که در آن کشورها هستند، این است که افراد علاقهمند را شناسایی کنیم و سرمایهگذاری ویژهای روی آنها انجام دهیم تا بتوانند در چند سال آینده جایگزین استادان شوند.
موضوع ششم، جلوگیری از تعطیلی دپارتمانها بود که پیشتر توضیح دادم. موضوع هفتم، ارسال آثار ادبی مربوط به دوره جدید است. شما اگر به این 200 دانشگاه بروید و کتابخانه آنها را ببینید، متوجه میشوید اغلب کتابهای آنها مربوط به 40-50 سال قبل است؛ آثاری از نویسندگان قدیمی مثل جلال آل احمد، صادق هدایت و... یا از شعرایمان اشعار پروین اعتصامی و... . در حالی که در این 30 سال پس از انقلاب، داستاننویسان و شعرایی آمدهاند که گوی سبقت را از همگنان قدیم خود ربودهاند. یکی از کارهایی که در سال 94 انجام دادیم انتخاب 85 عنوان از این کتابها و خریداری 120دوره از آنها بود که آنها را برای کتابخانهها فرستادیم تا اساتید و دانشجوین، بتوانند با کتابهای روز جمهوری اسلامی ایران آشنا شوند.
موضوع هشتم، تولید محتوای آموزشی است. بنیاد سعدی در طول سه سال گذشته، 23 عنوان کتاب برای اقشار مختلف مانند، مخاطبان خارجی، بچههای ایرانی مقیم خارج، گردشگران مذهبی و زیارتی، گردشگران عمومی و اقتصادی و... طراحی کرده است که برنامه ریزی برای تولید آن ها شروع شده است.
- گسترش زبان فارسی از طریق فضای مجازی در دستور کار بنیاد سعدی
موضوع نهم آموزش زبان در فضای مجازی است که سرمایهگذاری قابل توجهی در این زمینه انجام دادهایم و شاید تا شش ماه دیگر بتوانیم نتایج آن را اعلام کنیم. موضوع دهم، استاندارد کردن امتحانات تعیین سطح و پایان ترم است. مثلاً الان یک نفر به رایزنی فرهنگی ما میآید و میگوید من کمی فارسی بلد هستم؛ در ترم چندم باید بنشینم. این اتفاق با تشخیص معلم میافتد و ممکن است تشخیص او درست نباشد و در اواسط ترم، فارسیآموز ببیند دارد چیزهایی را میخواند که بلد است یا چیزهای سنگینی به او ارائه میشود. با تولید این بانک اطلاعات سوالات، مثل همه جای دنیا، امتحان تعیین سطح میگیریم و او تعیین سطح می شود و همچنین، با امتحان هماهنگ پایان ترم، گواهینامه یکسان به فارسی آموزان ارائه میشود. این 10 عنوان از مهمترین فعالیتهای ما از میان آن 30 عنوان فعالیت است که مشغول انجام آن هستیم.